سبک 2
#سوم_رجب
#شهادت_حضرت_هادی_علیه_السلام2
ای که شد قامتت کمان ، زیر بار اسارت
جواب مهرولطف تو،شده صدها جسارت
برروی دست تو چرا،جای ردّطنابه
قلب امام عسکری، در غم تو کبابه
یاهادی ای ابن الرضا،گل مظلوم زهرا
🌸🌸🌸🌸🌸
تو دگر نا نداری از ، اثر ِ زهر کینه
شده ای لاغرونحیف,مثل ماه مدینه
درسامرا ابن الرضا شدی پژمرده از سم
یاس علی پرپر شد از ستم کوچه غم
یاهادی ای ابن الرضا،گل مظلوم زهرا
🌸🌸🌸🌸🌸
گرچه بردند گل جواد،سوی بزم شرابت
اما دیگر عدو نکرد، خارجی ات خطابت
یک زینب ویک کاروان میان خیل اعدا
از بوسهٔ چوب جفا چشم او گشته دریا
یاهادی ای ابن الرضا،گل مظلوم زهرا
🌸🌸🌸🌸🌸
گرچه مسموم کینه ای،بدن تو کفن شد
وقت تشیع پیکرت،گلعذارت حسن شد
جسم حسین درکربلا بین مقتل رها شد
ده نعل تازه بر روی تن پاکش روا شد
یاهادی ای ابن الرضاگل مظلوم زهرا...
(ابن الرضا ی سامرا،گل مظلوم زهرا)
یا
(ماراببر تا سامرا سیدی یابن زهرا)
یا
(روزعزای جدتوست العجل یابن زهرا)
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
سبک 3
#سوم_رجب
#شهادت_حضرت_هادی_علیه_السلام3
من که جوانم، کمانم ، ز غربت
گرچه امیرم، اسیرم، به ظلمت
دارم به سینه درد زندان
از خانه ی دل رفته سامان
از بس غم وغصه کشیدم
زهر جفا گردیده درمان
یاهادی ای مظلوم ِحیدر....
🌸🌸🌸🌸🌸
حمله به خانه،شبانه،چه دیدم
دنبال ِ استر ، پیاده ، دویدم
آمد به یادم دست بسته
حمله به خانه،دسته دسته
می زد عدو از روی کینه
بر مادر ِ پهلو شکسته
یاهادی ای مظلوم ِحیدر.....
🌸🌸🌸🌸🌸
قلب کباب و ، شراب و ، اهانت
درپیش رویم،به حیدر،جسارت
کرده تداعی بزم آن شب
بزم یزید و اشک زینب
می زدجلو چشم سکینه
با خیزران بر روی آن لب
یاهادی ای مظلوم ِحیدر....
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس کانال اشعار:
https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
سبک 4
#سوم_رجب
#شهادت_حضرت_هادی_علیه_السلام4
یه قبر آماده و ، امامی که غریبه
اسیر ِ کینه های ِ ، دشمن نانجیبه
نداره هیچ پناهی،توبی کسی زندون
دیگه برا شهادت ، ببین چه ناشکیبه
از زهر کینه ها،دیگه کم کم داره می میره
از بهر موندنش ، توی این دنیا دیگه دیره
به روی اون لباش ، دم یا عسکری می گیره
غریب سامرا،مرو یاهادی الائمه.....
🌸🌸🌸🌸🌸
یه حمله ی شبونه ، به مهد نور هادی
بمیرم از غما و ، دل ِ صبور هادی
چرا پیاده بردند ، با پاهای برهنه
یه مجلس شرابو ،غم حضورهادی
به روی دست او ، بوده عمری بند اسارت
حالا قلبش شده جای صدها زخم جسارت
در مجلس شراب ، چرا بردند گل رسالت
غریب سامرا مرو یاهادی الائمه....
🌸🌸🌸🌸🌸
چرا تو بی قراری ، نداری دیگه تابی
یاد ِ غمای زینب ، تو مجلس شرابی
میون چندحرومی،چراحضور ناموس
یاد لب ِ حسین و ، گریه های ربابی
می زد چوب جفا، جلوی گلهای مدینه
بوسه ی خیزرون،روی لبهای شاه دینه
ناله ی یا حسین ،شده ذکر لب سکینه
غریب کربلا تویی آروم جون زینب
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
سبک 5
#سوم_رجب
#شهادت_حضرت_هادی_علیه_السلام5
اگه عزیز زهرایم
چرا به مادرم اهانت شد
یه عمری قسمتم جسارت شد
تموم زندگیم اسارت شد
اماممو توی زندون
چرا اینقدر بلا کشیدم من
ز بار غصه ها خمیدم من
از زندگی خیری ندیدم من
امون از این غریبی...
یا
امون از دل هادی....
🌸🌸🌸🌸🌸
شبونه وغریبونه
منو به نیّت عذاب بردند
با دست بسته با طناب بردند
چرا تو مجلس شراب بردند
یادم نمیره در اون بزم
من بودم و یه قلب پر از درد
کلّی جسارتای اون نامرد
شرابی که به من تعارف کرد
امون از این غریبی...
🌸🌸🌸🌸🌸
درسته با جسارتها
منو به مجلس شراب بردن
زخمی نشد دیگه لبای من
با خیزرون و کینه ی دشمن
برای من تداعی شد
بزم شراب شام ِ پر ماتم
زینب کجا و بزم نامحرم
زخمیه که نداره هیچ مرهم
امون از این غریبی.....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
سبک 6
#سوم_رجب
#شهادت_حضرت_هادی_علیه_السلام6
دیگه شد لحظه ی رفتن
دیگه پایان رسید محنت
آخرش با جفای زهر
از اسارت شدم راحت
قامت من خمیده شد
زیر بار جسارتها
شده ام لاغر و مویم
شد سپید از اهانت ها
غریب حیدرم هادی.....
