eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
416 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
123 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤦🏻😭 تقدیم به و که در موشک‌باران شهر قم توسط رژیم بعث عراق در به درجه رفیع شهادت نائل آمدند کابوس ................ در یک شب سرد زمستانی آتشفشان شد سینه‌ی سردم تکانم داد از دیدن آن صحنه یخ کردم بر گردن یک شاخه، دستی بود خون می چکید از ساعتی مرده فریاد می زد رادیو: مردم! به خورده ، خواب خزان را دید حتی از آسمان ترسید در آن کشاکش، کشته شد شیشه کاشی به کاشی قلب‌ها لرزید شکر خدا باقی بود بازار اما شد آن روز آوار شد بر خاطرات شهر یک توده بهمن، بهمنی پرسوز ققنوس‌وار از آتش آن خشم روح شهیدی رفت تا بالا در تولد یافت یک از خاکستر دریا قم المقدسه شادی روح شهدا فاتحة مع الصلوات🙏🏻 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 توضیحاتی در مورد این بیت👇🏻 بر گردن یک شاخه دستی بود خون می چکید از ساعتی مرده پدرم که برای شناسایی خودش رو می‌رسونه به سه راه بازار می بینه کربلاست و همه چیز ارباً اربا نام پدر من عباسه و ایشون دست برادرش رو که نامش حسینه بر شاخه یک درخت پیدا می‌کنه و از ساعتش متوجه میشه که برادرش شهید شده یه کم روضه🖤😭 نمی‌دونم امام حسین، عباسش رو چطوری شناخت اما می‌دونم زینب هرچی به بدن هایی که در گودال بود نگاه کرد نتونست حسینش رو تشخیص بده آخه معمولا پیکر یه نفر رو از دو چیز تشخیص میدن یکی از سرش یکی از لباسش آخخخخخخخ حسسسسسسسین🤦🏻😭 زینب از این دو چیز که ناامید شد گفت بزار از انگشترش متوجه بشم اما نه انگشتی بود نه انگشتری آخخخخخخخ امان از دل زینب 🤦🏻😭 لذا سوال کرد أ انت اخی!؟ آیا تو برادرمی😭😭😭 صلی‌الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله 🙏🏻🥺 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏻 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا