#کَلِّمینی
...... إِذْ دَخَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ فَقَالا يَا أَسْمَاءُ مَا يُنِيمُ أُمَّنَا فِي هَذِهِ السَّاعَةِ قَالَتْ يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ لَيْسَتْ أُمُّكُمَا نَائِمَةً قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْيَا فَوَقَعَ عَلَيْهَا الْحَسَنُ يُقَبِّلُهَا مَرَّةً وَ يَقُولُ يَا أُمَّاهْ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِي بَدَنِي قَالَتْ وَ أَقْبَلَ الْحُسَيْنُ يُقَبِّلُ رِجْلَهَا وَ يَقُولُ يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ قَالَتْ لَهُمَا....
وقت شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام که اسماء کنار ایشان بود ناگهان حسنین علیهماالسلام وارد شدند و فرمودند:
اسماء مادر ما در چنین ساعتی به خواب نمیرفت؟! گفت: مادر شما خواب نرفته، بلکه از دنیا رفته است.
امام حسن علیه السلام روی بدن مادر افتاد و پیکر مقدّس او را حرکت میداد و میفرمود: مادر جان! قبل از اینکه روح از بدن من مفارقت کند با من تکلم کن! آنگاه امام حسین علیه السلام آمد و پاهای مبارک مادر را حرکت میداد و میبوسید و میفرمود: مادر جان! من فرزند تو حسینم. قبل از اینکه هلاک شوم و بمیرم با من صحبت کن! 😭😭😭
بحار الأنوار،علامه مجلسی، ج43، ص 186-187
اللهم عجل لولیک الفرج
دل را به مدینه روز و شب راهی کن
با نوکری منتقمش شاهی کن
خواهی که شود فاطمه از تو راضی
در مجلس روضه اش، فرج خواهی کن
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
هدایت شده از اشعار عبدالمحسن
.
بر شیعه، نصیب؛ عمر ِبا عزّت باد
بر روح ِپدر؛ مادرمان رحمت باد
شادیّ دل فاطمه، با قصد فرج
هر لحظه به قاتلین او لعنت باد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
اللهم عجل لولیک الفرج
اکثروالدعا بتعجیل فرج...
وقتی که چکید اشک تو در هیئت
درخواست نما ظهور را با کثرت
با آه بگو : خدا به حقّ زهرا
دیگر برهان امام ما از غیبت
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
اللهم عجل لولیک الفرج...
یارب فرجش رسان به حقّ زهرا
بر شیعه بده امان به حقّ زهرا
ما را بنویس: نوکران مهدی
از خیمه ی او مران به حقّ زهرا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
.
تا آن که رسد دگر به پایان غیبت
راحت بشود اماممان از غربت
با قصد ظهور منتقم می گوییم
هر لحظه به قاتلین زهرا لعنت
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
😭😭😭
با آه حسین و حسنت سوخته ام
با غسل جراحت تنت سوخته ام
در موقع تدفین تو ای زهراجان
با دیدن خون کفنت سوخته ام
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
بعد تدفین😭😭😭
از درد؛ ببین فاطمه جان، لبریزم
طاقت نبُود ز جای خود برخیزم
ای وای! تصوّرش نمی کردم من
خود؛ خاک به روی پیکرت می ریزم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#سبک194_فاطمیه
امام زمان کنار قبر عموجانش محسن علیهماالسلام😭😭😭
گریز به روضه ی حضرت رباب علیهاالسلام
باز کنار قبر تو با گریه اومدم عمو
دوباره گریز به روضه های میخ زدم عمو
این روزا که واسه تو باید تولد بگیریم
خم شده با داغ مادر جوون قَدَم عمو
حسرت شیش ماه انتظار تو
به دل مادر مظلومه نشست
خدا لعنت کنه اون جانی رو که
شیشه ی عمرتو با لگد شکست
ببین برا ظهور خود
نشسته ام به انتظار
منم میگم عجّل فرج
با گریه پیش این مزار
من از روز تولدم
به داغ تو شدم دچار
فقط با خون خواهی تو
میگیره قلب من قرار
یارب به حقّ فاطمه
عجل فرج عجل فرج....
