اشعار عبدالمحسن
(سبک سه شب قدر) #شب_نوزدهم_ماه_رمضان2 #ضربت_خوردن_حضرت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام زمینه،واحد....
سبک 2
شب نوزدهم ماه رمضان
ضربت خوردن آقا امیرالمؤمنین علیه السلام
اشعار عبدالمحسن
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان3 #ضربت_خوردن_حضرت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام زمینه،شور،واحد،سنگین بسوی راه مس
سبک 3
شب نوزدهم ماه رمضان
ضربت خوردن آقا امیرالمؤمنین علیه السلام
اشعار عبدالمحسن
( سبک سنتی سه شب قدر) #شب_نوزدهم_ماه_رمضان4 #ضربت_خوردن_حضرت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام قابل اجرا
سبک 4
شب نوزدهم ماه رمضان
ضربت خوردن آقا امیرالمؤمنین علیه السلام
اشعار عبدالمحسن
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان5 #ضربت_خوردن_حضرت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام #دودمه تکرار:آه وصد واویلتا 😭😭😭
سبک 5
شب نوزدهم ماه رمضان
ضربت خوردن آقا امیرالمؤمنین علیه السلام
السلام علیک یا ابوالائمه
یا علی بن ابوطالب علیهماالسلام
کیست او؟ شاه قوی شوکت ،عِماد الاصفیا
معدن الاسرار خلقت، پیشوای انبیا
آیة العظمی' امیرالمؤمنین،شیر خدا
باب شهر علم احمد، شهسوار لافتی'
خوانده او را در اُحُد روح الامین با این شعار
لافتی' الّا علی لاسیف الا ذوالفقار
کیست او؟تیغ خدا، کرّار وقت کارزار
تیغ ابرویش کند هر لشکری را تار ومار
گر گذارد پا میان معرکه با ذوالفقار
می شود ذکر لبان دشمنانش الفرار
اوست قتّال العرب،یک شیر از نسل اسد
حرز روی بازویش بوده ست(یا زهرا مدد)
کیست او؟روی چو ماهش شیعه را بدرالدُّجی'
جای پایش شد صراط المستقیم ِ اولیا
او لسان الله ِمعراج است گویا که خدا
با صدای او تکلّم می کند با مصطفی'
شد شب معراج ِاحمد،(یاعلی) حُسن ختام
پس شده از این سبب روی لب ما مستدام
هر که در دنیا غلام اوست آقا می شود
قطره آید سوی او یک روزه دریا می شود
مدح او با این زبان اَلکَن آیا می شود؟!
زیر بار مدحت او هر قلم تا می شود
درک یک خط مدح او بالاتر از ادراک ماست
در جهان حیدر شناس واقعی ذات خداست
نِقمَةُ الله عَلَی الفُجّار یعنی مرتضی
نعمتُ الله عَلَی الابرار یعنی مرتضی
در حقیقت قبله ی سیّار یعنی مرتضی
جانشین احمد مختار یعنی مرتضی
پیرو ِ(مَن کُنتُ مولا) در غدیر مصطفی
می شود تنها علی یار و وزیر مصطفی
طبق قرآن بعد احمد می شود صاحب مقام
کوریِّ آل سقیفه می شود اول امام
می شود لایق برای منبر شاه اَنام
بی ولای او نفس گردد به هر سینه حرام
هر عمل بی حبّ حیدر باطل اندر باطل است
دین فقط با بغض اعدای غدیرش کامل است
مرهم درد دل شیعه ست درمان نجف
شد مراد ما طواف صحن و ایوان نجف
کی دوباره می شود این دیده مهمان نجف
این سر وجان ،هرچه دارم من به قربان نجف
کاش من خاکی برای سنگ ایوانش شوم
تا ابد پابوس زواّر گلستانش شوم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
سبک 6
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#ضربت_خوردن_حضرت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
دوباره اشک چشای تو شد روون
انیس دردای تو شده آسمون
با بغضی که تو نگاهته قلبمو
زدی آتیش باباجون
گمون کنم باز تو یاد میخ دری
به یاد محسن همون گل پرپری
سی ساله که بین خلوت هر شبت
روضه دار مادری
یادته اون کوچه و با کینه زدن رو
کوچه و تازه شدن داغ حسن رو
روبه روی ما می زدن مادر من رو
رحمی کن بر ما مرو پدر
بی تو میشیم تنها مرو پدر
مرو بابای من...
