eitaa logo
استاد عابدینی
14.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1هزار ویدیو
107 فایل
﷽ 🔶 مؤسسه تمحیص 🔸 مرکز تنظیم و نشر آثار استاد محمدرضا #عابدینی 🌐 https://TAMHIS.IR ✅ درس المیزان @almizan110 ✅ اصول کافی @osoolkafi ✅ درس اخلاق هفتگی @tarazenghelab ✅ سخنرانی ها در مجامع عمومی وتخصصی و ایام تبلیغی 👤 ادمین: @Tamhis_Admin2 @mSalehi
مشاهده در ایتا
دانلود
12 نظام٢ - ج42 از ابتدا - استاد عابدینی - رمضان١۴٠٠ .MP3
25.61M
🔸جلسه 12👆 🌙شنبه ۱۱ اردیبهشت ١۴٠٠ ⚡️جلسه 42 از ابتدای بحث مجموعه جلسات ٢ ⚡️انسان همیشه در حال موت از مرحله قبلی و حیات بالاتر در مرحله بعدی ⚡️مراحل معاد از ادراکات در حال احتضار تا بعد از نفخه صور ثانی در قیامت ⚡️اعتقاد به معاد، موجب اعتقاد به تمام عقاید مراحل قبلی از توحید و نبوت است، چون فصل اخیر عقاید انسان است. ⚡️باور به معاد، مصحح همه نسبت هاست در تمام رفتار و اعمال و حرکات انسان ⚡️برگشت به معاد و حرکت در عود، به ایجاد شدن تغییر در نحوه ادراک است، که موجب تغییر نشئه وجودی انسان میشود ⚡️مرگ و ورود به مراحل معاد، جدا شدن از نواقص و اغیار است ⚡️مرگ و معاد موجب تغییر در عوارض انسان هستند نه تغییر در ذات ⚡️لحظه احتضار ورود به مرحله توحید ولایی است، و لحظه تحقق کامل مرگ ورود به مرحله توحید ربوبی است ⚡️رؤیت متوفی کننده، بر اساس مرتبه متوفی (ملائکه کثیره، یا ملک الموت واحده، یا خود خدای سبحان) ⚡️رابطه خواب و مرگ ⚡️مراتب ادراک به علم حضوری، مراتب تغییر در عالم هستی برای انسان ایجاد میکند 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini
13 نظام٢ - ج43 از ابتدا - استاد عابدینی - رمضان١۴٠٠ .MP3
24.07M
🔸جلسه 13👆 🌙یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ١۴٠٠ ⚡️جلسه 43 از ابتدای بحث مجموعه جلسات ٢ ⚡️همه عالم هستی بسوی انسان کامل حرکت میکند (توحید ولایی)، و انسان کامل بسوی خدا حرکت میکند (توحید الوهی) ⚡️معاد، از سنخ تحولات در این عالم دنیا نیست ⚡️تفسیر هستی پس از هر مرحله از مراحل عود و رجوع الی الله در ظهور و رجعت و قیامت، معنای خاصی پیدا میکند ⚡️معاد جزء مراحلی از کمال تدریجی انسان است که قوایی از انسان در آن شکوفا میشود ⚡️ملاک در نوع نگاه انسان به مرگ ⚡️انسان و مراتب من‌هایش ⚡️معاد حتما بسوی کمال است ⚡️امام خمینی با این منظر یقینی معرفتی به معاد است که حرکت انقلابی و مبارزه اش با طاغوتیان شکل میگیرد 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini
14 نظام٢ - ج44 از ابتدا - استاد عابدینی - رمضان١۴٠٠ .mp3
23.78M
🔸جلسه 14👆 🌙دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ١۴٠٠ ⚡️جلسه 44 از ابتدای بحث مجموعه جلسات ٢ ⚡️سیر عالم هستی بمانند سیر خلقت انسانی و مراتب بلوغ جسمی و روحیش ⚡️مشاهده درجات سعادت یا درکات شقاوت در هنگام احتضار به مقدار قطع تعلق از عالم بدن ⚡️بیان امام خمینی در مشاهده درجات و درکات ⚡️میزان مراتب رویت توفی کننده به نسبت مرتبه نفس در توجه به مرتبه بدنی یا مرتبه مثالی یا مرتبه عقلی ⚡️مسیر کسب فضایل و ملکات در مراتب مکاتب اخلاقی ⚡️بیان امام خمینی در تفاوت مشهودات اهل ايمان و كفر ⚡️غلبه احکام روح و ضعف احکام بدن، بتدریج در سلوک دینی ایجاد میشود ⚡️شدت علاقه به دنیا موجب شدت سختی بهنگام مرگ و قطع تعلق از دنیا 📌خلاصه نکات جلسه ١۴👇 🌐 eitaa.com/abedini/2582 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini
بسم الله 🔸خلاصه نکات جلسه 14 ▫️١ 🔸سیر عالم هستی بمانند سیر خلقت انسانی و مراتب بلوغ جسمی و روحیش ⚡️ابتدائا در خلقت انسان، نفس از رشد بدن و تسویه و تعادل آن تولّد می یابد، و این آغازِ سلطه بدن است که نفس از او نشأت میگیرد، اما در رشد و مراتب حیات انسان، بدن رفته رفته رو به ضعف و نَکس میرود «وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْق‏»، و نفس اگر قوی شده باشد با احکام روحی بر احکام بدن غلبه پیدا میکند و مناسب سیر در نشئه های بعدی میشود. از چهل سالگی که افول و ضعف بدن شروع میشود، دورانِ کمال بروزهای عقلی و مرتبه «اشُدّ» و کمالات روحانی آشکار میشود، و معمولا بعثت انبیاء الهی هم در این سن شروع میشده است. همچنان که بلوغ در جسم در سن تکلیف بوده و شروع حرکت روحانی شکل گرفته بوده، بلوغ در نفس در چهل سالگی بیشتر خودش را نشان میدهد. سپس رو به پیری میرود که غلبه کامل احکام روح همراه با ضعف در احکام بدن است. خدای سبحان سیر عالم هستی را هم بمانند سیر هر شخص انسان قرار داده است. ⚡️خلقت آدم ابوالبشر در نظام اجتماعی مثل مراتب ابتدای خلقت یک شخص انسانی است، سپس با شروع احکام تکلیفیه شریعت الهی با نزول اولین شریعت در زمان نوح نبی تا رسیدن به کمال شریعت الهی در زمان نبی خاتم مراتب بلوغ یافتن جسمی و به تناسب آن فعلیت تکلیف روحی در انسان هاست، تا اینکه در بعثت نبی خاتم و نزول قرآن و شریعت اسلام، بلوغ کامل برنامه دین و وظیفه و تکلیف انسان محقق شد. سپس در دوران ظهور امام زمان (علیه السلام) در نظام اجتماعی به مثل ورود به عالم غلبه احکام روحانی بعد از چهل سالگی و تثبیت فعلیت های روحی و تبعیت احکام بدنی در برابر احکام روحی است. بدن شأنِ روح میشود، و ارتباطات روحانی مشهود میگردد. 