🌸🌸🌸🌸🌸
عموجون یه روزی از عمر میگیرم انتقام
تا بگیره زخم قلب مادر ما التیام
دعا کن ظهور کنم، ببین که مضطرم همش
عمریه که روز و شب جسارته جلو چشام
روبه رومه لحظه لحظه هجوم
مادرو کتک زدن چهل نفر
توی گوشمه صدای ناله هاش
فضّه رو صدا زد و اومد پدر
جون بابامونو گرفت
دفن تو بین دشمنا
بعد شهادتت شده
مادر به مرگ خود رضا
یه عمره دارم میشنوم
نالَشو زیر دست و پا
بعد شهادت تو گفت
ای پسرم مهدی بیا
یارب به حقّ فاطمه
عجل فرج عجل فرج....
🌸🌸🌸🌸🌸
عموجون یه عمره که کنار قبر تو میام
می بینی که میگیره میون ناله ها، صدام
قبر مخفی و کوچیک تو رو وقتی می بینم
یاد قبرکوچیک شیش ماهه پشت خیمه هام
قبری که کنده حسین با خنجرش
پشت خیمه ها برای اصغرش
نمی خواس ببینه مادرش رباب
زخم اون سه شعبه رو روو حنجرش
وای از دل بی بی رباب
دیده علی رو سرجدا
بستن جلوی چشم او
سرش رو روی نیزه ها
نگاش به روی نیزه بود
توی راه شام بلا
هر وقتی بی تابی می کرد
میزدن اونو بی هوا
یارب به ناله ی رباب
عجل فرج عجل فرج....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
سلام علیکم
کلا هر سبک زمینه قابلیت اجرای سبکهای زمزمه، واحد، شور و... داره
#سبک195_فاطمیه
#شور_حماسی_جدید
#فاطمی_مهدوی_برائتی
حضرت مهدی علیه السّلام می فرمایند:
«و فی إبنة رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله لی أسوة حسنة»
«دختر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله (فاطمه زهرا علیها السّلام) برای من، اسوه و الگویی نیکو است»
الغيبة طوسى، ص 286، ح 245
سیّدة النّساء عالمین فاطمه...
حبّ تو معنای اصول دین فاطمه...
روز قیامت می بری با خود، باشکوه
نوکرتو به جنّت برین فاطمه...
تویی دلیل خلقت همه عالم
شدی نور دوچشم احمد خاتم
تو اون ملیکه ی ارض و سماواتی
که شد خادمه ی تو ساره و مریم
یازهرا
تو مادر ساداتی یا فاطمه
تو قبله حاجاتی یا فاطمه
میگیم با نیت تعجیل فرج
اغیثینی مولاتی یا فاطمه
اغیثینی مولاتی یا فاطمه....
🌸🌸🌸🌸🌸
بضعه ی پاک حضرت رسول، فاطمه..
شأن تو شد فراتر از عقول، فاطمه..
کوری چشم دشمنت(عایشه)میشه،هر عمل
با بغض دشمنای تو قبول، فاطمه..
تویی همسر و کفو حضرت حیدر
شدی ذکر رجزهای یل خیبر
فقط محبّ تو شده حلال زاده
تو رو با افتخار صدا زنم مادر
یازهرا
تو تفسیر آیاتی یا فاطمه
به پیغمبر، مِرآتی یا فاطمه
میگیم با نیت تعجیل فرج
اغیثینی مولاتی یا فاطمه
اغیثینی مولاتی یا فاطمه....
