eitaa logo
محسن عباسی ولدی
56.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
348 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃باید شبیه تو شد دارم دانه دانه می‌شمارم شباهت‌هایی که باید به تو داشته باشم. یکی دو تا نیست به اندازۀ وسعت همۀ زندگی، شباهت هست به تو. شمردن این شباهت‌ها سنگین کردن بار بندگی است. این شمردن‌ها یعنی من می‌دانم در کجاها باید شبیه تو باشم پس، فردای قیامت دیگر عذری برایم نیست. باید شبیه تو شد راه دیگری وجود ندارد. اگر شبیه تو نشوم، معلوم می‌شود دلم جنسش از سنگ است مگر می‌شود کسی تو را بشناسد و دوست نداشته باشد شبیه تو شود؟ این فقط از دل‌های سنگ بر می‌آید و حتی دل‌های سخت‌تر از سنگ. به گمانم سنگ‌ها هم دوست دارند شبیه تو شوند. پس حرفم را پس می‌گیرم و دقیق‌تر حرف می‌زنم اگر شبیه تو نشوم، معلوم می شود دلم از سنگ هم سخت‌تر است. کسی که می‌داند چگونه باید شبیه تو شود و می‌داند زندگی، فقط با شبیه تو شدن معنا پیدا می‌کند باید همۀ وجودش بشود التماس التماس به تو، التماس به خدای تو که مدد کنی و مدد کند تا شبیه تو شود. آقا! از توحید تو که سخن گفتم دیدم نمی‌شود سفرۀ این شباهت را به این زودی‌ها جمع کرد. این سفره به اندازۀ وسعت زندگی تو گسترده است. تو توحید را معنا می‌کنی و وقتی به ترجمۀ تو از توحید نگاه می‌کنم می‌بینم عبادت از نگاه تو با عبادت از نگاه من از زمین تا آسمان فرق می‌کند. تو به خاطر خدا و به نام عبادت نماز می‌خوانی همان گونه که به خاطر خدا و به نام عبادت شوخی می‌کنی وقتی که نماز می‌خوانی احساس می‌کنی با رکعت به رکعتش داری به خدا نزدیک می‌شوی و وقتی که شوخی می‌کنی یقین داری با واژه به واژه‌اش داری به آسمان نزدیک می شوی تو وقتی می‌خواهی عبادت کنی، روزه می‌گیری و وقتی می‌خواهی باز هم عبادت کنی، به میل هم‌نشینانت غذا می‌خوری وقتی روزه می‌گیری شک نداری که لحظه به لحظه داری خدا را از خویشتن راضی می‌کنی و وقتی میل هم‌نشینانت را در نظر می‌گیری و همانی را می‌خوری که آنها دوست دارند با لقمه به لقمۀ غذا لبخند همۀ فرشته‌ها را می‌بینی تو وقتی فریاد می‌زنی به خاطر خدا احساس می‌کنی با هر فریادی صدای بلند احسنت اهل آسمان را می‌شنوی و وقتی به خاطر خدا سکوت می‌کنی صدای خدا را در گوش خودت می‌شنوی که چه دلربا آفرین می‌گوید. می‌شود اینهایی را که گفتم، ‌با خودم قیاس نکنم و تنها التماس کنم به تو که مرا شبیه خودت کنی؟! التماس می‌کنم مرا شبیه خودت کن! شبت بخیر بهترین بندۀ خدا! @abbasivaladi
