eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.6هزار دنبال‌کننده
95 عکس
56 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه والشریف ای قرار ِقلب شیدا در کجا جویم تو را ای بهشت آرزوها در کجا جویم تو را جمعه ای دیگر رسیده زخم هجرت تازه شد ای به زخم دل مداوا در کجا جویم تو را روز وشب‌ هستی تو ناظر بر گناهانم ببخش رحمت باری تعالی' در کجا جویم تو را شیعه مظلوم است بی تو،ای معزّالمؤمنين ای همه دارایی ما در کجا جویم تو را حسرت دیدارت آقا برده از دیده قرار کی کنم رویت تماشا در کجا جویم تو را در میان نوکرانت ،من نبینم بی کسی ای بیابان گرد تنها! در کجا جویم تو را محرم مسمار در شد، سینه ی یار علی ای جواب آه زهرا در کجا جویم تو را بین محراب عبادت،از سر بغض عدو شد شکسته رأس مولا،در کجا جویم تو را از جفای قوم ظالم،کشته شد جدّت حسین تشنه در بین دو دریا،در کجا جویم تو را شد کنار مقتل او روبه روی زینبین بر سر عمّامه دعوا در کجا جویم تو را بسته شد دستان زینب،همسفر شد با عدو شد کتک جای تسلّی' در کجا جویم تو را ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مخصوص ماه مبارک رمضان در کجایی ای تمام هست ما یابن الحسن ای امید شیعیان ،ذُخر ِخدا یابن الحسن ماه قرآن آمده، ای تالی اش بنما ظهور کن تلاوت با نوای جان فزا یابن الحسن دیده ی آلوده ام،یک لحظه رویت را ندید لایق دیدار خود کن دیده را یابن الحسن من گنه کردم ولی توبه نمودی جای من چشم پوشیدی همیشه از خطا یابن الحسن با نگاه تو رود بالا دعای نوکرت بر ظهور خود تو هم بنما دعا یابن الحسن چشم دریایی بده بر من که در شب های قدر خون بگریم در عزای مرتضی' یابن الحسن اولین مظلوم عالم بود و در بین نماز شد سرش بشکسته از تیغ جفا یابن الحسن در حقیقت کشته ی مسمار درب خانه بود قاتلش شد کوچه و چل بی حیا یابن الحسن غسل بازوی شکسته جان حیدر را گرفت درد هجر فاطمه شد بی دوا یابن الحسن آخرش راحت شد از درد فراق فاطمه با شهادت حاجتش گشته روا یابن الحسن گفته ای هر جا شود حرف از عمویت حاضری پس به بزم روضه ی سقّا بیا یابن الحسن بر زمین خورده به صورت در کنار علقمه چون که دست او شده ازتن جدا یابن الحسن بعد از آن که کشته شد تنها علمدار حسین در یم خون جدّ تو زد دست و پا یابن الحسن ارباً اربا شد تنش با نیزه و شمشیر و تیر پیکرش شد زخمی از سنگ و عصا یابن الحسن رأس او از تن جدا و بر روی سرنیزه رفت پیکرش در بین صحرا شد رها یابن الحسن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مخصوص ماه رمضان دردها دارد دلم در حسرت دیدار تو شد تمام آرزویم دیدن رخسار تو درد عشقت را به سینه دارم ومرهم تویی شکر ایزد که شدم از کودکی بیمار تو ای گل نرجس تو خوب عالمی اما منم بدتر از خار و گرفتم عزّت از گلزار تو لطف اعجاز نگاهت از ازل من را خرید خود گرفتی دست من گر که شدم دلدار تو عفو کن این نوکرت را که ندارد جز تو کس عفو کن این نوکری را که شده سربار تو با نگاهی قلب رسوای مرا تطهیر کن تا که شاید من شوم خاک در دربار تو ای غریب فاطمه راهم بده در خیمه ات تا شوم صبح و مسا با اشک هایم یار تو خوب می دانم که در گوش تو مانده همچنان ناله های مادر ِ بین در و دیوار تو (آمده ماه صیام و می دهد هر روز وشب)* غصّه های غربت جدّت علی آزار تو چون سر بشکسته اش در بین محراب نماز می چکد خون از نگاه خسته و غمبار تو *(آمده شب