🌸🌸🌸🌸🌸
حلقه ی در مانع رفتن شد چرا
جلوی تو صف کشیده مرغابیا
ببین چقدر من براتو دلواپسم
بمون بابا پیش ما
داری میری دیده ای چو دریا داری
دلی پر از غصّه های دنیا داری
بازم رو شونت واسه یتیمای شهر
یه بار خرما داری
رفتی و اومد تو دل من غم عظمی'
رفتی و من موندم و دردای تو بابا
قامت تو خم شده از غربت دنیا
رحمی کن بر ما مرو پدر
بی تو میشیم تنها مرو پدر
مرو بابای من...
🌸🌸🌸🌸🌸
چرا شده فرق سرت از هم جدا
بدون جرمی شکسته رأست بابا
راحت شدی آخرش با تیغ عدو
کشیدی از بس جفا
ببین حسن شد ز داغ تو محتضر
حسین تو نیمه جون شد از زخم سر
از خونی که مونده روی پیراهنت
شده زینب خون جگر
چی سر تو اومده ای فاتح خیبر
دیگه رسیده زمون دیدن مادر
با سر زخمی دیدن لاله ی پرپر
رحمی کن بر ما مرو پدر
بی تو میشیم تنها مرو پدر
مرو بابای من...
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#شهید_محراب
شب نوزدهم ماه رمضان
زبان حال حضرت ام کلثوم با حضرت امیرالمؤمنین علیهمالسلام
خورده گره نگاه تر تو به آسمان
داری گلایه می کنی از ظلمت جهان
یک عمر بوده همدم تو چاهی و کنون
گفتی تمام درد دلت را به آسمان
تو قهرمان خیبر و بدری چرا پدر
در زیر بار غربت کوچه شدی کمان
مانده هنوز یاد تو حمله به خانه و
بازور بردن تو به مسجد کشانکشان
از یاد تو نرفته ترک خورد دنده ای
در بین درب خانه و دیوار ناگهان
مسمار داغ آمد و مادر کشید آه
نشکفته غنچه ی تو شد از کینه ها خزان
از بعد غسل زخم و کبودیّ مادرم
دیگر نماند بر تن بی جان تو توان
وقتی گذاشتی تو گلت را درون قبر
گویا که رفت همره او از تن تو جان
حق می دهم پدر که تو سی سال خسته ای
از دیدن مغیره و قنفذ به هر مکان
فهمیده ام از این همه بی تابی ات کنون
رازی درون سینه ی خود کرده ای نهان
بابا ببین برای تو دل شور می زند
امشب نرو به مسجد و درپیش من بمان
قلّاب درب خانه شده سد برابرت
گفته نرو ز خانه ی ما، مرغ بی زبان
رفتی و رفت از دل من طاقت و قرار
رفتی و ماند بر دل من درد بی کران
رفتی به سوی مسجد واز آن مناره اش
بر کوفیان شنیده شود آخرین اذان
چندی دگر میانه ی محراب بندگی
رأست شکاف می خورد از تیغ نهروان
موی سپید تو شود از خون خود خضاب
توصیف درد تو بشود خارج از بیان
گیرم که داغ تو بشود فاش بر حسین
از زینبت چگونه کنی رأس خود نهان
با لکّه خون ِ پیرُهَنت نیمه جان شود
او جای اشک خون ز دو دیده کند روان
طاقت ندارد او که ببیند سر تو را
بیند چگونه رأس حسینش روی سنان
بیند چگونه در لب گودال قتلگاه
یک چکمه روی سینه ویک نیزه در دهان
وای از دمی که او وسط مجلس شراب
بیند سری جدا و لبی زیر خیزران
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#مناجات_انتظار1
السلام علیک یا صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه والشریف
ای پناه قلب ما آقا نمی آیی چرا
آخرین نور خدا آقا نمی آیی چرا
هر کجا را با امید دیدن تو گشته ام
در کجا جویم تو را آقا نمی آیی چرا
کی گدای دیدن یک لحظه خال هاشمیت