🌸🌸🌸🌸🌸
اسوه ی نیکوی امام عصر، فاطمه
کن نظری سوی امام عصر، فاطمه
میشه مقدّر فرجش یه روز وقتیکه
هستی دعاگوی امام عصر، فاطمه
یه روزی منتقم میاد و میخونه
زمون انتقام از اون دو ملعونه
یکی یکی تموم قاتلینت رو
توی آتیش بغض خود می سوزونه
یازهرا
ظهورش به غمها میده خاتمه
نجات ما از شرّ هر ظالمه
میگیم با نیت تعجیل فرج
اغیثینی مولاتی یا فاطمه
اغیثینی مولاتی یا فاطمه....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
اللهم عجل لولیک الفرج
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
مجلس دعا و استغاثه به نیت تعجیل فرج مولای غریبمان امام زمان علیه السلام
پنجشنبه این هفته
۱/ آذر/ ۱۴۰۳
راس ساعت ۲۰
باحضور منتظرین تهران و قم برگزار میشود
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
مکان: جمکران
فلکه سلام
تابلو نصر، یاپنج امامزاده
کوچه6
فرعی7
پلاک 6
طبقه3و4
ویژه برادران و خواهران
سلام و عرض ادب
در مورد اشعار سینه زنی و مولودی
در صورتی که اصل شعر عوض نشه با تغییر سبک مشکلی ندارم و اجازه دارید
رفقا خیلی ناراحت کننده هست که در یه مجلس سه ساعته از اشعار امام زمان علیه السلام خبری نباشه.
عزیزان خاک پاتونم، باور کنید این روش مداحی جسارت محسوب میشه ها.
برادرانه و خیرخواهانه میگم
برای جای دادن حداکثری اشعار مهدوی در مجالس، برنامه داشته باشیم
اگه از من ِبی سواد بپرسید بهترین عمل برای شادی امام زمان علیه السلام چیه؟
میگم هر روز چنددقیقه حداقل با امام زمان علیه السلام حرف بزنیم
مثل صحبت فرزند با پدر مهربان😭
حالا همینو تصور کنید که در قالب شعرخوانی ومداحی در جلسه روضه باشه که محل عروج به عرش هست .
به خدا این پرواز کردنها رو از دست ندیم
عمرکوتاهه....
یه لذتی در ارتباط با امام زمان علیه السلام هست که غیرقابل توصیفه.
چه شعر چه مداحی چه استغاثه و...
اللهم عجل لولیک الفرج
#سبک196_فاطمیه
#مهدوی_فاطمی
#کنار_بستر
#گریز_به_گودال
#شب_جمعه
#واحد_زمزمه_زمینه_شور
چقد میون من و تو فاصله افتاده آقا
نشد یه بار ببینمت توی مجالس عزا
یه عمره هر روز وشبم بدون یاد تو گذشت
جواب دل شکستنام،برای من کردی دعا
شاه طریدم
عمرم گذشت و روی ماهتو ندیدم
شاه طریدم
من تلخی دنیای بی تو رو چشیدم
دعا دارم به روی لب
با اشک چشم و قلب خون
خدا به حق فاطمه
دیگه فرج رو برسون
به حقّ زهرا
عجل لولیک الفرج.....
🌸🌸🌸🌸🌸
دلت گرفته این روزا، فدای قلب مضطرت
دقایق تو میگذره، با روضه های مادرت
می بینی لحظه لحظه ی مصائب مادرتو
آتیش به عالم میزنی با دیده ی از خون ترت
می بینی مادر
شده دیگه مثل شَبَه در بین بستر
می بینی مادر
لبریز درده و غمش شد درد حیدر
خدا به حق مرتضی
که قامتش شده کمون
به حقّ اشک پنهونیش
دیگه فرج رو برسون
به حقّ زهرا
عجل لولیک الفرج.....
