14-Da.MP376713.mp3
5.89M
#کتاب_صوتی
#دا
#خاطرات
#سیده_زهرا_حسینی
💐 قسمت #چهاردهم💐
کپی و استفاده از صوت با ذکر صلوات ، بلامانع است .
یادشهداکمترازشهادت نیست
اللهمَّ عجل لولیک الفرج
هدیه به امام زمان عج الله
📿 اعمال شب لیلة الرغائب
اولین شب جمعه ماه رجب را لیله الرغائب «شب آرزوها» گویند
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🌹#اسم_تو_مصطفاست
#قسمت35
_یعنی غذای مونده بدم شوهرم؟
میگفتند:((شوهر ذلیلی خواهر! چی کارت کنیم؟))
چون بچه شیر میدادم،نمیتوانستم روزه بگیرم. صبح که میرفتید،ظرف های سحری را میشستم،ناهار برای خودم آماده میکردم و افطار برای شما و شب ها هم سحری را. بعد ماه رمضان مهمانمان را رساندیم قم. سال بعد دو ماه شعبان و رمضان آمدند. برای اینکه راحت باشند گاهی آن هارا در خانه خودمان میگذاشتیم و میرفتیم منزل مادرم. این طوری راحت تر بودم.
چند روزی که کولر خراب بود،وقتی که از گرما بیحال بودم و به خاطر حضور حاج آقا مجبور بودم با چادر و مقنعه و جوراب باشم،کلافه تر هم میشدم ،اما همه اینها با عشق تو ساده میشدند و قابل حل.
رمضان سال ۱۳۹۰بود که با حاج آقا بطحایی و خانمش رفتیم پارک.
فاطمه و پسر حاجی را برداشتید و به اتفاق حاجی رفتید در پارک دوری بزنید،ولی زود برگشتید. آهسته پرسیدم:((چیشد؟))
گفتی:((باورت میشه سمیه؟اونجا آهنگ بچه گونه گذاشته بودن. حاج آقا برگشت، چون عقیده داره صدای آهنگ در روح بچه تاثیر بد می گذاره.))
همان سال، در ماه رمضان، استخری را اجاره کرده بودی و کنار استخر میزی گذاشته بودی برای حاج آقا بطحایی که از ساعت دوازده شب تا نزدیکی های سحر،به مسائل شرعی مراجعان پاسخ دهد. در خانه منتظر ماندم تا برای سحری بیایید.
اگر دیر میکردی سحری نمیخوردم و بدون سحری روزه میگرفتم.
حال و روزم را که میدیدی سعی میکردی شب بعد به موقع به خانه برگردی.
حتی یک شب چنان با عجله برگشته بودی که
کارهایت غافلگیرم میکرد،اما دیوانگی هایت را دوست داشتم. تو آدم پیش بینی نشده ای بودی و من تورا با همه ویژگی هایت دوست داشتم. همین که بودی،همین که به صدایت گوش میکردم،طرز صحبتت،تکه کلامت،نگاه کردنت،خندیدنت،نظر دادنت،پیشنهادها،طرز فکرت، حتی اخم ها و مخالفت هایت. این اسمش چی بود؟عشق؟ اگر عشق ،پس من روز به روز بیشتر عاشقت میشدم. یک شب برای شام همه فامیل دعوت شدیم به پارک جوانمردان. بعد شام گفتی:((میای بریم کمی قدم بزنیم؟))
فاطمه را بغل کردم و رفتیم تا قدم بزنیم. درحال قدم زدن بودیم که تلفنت زنگ زد. حاج آقا بطحایی بود که همراه خانمش از مشهد آمده بودند تهران و حالا میخواستند بروند قم. گوشی را که قطع کردی گفتی:((میای اونا رو برسونیم قم؟))
_الان؟با بچه؟من فقط یک پیراهن اضافه برای فاطمه همراهمه!
_مهم نیست! اگه لازم شد سرراه میخریم،فقط سریع راه بیفت!
از مهمان ها که با تعجب نگاهمان میکردند،خداحافظی کردیم و رفتیم دنبال سید بطحایی و خانم بچه شان و آن هارا سوار کردیم و رفتیم قم. نیمه شب رسیدیم خانه مادرزن سید . شب آنجا خوابیدیم و فردا سید و خانمش وسایلشان را جمع کردند و عازم نجف شدند.