می شود حاجت روا آقا نمی آیی چرا
سامرایی، کاظمینی، در بقیعی یا نجف
یا که در کرب وبلا آقا نمی آیی چرا
منتظر مانده میان کوچه با روی کبود
مادرت خیرالنسا آقا نمی آیی چرا
پشت درب خانه ی حیدر هنوزم مانده است
ناله ی( مهدی بیا) آقا نمی آیی چرا
بین محراب عبادت در میان سجده اش
فرق حیدر شد دو تا آقا نمی آیی چرا
زیر سقف خانه ی خود از جفای همسرش
خون جگر شد مجتبی' آقا نمی آیی چرا
رأس جدّ اطهرت در مقتل کربوبلا
شد شکسته با عصا آقا نمی آیی چرا
یک هزار و نهصد و پنجاه زخم کینه ها
با تنش شد آشنا آقا نمی آیی چرا
ارباً اربا پیکرش از پستی ده بی حیا
زیر مرکب شد رها آقا نمی آیی چرا
شد برای پاره پاره پیکر جدّت کفن
قطعه ای از بوریا آقا نمی آیی چرا
عمّه ی مظلومه ات همراه شمر و حرمله
رفته تا شام بلا آقا نمی آیی چرا
شد جواب ناله های دختران جدّ تو
تازیانه از جفا آقا نمی آیی چرا
خیزرانی شد لبش در غربت بزم شراب
بر روی تشت طلا آقا نمی آیی چرا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#مناجات_انتظار2
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه والشریف
ای قرار ِقلب شیدا در کجا جویم تو را
ای بهشت آرزوها در کجا جویم تو را
جمعه ای دیگر رسیده زخم هجرت تازه شد
ای به زخم دل مداوا در کجا جویم تو را
روز وشب هستی تو ناظر بر گناهانم ببخش
رحمت باری تعالی' در کجا جویم تو را
شیعه مظلوم است بی تو،ای معزّالمؤمنين
ای همه دارایی ما در کجا جویم تو را
حسرت دیدارت آقا برده از دیده قرار
کی کنم رویت تماشا در کجا جویم تو را
در میان نوکرانت ،من نبینم بی کسی
ای بیابان گرد تنها! در کجا جویم تو را
محرم مسمار در شد، سینه ی یار علی
ای جواب آه زهرا در کجا جویم تو را
بین محراب عبادت،از سر بغض عدو
شد شکسته رأس مولا،در کجا جویم تو را
از جفای قوم ظالم،کشته شد جدّت حسین
تشنه در بین دو دریا،در کجا جویم تو را
شد کنار مقتل او روبه روی زینبین
بر سر عمّامه دعوا در کجا جویم تو را
بسته شد دستان زینب،همسفر شد با عدو
شد کتک جای تسلّی' در کجا جویم تو را
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#مناجات_انتظار3
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
مخصوص ماه مبارک رمضان
در کجایی ای تمام هست ما یابن الحسن
ای امید شیعیان ،ذُخر ِخدا یابن الحسن
ماه قرآن آمده، ای تالی اش بنما ظهور
کن تلاوت با نوای جان فزا یابن الحسن
دیده ی آلوده ام،یک لحظه رویت را ندید
لایق دیدار خود کن دیده را یابن الحسن
من گنه کردم ولی توبه نمودی جای من
چشم پوشیدی همیشه از خطا یابن الحسن
با نگاه تو رود بالا دعای نوکرت
بر ظهور خود تو هم بنما دعا یابن الحسن
چشم دریایی بده بر من که در شب های قدر
خون بگریم در عزای مرتضی' یابن الحسن
اولین مظلوم عالم بود و در بین نماز
شد سرش بشکسته از تیغ جفا یابن الحسن
در حقیقت کشته ی مسمار درب خانه بود
قاتلش شد کوچه و چل بی حیا یابن الحسن
غسل بازوی شکسته جان حیدر را گرفت
درد هجر فاطمه شد بی دوا یابن الحسن
