تصاویر/ نهمین نشست تخصصی "مدیرجوان - امید انقلاب"
https://b2n.ir/k11109
@abdollahimahdi
🔸قابل توجه روضهخوانها ...
گاهی روضهخوان از روح و غایت مرثیه غفلت میکند ...
گریه برای مصائب اهل بیت علیهمالسلام اگر آن جهتگیری محوری و انبعاث لازم را نداشته باشد، با همه آثار و برکاتش، اما ابتر است...
یک مرتبه بالاتر از مصائب جسمی، مصائب روحی و معنوی است و ضربهای که عفاف و حیای نوامیس ایشان را نشانه گرفته باشد دردناکتر از مصائب جسمی ایشان است...
همه مصائب اهل بیت علیهمالسلام یک طرف، مصائب ناموسی ایشان یک طرف ...
تا جاییکه اهل بیت علیهمالسلام حاضرند همه مصائب را به جان بخرند تا نوامیسشان در امن و امان بمانند...
اما بالاترین مصیبت اهلبیت علیهمالسلام که محور مصائب برای اهل عالم است، حذف امام از محور مناسبات جامعه و آن مقام و مراتبی است که خداوند برای ولایت مقدّر کرده است... ولایتی که شرط امان و نجات و سعادت و هدایت و برکات عالم است و اهلبیت علیهمالسلام همه مصائب را برای تحقق این وعده الهی یعنی محوریت امام در عالم و هماهنگی همه عالم در عبودیت خدای متعال حول محور، تحمل نمودهاند... تحمل همه این مصائب برای رسیدن به چنین غایتی برای اهلبیت علیهمالسلام آسان شده است...
اینکه لعن به عاملین و مسببین حذف امام از مناسبات اجتماعی (لَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ ، وَ اَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللهُ فيها) مقدم بر لعن بر قاتلین ایشان شده است (لَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُم) ناظر به اهمیت همین موضوع است...
با این اوصاف، روضه خواندن و اشاره به جزئی ترین مصائب اهل بیت علیهم السلام و اشک و آه و ناله و لطمه و ... عدم عنایت به مراتب بالاتر مصیبت ایشان و توجه ندادن به موضوع «ولایت» و «ولایتمداری» به عنوان مهمترین رکن عبودیت و مهمترین شرط ظهور منجی و مهمترین عامل تحقق حیات طیبه چیزی کم دارد و جایش هم در روضه است و نه صرفاً سخنرانی...
برانگیختن احساسات و عواطف نسبت به مقام و منزلت امام و تبرّی از دشمنان ایشان و آثار و توابع آن تا تمدن ظلمانی و محصولات امروزی آن و ایجاد حسّ انتقام از دشمنان اهلبیت علیهمالسلام و تلاش برای ظهور امام زمان عج و اهتمام به ولایتمداری و ... همراه با روضه مصائب جسمی اهلبیت علیهمالسلام لازم است بلکه مکمل تربیت و پرورش مخاطبان است...
@abdollahimahdi
وقتی بیحجابی رنگ و بوی سیاسی و لجبازی مدنی پیدا میکند و در مقیاس اقامه منکر و همراهی با دشمن ظاهر میشود، اتفاقاً مجلس عزای امام حسین علیهالسلام بهترین جا برای توبیخ و تنبیه است...،
نباید بیتفاوت بود و اگر بیحجاب از آثار عملش و همراهیش با دشمن غافل است باید توجیه شود،
اینجا قضیه با پناه گنهکار به مجلس امام و امان امام به گنهکار و... فرق میکند...
#بی_حجابی
@abdollahimahdi
بحران روانشناسی غربی و نقش حوزه-مهدی عبداللهی.pdf
774K
🔸بحران روانشناسی و مشاوره غربی و نقش حوزههای علمیه؛
🔸دانش روانشناسی به عنوان یک دانش کارآمد و اثرگذار امروزه فضاهای جدیدی را درنوردیده است و همچنان حوزه نفوذ و کاربرد خود را توسعه می دهد و به میزان کارآمدی و اثرگذاری خود عرصه را بر هر مکتب و آیین که ادعای برنامه برای زندگی دارد تنگ می سازد...