🌸🌸🌸🌸🌸
زبان حال حضرت زهرا با امیرالمؤمنین علیهمالسلام در بستر:
علی اگه جدایی از تو انتخاب من شده
غصه های تو باعث درد و عذاب من شده
منو حلال کن که برم،خیلی ازت گرفتم اشک
چندروزه سرفه های من مانع خواب تو شده
برات بمیرم
که زخم قلب تو دیگه نداره مرهم
برات بمیرم
دیگه شدی تنها میون درد عالم
خدا به اشکای علی(خدا به اشک منتقم)
کنار قبر بی نشون
مرهم بزار به قلب او
دیگه فرج رو برسون
به حقّ زهرا
عجل لولیک الفرج.....
🌸🌸🌸🌸🌸
علی وصیتی دارم، که برده از دلم قرار
شبا کنار بستر حسین یه ظرف آب بزار
یه روزی با لبای خشک، جدا میشه سر از تنش
جلوی من میره تنش، به زیر نعل ده سوار
میون گودال
رها میشه سه روز تنش، شاه غریبم
میون گودال
غارت میشه پیراهنش، شاه غریبم
خدا به حق خواهری
که روی تل شد نیمه جون
به حقّ زینب ای خدا
دیگه فرج رو برسون
به حقّ زینب
عجل لولیک الفرج.....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
4_5906735335252957062.mp3
7.89M
نمونه ی اجرا با چند سبک
اللهم عجل لولیک الفرج
#سبک197_فاطمیه
مهدوی فاطمی
گریز به گودال
ای روضه خوان فاطمه، شاه صبور
کدوم مصائبو بازم کردی مرور
یه خواهشی دارم میون روضه هات
تو هم دعا کن واسه تعجیل ظهور
ای نور چشم زهرا
تا کی غریب و تنها
بسه دیگه دربه دری تو کوه و دشت و صحرا
گوشه نگاهی آقا
به بی قراری ما
ببین که دلگیره چقد ، خونه بدون بابا
یا ربنا عجل فرج.....
🌸🌸🌸🌸🌸
زهرا چرا همش ازم رو میگیری
درد داری که دستی به پهلو میگیری؟
از بعد کوچه خانومم بگو چرا
موقع خواب یه دست به بازو میگیری
زهرا دلم شده خون
تو بستری چه بی جون
ای مهربون، از من چرا درداتو کردی پنهون
منو اینقد نرنجون
با خنده هات، نگریون
با رفتنت منو از این غریب ترم نگردون
یا ربنا عجل فرج.....
🌸🌸🌸🌸🌸
بازم داری حسینو می کنی نگاه
هی می کشی مقابلم از سینه آه
گفتی دارم میرم علی جانم ولی
قرار بعدیمون باشه تو قتلگاه
کنار شاه بی سر
اون پاره پاره پیکر
سرش میره رو نیزه ها، جلوی چشم خواهر
زینب با قلب مضطر
میون خیل لشکر
با آه و ناله میزنه ، بوسه به روی حنجر
یا ربنا عجل فرج.....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
ان شاءالله بعد از فاطمیه
اگه توفیق شد
برای فرازهای دعای ندبه،قلم میزنم
یکی از فرازها امروز توفیق شد
گریز به روضه سه ساله علیهاالسلام😭
لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَی بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَی أَ بِرَضْوَی أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًی😭😭😭
ای کاش می دانستم خانه ات در کجا قرار گرفته، بلکه می دانستم کدام زمین تو را برداشته، یا چه خاکی؟ آیا در کوه رضوایی یا در غیر آن، یا در زمین ذی طوایی؟
کجا بگردیم دنبالت آقا
در بین کوهی یا که در صحرا
کدوم زمین تو رو بغل کرده
چقد زمونه با تو نامرده
در کوه رضوا خیمه ای داری؟
آیا کنارت هست دلداری؟
حقّ تو نیس که ذی طُوا باشی
چرا باید از ما جدا باشی
کدوم زمین با اشک توس خونی
داری همیشه روضه میخونی