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره به خانه‌هایمان باز شد؟ فصل2⃣: لذت گرایی و دور ماندن از فضاهای معنوی ⬅️چه کنیم که شیرینی محبّت خدا🕋 را بچشیم؟ 8⃣ یاد کردن نعمت‌های خدا 🔸اوقاتی از روز خود را به تفکّر در بارۀ نعمت‌های الهی💐 اختصاص دهید. اگر اندکی فکر خود را به نعمت‌های الهی مشغول کنیم، خواهیم دید چه اندازه غرق نعمت هستیم؛ امّا از آن جا که تا به حال به این نعمت‌ها فکر نکرده‌ایم، از آن غافل شده‌ایم. طبق آیات صریح قرآن🌺، به قدری نعمت‌های الهی فراوان است که قابل شمارش نیستند. 🔹شناخت خدا، از اصلی‌ترین راه‌های ایجاد محبّت🌸 اوست و شناخت نعمت‌های خداوند مهربان🌸، از بهترین راه‌های شناخت اوست. 🔸بیاییم برای چند روز هم که شده در نعمت سلامت🍎، تفکّر کنیم. وقتی غذا می‌خوریم، خدا را شکر کنیم که می‌توانیم بخوریم. چه بسیار کسانی که قدرت خوردن غذا را ندارند و از طریق بینی به وسیلۀ یک لوله، آب و غذا😔 به آنان داده می‌شود. 🔹ما به قدری از این نعمت غافل📛 هستیم که تا اندکی از آن محروم نشویم، از خواب غفلت، بیدار نخواهیم شد. در همین نعمت‌ سلامت، به قدری نعمت‌های کوچک و بزرگ نهفته که همه از آن غافل‌اند؛ جز کسی که در آن می‌اندیشد🤓. 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان، ص 138 - 140 @abbasivaladi
@abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
@abbasivaladi
✅ گزاره های تصویری 📌ویژگی‌های گزاره‌های تصویری 4️⃣ انتقال مفهوم ارزش‌ها و ضدّ ارزش‌ها ارزش‌گذاری اعمال در تربیت، بسیار اهمّیت دارد. ⚠️ ما باید بتوانیم میزان ارزش اعمال خوب و میزان ضدّ ارزش بودن کارهای بد را به خوبی به فرزندانمان منتقل کنیم. فرزند ما باید بداند که استفاده از کلمۀ رکیک، چه‌قدر زشت است. او وقتی از کلمۀ زشت استفاده می‌کند، باید در درون خود بداند که چه اندازه کار بدی انجام داده است. وقتی هم که به مادرش کمک می‌کند، باید درک کند که این کار، چه اندازه کار خوبی است. بدون درک زشتی و زیباییِ کارها، نمی‌توان بچّه‌‌ها را به انجام دادن کارهای خوب، دعوت کرد و از کارهای زشت، دور نمود. ❓سؤال اساسی این جاست که چگونه باید خوبی و بدی کارها را به بچّه‌‌ها فهماند؟ ✴️ در میان گزاره‌های تربیتی، این گزاره‌های تصویری است که به خوبی می‌تواند میزان زشتی و زیبایی و اهمّیت کارها را به بچّه‌‌ها منتقل کند. ❌ متأسّفانه😔، برخی از پدران و مادران فکر می‌کنند با بیان جمله‌های دستوری می‌توانند میزان زشتی و زیبایی کارها را به فرزند، منتقل کنند. از همین رو، در این زمینه از گزاره‌های دستوری، استفادۀ فراوانی می‌کنند. 📚من دیگرما، کتاب اول، ص103 @abbasivaladi‌
🔴 رونمایی از کتاب چهارم از مجموعۀ «طعم شیرین خدا» در نمایشگاه بین المللی کتاب ۹۸ 🌹با رشتۀ محبّتت به کجا می‌کشی مرا!؟🌹 📌 نشانی غرفۀ ما در #نمایشگاه بین المللی کتاب تهران: شبستان، راهروی ۲۹، غرفۀ ۳، انتشارات #آیین_فطرت @abbasivaladi
🍃قلّۀ همۀ خوبی‌ها تو قلّۀ همۀ خوبی‌ها و زیبایی‌ها هستی. کسی که شبیه تو شود قلّه را فتح می‌کند و اگر از تو فاصله گرفت قعر درّه می‌شود خانه‌اش. عقل ندارد کسی که قلّه‌ را رها می‌کند و به درّه قانع می‌شود پس به یقین می‌شود گفت آنهایی که دوست ندارند شبیه تو شوند، عاقل نیستند. من دوست دارم عقلم را به کار بیندازم عقلی که خدا داده تا با آن بهشت را به دست بیاورم. بهشت‌تر از وجود تو بهشتی سراغ ندارم من می خواهم