✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت43 (4)
🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران)
🔻اسلام نوع دیگر، اسلام خوب است که امیرالمؤمنین هم در حکمت ۲۳۷ آن را توصیف کردند و فرمودند:
« إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ»
" گروهی هستند که خدا را از روی شکر گذاری عبادت می کنند که این عبادت آزادگان است. " یعنی آزاد از ترس و آزاد از طمع.
🔻 و هم در خطبه ۹۱ میفرمایند:
« {وَاللهُ} نَهَجَ سَبیلَ الرَّاغِبینَ إلَیهِ وَالطَّالِبینَ مَا لَدَیهِ »
" خداوند راه کسانی که رغبت در خدا دارند و طالب آن چیزی هستند که نزد اوست از ثواب، باز کرده است."
خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) اسوهٔ چنین ایمانی است؛ لذا در خطبه۱۸۲ آمده است:
« نُؤمِنُ بِه(الله) إیمانَ مَن لاذَ بِهِ راغِباً مُجتَهِداً »
" به خدا ایمان می آوریم؛ آن ایمان کسی که پناهنده به خدا شده است از روی رغبت و با تلاش. "
↩️ ادامه دارد...
🌳شجره آشوب« قسمت صد و بیست و نهم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻اعلان موضع رسمی اشعث علیه امام علی علیه السلام
1. اشعث بعد از صفین، تمام تلاش خود را می کرد تا مبادا بار دیگر سپاه علی علیه السلام به سمت جبهه استکبار آن زمان برود. او که روحیه منافقانه خود را در صفین در جریان حکمیت نشان داد، این بار علنا شروع به اعتراض و توهین به امام می کرد
🔻امام علیه السلام در خطبه 192 نهج البلاغه درباره اشعث فرمود: «چه كسى تو را آگاهاند كه چه چيزى به سود، يا زيان من است؟ لعنت خدا و لعنت لعنت كنندگان، بر تو باد اى متكبّر متكبّر زاده، منافق پسر كافر! سوگند به خدا، تو يك بار در زمان كفر و بار ديگر در حكومت اسلام، اسير شدى، و مال و خويشاوندى تو، هر دو بار نتوانست به فريادت برسد.
🔻 آن كس كه خويشان خود را به دم شمشير سپارد، و مرگ و نابودى را به سوى آنها كشاند، سزاوار است كه بستگان او بر وى خشم گيرند و بيگانگان به او اطمينان نداشته باشند. »
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
تفسیر سوره حمد-۱۷۴.pdf
407.2K
✳️ هر روز یک آیه ✳️
🔸موضوع 👇👇🔹
💢 تفسیر سوره حمد-۱۷۴
🔰 موحد، أهل بيعت راستين
و اگر کسی خود را مَلِك و نافذ در يك امری بداند اين معلوم میشود با خدا بيعت نكرده است.
📎#جمادی_الاولی
📎 #هر_روز_یک_آیه
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز.سهم روز دویست و پنجاه و هفتم
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه16 : ( پس از بیعت مردم مدینه با امام علیه السلام این اولین سخنرانی آن حضرت در سال ۳۵ هجری است).
1⃣ اعلام سياستهای حكومتی
♦️آنچه می گويم به عهده می گيرم و خود به آن پای بَندم. کسی که عبرت ها برای او آشکار شود و از عذاب آن پند گيرد، تقوا و خويشتن داری او را از سقوط در شبهات نگه می دارد. آگاه باشيد تيره روزی ها و آزمايش ها همانند زمان بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله) بار ديگر به شما روی آورد. سوگند به خدايی که پيامبر(صلی الله علیه و آله) را به حق مبعوث کرد، سخت آزمايش می شويد، چون دانه ای که در غربال ريزند، يا غذايی که در ديگ گذارند به هم خواهيد ريخت، زير و رُو خواهيد شد، تا آنکه پايين به بالا و بالا به پايين رود؛ آنان که سابقه ای در اسلام داشتند و تاکنون منزوی بودند بر سر کار می آيند و آنها که به ناحق پيشی گرفتند عقب زده خواهند شد.
2⃣ فضائل اخلاقی امام (علیه السلام)
♦️"به خدا سوگند، کلمه ای از حق را نپوشاندم؛ هيچ گاه دروغی نگفته ام؛ از روز نخست به اين مقام خلافت و چنين روزی خبر داده شدم. آگاه باشيد، همانا گناهان چون مرکب های بدرفتارند که سواران خود (گناه کاران) را عنان رها شده در آتش دوزخ می اندازند. آگاه باشيد، همانا تقوا چونان مرکب های فرمانبرداری است که سواران خود را عنان بر دست وارد بهشت جاويدان می کنند. حقّ و باطل هميشه در پيکارند و برای هر کدام طرفدارانی است. اگر باطل پيروز شود جای شگفتی نيست، از دير باز چنين بوده و اگر طرفداران حق اندکند چه بسا روزی فراوان گردند و پيروز شوند، امّا کمتر اتّفاق می افتد که چيز رفته باز گردد.
می گويم: «کلمات امام(علیه السلام) پيرامون حقّ و باطل، از سخنان نيکويی است که کلام کسی از سخن سرايان به آن نخواهد رسيد، و بيش از آنچه که ما در شگفت شويم، شگفتی برابر آن فرومانده است، در اين کلمات امام(علیه السلام) ريزه کاری هايی از فصاحت است که نه زبان قدرت شرح آن را دارد و نه انسانی می تواند از دَرّه های عميق آن بگذرد، اين اعتراف مرا کسانی که در فصاحت پيشگام و با سابقه اند، درک می کنند.»"