🔸...بسیاری از مدعیان اسلامیسازی دانش روانشناسی در همان چارچوب و ساختار و پارادایم علمی و در همان زمین بازی طراحی شده و برآمده از مبانی و نظام مفاهیم غیر الهی دست به تولید یا بومیسازی یا اسلامی سازی بخشها یا روشهای جزئی و تولید پروتکلهای به نسبت اسلامی کردهاند که البته دغدغه و اهتمام و حاصل زحمات ایشان جای قدردانی دارد اما این کجا و تأسیس دانشی اسلامی که حوزه مأموریتش مبتنی بر مبانی و اهداف و روش اسلامی و متناسب با شبکه مفاهیم دینی، پر کردن خلاء و نیاز انسان به رشد و تعالی روح و روان باشد کجا؟!
راجع به اسلامی سازی دانش روانشناسی بحث بسیار است و جای گفتگو و مباحثات علمی آن بیش از گذشته احساس میشود و باید مورد اهتمام قرار گیرد تا نگاه های سطحی به اسلامی سازی علوم جای خود را به گام های اساسی تری دهد و البته علمداران اسلامی سازی دانش روانشناسی همین فضلا و علمای دغدغه مند و متخصص در این دانش هستند که باید دست ایشان را به گرمی فشرد و متواضعانه دعوت نمود تا با تشکیل یک جبهه متحد و منسجم یک حرکت و جریان پرشور و فعال را در برابر جریان تمدنی غرب ایجاد نموده و این فرایند تحولی را سرعت و نتیجه بخشند...
(وضعیت موجود و مطلوب و راهکارها را در فایل پیوستی مطالعه فرمایید...)
@abdollahimahdi
🔸نقدی بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش؛
1- مانند بسیاری از سندها بیانیه ارزش و بیانیه مأموریت تزئیینی و تشریفاتی است و خاصیتی در این سند ندارد و مبتنی بر آنها بخشهای بعدی نوشته نشده و حذف آنها ضرری به سند وارد نمی کند کما اینکه عملاً توجهی به آنها نخواهد شد و وجود و عدم آنها مساوی است... (راهکارها قابل ابلاغ و ارزیابی است و ربط منطقی و روشمندی بین این دو بخش وجود ندارد)
2- این سند کشکولی نسبتاً منظم اما متراکم از مفاهیم خوب و اصطلاحات مطلوبی است که منشاء و منبع آنها مشخص نیست و زاییده ذهن و ارتکازات نویسندگان است و بجای ارائه نظاممند آن مفاهیم، صرفاً انشاء شده است، تکرار زیاد دارد و هم دستهبندی مناسبی ندارند و لذا برنامهریزی برای تحقق و نیز ارزیابی تحقق را دشوار میسازد.
در روش مختار و مطلوب ما، ابتدا از گزارههای مبنایی نظام مفاهیم مطلوب بدست میآیند و سپس دستهبندی شده و برای هر کدام چشمانداز، هدف، راهبرد و راهکار و برنامه در نظر گرفته میشود.
3- گرچه رعایت سیر چشم انداز، هدف و راهبرد و راهکار در این سند منطقی به نظر می رسد اما ارائه راهکارها که مهمترین و نزدیکترین بخش سند به عمل و نتیجه است منطق و روش و منبع و منشاء خاصی ندارند و صرفاً بارش فکری نویسندگان ذیل اهداف و راهبردهاست و در روش مطلوب لازم است نظام مفاهیم و نظام روشی از مبانی تا راهکار و برنامه امتداد روشن و مستدلی داشته باشند.
4- در راهکارها خلط زیادی بین محتوا و روش شده است و اساساً تفکیک و نظم منطقی در ارائه محتوا و روش تحقق اهداف و راهبردها وجود ندارد.
5- در این سند گرچه سعی شده است از قرآن و معارف دینی و بیانیه گام دوم و دیگر منابع و مفاهیم ارزشی استفاده شود لکن در حد گنجاندن لابلای برنامههاست و همچنان کلیت و روح کلی سند سکولار به نظر میرسد و نسبت حداکثری با اسلام و انقلاب برقرار نمیسازد.
6- «تربیت انقلابی» تا حد زیادی در این سند مغفول است و لااقل اولویت نیست کما اینکه از اهداف کلان تحول بنیادین تقریباً هیچکدام به مقوله «تربیت» و «هویت ایرانی اسلامی انقلابی» و اهمیت و اولویت آن نسبت به دیگر شئون و ساحات و ابعاد نپرداخته است.
7- بین راهکارها نظام اولویت و ارزشگذاری وجود ندارد و ظاهراً همه راهکارها قرار است در عرض هم پیگیری و محقق شوند در حالیکه قطعاً برخی راهکارها پیشنیاز برخی دیگر است، برخی مبناییتر، اساسیتر، مهمتر و مقدم هستند...
