#توفیقشهادت🌹
قرار بود براي تصويربرداري به هادي و دوستان ملحق شويم. روز يکشنبه نتوانستم به سامرا بروم. هر چقدر هم با هادي تماس گرفتم تماس برقرار نميشد.
تا اينکه فردا يکي از دوستان از سامرا برگشت.
سالم کردم و گفتم: چه خبر از بچهها؟
گفت: براي شيخ هادي دعا کن.
ترسيدم و گفتم: چرا؟ مگه زخمي شده؟
دوست من بدون مکث گفت: نه شهيد شده.
همانجا شوکه شدم و نشستم. خيلي حال و روز من به هم ريخت. نميدانستم چه بگويم.
آنقدر حالم خراب شد که حتي نتوانستم بپرسم چطور شهيد شده.براي ساعاتي فقط فکر هادي بودم. ياد صحبتهاي آخرش. من شک
نداشتم هادي از شهادت خودش خبر داشت.
به دوستم گفتم: شيخ هادي به عشقش رسيد. او عاشق شهادت بود. بعد حرف از نحوهي #شهادت شد.
او گفت که در جريان يک انفجار انتحاري در شمال سامرا، پيکر هادي از بين رفته و ظاهراً چيزي از او نمانده!
روز بعد دوربين هادي را آوردند. همين که دوربين را ديديم همه شوکه شديم!
ً لنز دوربين پر از آب شده و خود دوربين هم کاملا منهدم شده بود. با ديدن اين صحنه حتي کساني که هادي را نميشناختند، فهميدند که چه انفجار مهيبي رخ داده.
از طرفي همهي دوستان ما به دنبال پيکر شيخ هادي بودند. از هر کسي که در آن محور بود و سؤال ميکرديم، نميدانست و ميگفت: تا آخرين لحظه که به ياد ما ميآيد، هادي مشغول تهيهي عکس و فيلم بود. حتي از لودر
انتحاري که به سمت #روستا آمد عکس گرفت.
#ادامھدارد
#تقدیمبهشهداےمدافعحرم
#شهیدطلبھمدافعحرممحمدهادےذوالفقارے 🌹