eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.5هزار دنبال‌کننده
85 عکس
49 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک 7 دوباره پای خواهرت رسیده کربلا دوباره پر شده دلم با آه و ناله ها ببین که قدکمون شدم از این همه بلا ببین که مثل تو داداش مویم شده سپید ببین که خواهر تو دل از زندگی بُرید بعد شهادتت دیگه یک روز خوش ندید یا اخَا الغریب... 🌸🌸🌸🌸🌸 چل روزه سایه بون من سرت رو نیزه هاست چل روزه ناموس تو همسفر با دشمناست سهم صاحب عزای تو شکنجه از جفاست هرجای من زخمی شد از بغض حرامیان شکسته رأس من با سنگ بام شامیان دیدم لب تو پاره شد با چوب خیزران یا اخَا الغریب..... 🌸🌸🌸🌸🌸 یادم نمیره مقتل و چل نعل تازه رو گودال ِ پُر شده ز تیر و سنگ و نیزه رو رسونده ام همش به این گریز روضه رو دیدم همین جا پاره پاره پیکر تو رو غارت نموده دشمنت انگشتر تو رو بوسیده ام داداش رگای حنجر تو رو یا اخَا الغریب.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سبک 8 پاشو حسین اومده زینب با ناله و با دل پر غم پاشو ببین در فراق تو دیگه شده قامت من خم چل روزه که روی نیزه رأس تو شد سایه بونم یاد تن پاره پاره ت چل روزه که نیمه جونم تو موندی و شد خواهرت با قاتل تو هم سفر رأسم میون بغض شام شد زخمی از سنگ گذر واویلتا واویلتا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 با یک عصا اومده خواهر از بس جفا دیدم از دشمن خیسه مزار تو از اشکم تنها دوایم شده مُردن دیگه من از غصه پیرم بنگر که مویم سپیده کم سو شده دیده ام چون خون جای اشکم چکیده از کینه های شامیان رفته از این دیده توون دیدم که شد در بزم می پاره لبت از خیزرون واویلتا واویلتا..‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 چل روز پیش روبه روی من رأس تو بر روی نیزه رفت جسم تو در گودی مقتل زیر چهل نعل تازه رفت دیدم شدی پاره پیکر با نیزه و تیغ و خنجر اینجا شده قسمت من بوسه به رگهای حنجر تو رفتی و من موندمو یه کاروون بی گناه گویی شبیه تو داداش جون داده ام در قتلگاه واویلتا واویلتا.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام صدشکر با نگاه تو انسان شدم حسین در روضه ی غم تو مسلمان شدم حسین از لحظه ای که شد دل من آشنای تو من آشنای حضرت یزدان شدم حسین وقتی که ذکر اعظم روی لبم شدی از فاتحان قلّه ی عرفان شدم حسین دارم مقام‌ گریه کن ِ مجلس عزات پس روی عرش صاحب عنوان شدم حسین بر درد خود طبیب نخواهم چرا که من با تربت حریم تو درمان شدم حسین از کودکی به اشک غمت خو گرفته ام نام تو را شنیدم و گریان شدم حسین حالا که اربعین (بازهم) نشدم زائر حرم در مجلس عزای تو مهمان شدم حسین ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
با غصه های بی بدل خواهر رسیده با یک عصا زیر بغل خواهر رسیده مولا ببین در هاله ای از نور دور از آن دیده های مبتذل خواهر رسیده شمشیر نه اما لسان که حیدری هست فاتح به هر جنگ وجدل خواهر رسیده از این کبودی هامشخص می شود که از بغض صفین و جمل خواهر رسیده گیسو سپید و قدکمان و دل شکسته از آنچه دیده روی تل خواهر رسیده صد بار مرد و زنده شد اما دریغ از یک مرگ احلیٰ من عسل خواهر رسیده وقتی که اسقونی شنیده از لب خشک با کام تشنه محتمل خواهر رسیده چون مادر عباس می گوید حسین و بر داغ ابناء، بی محل خواهر رسیده . شد اربعین و خسته از داغ سه ساله مثل ردیف این غزل خواهر رسیده 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