با عقلم تو را به دست بیاورم پس باید شبیه تو شوم و گر نه تو را از دست می‌دهم. باز هم می‌خواهم بروم سراغ توحید تو از توحیدت بگویم و بگویم تا وقتی توحید خودم را نگاه کردم لااقل کمی به توحید تو شباهت داشته باشد. تو خیر و شرّ خویش را فقط در دست خدا می‌بینی. خدا بخواهد خیری به تو برساند یقین داری که هیچ قدرتی در عالم نمی‌تواند یک تکه سنگ کوچک را هم در مسیر خیر خدا بیندازد و تردید نداری که اگر خدا بخواهد بلایی نازل کند دست هیچ قدرتی توان بر گرداندنش را ندارد. این شعاعی از توحید توست که موجب شده دیگر از هیچ چیز و هیچ کسی نترسی جز خدا دست نیاز به سوی هیچ کسی دراز نکنی، جز خدا بر کسی توکّل نکنی، جز خدا. چه قدر این «فقط خدا»های زندگی تو قشنگ است. من خیر و شرّ خویش را در دست این و آن می‌بینم که این قدر شب و روزم پر است از اضطراب و تشویش. خدا برای من کسی است در کنار دیگران تازه اگر باشد و شاید اگر بخواهم بی‌پرده‌تر سخن بگویم باید بگویم قدرت دیگران در قاموس توحیدی من بیشتر از قدرت خداست زیرا من از دیگران بیشتر می‌ترسم تا خدا به سوی دیگران بیشتر دست دراز می‌کنم تا خدا توکل و اعتمادم به دیگران بیشتر است تا خدا تو می‌گویی چه کار باید کرد با این همه فاصله؟ من اگر تو را نمی‌شناختم و مهربانی بی‌اندازه‌ات را اگر ناامید نمی‌شدم،‌عقل نداشتم. داروی یأس این همه فاصله مهربانی توست که می‌دانم آینۀ رحمت بی‌انتهای خداست. کم کن این همه فاصله را آقا! شبت بخیر مرد مهربانی‌ها! @abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
🔴 رونمایی از کتاب چهارم از مجموعۀ «طعم شیرین خدا» در نمایشگاه بین المللی کتاب ۹۸ 🌹با رشتۀ محبّتت به
🔴 رونمایی از کتاب چهارم از مجموعۀ «طعم شیرین خدا» در نمایشگاه بین المللی کتاب ۹۸ 🌹با رشتۀ محبّتت به کجا می‌کشی مرا!؟🌹 کتاب چهارم این مجموعه، در بارۀ معنای «حسن ظنّ به خدا» حرف زده و از «عدل و فضل خدا»‌ گفته. این کتاب می‌خواد بگه یکی از دلایل اخمو معرّفی شدن خدا اینه که از عدلش بیشتر ‌گفتیم و کمتر حواسمون به لطف و فضل خدا بوده. یکی از نشونه‌های امید واقعی اینه که همراه با ترسه. کسی که از خدا نمی‌ترسه، معلومه که خدا رو درست نشناخته. البتّه ترس از خدا مثل ترسیدن از مجسّمۀ ابو الهول نیست. ترس از خدا به خاطر اینه که نکنه به قدری اوضاع آدم خراب بشه که رحمت خدا شامل حالش نشه و از فضل خدا محروم بمونه. یکی یقین داره که حتماً رحمت خدا شامل حالش می‌شه. این آدم، یه آدمِ از خود راضیه؛ امّا اونی که به رحمت خدا امید داره، یقین نداره و همیشه یه ترسی باهاشه. اینی که می‌گن «مؤمن، بین خوف و رجاست»، معناش همینه؛ یعنی نمی‌شه امید داشته باشی، ولی ترس همراهش نباشه؛ چون تو دل امید، همیشه ترس هست. اگه امید، خیال آدم رو برا انجام گناه راحت کرد، معلومه امیدِ اصیلی نیست و اگه خوف و ترس، آدم رو از رحمت خدا مأیوس کرد، بازم معلومه خوف و ترسی نیست که یه مؤمن باید داشته باشه. همون طوری که نمی‌شه به خدا ایمان داشت و به رحمتش امید نداشت، نمی‌شه به خدا ایمان داشت، ولی از عذابش نترسید. زبون حال کسی که از خدا می‌ترسه، باید این باشه: خدایی که من می‌پرستم، یقین دارم یه جهنّم داره. به اینم شک ندارم که میون بنده‌ها، بعضیا جهنّمی می‌شن. از کجا معلوم؟ شایدم من! یکی از اون جهنّمیا بشم. 📌 نشانی غرفۀ ما در بین المللی کتاب تهران: شبستان، راهروی ۲۹، غرفۀ ۳، انتشارات @abbasivaladi