🔸مشاهده درجات سعادت یا درکات شقاوت در هنگام احتضار به مقدار قطع تعلق از عالم بدن ⚡️هرچقدر نسبت تعلق به بدن و عالم بدن کاسته شود، رؤیت های حقایق غیبی در نفس انسانی محقق میشود. این کم شدن تعلق در سیر طبیعی بشر وقتی که حالت احتضار پیش می آید، معاینه و رؤیت حقایق غیبی ایجاد میشود، چون نظام بدن احکامش تضعیف شده و تعلق نفس به بدن کاسته شده، آنگاه این ملکات آشکار میشود، که حال اگر ملکاتِ فضیلت و نورانی باشد به همان صورت لذت بخش، و اگر ملکات رذیلت و ظلمانی باشد به همان صورت رنج آور و با شرمندگی می بیند. اعتقادات و اخلاق و اعمالش بصورت یکسره شده آشکار میشود. ⚡️در آن صحنه رؤیت فطرت مطلق و فعلیت کامل حقیقت انسانی را در حضرات معصومین (علیهم السلام) مشاهده میکند و به نسبت قرب و محبت و سنخیتی که با آنها داشته باشد، مورد رفق و مدارا و راحتی و امدادشان قرار میگیرد، و اگر نسبت بغض و دشمنی و عدم سنخیت با آنها باشد مورد شدّت عذاب و ناراحتی قرار میگرد: « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا تُفَارِقُ رُوحٌ جَسَدَ صَاحِبِهَا حَتَّى يَأْكُلَ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ أَوْ مِنْ شَجَرَةِ الزَّقُّومِ وَ حِينَ يَرَى مَلَكَ الْمَوْتِ يَرَانِي وَ يَرَى عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً ع فَإِنْ كَانَ يُحِبُّنَا قُلْتُ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ ارْفُقْ بِهِ إِنَّهُ كَانَ يُحِبُّنِي وَ يُحِبُّ أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنْ كَانَ يُبْغِضُنَا قُلْتُ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ شَدِّدْ عَلَيْهِ إِنَّهُ كَانَ يُبْغِضُنِي وَ يُبْغِضُ أَهْلَ بَيْتِي.». ⚡️انسان با اطاعتش یا معصیتش دارد خودش را رفته رفته در یک عالمی قرار میدهد، که از سابقون شده یا اگر لغزش هایی داشته ولی توبه کرده از اصحاب یمین و اهل سعادت شود، یا اگر بغض و بدیش ذاتیش شده از اصحاب شِمال و اهل شقاوت شود. 👇👇👇
▫️۲ 🔸بیان امام خمینی در مشاهده درجات و درکات ⚡️امام خمینی میفرمایند: «قبل ازخروج ازاين عالم، انسان بعضى از مقامات و درجات و دركات خود را معاينه كند، و يا با سعادت تمام كه صورت كمال آن حبّ خداوندگار است، و يا با شقاوت كامل كه باطن آن بغض حق است، از دنيا خارج شود. انسان در وقت احتضار و معاينه، آثار و صور اعمال خود را مشاهده مى‏كند و بشارت جنت و نار را از ملك الموت مى‏شنود. و چنانچه اين آثار بر او تا اندازه‏اى كشف مى‏شود، آثارى كه از اعمال و افعال در قلب حاصل شده، از نورانيت و شرح صدر و وسعت، و اضداد اينها، مثل كدورت و ضيق صدر و ظلمت و فشار، را نيز معاينه مى‏كند. پس، در نزد معاينه برزخ قلب مستعد شود براى معاينه نفحات لطيفه لطفيه و جماليه، و در آن، آثار تجليات لطف و جمال بروز كند، اگر از اهل سعادت و ايمان باشد. ⚡️پس، قلب حب لقاء اللَّه پيدا كند و آتش اشتياق جمال محبوب در قلبش افروخته گردد، اگر از اهل سابقه حسنى و حب و جذبه ربوبى بوده. و جز خداوند كسى نداند كه در اين تجلى و شوق چه لذاتى و كراماتى است. ⚡️و اگر اهل ايمان و عمل صالح بوده، از كرامات حق تعالى به او به اندازه ايمان و اعمالش عنايت شود، و آنها را بالعيان در دم احتضار ببيند. پس، اشتياق موت و لقاء كرامات حق در او حاصل شود و با روح و راحت و بهجت و سرور از اين عالم منتقل شود. و لذت اين بهجت و سرور را و طاقت رؤيت اين كرامات را چشمهاى ملكى و ذايقه هاى دنيايى ندارد». (معاد از دیدگاه امام خمینی، ص199) 🔸میزان مراتب رویت توفی کننده به نسبت مرتبه نفس در توجه به مرتبه بدنی یا مرتبه مثالی یا مرتبه عقلی ⚡️رویت اینکه ملائکه توفی کننده محتضر هستند یا ملک الموت یا خود خدای سبحان، برمیگردد به مرتبه توجه و ملکات نفسانی محتضر، که اگر تعلقات بدنیش غلیظ باشند، در مرتبه قطع تعلق بدنی فقط توجه دارد و ملائکه و رُسُل و جنود عزرائیلی را میبیند که دارند او را از مرتبه بدنی میکَنند. اما اگر مرتبه فضایل الهیش بالاتر رفته و در مرتبه مثالی و ملکاتِ اخلاقی در عالم مثالش سعی در رفع تعلق از دنیا داشته، در آنجا ملک الموت را می بیند که دارد او را از مرتبه مثالی میکَند. اما اگر مرتبه توحید قلبی و فضایلش به مرتبه عقلی کامل کشیده شده و به توحید ذاتی توجه یافته بوده، در آن موطن نور خدای سبحان را می بیند که او را از مرتبه عقلی میکَند بسوی مراتب ربوبی. 🔸مسیر کسب فضایل و ملکات در مراتب مکاتب اخلاقی ⚡️دین پسندیده که حرکت انسان در معیارهای اخلاقی، شروعش از مکتب مدح و ذم عامه ممدوح (مطابق فطرت) باشد که بر اساس فایده و ضرر دنیوی رعایت کند، اما متوقف در آن مرتبه نشده و به مرتبه بالاتر در مکتب ثواب و عقاب اخروی در مکتب انبیاء برسد که بر اساس فایده و ضرر اخروی رعایت کند، ولی باز هم متوقف در آن نشده، به مکتب خاص نبی خاتم و قرآن که مکتب حرکت حبی است برسد، که انانیّت های او با محبت الهی زائل شده، و ریشه رذائل برچیده شود. 🔸بیان امام خمینی در تفاوت مشهودات اهل ايمان و كفر ⚡️«و اگر از اهل شقاوت و جحود و كفر و نفاق و اعمال قبيحه و افعال سيئه باشد، هر كس به اندازه حظ و بهره خود و آنچه در دار دنيا كسب نموده، از آثار غضب و قهر الهى و دار اشقيا براى او نمونه كشف شود؛ و چنان وحشت و انقلابى در او پيدا شود كه هيچ چيز پيش او مبغوضتر از تجليات جلاليه و قهريه حق نباشد. و در اثر اين بغض و عداوت چنان سختى و فشار و ظلمت و عذابى براى او حاصل شود كه جز ذات مقدس حق كسى نمى‏تواند اندازه آن را بفهمد. و اين براى اشخاصى است كه در اين عالم جاحد و منافق و دشمن خدا و اولياى او بودند. و براى اهل معاصى و كبائر به انداره كسبى كه كردند نمونه اى از جهنم خودشان براى آنها ظاهر شود؛ و در اين حال هيچ چيز پيش آنها مبغوضتر از انتقال از اين عالم نيست. پس، آنها را با عنف و فشار و سختى و زحمت منتقل كنند. و حسرتهايى در دل آنهاست در اين حال كه به اندازه درست نيايد.» ⚡️«انسان در وقت معاينه و احتضار، معاينه آنچه در خود بوده و از آن مطلع نبوده مى‏نمايد. و بذر اين معاينه را خود در مملكت وجود خود نموده. حيات دنيايى پرده ساترى بود به روى معايب ما و حجابى بود براى اهل معارف؛ اين پرده كه برداشته شد و اين حجاب كه خرق شد، انسان آنچه كه در خود بود و خود تهيه كرده بود، نمونه اى از آن را شهود مى‏كند. انسان در عوالم ديگر از عذاب و عقاب جز آنچه خود در اين عالم تهيه كرده نخواهد ديد؛ و هر چه در اين عالم از اعمال صالحه و اخلاق حسنه و عقايد صحيحه داشته، در آن عالم صورت آن را به عيان ببيند با كرامتهاى ديگرى كه حق به تفضل خويش به او عنايت فرمايد». (معاد از ديدگاه امام خمينى، ص201) 👇👇👇