4_5861900644096411115.mp3
7.26M
سنگین ( پاشو حسین اومده زینب ) به قلم:علی مهدوی نسب(قم) عزاداری شب اربعین حسینی هیئت خدام المهدی ارواحنافداه(مشهد) با مــــــداحى حـــاج مهدی میری جمـــعه ۲۶ مهر ماه ۱۳۹۸
سلام علیکم با هماهنگی که صورت گرفت ازاین پس تمام اجراهای اشعار حقیر در کانال های کشوری ارسال می شود لطفا تمامی اجراها در مجالستون رو برای حقیر ارسال نمایید👇👇👇 یاعلی @abdolmohsen
تقدیم به مادرسادات علیهاالسلام سبک1 🌸در 7 بند🌸 🌸سبک قدم قدم🌸 بنداول ودوم :پیامبر صلوات الله علیه وآله وسلم بند سوم وچهارم: حضرت مجتبی علیه السلام بندپنجم وششم:حضرت رضاعلیه السلام بند هفتم: گریزبه کربلا جواب: فاطمه شد،صاحب عزا غم پدر، غم حسن، غم رضا فاطمه شد،صاحب عزا هم تو مدینه هم تو مشهدالرضا 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بنداول: نشسته در کنار بابا بادیده های مثل دریا امیّدش بارسفر بسته بمیرم داره میشه تنها باغ گل شده بی باغبون زهراشددیگه بی سایه بون چی گفته در ِ گوشش بابا خوشحاله بادو چشم گریون فاطمه جون گریه نکن تو زودتر ازهمه بابا میای پیشم این دم آخری ببین فکر تو و علی و درب و آتیشم 🌸🌸🌸🌸🌸 سرش رو سینه ی باباشه آه و ناله روی لبهاشه ازبس که سنگینه این غُصّه توونی نداره که پاشه باباش فکر غم حیدره غمگین ِدردای دختره چندروز ِدیگه گل یاسش از ضرب میخ در پرپره دست علی بسته میشه زدن به دختر نبی روا میشه با تازیونه،کعب نی اجر رسالت نبی ادا میشه 🌸🌸🌸🌸🌸 می سوزه برای حسنش اون که غریبه تو وطنش امام بی کسی که گشته همسر بی وفا دشمنش دلشو پیش زینب برده ازخون توی تشت آزرده این خون دلیه که اون روز تو کوچه برا مادر خورده یادش نرفت،کوچه ی تنگ دستی که گوشواره ی مادرو شکست تو خونه دیگه مادرش به صورتش ازاون به بعد پوشیه بست 🌸🌸🌸🌸🌸 کاشکی می شدشبونه مدفون دور از چشم همه و پنهون دیگه کنار قبر جدّش تابوتش نمی شد تیر بارون حسین اومده بالا سرش کفن خیسه با چشم ترش انگار هدف گرفته قلبش تیری که کشید از پیکرش گفت حسنم،پشتم شکست هجرتو برده از دلم قرار وصبر غارت زده ، به من میگن برادرم رو می زارم میون قبر 🌸🌸🌸🌸🌸 باز ذکر یارضا می گیره باز برا غربتش دلگیره بی کس وتنها توی حجره پاره ی جگرش می میره گشته مسموم زهر انگور که مأمون داده به او با زور هی می شینه وهی پا میشه توونش رو گرفته بدجور خادم چی دید که گریونه رو سر عبا کشیده و تمومه کار گذاشته سر،به روی خاک چرا زده فرشای حجره رو کنار 🌸🌸🌸🌸🌸 راحت میشه ز غربت کم کم بسّه این همه درد و ماتم می پیچه به خودش توحجره انگار کاری شده دیگه سم کسی نیست برسه به دادش جوابی بده به فریادش منتظر مونده بار آخر ببینه باز روی جوادش بادل خون،از راه دور جوادش آخر اومده به دیدنش تو بچگی یتیم شدو گرفت سرباباشو روی دومنش 🌸🌸🌸🌸🌸 هم نبی هم رضا هم حسن از غم کربلا دم زدن میخونن لحظه های آخر روضه ی شاه دور از وطن جسمشون شده غسل وکفن زیر آفتاب نمونده بدن جدا نشد دیگه انگشتی نشدغارت دیگه پیروهن امون ز غربت حسین باهرچی توی دست دارن می زننش ز نعل تازه ی عدو نموند یه جای