🍬 🍬 🎁کتاب‌های شکلاتی ما🎁 اگه خواستید برا یه پدر و مادر یا نوعروس و تازه داماد، هدیۀ شیک و موندگاری ببرید، ما رو توصیه می‌کنیم. 🎊 رونمایی در نمایشگاه بین المللی کتاب ۹۸ ✅ کتاب را می‌شود خورد! 📌 نشانی غرفۀ ما در بین المللی کتاب تهران: شبستان، راهروی ۲۹، غرفۀ ۳، انتشارات @bemaniha
🍃ترجمۀ توحید ناب شنیده بودم خدا ما را که آفرید بر فطرت کمال‌جویی آفرید و ما وقتی که به کمال می‌رسیم، آرام می‌شویم. گفته بودند هر چیزی جز کمال اگر آراممان کند آرامش قبل از طوفان است هر آن، باید منتظر از میان رفتن چنین آرامشی بود. نوشته بودند وقتی به کمال نرسیدی و احساس آرامش کردی بدان که از مسیر آدمیت بیرون رفته‌ای. به قدری شنیدم کمال و کمال و کمال و نفهمیدم که کمال چیست که دیگر از شنیدن نامش حسّ بدی پیدا کردم آرامش همۀ وجودم را به کمال گره زدند امّا آخرش نفهمیدم که این کمال چیست یا کیست و در کجاست. آقا! کاش از همان اوّلی که گفتند بر فطرت کمال‌جویی آفریده شده‌ام می‌گفتند کمال، خود تویی تا می‌فهمیدم که من بر فطرت پیدا کردن تو آفریده‌ شده‌ام. کاش گفته بودند: من باید به تو برسم تا آرام شوم و ای کاش می‌گفتند اگر به جز تو چیزی یا کسی آرامم کند پس از آن،‌ باید منتظر طوفانی سهمگین باشم و ای کاش شنیده بودم اگر کسی بدون رسیدن به تو احساس آرامش کرد باید یقین کند که از آدمیت بیرون رفته. همۀ اینها به کنار. ای کاش می‌گفتند به کمال رسیدن،‌ یعنی شبیه تو شدن اگر کسی شبیه تو نشد و خودش را باکمال دید کالانعام است بل هم اضل. باید شبیه تو شد، من از کالانعام می‌ترسم و از بل هم اضل وحشت دارم. تو آخرش با «فقط خدا»های زندگی‌ات می‌کُشی مرا. این «فقط خدا»ها به قدری زندگی‌ات را قشنگ کرده که طاقت می‌خواهد تماشای این همه زیبایی و نمردن. من به «ایّاک نستعین» که می‌رسم دست خودم نیست، یاد تو می‌افتم. اوّلین بار که این گل زیبای گلستان حمد را برایم معنا کردند شنیدم که یعنی: تنها از تو یاری می‌جویم امّا وقتی تو را شناختم، فهمیدم حقیقت «ایاک نستعین» چیست. التماس برای کمک را کسی از تو نشنیده مگر وقتی چشمت رو به آسمان به سوی خداست. تو به دنیا نیامده، دشمن داشتی از آب و گل در نیامده، یتیم شدی و کودک بودی و غایب شدی و تا به امروز هم غریب‌ترین بندۀ خدا روی زمینی امّا جز در پیشگاه خدا کسی دستی از تو ندیده که به نیاز دراز شده باشد «ایاک نستعین» را در گوشم مکرّر بخوان من عجیب محتاج «ایاک نستعین»ِ تو هستم. دست نیازم را وقتی به سوی کسی غیر از خدا دراز کردم اگر خواستی بشکن آقا! دستی که نمی‌گذارد شبیه تو شوم شکسته باشد بهتر است. شبت بخیر ترجمۀ توحید ناب! @abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