8- جهتگیری کلان، راهبرد اصلی و روح حاکم بر سند تحول مشخص نیست و تأکید و اولویتی ندارد، شایسته است مثلاً «هویت ایرانی، اسلامی و انقلابی» به عنوان راهبرد اساسی «تربیت هویتساز» در سند تحول مشخص شود و الزامات آن در همه بخشها (محتوا و متون آموزشی، کادر آموزشی، مدیریت آموزشی و...) لحاظ شود و نیز به عنوان یک شعار فرهنگساز مطرح و روی جلد سند هم مورد تأکید قرار گیرد : سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بر پایه «تربیت هویتساز» و با تأکید بر «هویت ایرانی، اسلامی و انقلابی»
@abdollahimahdi
اقتدار از دست رفته حکومت در مواجهه با ناهنجاریهای اجتماعی خصوصاً اراذل و اوباش بیحجاب و باندهای فساد را بایستی با فعال سازی دوباره «بسیج» احیا نمود، کاش پشتوانههای قانونی حضور اجتماعی و فعالیت مردمی بسیج در مجلس انقلابی ما فراهم شود. بسیج مدل مردمی سازی امام خمینی ره بود که امحا شد و باید احیا شود، بدون مشارکت مردم، حکومت در اقتدارش مانند بقیه عرصهها ناکارآمد و ابتر است...
چاره کار بر اساس مدل حکومتی نظام ولایی این است:
« اقتدار مردمی حکومت »
الان در وضعیتی هستیم که حکومت دغدغه و اهتمام لازم برای اقتدار ندارد و نمیتواند تقابل با بخشی از مردم را هم رقم بزند و شأن مقابله با مفاسد و منکرات را هم از مردم سلب کرده و به رسمیت نمیشناسد...
بایستی مردم مؤمن را در خلق و تقویت اقتدار خود شریک و سهیم کند و حاکمیت خود را با پشتوانه مردم اولاً در فضای رسانه و افکار عمومی ثابت و مستقر سازد و به تبع آن در فضای حقیقی تقویت نماید.
جزییات این نظر در جای خود قابل تبیین است...
@abdollahimahdi
بارها گفتیم در کنار تعظیم شعائر، تحقیر و تقبیح منکرات و مفاسد لازم است...
چرا در رسانهها خصوصاً رسانه ملی صریحاً نمیگوییم بیحجاب غیر از مشکل اعتقادی مشکل روانی دارد، عقده عاطفی دارد، کمبود توجه دارد، گدایی نگاه میکند، در خانواده ارضا نمیشود، بیمار روانی و جنسی است و نیازمند درمان است...
تحقیر و تقبیح کنید این منکر را تا نهی از آن آسان شود،
تحقیر و تقبیح کنید این منکر را تا با افتخار به ارزشها دهنکجی نکنند و نگاه منفی و فضای سنگین اجتماعی و تلقی عرفی از بیحجابی سبب شود بیحجاب از وضعیت خودش احساس شرم و خجالت کند...
سالهاست رسانههای ما حتی رسانه ملی و سینمای ما از حجاب تصویر درستی خلق نکرده بلکه بر سر کاراکترهای منفی و مجرمین چادر پوشانده و جایگاه اجتماعی زنان محجبه را متزلزل ساخته و اکنون ثمرات این غفلت بزرگ را میبیند...
اصلاح این رویه بر تعظیم حجاب و چادر و تحقیر و تقبیح بیحجابی و بیعفتی و برهنگی است...
@abdollahimahdi
مدتی است شبکه چهار روشنفکر بازی در میآورد و به بهانهی مناظره، تریبون و افکار عمومی را در اختیار شبهات و چرندیات باطل و منحرفی قرار میدهد که آثار مخرب آن بر ذهن و فکر مخاطبان به راحتی قابل جبران نیست...
تا وقتی مدیران رسانه درک این مسئله را پیدا نکنند که اقتضاء ذاتی مناظره بین اهل حق و اهل باطل این است که اهل باطل به راحتی و در کوتاهترین زمان و مطابق با ذائقه دنیایی عموم مخاطبان شبهه میاندازند و در مقابل اهل حق فرصت و زحمت و توان بسیاری لازم دارند که پاسخ درخوری بدهند و توفیق اقناع فکری ذائقه های مادی را پیدا کنند و معمولاً در این ظرف و زمان، ممکن نمیشود... وضعیت بهتر از این نمیشود که تریبونهای رسمی را در اختیار اراجیف این جماعت میگذارند و آنها در ترویج شبهات و باطل خود سربلند از این فرصت کمال بهرهبرداری را انجام داده و به ریش ما میخندند و مدیران رسانه هم پز روشنفکری میدهند...