ای گل میون خار صحرایی
چرا نداری بین ما جایی
وقتی می بینی خار صحرا رو
یادت میاد پای اسیرا رو
دویدن گلها به روی خار
داشتن نشونه بر روی رخسار
وقتی می بینی آقاجون خاری
یاد رقیه و شب تاری
نیمه ی شب چقد کشید آزار
با ضرب سیلی او شده بیدار
او بود و زجر بی حیا ای وای
به مرگ خود شده رضا ای وای
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://t.me/abdolmohsen158
رزق امروز😭
#مناجات_مهدوی_فاطمی22
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
وقتی که با گناه، گذشته دقایقم
گویم چگونه در غم هجر تو صادقم
آخر چگونه مدعی عشق تو شوم
رویی نمانده است بگویم که عاشقم
دنیا چقدر فاصله انداخت بین ما
گم شد همیشه یاد تو بین علائقم
یک دم بیا و نوکر خود امر و نهی کن
من با تمام ِآن چه بخواهی موافقم
من حاضرم که جان بدهم در هوای تو
باشد که بگذری ز خطاهای سابقم
ای کشتی نجات، مرا با خودت ببر
بیراهه رفته در همه ی عمر؛ قایقم
غافل شدم ز تو گل نرگس مرا ببخش
عمری فریب خورده ی ناز شقایقم
آقا بدم درست ولی مهلتم بده
بنما برای نوکری خویش لایقم
در فاطمیه، وارث قرآن به یاد تو
در روضه های غربت قرآن ناطقم
کردم دعا برای ظهور تو با غضب
یاد هجوم و کینه ی قوم منافقم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بیست_و_دوم_جمادی_الاول_شهادت_حضرت_قاسم_بن_موسی_الکاظم علیهماالسلام
.
بیست و دوم جمادی الاول سال ۱۹۰هجری قمری مطابق با بیست و نهم فروردین سال ۱۸۵هجری شمسی حضرت قاسم بن موسی الکاظم علیهماالسلام در نزدیکی شهر حله عراق به شهادت رسیدند.
جناب #قاسم_بن_موسی علیهماالسلام از فرزندان جلیل القدر امام کاظم علیه السلام و از محدثین و راویان و فقهای بزرگ شیعه بودند.
کنیه مادر بزرگوار ایشان ام البنین علیهاالسلام است که #ام_ولد بودند و ایشان یکی از برادران امام رضا و حضرت معصومه علیهماالسلام هستند.
#حضرت_قاسم_بن_موسی علیهماالسلام از طرف پدر بزرگوار خود متولی بر موقوفات و صدقات قرار گرفته بودند و در روایتی امام کاظم علیه السلام در مورد امامت فرمودند "...لَوْ کَانَ الْأَمْرُ إِلَیَّ لَجَعَلْتُهُ فِی الْقَاسِمِ ابْنِی لِحُبِّی إِیَّاهُ وَ رَأْفَتِی عَلَیْهِ..."
کافی ج۱ ص۳۱۴
...اگر بدست من بود، آن را در فرزندم قاسم قرار میدادم به جهت شدت علاقه و محبتی که به او دارم...
البته این حدیث نشانگر عظمت ایشان است که مانند حضرت #علی_اکبر و حضرت #سید_محمد علیهم السلام چنین شایستگی را دارا بودند.
مرحوم #سید_بن_طاووس در کتاب مزار بابی را به عنوان فضیلت زیارت اولاد اهلبیت علیهم السلام آورده است و هنگام ذکر آداب زیارت فرزندان ائمه علیهم السلام، نام ایشان را در کنار نام حضرت اباالفضل و حضرت علی اکبر علیهم السلام می آورند.
بحارالانوار ج۴۸ص۳۱۱ ج۹۹ص۲۷۲
معجم رجال ج۱۵ص۶۳
در روایتی از #امام_رضا علیه السلام آمده است که حضرت فرمودند: "مَنْ لَمْ یَقدر عَلی زِیارَتی فَلْیَزُرْ أخی الْقَاسِم" هرکس زیارت من برای او مقدور نیست، پس برادرم #قاسم علیه السلام را زیارت کند.