📌پرسش های شما سوال: 🔹احساس عدم کفویت در دوران عقد در دوران پس از عقد به سر می‌برم. شوهرم از اقوام
٢. رابطۀ خوب و تأثیر پذیری، دو نکتۀ امیدوار کننده در پرسش شما دو نکتۀ بسیار امیدوار کننده وجود دارد. اوّل آن که گفته‌اید با همسرم رابطۀ خیلی خیلی خوبی دارم. شما می‌توانستید بگویید رابطه‌ام بد نیست، یا خوب است یا خیلی خوب است. این که گفته‌اید: «خیلی خیلی خوب است»، معلوم می‌شود واقعاً از این رابطه، راضی هستید. دومین نکتۀ امیدوار کننده هم این است که گفته‌اید: «به لحاظ ایمانی، تأثیراتی روی او داشته‌ام». از ضمیمۀ این دو نکته به هم، می‌توانیم این نتیجه را بگیریم: اگر شما بتوانید از این رابطۀ خیلی خیلی خوب، خیلی خیلی خوب استفاده کنید، می‌توانید با توجّه به تأثیرپذیری همسرتان، او را به نقطه‌ای برسانید که مطلوب شماست. طعم این همراهی و به مقصد رسیدن، کمتر از طعم ازدواج با کسی که از همان ابتدا در نقطۀ مطلوب شما بوده، نیست. اگر کمی صبر داشته باشید و از عجله پرهیز کنید، اگر رابطۀ محبّتیِ خود با همسرتان را روز به روز بیشتر کنید، اگر در انجام دادن دستورهای دینی، راه افراط را در پیش نگیرید، به امید خدا می‌توانید به آنچه در همسرتان می‌خواهید، برسید. البتّه این نکته، مختص به شماست که ازدواج کرده‌اید؛ یعنی ما نمی‌خواهیم در این جا به دختران توصیه کنیم با کسانی ازدواج کنند که کفوشان نیستند. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص۸۶ @abbasivaladi
🍃🌺🌺🌺 ✅ خلاصه‌ی صد و چهل و ششم: چرا حوصله و انگیزۀ بندگی‌مون کَمه؟ 🍃🌺🌺🌺 🖊 تو دو تا درس قبلی دورنمایی از قصّۀ اصحاب کهف رو خوندیم. از این درس، خدا وارد جزئیاتی از قصّۀ اصحاب کهف می‌شه: 🍃نَحنُ نَقُصُّ عَلَيكَ نَبَأَهُم بِالحَقِّ إِنَّهُم فِتيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِم وَ زِدناهُم هُدیً. 🍂ما سرگذشت آنها را به حق و راستى بر تو بازگو مى‌كنيم: همانا آنها جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند و ما بر هدايتشان افزوديم. ✨(سورۀ کهف(۱۸)، آیۀ۱۳). 🔷🔹اونا جوونایی بودن که به خدای صاحب اختیارشون ایمان آوردن: «إِنَّهُم فِتيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِم». 🔹ایمان به ربّ یعنی من کارم رو تو مسیر بندگی انجام بدم و خیالم راحت باشه که صاحب اختیاری دارم که همه‌کاره‌ست و اون خودش می‌دونه که چه عاقبت و سرانجامی رو برام رقم بزنه. 🔹ایمان به رب یعنی بدونِ این که برا خدا تعیین تکلیف کنم، کاری رو که وظیفۀ بندگیمه، انجام بدم. ⁉️یادمون نرفته که؟ ربّ یعنی مالک و تدبیرکننده، یعنی صاحب‌اختیار و همه‌کاره. کسی که برا خودش تو تدبیر زندگیش جایی باز می‌کنه، ایمان به رب نداره. چون خودش رو هم یه کاره می‌دونه. کسی که خودش رو یه کاره می‌دونه، مگه می‌تونه خدا رو همه‌کاره بدونه؟ 