سالمی روی تنش غریب حسین،غریب حسین امیر بی سپاه کربلا حسین غریب حسین غریب حسین شهید بی گناه کربلا حسین 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سبک 2 زمینه،،سنگین،شور..... مادر که رفت بابا ، تو لااقل بمون خورشید قلب من،بمون تو آسمون با رفتنت یاس ِ ، منو نکن خزون ای به دردای من طبیب بی تو میشه دل بی شکیب بعد از تو همسرم علی بین مردم میشه غریب میشه سلامش بی جواب می بینه ظلم بی حساب آبادی قلب علی با رفتنت میشه خراب جان زهرا، بابا مرو... یا ای حبیب قلبم نرو... یا ای پناه حیدر مرو... 🌸🌸🌸🌸🌸 بعد از تو کار دل ، همیشه بارونه بی اجازه دشمن ، میاد توی خونه می میره پشت در،محسن غریبونه میشه به من ظلم وجفا حقّ رسالتت ادا در راه ولای علی میشه دختر تو فدا قلب دشمن از آهنه به رویم سیلی میزنه در کوچه با بغض علی قنفذ بازومو میشکنه جان زهرا بابا مرو... یا ای حبیب قلبم نرو... یا ای پناه حیدر مرو... 🌸🌸🌸🌸🌸 این لحظه ی آخر ، داری دم حسین خون میباره چشمات،از ماتم حسین میخونی روضه باز ، برا غم حسین روضه ی خشکی لبا روضه ی اکبر و عبا قاسم وقد کشیدنش به زیر نعل مرکبا روضه ی یک تیرسه پَر خواهش آب یک پدر منتظر مونده در حرم یک مادر خونین جگر مظلوم کربلا حسین.... یا غریب کربلا حسین... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
بااشک ثبت شد سبک 3 بنداول ودوم:زبان حال ایشان با حضرت زهرا علیهماالسلام) بندسوم:زبان حال ایشان باحضرت علی علیهماالسلام واحد،سنگین،زمینه،نزله فاطمه جان گریه نکن ، اول درده دخترم با غُصه ی تو می کشم ، این نفسای آخرم برای سرنوشت تو می باره هی چشم ترم تا زنده ای برام می سوزی گریه کن هر شب و روزی به جای خالی ام رو منبر نگاه ابری تو می دوزی کم از سر تو سایه میشه از گریه هات گلایه میشه آب وضوتو گرچه بردند دشمن تو همسایه میشه ای یاور تنهای سردار! دارم میرم،خدانگهدار فاطمه جان خدا نگهدار....... 🌸🌸🌸🌸🌸 این حرف که میزنم بهت ،بابا بمونه بینمون ازهمه زودتر سوی من،میای ولی با دل خون توسن هیجده سالگی،میشی کمون ومیدی جون یه روز تا از علی میخونی دشمنو از خونه ت میرونی جلوی چشم زار حیدر بین در و دیوار میمونی دستای حیدر بسته میشه چشمای زینب خسته میشه آخه می بینه که تو کوچه بازوی تو شکسته میشه ای یاور تنهای سردار! دارم میرم خدانگهدار فاطمه جان خدانگهدار...... 🌸🌸🌸🌸🌸 💥یه صحبت هم با حضرت امیرالمومنین علیه السلام تنها شدی برادرم، دنیا میشه برات عذاب سلام تودیگه میشه،تواین مدینه بی جواب بستن دست تو علی، برای مردمش ثواب چندروز دیگه تنها امیری زانوی غم بغل می گیری در پشت در ، کنار زهرا ازداغ محسنت می میری می گیره فاطمه ازت رو همش میزاره دست به پهلو موقع غسل میفهمی رازش میرسه دست به زخم بازو ای حیدر و امیر کرار دارم میرم خدانگهدار جانم( یارم) علی خدانگهدار...... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا رحمة للعالمين يارسول الله صلوات الله علیه واله وسلم زبان حال حضرت زهرا با پدر بزرگوارشان علیهماالسلام قبل از شهادت پدر بعد از تو درد فاطمه بسیار می شود همسایه ی قدیم گلت خار می شود هرکس که در مدینه بدهکار لطف توست در پشت درب خانه طلبکار می شود دستان کینه باز شود بعد تو ولی بسته دو دست حیدر کرار می شود بعد از گرفتن فدک از دست غاصبان دیگر گذر ز کوچه چه دشوار می شود این دیده ای که بوسه زدی روز وشب برآن در کوچه در کنار حسن تار می شود پشت نقاب ، راز مگویم بماند و پنهان ز دیده سرخی رخسار می شود این سینه ای که مخزن انوار ایزدی ست بشکسته از شراره ی مسمار می شود گردد خلیل، دختر تو بعد رفتنت در آتش سقیفه گرفتار می شود در کوچه از عداوت چل مرد بی حیا پیوستنم به سوی تو هموار می شود ازاین دوشنبه کرب وبلا می شود به پا آغاز هر جسارت و آزار می شود از این سقیفه حرمله زد تیر و کربلا اصغر اسیر زخم شرر بار می شود شمر سقیفه رأس حسینم جدا کند بر روی تل عقیله عزادار می شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا رسول الله صلوات الله علیه وآله و سلم عمری به لطف بی حد تو اعتنا نشد حقّ رسالت تو پدر جان ادا نشد مثل خدیجه همسر اُمّ الوفای تو دیگر کسی برای تو اهل وفا نشد اجر تو از هدایت این قوم ناسپاس غیر از اهانت و کتک و ناسزا نشد جشن سقیفه مانع دفنت شد و کسی دیگر برای داغ تو صاحب عزا نشد یک تن به عهد روز غدیرش وفا نکرد صاحب برای منبر تو مرتضی نشد بابا سرت شکسته شده از جفا ولی دیگر سر تو زخمی تیر و عصا نشد رأست به روی نیزه نرفت و تنت دگر در زیر نعل تازه ی مرکب رها نشد آورده اند یک کفن قیمتی ز عرش شکر خدا پدر کفنت بوریا نشد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
با موضوع شهادت پیامبر صلوات الله علیه واله وسلم شعر 18 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خورشید عصر ،منجی عالم ظهور کن تنها دلیل خلقت آدم ظهور کن دیگر نمانده صبر و قراری به سینه ها هجرت شده ست درد دمادم ظهور کن در قلب شیعیان، همه دم در فراق تو برپا شده ست مجلس ماتم ظهور کن آخر امام، منتقم آل فاطمه نور دل رسول مکرّم ظهور کن وقت عزای جدّ غریب تو مصطفاست صاحب عزای حضرت خاتم ظهور کن زخم جبین جدّ تو تازه ست العجل بر زخم او دوایی و مرهم ظهور کن او رفت و اشک فاطمه اش شد همیشگی شد قامتش ز داغ پدر خم ظهور کن او رفت و بعد او رخ یاسش کبود شد در کوچه خورد سیلی محکم ظهور کن روز دوشنبه، کوچه و بغض چهل نفر شد مبدأ جفای محرم ظهور کن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سبک 4 گریه نکن روبه روی من آتیش به قلبم زدی زهرا بسّه یه عمره کشیدم درد راحت شدم دیگه از دنیا در راه تبلیغ اسلام عمری شنیدم اهانت با خاک و خاکستر و سنگ بر رأس من شد جسارت بنشسته در جنگ احد صدها جراحت بر تنم بشکسته پیشانی من با سنگ بغض دشمنم واویلتا واویلتا..... 🌸🌸🌸🌸🌸 دارم می بینم که بعد از من بی کس میشه همسرت حیدر در پشت درب خونه ی تو زهرا میشه نوگلت پرپر چند روز بعد بین آتیش میشی عزیزم گرفتار سینه ی تو میشه ای وای زخمی با ضربه ی مسمار می بینه در کوچه علی دورت چهل تا دشمنه با کینه قنفذ با غلاف بازوی تو رو میشکنه واویلتا واویلتا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بر روی دامان مرتضی فارغ میشه روحم از پیکر در زیر سایه میدم من جون دیگر نمیشه تنم بی سر وای از جفا بر حسینم میشه تنش ارباً اربا در زیر شمشیر ونیزه میشه رها بین صحرا در مقتلش آروم میشه با تازیونه دخترش میره به زیر دست و پا در روبه روی خواهرش واویلتا واویلتا.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158