ناسخ التواریخ ج۳ص۱۸۶
بعد از شهادت امام کاظم علیه السلام جناب #سید_قاسم علیه السلام از فتنه حکومت عباسی از مدینه هجرت فرمودند و بنابر قولی به یکی از شهرهای اطراف #حله آمدند وتا هنگام شهادت، مخفیانه در این شهر زندگی میکردند و در لحظات آخر خود و فرزندانشان را معرفی فرمودند.
حرم مطهر حضرت قاسم بن موسی علیهماالسلام، اطراف #شهر_حله در شهر "القاسم" در #استان_بابل عراق و ۳۵کیلومتری شهر حله است. این حرم محل زیارت شیعیان عراق شده که ارادت ویژه ای به ایشان دارند و این امامزاده عظیم الشأن را #ساقی_الماء میخوانند.
البته در ایران نیز چند بقعه در #کاشان و #مهدی_شهر سمنان و در نزدیکی شهرستان #کلیبر در استان آذربایجان شرقی به جناب قاسم بن موسی علیهماالسلام منسوب است.
.
داستان سوزناک حضرت قاسم بن موسی عليه السلام
زمانى كه خشم هارون عباسی نسبت به فرزندان گرانقدر حضرت فاطمه (صلوات الله علیها) شديد شد و كار به جايى رسيد كه دستان آنان را قطع كرده و چشم هاى آنان را با آهن گداخته بر مى كند و آنان را در ميان ديوار و ستون ها گذاشته يا اينكه آنها را به شهرها پراكنده و تبعيد مى كرد؛ حضرت قاسم بن موسى بن جعفر علیهم السلام يكى از آن فرزندان بود كه به طرف شرق حركت كرد؛ زيرا مى دانست جدش اميرمؤمنان در طرف شرق است.
او كنار شط فرات در حركت بود كه در اين هنگام ديد دو دختر روى خاك بازى می كنند و يكى از آنها رو به ديگرى مى گويد: نه، قسم به حق امير صاحب بيعت غدير، مطلب اين طور نيست كه تو مى گويى و از او عذرخواهى مى كند. قاسم وقتى شيرينى زبان و منطق گواراى او را ديد؛ به او گفت: دختر منظورت از اين سخن كيست؟
دخترك در پاسخ گفت: منظورم كسى است كه با دو شمشير جنگ كرد و با دو نيزه ضربه مىزد؛ يعنى پدر حسن و حسين (عليهما السلام) على بن ابىطالب علیه السلام.
حضرت قاسم علیه السلام به او گفت: دخترم! آيا مرا به رئيس اين قبيله راهنمايى مىكنى؟
او گفت: بله، پدرم بزرگ آن قبيله است
پس او حركت كرد و قاسم هم پشت سر او راه افتاد تا به خانه آنان آمد و حضرت سه روز ميهمان آن خانواده شد و مورد احترام آنان قرار گرفت؛ روز چهارم كه شد حضرت به صاحب خانه چنين گفت: اى پيرمرد! من از كسى كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنيده بود شنيدم كه آن حضرت چنين فرمود: ميهمان سه روز ميهمان است و هرچه بيشتر بماند، صدقه می خورد و من دوست ندارم صدقه بخورم و از تو مى خواهم كه كارى به من واگذار كنى تا آنچه را مى خورم، صدقه حساب نشود
پيرمرد گفت: كارى را براى تو در نظر خواهم گرفت
حضرت گفت: اجازه بده من در مجلس تو سقايى كنم و آب بدهم
قاسم با اين وضع مدتى را در منزل آن پيرمرد مشغول به كار شد تا اینکه شبى پيرمرد براى قضاى حاجت بيرون آمد؛ ديد حضرت قاسم در حال ركوع و سجود و عبادت است؛ از اين رو قاسم در نظر او بزرگ جلوه كرد و محبت حضرت قاسم در دل پيرمرد جاى گرفت
هنگامى كه صبح شد، پيرمرد خويشان خود را جمع كرد و به آنان گفت: من تصميم دارم دخترم را به همسرى اين بنده شايسته خدا درآورم؛ نظر شما چيست؟
آنان هم گفتند خوب است
پيرمرد دخترش را به عقد او درآورد و حضرت مدتى پيش آنان ماند، تا اینکه خداوند از همسرش دخترى روزى او كرد؛ زمانى كه دختر سه ساله شد، حضرت قاسم دچار بيمارى شديدى شد و مرگش نزديك گرديد.