🔹کسی که به رب ایمان داره، پاش رو از کارایی که مربوط به ربّه، کنار می‌کشه. زندگی همچین آدمی به شدّت راحت می‌شه و ذهن و دلش سبک می‌شه. ✖️خدا ما رو برای تدبیر کردن خلق نکرده. این که انسان نباید تدبیر کنه، یه حرفه. این که نمی‌تونه تدبیر کنه، یه حرف دیگه‌ست. ✅ اونی که ما باید بهش ایمان بیاریم اینه که خداست که می‌تونه تدبیر کنه و ما نمی‌تونیم تدبیر کنیم. وقتی نمی‌تونیم تدبیر کنیم و می‌خوایم تدبیر کنیم، از زندگی خسته می‌شیم. ❗️ما خستۀ کاری هستیم که بهمون ربطی نداره. ما خستۀ ربوبیتیم؛ برا همینم حوصلۀ بندگی نداریم. ❌ ربوبیت، توان و انرژی‌ای می‌خواد که تو ماها نیست. ما برای ربوبیت آفریده نشدیم. ✔️ اگه به خدا اعتماد کنیم و به ربوبیتش ایمان بیاریم، تدبیر رو می‌سپاریم بهش و بعدش یه نفس راحت می‌کشیم. ☑️ مشکل ما تو بندگی کردن، حوصله داشتن و نداشتن، توان داشتن و نداشتن نیست؛ ما حوصله و توانمون رو خرج چیز دیگه‌ای می‌کنیم؛ امّا به نتیجه نمی‌رسیم. نتیجه این می‌شه که، هم انگیزه و حوصله‌مون رو از دست می‌دیم و هم توان و انرژی‌مون رو. ❗️ربوبیت ربطی به ما نداره. وظیفۀ ما بندگیه.این رو روزی هزار بارم تکرار کنید جا داره. 🔰بیاید یه مقدار وارد زندگی‌مون بشیم و ببینیم چه قدر عبودیت داریم و چه قدر ربوبیت می‌کنیم. من می‌خوام این کار رو تو یه گفتگو با خدا انجام بدم: ➖ خدای من! من می‌خوام بچّه‌م رو تربیت کنم. وظیفه‌م رو برا تربیت بچّه انجام می‌دم؛ امّا یه عالمه عامل تربیتی هست که اختیارش دست من نیست. اونا هم ممکنه رو تربیت بچّه‌م اثر بذاره. چی کار کنم؟ ➖ تو وقتی وظیفه‌ت رو برا تربیت بچّه‌ت و حفظ اون از آسیبای تربیتی انجام می‌دی، وظیفۀ‌ بندگیت رو انجام دادی. بقیه‌شم که دیگه دست تو نیست، دست خودمه. چرا با دخالت تو کار من زندگی رو به خودت تلخ می‌کنی؟ ➖ خداجون! دعا کردم. شراط دعا رو هم که تو گفتی رعایت کرد. خیلی منتظر شدم که مستجاب بشه؛ ولی نشد. آخه چرا؟ ➖ کار تو دعا کردنه. کارت رو انجام دادی، دیگه چی کار داری به بقیه‌ش؟ اجابت، کار منه که صاحب‌اختیارتم. شاید صلاح ندونم که دعات حالا حالا مستجاب بشه. شایدم اصلاً تا تو دنیا هستی این دعات رو مستجاب نکنم. ⁉️ می‌دونید چه قدر از این مثالا می‌شه زد!؟ زندگی ما پره از دخالتایی که تو کار خدا می‌کنیم؛ چون به ربوبیتش ایمان نداریم. وای که اگه دست از این دخالتا برداریم، چه قدر بار زندگی‌مون سبک می‌شه! ما انرژی‌مون رو جای دیگه تلف می‌کردیم که جونی برا بندگی نمی‌موند. *** ⬅️ متن کامل درس رو حتماً بخونید تا با مثال‌های زده شده درک عمیق تری از این مطلب مهم پیدا کنید. صد و چهل و ششم ‌ @abbasivaladi ➖➖➖🍃🌺🌺🌺🍃➖➖➖ 🌺 اینم پی‌دی‌اف درس صد و چهل و ششم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن: 👇👇👇👇👇
146 درس صد چهل و ششم چرا حوصله و انگیزۀ بندگی‌مون کَمه؟.pdf
221K
درس صد چهل و ششم: چرا حوصله و انگیزۀ بندگی‌مون کَمه؟ @abbasivaladi
0043 baghareh 118-119.mp3