@abdollahimahdi
در مطالب گذشته، جایی عرض کردم :
...سالهاست رسانههای ما حتی رسانه ملی و سینمای ما از حجاب تصویر درستی خلق نکرده بلکه بر سر کاراکترهای منفی و مجرمین چادر پوشانده و جایگاه اجتماعی زنان محجبه را متزلزل ساخته و اکنون ثمرات این غفلت بزرگ را میبیند...
فایل زیر شاهدی بر این مدعاست :
هدایت شده از خانه هنر طلاب
1563339554-10120-29-8.pdf
998.7K
💠بازنمایی زنان چادر در سریالهای تلویزیونی
🔸این مقاله قابل توجه به بررسی بازنمایی زنان چادری در چهل سریال تلویزیونی پرداخته و نتایج تاسف باری را نشان میدهد که صدا و سیما نه تنها در خدمت تجلیل و ترویج چادر نبوده بلکه عکس آن عمل کرده است.
🔸یافتههای تحقیق حاکی از آن است که در سالهای پس از انقلاب اسلامی تصویر مطلوبی از زنان چادری در تلویزیون ارائه نشده است، بهطوریکه زنان چادری یا اساساً حضور پررنگی در سریالهای تلویزیونی ندارند یا اگر دارند اغلب دارای ضعفها و مشکلات مختلفی هستند که در مقایسه با شخصیتهای زن غیر چادری نمود پررنگتری دارد.
زنان چادری بهگونهای معنادار؛ مسن، بدون تحصیلات دانشگاهی، از طبقه متوسط و پایین جامعه، دارای مشکلات روحی و روانی و دارای چهرهای متوسط و زشت به تصویر کشیده شدهاند.
🔸بر این اساس چادر، پوشش زنی معرفی میشود که احتمالاً کمتر مخاطبی تمایل به همذات پنداری و احیاناً الگوبرداری از او خواهد داشت.
🔶 گوشه ای از اخبار و اطلاعات «هنر و رسانه دینی»
@honaretollab
🔸یک اصل و سنت مهم وجود دارد که در تحلیل بسیاری از وقایع و حقایق انسانی و اجتماعی کاربرد دارد ...
🔹شیطان جلوی خوبیها و نیکی ها و خیرها و عبادات و حالات و معنویات در انسان های منحرف از ولایت را نمی گیرد و چه بسیار آدم های به ظاهر خوب و موفق و اهل خیر و نیکی و عبادت و حال معنوی و اشک چشم و حافظ قرآن و ... که در مسیر ولایت و در نتیجه در مسیر سعادت قدم بر نمی دارند و در طی مسیر انحرافی خود سرعت و سهولت و کمیت و کیفیت هم دارند ...
🔹تمرکز شیطان و قوای او بر ایجاد سد و مانع جلوی راه اهل ولایت و ولایتمداران است چون این صراط مستقیم است و به بسط جریان حق و نابودی باطل و دستگاه شیطان و طاغوت در عالم می انجامد ... لذا فرمودهاند خیرالامور احمزها...
🔹لذا کار برای ولایتمداران دشوار است و بخاطر این موانع بسیار، گاهی ممکن است مرتکب گناه و معصیت شوند یا در طی مسیر خود سستی و کاهلی داشته باشند و از کسب مدارج و طی مراحل موفقیت باز بمانند، دچار سوء اخلاق ، بی نظمی، نابسامانی امور، اختلاف و تشتت و ... شوند.
🔹اگر جهتگیری را در نظر نگیریم و صرفاً عملکرد را محاسبه و مقایسه کنیم، ممکن است ایشان که در مسیر ولایت و سعادت و عاقبت بخیری هستند، در عمل نیک و عبادت و بسیاری ظواهر دیگر ضعیف تر از منحرفین از ولایت باشند... و البته در مراتب و مدارج بالای ایمان و تقوی و عمل صالح این موانع و دشمنیهای شیاطین انس و جن هم با موفقیت پشت سر گذاشته می شود...
🔸و نکته مهم اینکه توحید بدون ولایت ابتر است و ولایت هم بدون ولایت فقیه ابتر است و شیطان با انسان های ابتر آنچنان دشمنی و مخالفتی ندارد و توان و نیروی خود را برای انسانها و جریانهای ابتر و بی خطر هزینه نمی کند...
@abdollahimahdi