پيرمرد كنار او نشست و شروع كرد به سؤال از حسب و نسب او و به او گفت: فرزندم! شايد تو هاشمى هستى (ولدي لعلك هاشمي)😭
حضرت گفت: بله، من فرزند امام موسى بن جعفر علیه السلام هستم؛ در اين هنگام پيرمرد در حالى كه به سرش میزد گفت: واى از پدرت امام موسى بن جعفر علیه السلام شرمنده ام!
حضرت فرمود: نه چنين نيست؛ باكى بر تو نيست اى عموى من! تو مرا گرامى داشتى و تو در بهشت با ما هستى.
اى عموى من! پس هنگامى كه من از دنيا رفتم، مرا غسل بده و حنوط و كفن كن و دفنم نما و زمانى كه ايام حج تمتع رسيد، تو همراه دخترت و دختر سه ساله ام به حج برو و پس از انجام مناسك حج، مسير خود را راه مدينه انتخاب كن؛ پس وقتى به دروازه شهر مدينه رسيدى، دختر سه ساله ام را پياده كن و خودت و همسرت پشت سر او حركت كنيد تا اینکه او بر درب خانه ای توقف كند كه آن خانه، خانه ماست؛ پس او وارد خانه می شود و در آن خانه كسى جز زنهاى بيوه وجود ندارند
پس از اين سخنان، حضرت قاسم دار فانى را وداع كرد
پيرمرد او را غسل و كفن نمود و به خاك سپرد و منتظر شد تا ايام حج تمتع فرا رسيد و او و دخترانش و دختر قاسم به حج مشرف شدند؛ سپس راه مدينه را در پيش گرفتند
هنگامى كه به مدينه رسيدند، دختر حضرت قاسم را پياده كردند و او حركت كرد و پيرمرد و دخترش هم پشت سر او به راه افتادند، تا اینکه دختر سه ساله حضرت به درب خانه ای رسيد و وارد خانه شد و پيرمرد و دخترش پشت در خانه منتظر ماندند
در اين هنگام چند زن پيش دختر آمدند و دور دختر را گرفتند و گفتند: شما كه هستيد و اين دختر كيست؟
هرچه زنها می گفتند شما كيستيد، آن دختر پاسخى جز گريه و زارى نمى داد، تا اینکه مادر حضرت قاسم بيرون آمد
وقتى نگاهش به چهره دختر افتاد، گريست و گفت: واى فرزندم! واى قاسم! قسم به خدا اين دختر، يتيم فرزندم قاسم است
😭😭😭
زنها پرسيدند: از كجا شناختى كه او دختر قاسم است؟!
پاسخ داد: چهره او را كه ديدم، فهميدم او قيافه قاسم را دارد
سپس دختر خبر داد كه جد و مادرش پشت در خانه هستند
نقل شده است وقتى مادر حضرت قاسم از رحلت او خبر يافت، بيمار شد و در غم فراق او بيش از سه روز زنده نماند و به فرزندش پيوست؛ پس چه حال داشت لیلا هنگامی که به فرزندش علی اکبر نگاه کرد در حالی که سرش شکافته شده بود...
شجرة طوبى/ج1/ص171 و 172
المجالس العاشوريّة في المآتم الحسينيّة/ص276