یا
غریب سامرا،هادی...
🌸🌸🌸🌸🌸
منو دشمن پیاده برد
به سوی مجلس دشمن
بدون کفش و عمّامه
پشت مرکب دویدم من
افتادم یاد کوچه ای
که دست حیدرو بستند
بمیرم با غلاف تیغ
دست زهرا رو بشکستند
غریب حیدرم هادی.....
🌸🌸🌸🌸🌸
منو با داغ ِروی داغ
توی بزم شراب بردند
شد تعارف به من مشروب
دل پاکم رو آزردند
شد برای دلم تازه
داغ بزم شراب شام
مجلسی که لب جدّم
شده پاره جلو ایتام
غریب حیدرم هادی....
🌸🌸🌸🌸🌸
لحظه ی آخره امّا
حسنم هست کنار من
سینه ی من نرفت دیگه
به زیر چکمه ی دشمن
میشه جسمم کفن صدشکر
نمیره زیر مرکب ها
نمیشم من رها بی سر
ارباً اربا توی صحرا
غریب کربلا، ارباب....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#یا_هادی_الأمم
السلام علیک یا علی بن محمد
یا هادی الائمه علیه السلام
ای آفتاب سامره یا هادی الأُمم
مِهرت ره هدایت ما هادی الأُمم
با جامعه کبیره ی تو شیعه ایم ما
با تو شدیم عبد خدا هادی الأُمم
الحق ز ماه روی تو بر قلب شیعیان
تابیده است نور هدی' هادی الأُمم
توحید واقعی ست فقط در کلام تو
چشمان توست قبله نما هادی الأُمم
اصلا اصول دین و فروعش حقیقتاً
شد معرفت به ذات شما هادی الأُمم
در راه دین، تو داغ زیادی کشیده ای
تو مظهری به صبر و رضا هادی الأُمم
از چه تو را به خان ِصَعالیک برده اند
در بین مستمند و گدا هادی الأُمم
قبری کنار پای تو کندند از جفا
با کینه های آل عبا هادی الأُمم
دشمن سواره بوده و برده پیاده ات
در کوچه ها بدون عبا هادی الأُمم
معصوم آل حیدری و برده دشمنت
در مجلس شراب چرا هادی الأُمم
دشمن ز تو به غیر محبت ندیده بود
حقّت نبود زهر جفا هادی الأُم
وقت شهادتت حسنت بوده پیش تو
با اشک و ناله خوانده دعا هادی الأُمم
غسل و کفن نموده تنت را کنار تو
برپا شده ست بزم عزا هادی الأُمم
دیگر نبوده پیکر تو چند روز و شب
در زیر آفتاب رها هادی الأُمم
شکر خدا مقابل چشمان خواهرت
دیگر نشد سر تو جدا هادی الأُمم
هر جای پیکر تو نشد زخم روی زخم
با ضرب سنگ و تیر و عصا هادی الأُمم
شکر خدا ندیده حسن صبح تا به شام
بر روی نیزه رأس تو را هادی الأُمم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
توسل به حضرت هادی علیه السلام
(ان شاالله جهت توسل در حرم سامرا)
بر سینه ی ما حک شده یا حضرت هادی
نه این که فقط شد دم ما حضرت هادی
شد ذکر لب شاه و گدا حضرت هادی
شیرین شده بر روی لبم صحبت هادی
من مست تولای توأم حضرت هادی
جانم به فدای حرم سامره ی تو
هستم به هوای علم سامره ی تو
دلبست دو ماه کرم سامره ی تو
دلها به فدای حرم و ساحت هادی
من مست تولای توأم حضرت هادی
ما در دوجهان غیر تو دلدار نداریم
میلی به سوی یوسف بازار نداریم
با غیر تو و آل تو ما کار نداریم
شد عزّت من نوکری دولت هادی
من مست تولای توأم حضرت هادی
صحن حرمت ملجأ قلب همگان شد
شش گوشه ضریح تو به دل روح و روان شد
آن گنبد زرد حرمت نور جهان شد
مسجود ملائک همه دم تربت هادی
من مست تولای توأم حضرت هادی
با جامعه ی تو دل ما گشته هدایت
هر حرف تو خود داده نشان راه سعادت
حبّ تو شود ناجی ما روز قیامت
جنت بروم با نگه رحمت هادی
من مست تولای توأم حضرت هادی
مأوای تو شد خان ِصَعالیک واویلا
ای وای چرا روبه رویت سب شده زهرا
قبری ست چرا پیش تو از کینه ی اعدا
یک عمر، شده غصّه وغم قسمت هادی
من مست تولای توأم حضرت هادی
بردند تو را سوی عدو جاده به جاده
دشمن به روی مرکب و تو پای پیاده
بی کفش و عبا ،برده تو را مجلس باده
دریا شده چشمان من از محنت هادی
من مست تولای توأم حضرت هادی
بر روی دو دست تو چرا جای طناب است
جای تو مگر، نور خدا بزم شراب است
قلب تو از این ظلم عدو غرق عذاب است
گردیده جگر پُرشرر از غربت هادی
من مست تولای توأم حضرت هادی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158