eitaa logo
قطعه‌ای از بهشت
434 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
181 فایل
امام على عليه السلام: اَلنّاسُ نيامٌ فَاِذا ماتُوا انْتَبَهوا؛ مردم در خوابند، چون بميرند بيدار میشوند ارتباط با مدیر👈 @K_ali_h_69
مشاهده در ایتا
دانلود
قطعه‌ای از بهشت
#ادامه #حماسه‌جاودان✨ ايراني‌ها بر اساس تفكر امام معصوم خود يعني ابا عبدالله الحسين( ع) وارد ميدا
🌹 خواهرش ميگفت: گاهي از نجف زنگ ميزدميگفت به چيزي نياز پيدا کرده، ما سريعاً برايش تهيه ميکردم وميفرستاديم. ماه رمضان که آمده بود آلوچه و چيزهاي ترش خريده بودم! رفت آنها را آورد سر سفره تا با آنها افطار کند! ميگفت: آنقدر در نجف چيزهاي شيرين خوردهام كه الان دوست دارم چيزهاي ترش بخورم. به خاطر همين خوردنيهاي ترش برايش به نجف ميفرستادم. آخرين باري که به تهران آمد، ايام عرفه و تقريباً آبان‌ماه سال 1393 بود. رفتار و اخلق هادي خيلي تغيير كرده بود. احساس ميكرديم خيلي بزرگتر شده. آن دفعه با مقدار زيادي پول نقد آمده بود! هر روز صبح از خانه بيرون ميرفت و شبها بر ميگشت. بعد هم به دنبال خريد لوازم مورد نياز نيروهاي مردمي عراق بود. طراحي پرچم، تهيه‌ي چفيه و سربند و ... از كارهاي او بود. مقدار زيادي پارچهي زرد با خودش آورده بود. ما کمکش کرديم و آنها را بريديم. پارچه ِ ها باريك باريك شد. هادي اسلامي حضرت زهرا (س)را رويشان چاپ کرد و از آنها سربندهاي قشنگي درآورد. همه‌ي آن سربندها را با خودش به نجف برد. در آخرين حضورش در تهران، حدود هشتاد نفر از بچه‌هاي کانون مسجد به مشهد رفتند. در آن سفر هادي هم حضور داشت، زحمات زيادي کشيد. او يکي از بهترين نيروهاي اجرايي بود. اين مشهد آخرين خاطره‌ي رفقاي مسجدي با هادي رقم زده شد. 🌹
قطعه‌ای از بهشت
#اخرین‌حضور🌹 خواهرش ميگفت: گاهي از نجف زنگ ميزدميگفت به چيزي نياز پيدا کرده، ما سريعاً برايش تهيه
🌹 هادي وقتي در نجف مشغول درس و کار بود، مانند ديگر جوانان اين توانايي را در خودش ديد که تشکيل خانواده دهد و مسئوليت خانوادهي جديدي را به دوش بگيرد. به اطرافيان گفته بود اگر مورد خوبي سراغ دارند به او معرفي کنند. هادي هم مثل همه مالک‌هايي براي انتخاب همسر درذهنش داشت. مالک‌هاي او بر خالف برخي جوانان نسل جديد، مالک‌هاي خاص و خدايي بود. ديدگاهش دنيوي نبود. او به فراتر از اين چيزها ميانديشيد. هادي دلش ميخواست همسرش حجاب کامل داشته باشد. ميگفت دوست ندارم همسرم به شبکه‌هاي اجتماعي و تلويزيون و... وابستگي غلط داشته باشد. هادي اخبار را پيگيري ميكرد، اما به راديو و تلويزيون وابستگي و علاقه نداشت. وقتش را پاي سريالها و فيلمها تلف نميكرد. ميگفت خيلي از اين برنامه‌ها وقت انسان را هدر ميدهد. از نظر او زندگي بدون اينها زيباتر بود. چند جايي هم در نجف براي خواستگاري رفته بود اما... بار آخر با پدرش صحبت كرد و گفت: بايد عيد نوروز با من به نجف بياييد. من رفتهام خواستگاري و از من خواسته‌اند با خانوادهات به خواستگاري بيا. روزهاي آخر كارهاي خودش را هماهنگ كرد. حدود هزاران چفيه براي حشدالشعبي خريد. چندين هزار پرچم و پيشانيبند هم طراحي و چاپ کرد و با خودش برد. خواهرش ميگفت: آخرين بار وقتي هادي به نجف رفت، يک وصيتنامهبا دست ً خط کاملا معمولي که پاکنويس هم نشده بود داخل كمد پيدا كرديم. در آنجا نوشته بود: حجابهاي امروزي بوي حضرت زهرا س نميدهد حجابتان را زهرايي کنيد. پيرو خط ولایت فقيه باشيد. اگر دنبال اين مسير باشيد، به آن چيزي که ميخواهيد ميرسيد همانطور که من رسيدم. راهپيمايي نُه دي يادتان نرود. 🌹