eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
437 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
139 ویدیو
26 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۳ فروردین
🌹🙏🏻 ۲۵ فروردین سالروز عطار نیشابوری اشک درون ................. در درونم اشک می ریزم شبیه غارها کوهم و بر دوش دارم از غرورم، بار ها هی بغل وا می کند ساحل، ولی دل می کَند خسته ام از رفت و آمدها، از این تکرارها عده ای محو وصال و عده ای مات فراق فرق دارد در جهان عاشقان، معیارها غیر دلتنگی چه تعبیری به ذهنت می رسد ماه را در طول شب وقتی ببینی بارها بی قرارم بی قرارم بی قرارم بی قرار ای خدا دستی بکش بر قلبِ شب بیدارها تکیه بر یک شانه دادند و به آغوشی خوشند روی پای خود اگر هستند این دیوارها ابتدا خود بوده ایم و انتها خود بوده ایم دور خود گشتیم عمری، آه... چون پرگارها ای دل بی آبرو، در دام خودبینی نیفت حلقه کن دستان خود را و برو بر دارها شمسِ جان را پشت کوه غیرتت پنهان نکن تا که مولانا شوی در پرتو اقرارها پیچ و تاب گیسوی خیام را مستی کن و هفت شهر عشق را بگذار با عطارها قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
۲۳ فروردین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۳ فروردین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۳ فروردین
🙏🏻🌺 شکر خدا توفیق داشتم در روزهای آغازین سال ۱۴۰۴ در سالروز ۸۴ سالگی استاد مجاهدی، در محضر این پیر فرزانه و تعدادی از دوستان شاعرم سال نو را آغاز کنم طبق معمول وارد جلسه شدم و استاد هم بنا به لطفی که دارند ایستادند و بنده را در آغوش کشیدند اما تا آمدم بنشینم دیدم که صدایم زدند و از روی میز کناری، چیزی را برداشتند و در دستم گذاشتند ابتدا فکر کردم صله یا عیدی ست بعد دید دو پاکت سیگار است🤦🏻 گفتند اینها رو بین عزیزان پخش کنید خب از اونجایی که من سیگاری نیستم تعجب کردم بعد فهمیدم که صرفا نقش ساقی را داشتم 🤣 البته در انجمن محیط که جمعه ها برگزار می شود استعمال دخانیات ممنوعه مگر بعد از جلسه که فضا خصوصی میشه! چون این جلسه نیز خصوصی بود و جشن تولد استاد لذا آزادی بیشتری وجود داشت من در دورترین نقطه نشستم چون در کسری از ثانیه فضا شاعرانه و مه‌آلود شد اما دیدم دوری از استاد رو طاقت نمیارم لذا رفتم پایین پای ایشون و زانوی ادب زدم ایشون صفا و نورانیت و معنویت خاصی دارند که من مشتری آنم. قدری مطایبه و شعرخوانی و بعد هم فوت کردن کیک تولد توسط استاد، شبی خاطره انگیز رو در خاطر من ثبت کرد استاد لطف داشتند و پس از هر شعرخوانی صله‌ای می دادند و تنها کسی از جمع که توفیق شعرخوانی نداشت من بودم چون اصولا مراعات بزرگترها و زمان رو همیشه دارم البته استاد بعد از جلسه هم عذرخواهی کردند که چرا شما نخوندید!؟ صله‌ای هم تقدیم کردند و حال ایلیا رو هم پرسیدند☺️ به بهانه این روز عزیز و این خاطره خوش، عرض ارادتم رو با دو شعر به محضر ایشون تقدیم می کنم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
۲۳ فروردین
۲۳ فروردین
🔰داستان این غزل، از تعارف سیگاری ناخواسته توسط استاد مجاهدی در جلسه ای خصوصی شروع شد و منی که به ایشان ارادت قلبی دارم و نتوانستم بی ادبی کنم و دستشان را رد کنم سیگار استاد ....................... استاد سیگاری تعارف کرد من هم کشیدم در کنارش ریز بعد از دو تا پُک، تازه حس کردم شاعر شدم شاعرتر از پاییز دیدم خودم را در میان دود دیگر فقط من بودم و او بود چندی گذشت و یک غزل فرمود خالی شدم از خویش، از او لبریز گفت از شراب همتِ خواجه گفت از گلستانِ نگاه شیخ او باغبانِ دشتی از گل بود من یک مترسک بر سر جالیز زد یک پُک سنگین و پنهان شد کوهی میان جنگل ابری باران مضمون ریخت بر جانم از اشکِ آن چشمانِ شورانگیز در استکان چای خود حل کرد قندِ وجودم را به لبخندی هورتی کشید اشعار نابم را چی بهتر از یک نقد تند و تیز!؟ از خود مثال آورد در هر بیت از نردبان شعر بالا رفت در لایه زیرین هر شعرش دیدم شعور واژگان را نیز در چشم خون آلود او پیداست یک ظهر عاشورای بی پرده «باید بمیرم ایستاده» آه از آیه های سرخ رستاخیز تا در محیط عاشقی باشم باید مرید لایقی باشم من که ندارم در تشرف ها جز تار مویش هیچ دستاویز «یک آسمان پرواز» باید کرد «در سایه سار حضرت خورشید» پروانه «یک صحرا جنون» دارد با «آسمانی ها» سر این میز جام علی را بر لبش آورد مست از تولی شد به یک رعشه رقص سماعی داشت مولانا- در چشم او؛ رقصی جنون آمیز! یک یا علی گفت و زمینم زد یک یا علی گفت و بلندم کرد من هم علی گویان شبیه او بی خود شدم از خویش و از هر چیز بذر محبت بر دلم پاشید با دست هایی از تعالی پُر بر جان من افتاد و شخمم زد خاک مرا چون دید حاصلخیز ظرف مرا بشکست هر هفته- لیلاترین مجنونِ این سامان بر من همیشه لطف دارد او در حیرتم از این همه تبعیض می خواستم شعری بخوانم باز از روزهای سختِ تنهایی ساعت نگاهی کرد بر من...گفت استاد خسته ست از میان برخیز محمد عابدی قم المقدسه .............................................. «»: نام کتاب ها و مجموعه های شعری استاد مجاهدی 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
۲۳ فروردین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۳ فروردین
🌷غزلی عاشقانه تقدیم به بزرگمرد عرصه سخن جناب استاد مجاهدی (پدر شعر آیینی) سروده سحرگاه پنجم تیرماه ۱۴۰۱ ۲۶ ذی القعده ۱۴۴۳ به پاس زحمات استاد مجاهدی (پدر شعر آیینی) بودن ................ دیدم در آبِ چشم او پیمانه بودن را باید تماشا کرد این میخانه بودن را اهل خرابات است و از آبادیِ مستان برهم زده غمواژه ی ویرانه بودن را پر کرده جام شاعری را از رخ ساقی با مستی اش، دامن زده دیوانه بودن را تیغ قلم را سایه کرده بر سر دفتر خالی نکرده لحظه ای میدانِ بودن را با آیه های روشنِ اعجاز در هر شعر تفسیر کرده معنی فرزانه بودن را سروی برایم شعر خواند و از تعالی گفت در سایه اش دانستم آب و دانه بودن را بغض هزاران ابر در من خفته... کو کوهی!؟ او را بغل کردم بفهمم شانه بودن را دُرّ و گوهر می ریزد از لب ها و چشمانش تا علتی باشد چنین دردانه بودن را حظ می کنم حافظ شدن را در پس هر بیت در هر غزل می بینم این رندانه بودن را ای همنشینِ خواجه و هم سفره ی سعدی ما را بفهمان ساعتی... در خانه بودن را [۱] پشت درِ خود ایستادم! در زدم... «من» بود از «تو» ولی آموختم بیگانه بودن را فردوسیِ آیینی [۲] و خاکستر شعری آتش زدی ققنوسِْ هر افسانه بودن را باید که عمری در «محیط» عاشقی باشی تا حس کنی تنهاییِ «پروانه» بودن را [۳] محمد عابدی ............................................... ۱.میرزا علی اصطهباناتی شیرازی ملقب به معین الشریعه مشهور به فقیر شیرازی یا فقیر اصطهباناتی، زادهٔ سوم شعبان در استهبان (۱۲۹۶–۱۳۵۱ قمری/ ۱۲۵۶–۱۳۱۰ خورشیدی) خطیب، ادیب و شاعر قرن سیزدهم، متخلص به فقیر که به ادبیات فارسی و عرب اشراف داشته و بیشتر آثارش را به پیروی از سعدی سروده است. آثار او درون‌مایه عرفانی، اخلاقی و حکمی دارد. از خود وی چنین نقل شده است: اول شعری را که گفتم در سن پانزده سالگی در ارض اقدس در شهر مشهد در مجمع جمعی از اهل ادب، رباعی معروف خوانده شد: دل گفت مرا علم لدنی هوس است تعلیمم کن اگر تو را دسترس است گفتم که الف، گفت دگر هیچ مگو در خانه اگر کس است یک حرف بس است ۲. این لقب یا عنوان از طرف شاعر به استاد مجاهدی داده شده است که همچون فردوسی که زبان فارسی را زنده نگه داشت در پاسداشت شعر آیینی بی وقفه کوشید و عنوان پدر شعر آیینی را دریافت کرد. ۳. «پروانه» تخلص شعری استاد مجاهدی است و «محیط» نام انجمن شعری است که ایشان پدید آورنده آن بود و بیش از نیم قرن، آن را مدیریت کرد. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
۲۳ فروردین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۳ فروردین