▫️۳ 🔸غلبه احکام روح و ضعف احکام بدن، بتدریج در سلوک دینی ایجاد میشود ⚡️میل بدن را باید آهسته آهسته کم کرد. روزه ماه رمضان اصل جعلش برای همین کم کردن میل به بدن و ضعیف شدن احکام بدن است. باید این سلطه و سیطره احکام بدن را بتدریج کم کرد. اما اگر در همین ماه مبارک بجای کم کردن توجه به احکام بدن، باز هم به پرخوری در سحری و افطاری بیافتیم، و مراقبه های دیگر در کنترل زبان و چشم و گوش و ... را رعایت نکنیم، کمتر از این فضای سلوکی ماه رمضان بهره مند میشویم. 🔸شدت علاقه به دنیا موجب شدت سختی بهنگام مرگ و قطع تعلق از دنیا ⚡️دنیا و تعلق به بدن و احکام بدن، هرقدر شدیدتر شود، عطش سیری ناپذیر انسان بسوی او تمامی ندارد و مدام انسان را به هبوط و سقوط بیشتر در تعلقات دنیایی میکشاند و رفع تعلق و حالت احتضار او را سخت تر میکند. شدت علاقه به دنیا موجب شدت سختی در هنگام قطع تعلق از دنیا میشود. ⚡️امام خمینی میفرمایند: «از مفاسد بسيار بزرگ آن، چنانچه حضرت شيخ عارف ما (مرحوم آيت‏اللَّه محمدعلى شاه‏آبادى‏) - روحى فداه- مى‏فرمودند، آن است كه اگر محبت دنيا صورت قلب انسان گردد و انس به او شديد شود، در وقت مردن كه براى او كشف شود كه حق تعالى او را از محبوبش جدا مى‏كند و مابين او و مطلوباتش افتراق مى‏اندازد با سخطناكى (عصبانیت) و بغض به او از دنيا برود. و اين فرمايش كمرشكن بايد انسان را خيلى بيدار كند كه قلب خود را خيلى نگاه دارد. خدا نكند كه انسان به ولي‌نعمت خود و مالك الملوك حقيقى سخطناك باشد كه صورت اين غضب و دشمنى را جز خداى تعالى كسى نمى‏داند. و نيز شيخ بزرگوار ما- دام ظله- از پدر بزرگوار خود نقل كردند كه در اواخر عمر در حال وحشت بود از براى محبت شدیدى كه به يكى از پسرهاى خود داشت. و پس از اشتغال چندى به رياضت از آن علاقه راحت شد و خشنود گرديد و به دار سرور انتقال پيدا كرد، رضوان اللَّه عليه. ⚡️فى الكافى باسناده عن طلحة بن زيد، عن ابى عبداللَّه- عليه السلام- قال: «مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْبَحْرِ الْمَالِحِ كُلَّمَا شَرِبَ الْعَطْشَانُ مِنْهُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى يَقْتُلَهُ». يعنى حضرت صادق- عليه السلام- فرمود: «مثل دنيا، مَثَل آبِ شور درياست، که هر چه فرد تشنه از آب شور دنیا بياشامد، نه تنها رفع عطش نمیکند، بلکه عطش و تشنگىش را زيادتر میكند تا بكشد او را.» محبت دنيا انسان را منتهى به هلاكت ابدى مى‏كند و ماده تمام ابتلائات و سيئات باطنى و ظاهرى است‏.» (معاد از ديدگاه امام خمينى، ص207 و 208) 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini
استاد عابدینی
🌷 درس آنلاین انسان شناسی قرآنی 🔸 با سخنرانی #استاد_عابدینی 📌ادامه درس گفتارهای نظام اندیشه اسلامی
🔸ادامه جلسات آنلاین درس انسان شناسی قرآنی (جلسه 15 به بعد) 🔻از امروز « دوشنبه ٢٧ اردیبهشت ١۴٠٠ » 🔻هر روز ساعت ١٢ بصورت پخش زنده برگزار خواهد شد. 🔴 پخش آنلاین در دو بستر آپارات و هیئت آنلاین 👇 🌐 www.aparat.com/howzeolumeeslami/live 🌐 http://heyatonline.ir/heyat/3054 👌لینک هیأت آنلاین با ترافیک کاملا رایگان 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini
15 نظام٢ - ج45 از ابتدا - استاد عابدینی - رمضان١۴٠٠ .mp3
24.2M
🔸جلسه 15👆 🌙دوشنبه ٢٧ اردیبهشت ١۴٠٠ ⚡️جلسه 45 از ابتدای بحث مجموعه جلسات ٢ ⚡️قیامت پایان زندگی انسان نیست، بلکه آغاز حقیقت زندگی انسانی است ⚡️انسان در دنیا متحد و محشور با مفاهیمِ حقایق است ⚡️انسان پس از عالم دنیا فقط با خودش و صورت های مرتبط با خودش محشور است ⚡️در دنیا هر حیاتی با موت های متعدد محجوب بوده، اما از لحظه احتضار بقدر قطع تعلقات، حیات بالاتری جلوه میکند که آن حیات دیگر مورد موت های متعدد قرار نمیگیرد. ⚡️ادراکات پس از دنیا، در دو صحنه نور و ظلمت به مراتبشان درک میشوند ⚡️از لحظه احتضار به بعد، انسان هرچه را که می بیند، همه چیز در حب و بغض او خلاصه میشود، یا محبوب انسان است به مراتب حب، یا مبغوض انسان است به مراتب بغض ⚡️زمان در برزخ نسبت به هرکسی مخصوصِ خودش است 📌خلاصه نکات جلسه ١۵👇 🌐 eitaa.com/abedini/2588 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini
بسم الله 🔸خلاصه نکات جلسه 15 ▫️١ 🔸قیامت پایان زندگی انسان نیست، بلکه آغاز حقیقت زندگی انسانی است اگر فصل اخیر عالم انسانی قیامت باشد، تمام حقایق نظام خلقت انسان از ابتدای خلقت باید با نگاه به قامت حقیقت انسانی در قیامت تفسیر شوند. این نگاه همان تفسیری است که انبیاء الهی به انسان داشتند. 🔸انسان در دنیا متحد و محشور با مفاهیمِ حقایق است ⚡️اگر انسان در لحظه وفات با معارضِ مفاهیمِ ذهنی اش برخورد میکند، مثلا اگر مفاهیم دینی در ذهن دارد ولی در هنگام احتضار بخاطر غلبه اخلاق بد و کفر باطنی و شرک قلبی و گناهانِ بسیار، غلبه با آنها باشد، آنها را می یابد، البته قاعده حاکم الهی در همان احوال هم «سبقت رحمت بر غضب» است برای «تثبیتِ ایمان و اعمال صالح بر شرک و اعمال طالح». 🔸انسان پس از عالم دنیا فقط با خودش و صورت های مرتبط با خودش محشور است ⚡️انسان پس از مرگ، هرچیزی را که می بیند فقط و فقط به جهت ارتباطی که با او دارد مورد رؤیت او قرار میگیرد، هیچ ادراک و ارتباطی که در آن عالم می یابد خارج از میدان وجودِ انسان نیست، و هرچه از ادراک و ارتباط با دیگران می یابد همه در پهنای نحوه ادراکات و ارتباطات و توجّهاتِ نفسِ او بوده است، و الا مورد درک و ربط با او قرار نمیگرفتند. این حالت در خواب هم به نحوی وجود دارد، که هرچه مورد رؤیت او در خواب قرار میگیرد به جهت انعکاس حقایق مورد درک و ارتباط درونِ وجود انسان است. ⚡️این قاعده، در دنیا هم به نحوی وجود دارد، که توجّهات انسان فقط به اموری معطوف میشود و لذّت و درد مرتبط با آنها را درک میکند، که در وجود خودش این ارتباط و توجّه شکل گرفته است، و انسان را محشور با آن درک و ربط با آن امور قرار داده است. ⚡هرچه افق دید انسان وسیع تر باشد، ادراک انسان عمیق تر، ارتباط انسان عظیم تر، و لذت و درد انسان مرتبط با آنها شدیدتر خواهد بود. وسعت دید انسان بقدر افق دید انسان است که با توجّهات علمی و عملی انسان در دنیا آن افق دید ایجاد میشود. ⚡️ارض وجودِ هر شخصی، در دنیا و آخرت، مرتبط با ادراکات و ارتباطات درونی او تحقق می یابد. این درونی شدنِ حقایق، ذهن و خیال نیست، بلکه تمامِ مراتب لایه های وجود انسان را احاطه کرده است. ⚡️عالم دنیا و عالم حس، در سطح پایین تری نسبت به عالم مثال قرار دارند، که عوالم مثالی در خیال متصل و در خواب (ترکیب خیال متصل و خیال منفصل) مورد درک انسان قرار میگیرند. 🔸در دنیا هر حیاتی با موت های متعدد محجوب بوده، اما از لحظه احتضار بقدر قطع تعلقات، حیات بالاتری جلوه میکند که آن حیات دیگر مورد موت های متعدد قرار نمیگیرد. ⚡️لحظات دل کندن از بدن و عالم بدن، حالت احتضار را به دنبال دارد، که این حالت احتضار هم رؤیت های نزدیک به مرگ را در پی دارد. این قطع تعلق و دل کندن میتواند اختیاری (با سلوک) یا اجباری (اضطراری در اثر عوامل بیرونی) باشد. وقتی قطع تعلق از محدودیت های دنیا ایجاد میشود، بقدر عبور از حدود دنیا، ادراک و ارتباط با مراتب نامتناهی عالم ایجاد میشود، و به همان نسبت نامحدود شدنِ وسعت ادراکات و ارتباطات انسان، لذت و درد های انسان هم وسعت نامتناهی پیدا میکند. ⚡️انسان به مقداری که در حالت احتضار، تعلق به بدنش کم میشود، به همان مقدار دیگر آلام و دردهای مرتبط با بدن را ادراک نمیکند. این هم بشارت است که بیابیم آنهایی که دوستشان داریم در حالات مرگ به ظاهر سخت قرار گرفتند لزوما ادراک درد و فشار نکرده اند. ادراکات محتضر با آنچه ما به ظاهر از حالت بدن او میبینیم متفاوت است. 🔸ادراکات پس از دنیا، در دو صحنه نور و ظلمت به مراتبشان درک میشوند ⚡️انسان همه صورت های مأنوس خود را در صحنه پس از مرگ، یا بصورت نور میبیند یا بصورت ظلمت. اگر شیخ اشراق تمام مفاهیم فلسفیش را با نور و ظلمت گذاشته، بخاطر شهودی است که از آن عالم یافته و تمام مفاهیمِ مرتبط با حقایقِ آن عالم را در دو سنخ نور و ظلمت یافته بوده است. پس تمام سنخِ عالمِ مرتبط با هر انسانی، از دو سنخ نور و ظلمتِ باطنی در درونِ او میشود. ⚡️هر نوری در آن عالم که ادراک میشود، تناسب با مدرکی که ادراک میکند دارد، لذا با او الفت و انس دارد و موجب زدنِ چشم او نمیشود. ⚡️اگر می بینید افرادی که تجربه نزدیک به مرگ دارند، بعضی از گزارشهای هرکدام با دیگری متفاوت است، بخاطر تنوع مفاهیم و قالب های ذهنی ایشان برای ترجمه و بیان پذیر کردنِ آن حقایقی است که رویت کرده اند. یکی در ذهنیش یک سری مفاهیم را مرتبط با آن مشهوداتش یافته، و دیگری بر اساس مفاهیم ذهنیِ متفاوتی که داشته، قالب های دیگری برای بیان همان سنخ مشهوداتش در دو صحنه نور و ظلمت یافته است و بیان نموده است. 👇👇👇
▫️۲ 🔸از لحظه احتضار به بعد، انسان هرچه را که می بیند، همه چیز در حب و بغض او خلاصه میشود، یا محبوب انسان است به مراتب حب، یا مبغوض انسان است به مراتب بغض ⚡️انسان در لحظه قبض روح ابتدا نور حضرات معصومین (علیهم السلام) را می بیند که بر اساسِ ساختار وجودی‌ای که در دنیا برای خودش و شخصیت و عقاید و اخلاق و اعمالش شکل داده، یا به آن انوار مقدسه محبت می یابد و مؤمن به آنها از دنیا میرود و تمام مراتب بعدیش از آن سنخ نور و محبت خوبان شکل میگیرد. و یا به ایشان بغض یافته و تمام مراتب بعدیش در صورت های ظلمانی و بغض به خوبان و چشیدن عذاب ها و نفرت ها شکل میگیرد. ⚡قیامت صحنه باز شدن حب و بغض های متراکم شده در وجود انسان است، که اگر محبت های انسان به خوبی ها و خوبان با هم برآیندشان هم راستا شدن با خوبی ها و خوبان باشد، همین شاکله را در لحظات احتضار و پس از مرگ می یابد. ⚡️از همین جهت است که دین هم جز برنامه دادن به حب و بغض های انسان نیست. «هل الدین الا الحب و البغض؟!». انسان هرچه از حدودِ منیّت خودش عبور کند محبتش به دیگران و نزدیک شدن به خوبی ها و خوبان بیشتر میشود. ⚡️کسی پیامکی داده بود، که خلاصه تمامِ اشعار مولوی این است که «مرنج و مرنجان»، و خلاصه تمام اشعار حافظ این است که «بنوش و بنوشان»، در این دو تماماً تصحیح نسبت «محبت و بغض» های انسان است. ⚡ اینکه انسان حتی مشرک و کافر را به لحاظ فطرت پاکشان دوست بدارد، و به آن شرک و کفری که حجابِ فطرتشان شده، فقط به آن شرک و کفر بغض داشته باش، نه به فطرتشان. حال چه رسد به حب و بغض نسبت به اهل ایمان، که نباید یک مؤمن را بخاطر فساد یا ظلمش، تماماً ذات او را فاسق و ظالم بدانیم، بلکه فاسق العمل است و فعل او ظلم است که باید از فعل بد او تبری جست و پاکش نمود، نه از ذاتِ او که ایمان به خداوند دارد و ظهور فطرتِ توحیدیِ اوست. 🔸زمان در برزخ نسبت به هرکسی مخصوصِ خودش است ⚡️مقیاس زمان در برزخ و حرکت بسوی قیامت برای هر کسی، بسته به وجودِ خود اوست که باز شده، و لذا ممکن است برزخ یکی سه روز طول بکشد تا قطع تعلقاتش کامل شده و به صحنه قیامتش منتقل شود، و برای دیگری میلیون ها سال طول بکشد. این زمانِ وجودیِ هر شخص است که دیگر با طلوع و غروب خورشید نیست، زمانِ روحیِ اوست، نه زمانِ بدنیِ او. 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini
بسم الله 👌نکته ای معرفت نفسی 🔸 *هر ارتباط انسان در دنیا و آخرت و ادراک و احساس لذت و دردهایش در آنها، از ارتباط و ادراکاتِ درونیِ او نشأت میگیرد* ▫️١ ⚡انسان پس از عالم دنیا فقط و فقط با خودش و صور مرتبط با خودش محشور است. ولی احساس می‌کند که اغیار را می‌بیند، یعنی کسی که پا از عالم دنیا بیرون می‌گذارد، دیگر فقط با خودش محشور است. با هیچ چیز دیگری غیر از خودش و صور مرتبط با خودش محشور نیست. هر چیزی که ببیند، فقط و فقط ارتباط با او دارد که باعث دیدن این می‌شود. و الا هر چیزی که به او مرتبط نباشد نمی‌بیند. ⚡این یک قاعده بسیار کلی و کلان است که اگر حتی رؤیت هایی پیدا می‌کند ،تفصیلا آن ها را توجه نمی‌کند که چی هستند، فکر می‌کند دیگرانی را دیده است، حتما و حتما مربوط به خودش بوده و غیر نیست. در خواب هم همینطور است. در خواب هم هر رویتی ایجاد می‌شود، این مرتبط با خودش است. هر صورتی که دیده می‌شود، این ها عالم وجود انسان را خیلی زیبا می‌کند و گسترده که آدم توجه بکند وجود انسان به این گستردگی است و حدی ندارد. تمام شدنی نیست. اگر این نگاه را انسان داشته باشد که ببیند در خواب و در وقت احتضار و در وقت موت و پس از آن در برزخ دیگر از این به بعد حشر انسان فقط با خودش است. ⚡ هر چیزی که برای انسان رویت می‌شود فقط مرتبط با خود انسان است، این ها مکتسبات خود انسان هستند. چه در جانب اعمال، چه در جانب ملکات، چه در جانب اعتقادات. هیچ غیری وجود ندارد. ارتباط هست اما در دایره وجود خودش هست. بله با افراد مختلف رابطه برقرار می‌کند اما در دایره وجود خودش که ارتباط داشته است ارتباط برقرار می‌کند. این نکته دقیقی است که بعدها محور اساسی بحث معاد است. ⚡ انسان از عالم دنیا که دارد خارج می‌شود، بلکه انسان در عالم دنیا هم همین گونه بوده است که فقط با خودش محشور بوده است. ارتباط با دیگران را این می‌دیده است و الا حقیقت این ارتباطات ارتباط با خودش است. یعنی من وقتی به صحنه این اتاق یا سالن نگاه می‌کنم، آنچه از این اتاق در وجود من نقش می‌بندد باعث لذت و درد من می‌شود. و الا بسیاری از وقایع در این اتاق هست که من با آن ها ارتباط برقرار نکردم. لذا نه لذتی و نه دردی ایجاد نکرده است با اینکه بوده است. ⚡اگر یک کسی که مصیبت زده است در یک باغ زیبا قرار بگیرد، لذتی ادراک نمی‌کند، چون آن چیزی با او رابطه برقرار می‌کند که با دورن وجود او مرتبط شده و ادراک شود. ادراک صورت نگرفت، لذا از این باغ لذتی ایجاد نمی‌شود. با اینکه همین شخص اگر در حالت عادی بود همین باغ برایش فرحناک و اثرگذار و مسرور کننده بود. پس انسان در دنیا هم با غیر خودش محشور نیست. اگر فرزندش را می‌بیند لذت می‌برد و خوشحال می‌شود، این صورتی از او که در درون این واقع شده باعث لذتش می‌شود. این در علم برزخ و وقت مرگ و پس از آن خیلی آشکارتر است. واضح تر است. اگر در اینجا ممکن است شبهاتی مطرح بشود، در آنجا این مسئله اصلا به این صورت در کار نیست. ⚡هر چقدر ادراک این شخص قوی تر باشد، افق نگاهش بازتر باشد، ارتباطش با اشیاء بیشترو لذت و دردش شدیدتر می‌شود. یعنی هرچقدر من ارتباطم قوی تر بشود با موجودات، ادراک من بیشتر باشد نسبت به آن ها، لذت یا درد آن ارتباط هم شدیدتر می‌شود. این ها در بحث قیامت بسیار تاثیر گذار است که آنجا لذت ها و درد ها دائر مدار ادراک است. آن هم ادراک خود شخص. اینطور نیست که شیء بیرونی او را آزار بدهد. شیء بیرونی آزار دادنش نسبت به چیزی که از درونش او را می‌آزارد آن شدت را ندارد. اگر می‌گویند آن مارها و افعی ها و عقربها «تنهَشُه»، یعنی او را می‌گزند، اگر قبر خاکی را با سیمان و بتن هم بکنند، در صندوق های فولادی هم بگذارند، جلوی این مار و عقرب را نگرفته اند. چون از لای خاک نیامده است که جلویش گرفته بشود. این نهش و نیش و گزندگی از درون بوده و این دردآور است. این شدت درد را دارد. ⚡حضرت آیت الله جوادی از شخصی نقل می‌کرد بگو در قبرستان چه خبر است، چی می‌بینی، گفت از قبرها پرسیدم مار و عقربهای شما کجایند؟ قبرها جواب دادند که مار و عقرب را این هایی که می‌آیند می‌آورند. ما نداریم. نه اینکه بدن این خورده نمی‌شود. اما این که این بدنش خورده می‌شود و پوسیده می‌شود عذابش نیست. آن اژدهایی که در روایت دارد وارد می‌شود که اگر در دنیا یک نَفَس بکشد تمام کره ارض از حیات خالی می‌شود که با هر شخصی که خدای نکرده اهل سیئات و فساد و شقاوت باشد، با هر شخصی نَفَس هایی راجع به او می‌کشد. یک دانه اش کفایت می‌کرد که ارض را خشک کرده باشد. این مرتبط با اوست. اما آنقدر عظیم است، ببینید ارض وجود آن شخص را چه می‌کند. اگردر عالم ظاهر قرار بود تنفسی بکند همه حیات ارض از بین می‌رفت. 👇👇👇
▫️۲ ⚡پس حقیقت ادراکات بستگی به رابطه های درونی دارد. لذت ها و درد ها به درون انسان برمی‌گردد. نه خیال باشد. اگر بگویند درونی است ما زود درونی را تفسیر می‌کنیم به ذهن و خیال. ذهن و خیال نیست اصلا. بحث درون انسان تمام حقیقت انسان را شامل می‌شود. خیال و ذهن هم یک ظهوری از ظهورات انسان هستند. ما وقتی می‌گوییم درونی یعنی از عمق وجود انسان است. 🔸 📌 بخشی از جلسه 15 انسان شناسی قرآنی (نظام 2) در دوشنبه 27 اردیبهشت 1400 🔈 Eitaa.com/abedini/2587 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini
🌺 سال تحصیلی 1401-1400 (علیه السلام) قم 🌺 ✅ تحت اشراف حجت الاسلام و المسلمین ✅ 🔸 در سه مقطع: 🔻متوسطه اول (پایه هشتم، نهم و دهم) 🔻متوسطه دوم (یازدهم و دوازدهم) 🔻مقطع سطح عالی (پایه هفتم و نهم) 🔸و تکمیل ظرفیت پایه (سوم، چهارم و پنجم) 🔷 جهت ثبت نام به سایت مدرسه، بخش پذیرش مراجعه نمایید. 🌐 https://alsamen.ir/ 🔸 پس از انجام ثبت نام در سایت، جهت زمانبندی مصاحبه حضوری به داوطلبین محترم اطلاع رسانی خواهد شد. ⚠️ از تماس و مراجعه حضوری جهت ثبت نام خودداری فرمایید. 🔻پذیرش بصورت محدود (تعداد 15 نفر در هر مقطع) می باشد. 🔻پس از تکمیل ظرفیت پذیرش متوقف خواهد شد. 🔻لذا اولویت با کسانیست که زودتر اقدام نمایند. 🏠 قم، خیابان سمیه، کوچه 11، پلاک 1 📲 +989353557955 ☎️ +982533555605 🆔 @Akhoondi_mhhttps://eitaa.com/joinchat/2540306445Ca76d88d134
استاد عابدینی
🌷 درس آنلاین انسان شناسی قرآنی 🔸 با سخنرانی #استاد_عابدینی 📌ادامه درس گفتارهای نظام اندیشه اسلامی
🔸امروز شنبه، کلاس انسان‌شناسی تعطیل است. (استاد جهت برنامه سمت خدا تهران هستند). 🔻 جلسه بعدی، فردا، يکشنبه ٢ خرداد ١۴٠٠
16 نظام٢ - ج46 از ابتدا - استاد عابدینی - رمضان١۴٠٠.mp3
23.11M