های قدر و می دهد شب تا سحر) ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا اول مظلوم عالم یا امیرالمؤمنین علیه السلام تیغ اشقا الاشقیا آمد سرش مجروح شد بوسه گاه دائم پیغمبرش مجروح شد بس که دشمن بد زد وتیغش به پیشانی رسید جای تربت بر جبین انورش مجروح شد دیده های مجتبی از داغ او شد جوی اشک بس که آمد اشک ِخون، پلک ترش مجروح شد دید تا زینب سرش را، لطمه زد بر صورتش زیر بار لطمه روی اطهرش مجروح شد درد دارد مرتضی اما ز زخم دیگری زخم آن کوچه که دست کوثرش مجروح شد زخم مسماری که قاتل شد برای محسنش سینه ی تنها انیس و یاورش مجروح شد بر سر حیدر شکافی وا شده امّا حسین هم سرش هم عضوعضو پیکرش مجروح شد شد تأسّی بر پدر در علقمه با یک عمود هم سر وهم صورت آب آورش مجروح شد جرعه آبی خواست اما با سه شعبه در جواب گوش تا گوش علیّ اصغرش مجروح شد گیر آوردند او را گوشه ی مقتل غریب با نی و سنگ وعصا بال و پرش مجروح شد اوّل آمد چکمه روی سینه ی پاکش سپس از قفا خنجر رسید وحنجرش مجروح شد سر جدا، پیکر جدا، انگشت وانگشتر جدا زیر نعل اسب ها پا تا سرش مجروح شد از روی تل تا کنار قتلگه خواهر دوید روی خار راه، پای خواهرش مجروح شد بوسه زد روی رگش چون جای بوسیدن نداشت در میان اشک، چشم مضطرش مجروح شد چون سکینه آمد و غش کرد روی پیکرش با غلاف و کعب نیزه دخترش مجروح شد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
دل گلای علی پر از ماتمه رو گونه هاشون طنین ِ اشک غمه دیگه داره مرتضی میشه راحت از غم هجر فاطمه میشه دیگه راحت از غم میخ در راحت ز داغ جسارت چل نفر از بعد غسل کبودیّ فاطمه شده دائم خون جگر رو به تمومه غم سی ساله ی حیدر داره تموم میشه فراق گل پرپر با سر بسته می رسه پیش پیمبر وقت رفتن شد واویلتا حاجت روا گشته مرتضا علی اول غریب... یا غریب یا مرتضی.... شهید یا مرتضی... 🌸🌸🌸🌸🌸 کنار پای علی نشسته حسین با گونه هایی که خیسه از اشک عین برده قرار از دلای آل علی ناله های زینبین گذاشته سر روی سینه ی او حسن میگه بابا دیگه حرف رفتن نزن ببین از این غربت تو و ناله هات نمونده جون واسه من غیر تو دیگه واسه ما حامی نمونده قلب مارو صورت زرد تو سوزونده هجر تو بر سینه ی ما غُصّه نشونده وقت رفتن شد واویلتا حاجت روا گشته مرتضا غریب یا مرتضی شهید یا مرتضی 🌸🌸🌸🌸🌸 لحظه ی آخره و حرف کربلاست روضه خون ِکربلا خود مرتضاست لحظه های آخر عمرش ،گریه کن برا شاه سرجداست گفت که میام کربوبلا با اشک وآه وعده ی دیدار ما توی قتلگاه حسین من مقابل چشمای ما میشه کشته بی گناه بر تن پاک تو حسین میشه جسارت پیرهن و انگشتر تو میره به غارت میشه عقیله دیگه هنگام اسارت وقت رفتن شد واویلتا حاجت روا گشته مرتضا غریب یا مرتضی شهید یا مرتضی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
زبان حال امام حسین با پدر علیهماالسلام کنار بستر گریز به روضه ی حضرت علی اکبر علیه السلام السلام علیک یا شهید محراب یا امیرالمؤمنین علیه السلام ای تو تمام رحمت یزدان نفس بکش بابای مهربان یتیمان نفس بکش از زندگی به جز غم و غربت ندیده ای ای تو ستم کشیده ی دوران نفس بکش بنگر که روی سینه ی تو گریه می کنم آرامش دو دیده ی گریان نفس بکش با بودن تو غم به دل من حرام بود دنیا بدون توست چو زندان نفس بکش مادر که رفت دلخوشی ام بود مِهر تو بر دلخوشیّ من نده پایان نفس بکش سی سال بوده ای تو عزادار مادرم شد رفتنت برای تو سامان نفس بکش زخمی که وا شده به دلت وقت غسل او با تیغ دشمنت شده درمان نفس بکش گفتی ز کربلا و جسارت به اکبرم از خواهشم به او که علی جان نفس بکش صورت به صورتش بگذارم بگویمش ای جان من شدی زچه بی جان نفس بکش داغت تمام موی پدر را سپید کرد ای تو قرار قلب پریشان نفس بکش اکبر به خاطر دل عمّه بلند شو بنگر که عمّه آمده میدان نفس کش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