آخرش راحت شد از درد فراق فاطمه
با شهادت حاجتش گشته روا یابن الحسن
گفته ای هر جا شود حرف از عمویت حاضری
پس به بزم روضه ی سقّا بیا یابن الحسن
بر زمین خورده به صورت در کنار علقمه
چون که دست او شده ازتن جدا یابن الحسن
بعد از آن که کشته شد تنها علمدار حسین
در یم خون جدّ تو زد دست و پا یابن الحسن
ارباً اربا شد تنش با نیزه و شمشیر و تیر
پیکرش شد زخمی از سنگ و عصا یابن الحسن
رأس او از تن جدا و بر روی سرنیزه رفت
پیکرش در بین صحرا شد رها یابن الحسن
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#مناجات_انتظار4
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
مخصوص ماه رمضان
دردها دارد دلم در حسرت دیدار تو
شد تمام آرزویم دیدن رخسار تو
درد عشقت را به سینه دارم ومرهم تویی
شکر ایزد که شدم از کودکی بیمار تو
ای گل نرجس تو خوب عالمی اما منم
بدتر از خار و گرفتم عزّت از گلزار تو
لطف اعجاز نگاهت از ازل من را خرید
خود گرفتی دست من گر که شدم دلدار تو
عفو کن این نوکرت را که ندارد جز تو کس
عفو کن این نوکری را که شده سربار تو
با نگاهی قلب رسوای مرا تطهیر کن
تا که شاید من شوم خاک در دربار تو
ای غریب فاطمه راهم بده در خیمه ات
تا شوم صبح و مسا با اشک هایم یار تو
خوب می دانم که در گوش تو مانده همچنان
ناله های مادر ِ بین در و دیوار تو
(آمده ماه صیام و می دهد هر روز وشب)*
غصّه های غربت جدّت علی آزار تو
چون سر بشکسته اش در بین محراب نماز
می چکد خون از نگاه خسته و غمبار تو
*(آمده شب های قدر و می دهد شب تا سحر)
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#مجروح_شد
السلام علیک یا اول مظلوم عالم
یا امیرالمؤمنین علیه السلام
تیغ اشقا الاشقیا آمد سرش مجروح شد
بوسه گاه دائم پیغمبرش مجروح شد
بس که دشمن بد زد وتیغش به پیشانی رسید
جای تربت بر جبین انورش مجروح شد
دیده های مجتبی از داغ او شد جوی اشک
بس که آمد اشک ِخون، پلک ترش مجروح شد
دید تا زینب سرش را، لطمه زد بر صورتش
زیر بار لطمه روی اطهرش مجروح شد
درد دارد مرتضی اما ز زخم دیگری
زخم آن کوچه که دست کوثرش مجروح شد
زخم مسماری که قاتل شد برای محسنش
سینه ی تنها انیس و یاورش مجروح شد
بر سر حیدر شکافی وا شده امّا حسین
هم سرش هم عضوعضو پیکرش مجروح شد
شد تأسّی بر پدر در علقمه با یک عمود
هم سر وهم صورت آب آورش مجروح شد
جرعه آبی خواست اما با سه شعبه در جواب
گوش تا گوش علیّ اصغرش مجروح شد
گیر آوردند او را گوشه ی مقتل غریب
با نی و سنگ وعصا بال و پرش مجروح شد
اوّل آمد چکمه روی سینه ی پاکش سپس
از قفا خنجر رسید وحنجرش مجروح شد
سر جدا، پیکر جدا، انگشت وانگشتر جدا
زیر نعل اسب ها پا تا سرش مجروح شد
از روی تل تا کنار قتلگه خواهر دوید
روی خار راه، پای خواهرش مجروح شد
بوسه زد روی رگش چون جای بوسیدن نداشت
در میان اشک، چشم مضطرش مجروح شد
چون سکینه آمد و غش کرد روی پیکرش
با غلاف و کعب نیزه دخترش مجروح شد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158