🔸جلسه 16👆 🌙سه شنبه ٢۸ اردیبهشت ١۴٠٠ ⚡️جلسه 46 از ابتدای بحث مجموعه جلسات ٢ ⚡️برزخ هر کسی به نسبت دنیایش بینهایت است، و قیامت همان فرد هم نسبت به برزخش باز بینهایت است ⚡️دنیا نسبت به برزخ، خواب است در برابر بیداری، و برزخ هم در برابر قیامت، خوابیست در برابر بیداری بالاتر ⚡️تغییرات میان حیات دنیا و حیات برزخ و حیات قیامت، تغییر در نحوه ادراک است ⚡️چون تحقق برزخ و قیامت دائر مدار تحوّل درونی و ادراکی است، لذا در زندگی دنیا هم رؤیت برزخ و قیامت امکان پذیر است ⚡️اساس بر رؤیت و ادراک است ⚡️تا انسان حال احتضار شدید پیدا میکند، تمام ارتباطاتش با بدن تحت الشعاع احتضار قرار میگیرد و دیگر دردهای بدنی را احساس نمیکند ⚡️تمام مشاهدات نقل شده در برنامه «زندگی پس از زندگی» مربوط به حالت احتضار است، و مرگ قطعی رخ نداده است که میتوانند برگردند ⚡️در حالت احتضار و بعد از آن، سیطره نفس بر بدن و نفوذ اراده نفس ایجاد میشود، چون دیگر محدود به تعلقات بدنی نیست ⚡️بدن برزخی و چهره نفس، به صورت ملکات و خُلق و خوها و صفاتِ و احوالِ اوست ⚡️حدیثی در بیان حال مؤمن محتضر 📌خلاصه نکات جلسه ۱۶👇 🌐 eitaa.com/abedini/2606 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 خلاصه نکات جلسه ١۶ ٢
بسم الله 🔸خلاصه نکات جلسه 16 ▫️١ 🔸برزخ هر کسی به نسبت دنیایش بینهایت است، و قیامت همان فرد هم نسبت به برزخش باز بینهایت است ⚡️هرکسی که وارد برزخش شد، در عظمت آن را بینهایت برابر دنیا میداند، و زمان دنیا را یک آن و لحظه ای در برابر حیات برزخیش می بیند. همینطور این فرد وقتی وارد صحنه قیامتش شود، برزخش را در برابر آن حیات قیامتیش یک لحظه و آنی می یابد که در آن مرتبه چون تحول در ادراکش ایجاد شده، از مراتب مادون در توجهش عبور کرده است. ⚡️هر کسی از دنیا پا بیرون می‌گذارد، چه در زمان حیات دنیایی اش، چه با موتی که غیر اختیاری باشد برای او، مواجه با یک عالم بی نهایت می‌شود. این یک اصل اساسی است که مواجه با یک عالم بی نهایت می‌شود. اما این عالم بی نهایت برای هر کسی مطابق خودش بی نهایت است. نه اینکه بی نهایت ها یکسان باشند. با اینکه بی نهایتها قابل قیاس نیستند. اما به لحاظ دنیا که محدودیت داشت، هر کسی وقتی پا از دنیا فراتر می‌گذارد مواجه می‌شود با یک عالمی که این حدود را ندارد. وقتی این حدود را ندارد، برای او بی نهایت است. هرچند برای کسی که بالاتر از این شخص است عالم این شخص محدودیت دارد. اما این شخص محدودیت احساس نمی‌کند. ⚡️قیامت هم نسبت به عالم برزخ همین سنخ است. تازه می‌فهمد از یک عالم محدودی وارد عالم بی نهایت شده است. منتها بی نهایت های آنجا هم به نسبت برزخ آن فرد است نسبت به قیامتش. و الا ممکن است بی نهایت این فرد برای شخص دیگری محدود باشد. 🔸دنیا نسبت به برزخ، خواب است در برابر بیداری، و برزخ هم در برابر قیامت، خوابیست در برابر بیداری بالاتر ⚡️همانطور که الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا، وقتی وارد برزخ می‌شوند تازه بیدار می‌شوند. همچنین این رابطه هشیاری و ادراک بالاتر در حیات برزخی نسبت به دنیا، در حیات قیامتی هم نسبت به برزخ و دنیا، در مَثَل خواب و بیداری است. حیات دنیا نسبت به حیات برزخی، مثل غفلت خواب در برابر هشیاری و بیداری است، که وقتی وارد برزخش میشود گویی تازه بیدار شده است. و همین رابطه میان قیامت و برزخ است که برزخ مثل خوابی است و قیامت مثل بیداری از آن خواب است، لذا در روایت دارد که به مؤمن در برزخ میگویند: ⚡️ «بخواب، بمانند خواب تازه عروس بر بستر نرم و راحتش» : «ثُمَّ يُقَالُ لَهُ نَمْ نَوْمَةَ الْعَرُوسِ عَلَى فِرَاشِهَا أَبْشِرْ بِرَوْحٍ وَ رَيْحَانٍ وَ جَنَّةِ نَعِيمٍ»، «بخواب، مانند خواب یک جوان در خوابی سبک و استراحتی نیکو (احسن مقیلا)»: «ثُمَّ يَقُولَانِ لَهُ نَمْ قَرِيرَ الْعَيْنِ نَوْمَ الشَّابِّ النَّاعِمِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلا». 🔸تغییرات میان حیات دنیا و حیات برزخ و حیات قیامت، تغییر در نحوه ادراک است ⚡️یک نکته دیگر این است که آنچه که تغییر در وجود فرد ایجاد می‌کند تا از دنیا وارد برزخ بشود و از برزخ وارد قیامت بشود، آن حقیقت عظیمی که تاثیر گذار است و انسان را قیامتی می‌کند یا برزخی، «نحوه ادراک انسان» است و نحوه ادراک است که انسان را دارد بالا می‌برد و نحوه ادراک این تحول را ایجاد می‌کند. می‌خواهد در عالم بیرونی هم تحولی صورت بگیرد برای اینکه نحو ادراک تغییر بکند یا صورت نگیرد. ⚡️مثلا الانی که افراد زیادی از دنیا تا به حال رفته اند، آیا در عالم مادی و عالم ارضی آیا شمس مکور شد (اذا الشمس کوّرت) و آسمان و ستارگان منکدر شدند (اذا النجوم انکدرت) ؟ نه. آن ها سرجایشان هستند. ولی این هم وارد برزخ شده است. شمس او تکویر شد و نجوم برایش منکدر شد و بحار او سجرت شد، همه آن ها شد در وجود او، می‌بیند که آثار مربوط به این ها نبود، می‌یابد که این ها موثر نبودند حتی به نحو وساطت. حتی به نحو معد. آنجا می‌یابد که همه به هم ریخته می‌شود و تقطع پیدا می‌کنند، «رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْباب‏»، آنچه که سببیت در نظام مادی دیده می‌شد در آنجا منقطع و منکدر است. 👇👇👇
▫️۲ 🔸چون تحقق برزخ و قیامت دائر مدار تحوّل درونی و ادراکی است، لذا در زندگی دنیا هم رؤیت برزخ و قیامت امکان پذیر است ⚡️با این نگاه برای کسانی که تا به حال وارد برزخ شدند، تحولی از جهت بیرونی در عالم ماده محقق نشده است. ما می‌بینیم که خورشید همان خورشید است، چه او باشد و چه او نباشد. رفتن انسان و وارد برزخ شدن انسان و وارد غیب عالم شدن مساوی این نیست که عالم بیرون از بین رفته باشد. حالا اینکه در نهایت انسان ها همه به این نقطه برسند و به این حقیقت، آیا لازم است که عالم هم اینگونه بشود، امر مسکوتی است. تلازمی بین این دو نیست که اگر بخواهد کسی وارد عالم آخرت بشود انقلاب در عالم بیرونی ایجاد بشود. نه. این استدلال را مرحوم علامه طباطبایی در المیزان می‌کنند که ملازمه نیست بین این دوتا. حالا می‌خواهد در نهایت هم این مسئله محقق بشود یا نه. اما آن که وعده های قرآنی و آیات و روایات آمده که چه می‌شود و علائم ذکر شده است، اساس این ها در صحنه ادراک فرد محقق خواهد شد. چه با امر بیرونی همراه باشد و چه همراه نباشد. در نظام وجودی هر فرد محقق می‌شد. قبلا وسائط می‌دید. اما آنجا دیگر توجه به وسائط ندارد، می‌بیند که شمس مکوّر است و هیچ اثر مستقلی از خودش ندارد حقیقتا. این