وصیت حضرت امیرالمؤمنین با امام حسین علیهماالسلام کنار بستر ای در کنار بستر من محتضر،حسین با اشک خود مزن به دل من شرر، حسین این قدر از شهادت من ناله گون نباش از غصّه ها دگر شده راحت پدر، حسین سی سال ‌می شود که عزادار کوچه ام سی سال خسته از غم مسمار در، حسین یادم نرفته در وسط کوچه می زدند یاس مرا مقابل من چل نفر ،حسین با این شکاف آمده بر رأس من ز تیغ شدشام درد و ماتم کوچه سحر،حسین شد لحظه های آخر من وقف کربلا از داغ کربلای تو شد گونه تر حسین آمد تمام غصّه ی عالم به قلب من در لحظه ی سپردن تو بر قمر ،حسین می بینم آن زمان که بیایی به علقمه با قامت کمانی و درد کمر ،حسین دست قمر جدا و سرش زخمی از عمود گوید مرا به سوی خیامت نبر،حسین بنما تو صبر لحظه ی خواهش برای آب اصغر شود ذبیح ز تیر سه پَر، حسین من حاضرم به کرب وبلا و ببینمت در زیر سنگ وتیر و عصا بی سپر،حسین من هم شبیه مادر زار تو می شوم از چکمه روی سینه ی تو خون جگر،حسین رأست جدا ز تن شود و زینبم شود با قاتلین کربوبلا هم سفر، حسین رأست به روی نی رود و در جفای شام می افتد از جنایت ِسنگ ِگذر حسین ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن ابیطالب علیهماالسلام السلام علیک یا امیرالمؤمنین علیه السلام صحرا منم تو حضرت باران ابوتراب پس می توان نوشت تو را جان ابوتراب این آمده ضمیمه ی هر وحی بر نبی تفسیر آیه آیه ی قرآن ابوتراب بیهوده است عُزلت عارف بدون تو تنها تویی حقیقت عرفان ابوتراب با تو دگر به دیدن ربّم نیاز نیست ای آینه به حضرت یزدان ابوتراب فردا کنار شیون هر منکر غدیر جنّت رویم با لب خندان ابوتراب اصلا برای نوکر تو خلق شد بهشت خالق فراز هر در آن یا علی نوشت در تو همه صفات خدا جمع می شود هر حُسن ِ مستحق ثنا جمع می شود در یک طواف دور ضریحت هزار بار حج و منا و سعی وصفا جمع می شود فرقی میان زائر تو نیست در حرم دارا، فقیر، شاه و گدا جمع می شود دکتر جواب کرده نداند که در نجف هر نسخه ای برای شفا جمع می شود یک یا علی که روی زبان زمزمه کنیم یک جا صفیحه های دعا جمع می شود ذکر علی عبادت ِ هر نطفه پاک شد هر کس نداشت مِهر علی را هلاک شد ای مونس تمام دقایق ابالحسن ای قبله گاه دیده ی عاشق ابالحسن تنها نه نقطه ی ب بسم الَّهی، به حق هستی تو راز کل حقایق ابالحسن مدیون گوشه ای نظر فاطمه شده هر کس که شد به حبّ تو لایق ابالحسن الحق که بغض دشمن تو باب جنت است طبق کلام حضرت صادق ابالحسن هستی به زیر دِین تو مانده ست تا ابد پابست توست خلق خلایق ابالحسن دنیا بدون آل علی می شود عَبَث نوکر برای حبّ علی می کشد نفس ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