7.82M
#لالایی_خدا 43 #سوره_بقره آیات 118-119 #محسن_عباسی_ولدی روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. 🌹بچه‌های لالایی خدا! کمک به سیل‌زده‌های عزیز یادتون نره @lalaiekhoda
🍃واسطۀ فیض خدا چه قدر راه در مقابلمان زیاد است! کدام یک به مقصد می‌رسد؟ این یا آن یا دیگری؟ تحیّر انتخاب «این»ها و «آن»ها و «دیگری»ها طعم زندگی را به کامم تلخ کرده. نام همه‌شان را راه گذاشته‌اند امّا وقتی یکی به مشرق می‌رود و یکی به مغرب می‌شود همه درست باشند؟ راه، یکی بیشتر نیست باید آن را پیدا کرد و گرنه بی‌راهه‌هایی که خودشان را راه نشان می‌دهند یکی دو تا نیستند. من می‌خواهم همۀ راه‌ها را رها کنم و تنها راهی را طی کنم که تو در آنی. اشتباه کردم من می‌خواهم راهی را طی کنم که خود تویی. تو راهی، راهی استوار و بی‌هیچ کژی. اگر کسی بخواهد تو را طی کند راهی ندارد جز این که شبیه تو شود. این، تنها راه قابل پیمودن از زمین تا آسمان است باقی، هر چه هست، بی‌راهه است. این شب‌ها که دارم از توحید تو می‌گویم تا توحید خودم را به توحید تو نزدیک کنم تازه دارم می‌فهمم من چیزی به نام توحید ندارم که بخواهم آن را شبیه توحید تو کنم من توحید تو را باید بشناسم تا راه دور شدن از شرک را بیاموزم شرکی که تنیده در تار و پود زندگی‌ام. تو در عالم یک رزّاق می‌شناسی و آن هم خداست. این،‌ یکی دیگر از «فقط خدا»های توست. خدا را می‌شناسی و باور داری که ذرّه‌ای بخل در وجودش نیست خدا را می‌شناسی و می‌دانی نسبت جهل به او حتی اگر به اندازۀ سر سوزنی باشد مساوی با کفر است خدا را می‌شناسی و یقین داری که او علی کل شیء قدیر است خدا را می‌شناسی و تردید نداری کلید آسمان‌ها و زمین در دست اوست فقط در دست او. این «فقط خدا»ی تو رعب رزق را از دلت زدوده تو هیچ گاه نترسیدی و نمی‌ترسی از کم شدن یا نرسیدن رزقت. وظیفۀ خویش را بندگی می‌دانی در بندگی کم نمی‌گذاری و به خدایت خدایی کردن یاد نمی‌دهی. تو مثل ما نیستی که ترس و دلشورۀ رزق خوراک هر روز دلت باشد و اگر کسی تو را به آجر کردن نانت تهدید کرد در برابرش قامت خم کنی و بردگی‌اش را بپذیری. ما رزقمان را دست بندگان خدا می‌بینیم و وقتی صاحبان رزقمان از دستمان خشمگین می‌شوند حتّی حاضریم دین بدهیم تا دلشان را راضی کنیم. آقا! شرک در رزّاقیت دینمان را به باد می‌دهد آخر همین دین ناقصی که دلمان خوش است روزی به کمال برسد تا دینمان بر باد نرفته به دادمان برس. شبت بخیر واسطۀ فیض خدا! @abbasivaladi
✅ گزاره های تصویری 💠 بدون تردید، باید پذیرفت که گزاره‌های تصویری، پایۀ اصلی تربیت فرزند را بنا می‌کنند. 💠 توجّه به این گزاره‌ها، راه تربیت فرزند را بیش از حدّ تصورمان، هموار می‌کند. 💠 از سوی دیگر، بی‌توجّهی به این گزاره‌ها، به شدّت کار تربیت را دشوار می‌کند. این سختی به اندازه‌ای است که برخی از والدین، عطای تربیت را به لقای آن می‌بخشند و از خیر آن می‌گذرند. 📚من دیگرما، کتاب اول، ص112 @abbasivaladi‌