اشد از این است که در بیرون اتفاقی بیافتد. این ادراک مهم است. ⚡️یعنی خدای سبحان بروز توحید را در قیامت اساسش را بر این قرار داده است که این ادراک صورت بگیرد. این ادراک اگر صورت گرفت، آن غایتِ نهاییِ قیامتی محقق شده است. حالا محقق شدن این غایت به ضمیمه یک امر بیرونی که دیدنی باشد یا نباشد، کسی ببیند یا نبیند همراه باشد یا نه. این نتیجه دوم مسئله است. نتیجه اول این بود که این امکان پذیر باشد. تمام این حقایق و سببیت ها برایشان منقطع شده است. در حالی که در بیرون این سببیت ها در جای خودش در عالم دنیا برای اهل دنیا باقی است. ⚡️حتی اگر می‌خواهد مسئله ای در بیرون محقق بشود تا او زمینه و معدّ بشود برای این حقیقت. آن زمینه او را آماده کند برای این تحقق آن ادراک در وجود انسان. پس غایت در هر صورت این است، نتیجه در هر صورت مربوط به رسیدن به این ادراک است. چه زمینه بیرونی (معدّات) لازم باشد و در کار باشد و چه لازم نباشد، لذا در دنیا هم برای افرادی که این مسیر را طی کنند امکان پذیر است. یعنی اگر این ادراک موکول به خرابی همه عالم نباشد برای ادراک این امر، پس می‌شود در زندگی دنیا هم کسی به این رتبه و درک حقایق قیامتی برسد. ⚡️پس می‌شود انسان در دنیا به نگاه قیامتی برسد که «قامت قیامته». همین جا قیامتش قیام بکند. این هم یک نکته مهم است. لذا اگر در روایات یا آیات می‌فرماید که فصعق من فی السماوات و من فی الارض الا من شاء الله، یعنی یک عده صعقه شان را در دنیا زده اند، دیگر آنجا برایشان صعقه ندارد. یا و هم من فزع یومئذ آمنون. چرا؟ چون این ها قبلا این فزع را در ادراک و شهودشان داشتند و دیگر آنجا فزعی ندارند. 🔸اساس بر رؤیت و ادراک است ⚡️یک نکته دیگری که اساس بر رؤیت است و رابطه. یعنی خدای سبحان خلق را که خلق کرده است، بعضی از حجاب ها بواسطه خلق محقق می‌شود که «لَيْسَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ حِجَابٌ غَيْرُ خَلْقِه‏». اما این ها حجابی نیست که انسان را از رویت باز بدارد. بله، این هم در نهایت در وقت عبور از دنیا که خلع بدن محقق می‌شود و انقطاع از بدن (به موت اختیاری در سلوک، یا موت اضطراری در مرگ)، برای خیلی از افراد، مومنین، اصحاب یمین، همین انخلاع آثار زیادی ایجاد می‌کند در رؤیت. لذا در دوران حیات انسان در دنیا هر سیئه ای و توجه دوباره ای به دنیا، سیئه یک بحث است، توجه دوباره به دنیا و محبت به دنیا حجاب و رین و زنگاری در رابطه با رویت ایجاد می‌کند. «كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ ، كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ » (المطففین 14و15) ⚡️اساس بر رؤیت و شهود و ادراک است، اگر حجاب و غفلت و پرده ای ادراکی ایجاد شده، اینها عرضی و رین و زنگار و عدم آمادگی است که باید رفع شوند. اساس حیات انسانی دائر مدار ادراک و رؤیت حقایق است، که رفته رفته ادراکش پیشرفت کند بسوی بینهایت. غفلت و پرده حجاب دنیا از موانع عارض شده بر آن ساختار اولیه انسان است که برای دیدن و درک کردن و پیشرفت در شهود و ادراکش خلق شده است: «لَقَدْ كُنْتَ في‏ غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديد» (ق 22). تو به خاطر اشتغالت به دنیا از رؤیت این حقایق حاضر غافل شدی. و الا او همراه تو بود، تو هم در دسترست بود. این ها خیلی کار را برای انسان سخت می‌کند که نشان می‌دهد چقدر مشغول دنیا هستیم که هیچ رویتی و شهودی حتی در خواب برای انسان ایجاد نمی‌شود. 👇👇👇
▫️۳ ⚡️پس اساس با رویت است. لذا طفل و کودک رویت را دارد. نمی‌بیند وسائط را. در چهارماه دوم یک واسطه می‌بیند. گریه و خنده کودک شهادت بر رسالت است یا صلوات بر پیغمبر است. این اساس بر رویت است. منتها رویت بسیط اولیه. این با زنگارها و تعلقات و حجابها پوشیده می‌شود، بعد که مواجه می‌شود با تکلیف، تکلیف می‌خواهد این ها را خلع بکند و منقطع و پاک بکند و برگردد به آن رؤیت نوریه. «کلا بل ران علی قلوبهم...» مانع رؤیت از این رین و حجاب و زنگار بر قلب هاست. ⚡️هر عمل صالحی انسان را آماده میکند برای شهود و رؤیت بالاتر، که پیشرفت در ادراک انسان ایجاد شود: «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا» (کهف 110). 🔸تا انسان حال احتضار شدید پیدا میکند، تمام ارتباطاتش با بدن تحت الشعاع احتضار قرار میگیرد و دیگر دردهای بدنی را احساس نمیکند ⚡️مثل کسی که بیهوش میشود، دیگر درد بدن را احساس نمیکند، وقتی این انصراف و انقطاع از بدن با حالت احتضار ایجاد بشود هم دیگر درد بدن و تعلقات بدنی را احساس نمیکند. ولی در عوض وقتی که از اشتغال به بدن منصرف شد و توجهش به حقیقت وجود خودش بیشتر شد تازه ملکات باطنی خودش با صورت های مناسبشان بروز میکند. اگر ملکات بد داشته باشند با صورت های قبیحه و وحشتناک بروز میکنند، و اگر ملکات خوب داشته باشند با صورت های بسیار زیبا و پر از عشق بروز میکنند. ⚡️وقتی که انسان از بدن و تعلقات بدنی منقطع شود، باطنش ظاهر میشود. لذت ها و دردهایش بر اساس ظهور باطنش و رؤیت صورت ملکاتش میشود. ⚡️ای دریده پوستین یوسفان / گرگ بر خیزی ازین خواب گران ⚡️گشته گرگان یک به یک خوهای تو / می‌درانند از غضب اعضای تو 🔸تمام مشاهدات نقل شده در برنامه «زندگی پس از زندگی» مربوط به حالت احتضار است، و مرگ قطعی رخ نداده است که میتوانند برگردند ⚡️بعضی از مشهوداتی که برای بعضی ایجاد شده است تمام این هایی که زندگی پس از زندگی نقل می‌کنند تمامش حالت احتضار است. حتی اگر قلب از کار افتاده باشد. تمام این ها قبل از موت است. برگشت پذیر بودنش به خاطر همین است. شهودات موتیه غیر از شهودات احتضاریه است. ورود به حالت احتضار و سلطه حالت احتضار ورود تام نیست، ورود مقید است، هر کسی از راه خودش وارد می‌شود. تمام مسیر را هم طی نمی‌کند. لذا آنچه دیده مربوط به برهه ای و گوشه ای است. لذا اگر اولی جوری دید دومی جور دیگری دید هر کدام یک گوشه ای و دری و پنجره ای از این حال را دیده اند. اینطور نیست که تمام مسیر ار طی کرده باشند. آنی که برگشت و اخبار می‌کند کسانی هستند که شدت و ضعف احتضار را طی کرده اند. حتی اگر نبض و قلب هم از کار بیافتد، همه این ها حالت احتضار است. یقین بدانید که شب اول قبر را ادراک نمی‌کنند، تمام آن چیزی که حتی راجع به شدائد موت ذکر می‌شود و این ها طی نکرده اند برای این است که موت محقق نشده است. این گوشه ای از حالات را دیدن هیچ منافاتی ندارد. ⚡️یک کسی از اعمالش، یک کسی از اعتقاداتش، دیگری از اخلاقش، دیگری از اعمال سیئه اش فدیگری از اعمال حسنش، آدم خوبی نیست، از اعمال حسنش می‌بیند فقط، یک گوشه ای از احتضارش. عیبی ندارد. اگر احتضار تام شد جای سوال بود که چرا آنها را ندید. لذا یقین بدانید که روایات ما صادق مصدق هستند و مربوط به موت تام هستند و اگر این ها گوشه هایی اش را دیده اند، قابل توجیه است. این بحثی است که الان پیش آمده است در جامعه. قابل حل است. ما یک احتضار داریم و یک موت داریم. 