هوای بیت علی شده بارونی نمونده دیگه توی دلا سامونی هرکی به هرگوشه داره واسه خودش روضه های پنهونی یکی لباس پدر تو آغوششه یکی با ذکر علی در آرامشه نگاهشون تا میفته بر بسترش غرق اشک غم میشه جای علی خالیه دیگه توی خونه امّا از او مونده به هرجایی نشونه داغ جراحات سرش تازه میمونه بر لب شیعه دم علی ست عالم محزون از غم علی ست علی اوّل غریب.... یا غریب یا مرتضی... 🌸🌸🌸🌸🌸 حسن هنوزم حزینه یاد پدر از بعد غسل پدر شده محتضر دیگه نمیره ز یادش اون خونی که شد روون از فرق سر دروقت غسل بابا کشیده عذاب نگاهش افتاده سمت ردّ طناب شده تداعی برای او کوچه و شده دردش بی حساب یاد همون کوچه که با کینه ی حیدر مادر او رو زده یک قوم ستمگر یاس علی روبه روی او شده پرپر بر لب شیعه دم علی ست عالم محزون از غم علی ست علی اول غریب.... یا غریب یا مرتضی... 🌸🌸🌸🌸🌸 نگاه عبّاسه خیره سمت حسین به یاد حرف باباشه در شور وشین دیگه قراری نداره از غصّه ی اسیری زینبین گفته به او علی ز داغ کربلا یه روز میشه دست تو از پیکر جدا فرق سر تو جدا میشه مثل من با عمودی از جفا بی تو حسینم میشه بی یاور و تنها کشته میشه با لب خشک بین دو دریا رأس شما میره روی نیزه ی اعدا بر لب شیعه دم علی ست عالم محزون از غم علی ست علی اول غریب.... یا غریب یا مرتضی... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
ایام بعد ازشهادت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام جای گریز به عصر عاشورا واسارت وحضرت علی اصغر علیه السلام رفتی و رفت با تو پدرجان قرار ما رفتی و ماند داغ تو در قلب زار ما هر جای خانه از تو به جا مانده صدنشان برده ست خاطرات تو صبر و قرار ما ای باغبان تو رفتی و گل ها خمیده اند بنگر خزان شده ست ز هجرت بهار ما یک روز درد میخ در و حال رأس تو چرخیده است با غم دل روزگار ما با روضه های فرق جدا گریه می کنیم بعد از شهادت تو شده روضه کار ما جان را گذاشتیم کنارت درون خاک گویی مزار تو شده بابا مزار ما آن صحبت تو لحظه ی آخر به زینبت شد داغ، روی داغ ِدل غصّه دار ما گفتی تو از اسارت زینب به کربلا بعداز حسین،غارت ِ دار و ندار ما آتش زنند خیمه ی ما را یزیدیان چاره شود میان بیابان فرار ما رأس حسين همره یک قوم بی حیا بر روی نیزه ها بشود سایه سار ما وای از دل رباب ،که او محتضر شود با یک نظر به اصغر ِ نیزه سوار ما ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیکم یا ائمة الهدی ای آسمان غربت تو بیکران بقیع باید گریست از غم تو بی امان بقیع دیگر چه انتظار ضریح است و بارگاه وقتی دریغ از تو شده سایه بان بقیع دارد نواده های امامان تو حرم امّا شده ست گنبد تو آسمان بقیع نه قبّه ای نه صحن و سرایی نه بیرقی هستی همیشه همدم ظلمی عیان بقیع ناله زدن به دور حریمت مجاز نیست حالا که خادمت شده از دشمنان بقیع مانده ست در کنار حصار ِ مزار تو درد ِسکوت گریه کن و روضه خوان بقیع تو مدفنی برای کریمی که شد شهید از کینه های همسر نامهربان بقیع تابوت تیر خورده ی او را تو دیده ای شد قامت حسین کنارش کمان بقیع دو یادگار کرب وبلا داری و شده خاک تو کربلای دگر بی گمان بقیع با روضه های باقر وسجّاد وصادقت گردیده نام کرب وبلا جاودان بقیع مانده میان غربت خاکت هنوز هم یک قبر مخفی از همه و بی نشان بقیع گردیده خادمین تو بدتر ز خار پس در باغ تو نهان شده یاس خزان بقیع تو آشنای هر شب ِ غم های حیدری اشکش به روی خاک تو بوده روان بقیع سی سال شام ماتم ودردش نشد سحر چون در میان تو شده ماهش نهان بقیع ما می شویم کارگر ساخت حرم بعد از ظهور مهدی صاحب زمان بقیع ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158