ما هم رفتیم حرم زیارت و بعد هم بازار. یک چادر عربی برایم خریدی که مدام میگفتم:((آقا مصطفی من از این چادرا سر نمیکنم.))و تو اصرار میکردی:((اتفاقا خیلی بهت میاد!))
بعد هم مرا بردی رستوران، ناهارمان را که خوردیم راه افتاد.
نزدیکی های حسن آباد تسبیحت را درآوردی و استخاره پشت استخاره: «چی کار می کنی آقامصطفی؟ تصادف می کنی ها!» ۔ میای بریم مشهد؟ خوب اومد! -مشهد؟ اونم حالا؟ انگار خبر نداری دو روز دیگه عروسی سجاده، هنوز لباسم رو پرونکردم! . اما امام ما رو طلبیده، سه بار گرفتم، هرسه بار خوب اومد! به بزرگراه آزادگان که رسیدیم، به جای اینکه به طرف شهریار بپیچی پیچیدی طرف اتوبان امام رضا اسلام و رفتی به طرف مشهد، یک شب انجا ماندیم، صبح رفتیم زیارت و چرخی در مشهد زدیم و دوباره حرکت به سوی تهران، هرجا صدای اذان می شنیدی، می ایستادی برای نماز، نرسیده به آزادی، بزرگراه فتح، پارک المهدی نگه داشتی و صندلی ات را عقب دادی و خوابیدی، هرچه گفتم دو قدم مونده به خونه،گفتی :((نای حرکت ندارم، نذار مسافر امام رضا تلف شه.))
وقتی چیزی را میخواستی، کسی نمیتوانست رای تورا بزند. پشت فرمان خوابت برد و من بچه به بغل پلک نزدم. همان طور که نگاهت میکردم، سعی میکردم حدس بزنم داری چه خواب خوشی میبینی که گوشه لبت اینطور لبخند پر پر میزند.
جنگ در سوریه مدت ها بود که شروع شده بود و این حال تورا بد میکرد.
حالا ذهنت از استخر داری و برنج فروشی و رفتن به پایگاه و درس و مشق رفته بود سراغ سوریه.
_باید هر طور شده برم پدر تکفیریا و داعش رو در بیارم!
نگرانت بودم. از این فکر تازه، از این خیره شدن به اخبار تلویزیون ، از این عشقی که ممکن بود بال و پرت را بسوزاند. زمزمه هایت شروع شد...
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
🔸ادامه دارد ...
#اسم_تو_مصطفاست
#قسمت36
سمیه با یک نفرازاهالی شهر ری آشناشده ام که درسوریه برای رزمنده هاغذا تدارک میبینه. میخوام همراش برم
_یعنی میخوای بری غذادرست کنی؟تویک نیمرو بلدنیستی درست کنی آقامصطفی!
_بحث غذا درست کردن نیست،بحث رفتنه!
_نمیفهمم،میخوای بری بجنگی؟
نه بابا!همین که توی آشپزخونه باشم،بالای سر آشپزوآشپزخونه.
_من که سردرنمیارم.حالا واقعاتصمیمت روگرفتی؟
_تصمیم مراگرفته و ول نمیکنه!
_از حالادلشوره به جونم انداختی آقا مصطفی!وای خداچیکارکنم؟
_هیچ کاری نکن،فقط بخواه که رفتن من هر چه زودتردرست بشه!
هنوزدراندیشه مینشستیم
همان آپارتمان ۵۹متری
برای رفتن به هیئت می آمدیم کهنز منزل آقای حاج نصیری.خانه سه طبقه بود
طبقه سوم خودشان مینشستند،طبقه اول حسینیه ای برای اقایون بود و طبقه وسط را هم بعد از رفتن مستاجر به هیئت خانم ها اختصاص داده بودند.پیش از سفرت به سوریه، رفتیم آنجا.طبقه دوم رافرش کرده و پشتی گذاشته و بخاری روشن کرده بودند برای خانم ها. بعد از پایان مراسم، خانم حاج آقا گفت:(مستاجرمون رو جواب کردیم ، اگه مستاجرخوب میشناسین معرفی کنین)
_شرطتون چیه؟
_ماهواره نداشته باشن و با هیئتم مشکلی نداشته باشن.
برای رفتن به سوریه ۱۵میلیون گرو گذاشته بودی.
آنرا از دایی ات قرض کرده بودی و حالا دستت خالی بود، اما با آقای حاج نصیری صحبت کردی. گفت:(رهن کامل اینجا بالاست ، اما شما پانزده میلیون بده با اجاره ای مختصر،فقط ماهواره نباشه!)
