🤦🏻😭 تقدیم به #شهید_محمدرضا و #حسین_عابدی که در
موشکباران شهر قم توسط رژیم بعث عراق در #اول_بهمن_ماه_سال_۱۳۶۵ به درجه رفیع شهادت نائل آمدند
کابوس
................
در یک شب سرد زمستانی
آتشفشان شد سینهی سردم
#کابوس_موشکها تکانم داد
از دیدن آن صحنه یخ کردم
بر گردن یک شاخه، دستی بود
خون می چکید از ساعتی مرده
فریاد می زد رادیو: مردم!
#موشک به #قلب_شهر_قم خورده
#باغ_ارم، خواب خزان را دید
حتی #حرم از آسمان ترسید
در آن کشاکش، کشته شد شیشه
کاشی به کاشی قلبها لرزید
شکر خدا #معصومه باقی بود
بازار اما شد #شهید آن روز
آوار شد بر خاطرات شهر
یک توده بهمن، بهمنی پرسوز
ققنوسوار از آتش آن خشم
روح شهیدی رفت تا بالا
در #سوم_بهمن تولد یافت
یک #شاعر از خاکستر دریا
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#اول_بهمن_۱۳۶۵_شهادت_شهیدان_عابدی
#سوم_بهمن_۱۳۶۵_تولد_محمد_عابدی
شادی روح شهدا فاتحة مع الصلوات🙏🏻
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🔰 توضیحاتی در مورد این بیت👇🏻
بر گردن یک شاخه دستی بود
خون می چکید از ساعتی مرده
پدرم که برای شناسایی خودش رو میرسونه به سه راه بازار
می بینه کربلاست و همه چیز ارباً اربا
نام پدر من عباسه و ایشون دست برادرش رو که نامش حسینه بر شاخه یک درخت پیدا میکنه
و از ساعتش متوجه میشه که برادرش شهید شده
یه کم روضه🖤😭
نمیدونم امام حسین، عباسش رو چطوری شناخت اما میدونم زینب هرچی به بدن هایی که در گودال بود نگاه کرد نتونست حسینش رو تشخیص بده
آخه معمولا پیکر یه نفر رو از دو چیز تشخیص میدن
یکی از سرش
یکی از لباسش
آخخخخخخخ حسسسسسسسین🤦🏻😭
زینب از این دو چیز که ناامید شد گفت بزار از انگشترش متوجه بشم
اما نه انگشتی بود نه انگشتری
آخخخخخخخ امان از دل زینب 🤦🏻😭
لذا سوال کرد
أ انت اخی!؟
آیا تو برادرمی😭😭😭
صلیالله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله 🙏🏻🥺
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏻
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15