محسن عباسی ولدی
🍬 #شُکُتاب 🍬 🎁کتاب‌های شکلاتی ما🎁 اگه خواستید برا یه پدر و مادر یا نوعروس و تازه داماد، هدیۀ شیک و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆نمونه ای از صفحات داخلی #شُکُتاب 🎁کتاب‌های شکلاتی ما🎁 اگه خواستید برا یه پدر و مادر یا نوعروس و تازه داماد، هدیۀ شیک و موندگاری ببرید، ما #شُکُتاب رو توصیه می‌کنیم. #شکتاب گزیده ای از هفت جلد #من_دیگر_ما و ضمیمه های ادبیشه که با عکسای جذاب و به صورت چهار رنگ رو کاغذ گلاسه چاپ شده. 🎊 رونمایی در نمایشگاه بین المللی کتاب ۹۸ ✅ کتاب را می‌شود خورد! 📌 نشانی غرفۀ ما در #نمایشگاه بین المللی کتاب تهران: شبستان، راهروی ۲۹، غرفۀ ۳، انتشارات #آیین_فطرت #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
🍃چشم خدا باید شبیه تو شد راهی جز این نیست. تو ملاک آدمیت همۀ آدم‌های روی زمینی هر کسی به تو شبیه‌تر، آدم‌تر. برای آدم شدن و آدم ماندن راهی جز این نیست که شبیه تو شویم. افسار نگاه تو دست خود توست هیچ نیم نگاهی از تو نیست که خرج چیزی شود که خدا نمی‌پسندد تو از هر نگاهی پله می‌سازی برای نزدیک‌ترشدن به خدا امّا من افساری دارم که آن را داده‌ام به دست نگاهم هر جا که او بخواهد، مرا می‌برد. گویی در برابر نگاه خویش اراده‌ای ندارم. هر نگاهی کلنگی می‌زند به چاهی که بیشتر مرا در قعر زمین فرو می‌برد. تو نگاهت را برای خودت نمی‌دانی مگر می‌شود کسی که همۀ هستی‌اش را ملک طِلق خدا می‌داند نگاهش را از آن خودش بداند؟ استفاده از نگاه برای خیره شدن به چیزی که مالکش روا نداند خیانت در امانتی است که صاحب آن امانت خداست. تو در امانت قاتل جدّت خیانت نمی‌کنی پس دیگر حساب امانت خدا در نزد تو معلوم است. مشکل من آن است که حسّ مالکیت دارم وقتی خودم را مملوک خدا نمی‌بینم حساب نگاهم که دیگر معلوم است. نگاه، برای من است پس به هر جا که بخواهم خیره‌اش می‌کنم. وقتی که نگاه، امانت نباشد دیگر خیانتی هم در کار نیست. پس وقتی نگاهم را خرج هر چه دلم بخواهد می‌کنم هیچ گاه احساس خیانت نمی‌کنم. می‌بینی این فاصله‌های کُشنده دارد چه بلایی بر سرم می‌آورد؟ تو وقتی نگاهت را فقط خرج چیزی می‌کنی که خدا می‌خواهد چشمت می‌شود چشم خدا من وقتی نگاهم را خرج چیزی می‌کنم که دلم می‌خواهد چشمم می‌شود چشم شیطان نگاه شیطانی کجا می‌تواند دنبال کسی برود که نگاهش الهی است؟ من اگر دنبال تو نیایم مگر می‌شود تو را امام خویش بخوانم و خودم را مأموم تو؟ آرام آرام دارم می‌فهمم که چه زیبا گفته‌اند کور بودن، بهتر از چشم چرانی است. جرأت ندارم که دعا کنم خدا چشمم را کور کند ولی می توانم التماس کنم که افسار نگاهم را خودت به دست بگیری. شبت بخیر چشم خدا! @abbasivaladi
❓برای پیدا کردن روحیّۀ نقدپذیری، چه باید کرد؟ #تا_ساحل_آرامش #کتاب_اول #کتاب_صوتی #فانوس_دانایی #شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک ♦️ پرسش‌های گام ششم، چگونه روحیّۀ نقدپذیری پیدا کنیم؟ @abbasivaladi 👇👇👇👇👇