خندیدی..
خندیدی:((حاج آقا ما که بدون ماهواره نمیتونیم زندگی کنیم!))
_جسارت نباشه پسرم، ولی مستاجر قبلی توری رو سوراخ کرده بود و سیم ماهواره رد کرده بود.
_پس این سوراخا رو نگیرید تا دوباره توری رو سوراخ نکنیم!
حاج آقا گفت:((شما مثه پسرم هستی،اگه بیاین اینجا خیالم راحت میشه.))
از همان جا رفتیم منزل پدرت. دیر وقت بود . بعد از کمی صحبت گفتی:((خانه حاج آقا نصیری رو دیدیم و پسندیدیم.))
_اگه خوبه،معامله کنید !
کمی مکث کردی:((نه بابا همین جا که نشستیم خوبه!))
_اگه مشکلت پوله، به شما قرض میدم!
هم آدم مغروری بودی هم صاحب عزت نفس،ولی بالاخره قبول کردی از پدرت قرض بگیری و قرارداد خانه را بستیم. خانه نه پرده داشت نه وسایل اندک ما آنجا را پر میکرد،اما تو مدام دل داری ام میدادی.
_یه موقع فکر و خیال نکنی ها! همه این وسایل رو میخرم برات.
بخاری جهیزیه ام را که طرح شومینه ای بود،همان سال اول ازدواجمان که هوا گرم شد بردی حسینیه و دیگر نیاوردی. سال بعد که هوا سرد شده بود مجبور شدیم پنج شعله گاز را روشن و خاموش کنیم.
مدتی هم از خواهرت بخاری کوچکی قرض کردیم تا اینکه در خانه جدید،پدرت به عنوان چشم روشنی برایمان یک بخاری خرید.
یک فرش شش متری هم که مال بابابزرگ بود،مامانم به ما داد و باقی اش را هم با وسایل خودمان پر کردیم.
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
🔸ادامه دارد ...
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥منوتو پارسال ...
💥منوتو امسال 😎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرعبداللهیان حمله ایران به مواضع تروریستها در پاکستان را تایید کرد
وزیرخارجه کشورمان در اجلاس داووس:
هیچ یک از شهروندان پاکستانی مورد حمله موشک و پهپادهای ایرانی قرار نگرفتند.
گروه جیش العدل را هدف قرار دادیم نه شهروندان پاکستانی را
هدف ما تروریست های مستقر در خاک پاکستان بوده است.
من قبل از این گفتگو با همکارم وزیر خارجه محترم پاکستان در این خصوص گفتگو کردم
امید مجید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🛑بیانیه وزارت خارجه پاکستان درباره حمله صبح امروز سراوان:
🔺صبح امروز پاکستان مجموعه ای از حملات نظامی دقیق و کاملاً هماهنگ و هدفمند را علیه مخفیگاه های تروریست ها در استان سیستان و بلوچستان ایران انجام داد. تعدادی از تروریستها در جریان عملیات رزمی با اسم رمز "مرگ بر سرماچار" کشته شدند.
🔺طی چندین سال گذشته، پاکستان در تعاملات با ایران، همواره نگرانیهای جدی خود را در مورد پناهگاههای تروریستهای پاکستانی الاصل که خود را "سرماچار" مینامند در داخل ایران به اشتراک گذاشته است. پاکستان همچنین پرونده های متعددی را با شواهد عینی از حضور و فعالیت این تروریست ها به اشتراک گذاشت.
🔺با این حال، به دلیل عدم اقدام در مورد نگرانی های جدی ما، این تروریست ها به ریختن خون پاکستانی های بی گناه بدون مجازات ادامه دادند. اقدام صبح امروز با توجه به اطلاعات موثق فعالیت های تروریستی در مقیاس بزرگ قریب الوقوع توسط آنها انجام شد.
🔺این اقدام مظهر عزم تزلزل ناپذیر پاکستان برای حفاظت و دفاع از امنیت ملی خود در برابر همه تهدیدات است. اجرای موفقیت آمیز این عملیات بسیار پیچیده نیز گواهی بر حرفه ای بودن نیروهای مسلح پاکستان است. پاکستان تمام اقدامات لازم را برای حفظ امنیت و امنیت مردم خود، تخطی ناپذیر و مقدس است، ادامه خواهد داد.
🔺پاکستان به حاکمیت و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران احترام کامل می گذارد. تنها هدف از اقدام امروز تامین امنیت و منافع ملی پاکستان بود که در درجه اول اهمیت قرار دارد و قابل خدشه نیست.
🔺پاکستان به عنوان یک عضو مسئول جامعه بین المللی، از اصول و اهداف منشور سازمان ملل متحد از جمله تمامیت ارضی و حاکمیت کشورهای عضو حمایت می کند. پاکستان با هدایت این اصول و با استفاده از حقوق مشروع خود در چارچوب قوانین بین المللی، هرگز اجازه نخواهد داد که حاکمیت و تمامیت ارضی خود تحت هیچ بهانه یا شرایطی به چالش کشیده شود.
🔺ایران کشوری برادر است و مردم پاکستان برای مردم ایران احترام و محبت زیادی قائل هستند. ما همواره بر گفتگو و همکاری در مقابله با چالشهای مشترک از جمله تهدید تروریسم تاکید کردهایم و به تلاش خود برای یافتن راهحلهای مشترک ادامه خواهیم داد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥سلاحهای جنگی پس از ظهور #امام_زمان"عج" چگونه است؟
👤 آیت الله نخودکی"ره"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توضیحات وزیر کشور در مورد اتفاقات رخ داده صبح امروز در سیستان و بلوچستان
وحیدی، وزیر کشور در پاسخ به سوال خبرنگار خبرفوری:
🔹۴کودک، ۳زن و ۲مرد که از اتباع خارجی بودند در انفجار روستایی که در ۳-۴کیلومتری ایران بوده است کشته شدند
🔹هنوز موضع رسمی در این موضوع گرفته نشده است
ارسالی از اعضای محترم
برا سلامتی و حاجت روایی و
عاقبت بخیری این عزیز صلوات🤲
ممنونم ازلطف و حمایت شما عزیزان
منتظر ارسالیهای زیباتون هستیم
لطفا به این آدرس ارسال کنید
👇👇👇👇👇👇👇
@mahdi_fatem313
🔴 شهادت یکی از کارکنان سپاه سلمان استان سیستان و بلوچستان
🔹دقایقی پیش، در یک اقدام تروریستی یک نفر از کارکنان سپاه سلمان استان سیستان و بلوچستان به نام سرهنگ پاسدار حسینعلی جاودانفر که در بازگشت از مأموریت اداری بود، در جاده خاش به زاهدان مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به شهادت رسید.
🔹تلاش برای شناسایی عامل یا عاملان این اقدام در حال پیگیری است.
🌷روحش شاد و یادش گرامی وجاودانه باد
ارسالی از اعضای محترم
برا سلامتی و حاجت روایی و
عاقبت بخیری این عزیز صلوات🤲
ممنونم ازلطف و حمایت شما عزیزان
منتظر ارسالیهای زیباتون هستیم
لطفا به این آدرس ارسال کنید
👇👇👇👇👇👇👇
@mahdi_fatem313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 همهچیز درباره #لیلةالرغائب و اعمال آن
✅ اولین پنج شنبه #ماه_رجب، لیلةالرغائب شب آرزوها نیست؛ شب اشتیاق و میل و رغبت و آرزومندی است؛ شبی عاشقانه بین خدا و بندهها. برای این شب اعمالی خاص در مقاتیح ذکر شده است.
#ماه_رجب
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد_شجاعی
√ مهمترین دعای شب آرزوها
که اگه بتونی بگیریش زندگیت تکون میخوره چیه؟
ارسالی از اعضای محترم
برا سلامتی و حاجت روایی و
عاقبت بخیری این عزیز صلوات🤲
ممنونم ازلطف و حمایت شما عزیزان
منتظر ارسالیهای زیباتون هستیم
لطفا به این آدرس ارسال کنید
👇👇👇👇👇👇👇
@mahdi_fatem313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 مایوس کردن جوانان
#انتخابات | #ایران_قوی
ارسالی از اعضای محترم
برا سلامتی و حاجت روایی و
عاقبت بخیری این عزیز صلوات🤲
ممنونم ازلطف و حمایت شما عزیزان
منتظر ارسالیهای زیباتون هستیم
لطفا به این آدرس ارسال کنید
👇👇👇👇👇👇👇
@mahdi_fatem313
• (31).mp3
3.41M
#پیام_صوتی 📲
توجه خداوند متعال در شب
#لیـلة_الرغائـب بـه بندگانش