3⃣ سرگردانی مردم و ضرورت تقوا
♦️ آن کس که بهشت و دوزخ را پيش روی خود دارد در تلاش است. برخی از مردم به سُرعت به سوی حق پيش می روند که اهل نجاتند و بعضی به کندی می روند و اميدوارند و ديگری کوتاهی می کند و در آتش جهنّم گرفتار است. چپ و راست گمراهی و راه ميانه، جادّه مستقيم الهی است که قرآن و آثار نبوّت آن را سفارش می کند و گذرگاه سنّت پيامبر(صلی الله علیه و آله)است و سرانجام بازگشت همه بِدان سُو می باشد. ادّعاکننده باطل نابود شد و دروغگو زيان کرد، هر کس با حق در افتاد هلاک گرديد. نادانیِ انسان همين بس که قَدر خويش نشناسد. آنچه بر اساس تقوا پايه گذاری شود نابود نگردد. کشتزاری که با تقوا آبياری شود تشنگی ندارد. مردم! به خانه های خود روی آوريد، مسايل ميان خود را اصلاح کنيد، توبه و بازگشت پس از زشتی ها ميسّر است. جز پروردگار خود ديگری را ستايش نکنيد و جز خويشتنِ خويش ديگری را سرزنش ننماييد.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
https://eitaa.com/abdollahpoor110
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت43 (5)
🔹 الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران)
🔻دومین وصفی که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در تمجید خباب بن ارت به کار بردند، عبارت است از «و هاجر طائعا»
«خباب بن ارت را خدا رحمت کند که با رغبت در راه خدا و پیامبرش هجرت کرد.»
💠 اولا میدانید که مهاجرین بر دیگران برتری دارند. امیرالمؤمنین در نامه ۱۷ خطاب به معاویه می فرمایند:
«لَا المُهاجِرُ کَالطَّلیق»
{می دانید که در جنگ فتح مکه، پیامبر خدا(صلوات الله علیه)، ابوسفیان سردسته بنی امیه و طایفه شان را فرمود: آزادشان کردم؛ از آن به بعد فرزندان ابوسفیان معروف شدند به ابن الطُّلَقا (فرزندان آزاد شده پیامبر).}
🔻علی(علیه السلام) هم در این نامه ۱۷ با کنایه می فرمایند:« شما که فرزندان آزاد شده پیامبر هستید، اصلا در حد و مقایسه با مهاجر نیستید.»
در مورد خودشان هم در خطبه ۴۷ میفرمایند:
«سَبَقتُ اِلَی الاِیمانِ وَ الهِجرَة»
«من نسبت به مؤمنین هم در ایمان به خدا و پیامبر و هم در هجرت سبقت گرفتم.»
و در خطبه ۱۸۹ بند دوم، حقیقت مهاجر بودن را اینگونه بیان می کنند:
«وَالهِجرَةُ قائِمَةٌ عَلیٰ حَدِّها الأوَّل...لا یَقَعُ الإسمُ الهِجرَةِ عَلیٰ أحَدٍ الا بِمَعرِفَةِ الحُجَةِ فِی الأرضِ؛ فَمَن عَرَفَها وَ أقَرَّ بِها فَهُوَ مُهاجِر »
«و هجرت همچنان بر همان جایگاه و ارزش نخست خود قرار دارد...نام مهاجر را بر هرکسی نمی توان گذاشت، جز آنکس که حجت خدا بر زمین را بشناسد؛ هرکس حجت خدا را بشناسد و به امامت او اقرار کند، پس او مهاجر حقیقی است.
↩️ ادامه دارد...
🌳شجره آشوب« قسمت صد و سی ام »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻2. در قدم بعدی اشعث برای اینکه گامی در جهت ترویج سیره بنی امیه بردارد و روحیه جنگ با استکبار عصر را از بین ببرد، به امیرالمومنین گفت که چرا به سیره عثمان عمل نمی کند؟ بعد از دستور امام برای حرکت به سوی معاویه بعد از جنگ نهروان، اشعث برخاست و گفت «آيا آنطور كه عثمان عمل مىكرد تو نيز چنان مىكنى؟
🔻 على (ع) فرمود: واى بر تو، آنطور كه عثمان عمل مىكرد؟ به خدا پناه مىبرم از شر آنچه مىگويى. به خدا سوگند آنطور كه عثمان عمل مىكرد بر آن حجتى نداشت. چطور ممكن است من همچون او عمل كنم درحالیکه از طرف پروردگارم صاحب دليل روشنى هستم و حق با من است. مردم عراق، به خدا سوگند، مردم شام بر شما مسلط خواهند شد. »
🔻3.اشعث، در حربه ای دیگر، برای ایجاد فتنه داخلی و سرگرم کردن مردم به آن و انحراف افکار عمومی از دشمن اصلی، از میان جمعیت عبور کرد و با لگد به منبر امام زد. او مدعی شد که حضرت، عجم را بر عرب برتری داده است. این موضوع نشان می دهد اشعث با برجسته کردن مسئله نژادی، قصد داشت میان مردم جامعه اسلامی، اختلاف بیندازد؛ این نکته دقیقا همان چیزی است که ابوالاعور به معاویه گفت.
🔻 پیش از این گفتیم او به معاویه خاطر نشان کرد که باید بعد از حکمیت برای جلوگیری از نبرد مجدد با سپاه علی، میان آن ها اختلاف بیندازد و این رسالت بر عهده اشعث قرار گرفت.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...