🔸در حالت احتضار و بعد از آن، سیطره نفس بر بدن و نفوذ اراده نفس ایجاد میشود، چون دیگر محدود به تعلقات بدنی نیست ⚡️یکی از نکات دیگری که جزء امهات مسائل است این است که انسان تا در دنیاست بدن حاکم بر اوست از جهت ابزار وقواعد باید با حرکت تدریجی زمان جلو برود، اما تا انسان پایش را از مرتبه تعلق به بدن کم می‌کند، نفس سیطره اش آشکار می‌شود، وقتی نفس سیطره اش آشکار بشود، حاکمیت نفس در اراده اش و نفوذ اراده اش خیلی متفاوت می‌شود نفس ما امروز در اراده اش و سیطره اش تابع محدودیت های بدن است. اگر می‌خواهد این لیوان را بردارد، باید دست را دراز کند و این لیوان را بردارد. اما به جایی می‌رسد که نفس سیطره اش کامل محقق میشود. در همین حالت احتضار به بعد چون تعلق نفس نسبت به بدن کم می‌شود که سیطره و نفوذ اراده نفس بالا میرود. نفوذ اراده هم که می‌گوییم مراتب نفوس قویه و ضعیفه داریم، نفوذ اراده تازه آشکار می‌شود. لذا آنجا عالم به اراده نفس دیده می‌شود. اراده می‌کند این را ببیند، می‌بیند. اراده می‌کند آن را ببیند، می‌بیند. 👇👇👇
▫️۴ ⚡️این را هم دقت بکنید، چون وسیله در رویت ابزار مادی نیست، مدرَک که ادراک می‌شود در مرتبه ماده فقط مدرَک نیست. من الان شما را می‌بینم، لباس و قد و قواره شما و حجم شما را می‌بینم. اما وقتی که نفس ادراک می‌کند، نه بواسطه ابزار بدن، بلکه ادراک در ناحیه نفس طرف مقابل است. ادراک در ناحیه نفس متقابل ادراک در دایره نفس مدرَک است. ⚡️هرچقدر مدرِک قوی باشد ادراک قوی تر صورت می‌گیرد. لذا مرتبه ای از یوم تبلی السرائر ها که این بدن حاجب بود نسبت به آن رویت در آن روز آشکار می‌شود منتها اینطور نیست که مطلق باشد. ستاریت خدای سبحان فوق این است. مثلا در تعبیر روایت دارد که وقتی کسی که از دنیا رفته دارند حملش می‌کنند، آن میت به حاملینش، به غاسلینش، علم دارد. می‌شناسد. نه اینکه می‌شناسد که این زید است. می‌داند که با محبت دارد این کار را می‌کند یا با ناراحتی، در رودروایستی آمده است. لذا مراقبه انسان در ارتباط با کسی که در حالت احتضار است، خیلی انسان باید حواسش را جمع بکند که رویت او حقیقیه است. صورتش را گریان نشان بدهد ولی دلش خندان باشد، آن محتضر می‌فهمد. این درک حقیقی در دنیا هم برای افراد امکان پذیر است. کسی که نسبت به بدن کمتر تعلق پیدا کرده باشد یا قدری انقطاع پیدا کرده باشد این ها را می یابد. 🔸بدن برزخی و چهره نفس، به صورت ملکات و خُلق و خوها و صفاتِ و احوالِ اوست ⚡️یک نکته که در دنبال این هست در عین حال قواعد مهمی است این است که اگر انسان در صفتی یا خُلقی تکرار کرد تا ملکه شد، در جایی که انسان تعلق به بدن قطع می‌شود یا کم می‌شود، انجا نفس ظاهر می‌شود. چون بدن در اینجا من هر کاری می‌کردم بدن من همین است. اگر عین شهوت باشم، این بدن همینطور است، اگر عین غضب باشم، بدن همینطور است. در آینه هم که نگاه می‌کنم همینطور می‌بینم. هرچند اولیاء الهی آنقدر خائف بودند از خدای سبحان که در آینه نگاه می‌کردند که ببینند مسخ شدند یا نه. اما ما یقین داریم که هر کاری بکنیم همین هستیم. اما انسان تا پایش را قدری از تعلقات دنیای کم می‌کند جبرا یا اختیارا، جبرا برای احتضار است، اختیارا برای سلوک است، آنگاه می‌یابد حقیقت خودش را به صورت های ملکاتی که در وجودش هست. و می‌یابد افرادی که از دنیا رفتند و نیستند یا اولیائی که اینجا هستند می‌بیند که آنها به آن صورت می‌بینندش. چون صورت این آن است. این بدن خاکی حاجب از این است که آن صورت برزخی دیده بشود. چون ما با چشم مادی می‌بینیم این بدن خاکی را می‌بینیم. ⚡️منتها این نکته هم باید دقیق ابشد که اگر کسی بر فرض حالتی موقتی برای خودش یا دیگری در یک لحظه پیش آمد و صورت آن حال را دیده بود، نمی‌تواند حکم بکند که این همیشه به همان صورت است. چرا؟ چون ممکن است گاهی کسی خطوری شهوی یا غضبی یا شیطانی برش عارض شده باشد و این شخص دارد حالت این لحظه آن نفس را می‌بیند نه ملکاتِ راسخ شده در نفس او را. لذا ممکن است لحظه بعد این نباشد. مگر کسی که لوح محفوظ او را ببیند نه لوح محو و اثبات او را. اگر بر اساس آن صورت لحظه ای حکم قطعی و دائمی کرد، این مؤاخَذ است چون غلط حکم کرد. و تازه اگر آن ملکه را هم دید، می‌داند که نباید اظهار بکند. لذا به اولیاء اللهی که چشم برزخی میدهند، شرح صدرش را هم به آن ها داده اند. 🔸حدیثی در بیان حال مؤمن محتضر ⚡️عمّار بن مروان گويد: «شنيدم كه امام صادق (علیه السلام) مى‏فرمود: به خدا سوگند! از شما پذيرفته مى‏شود؛ به خدا سوگند! براى شما آمرزيده مى‏گردد. به راستى كه بين شما و بين غبطه خوردن و ديدن شادى و روشنايىِ چشم فاصله‏اى نيست مگر اينكه جان به اينجا برسد- و اشاره به حلقوم خود نمود- سپس فرمود: به راستى اگر آن لحظه فرا رسد و (بنده خدا) در حالت احتضار (و جان سپردن) قرار گيرد، رسول خدا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، اهل بيت با (امام) علىّ عليهم السلام، جبرئيل و عزرائيل نزدش حضور يابند، جبرئيل نزديك وى آيد و به رسول خدا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ گويد: اين شخص، شما اهل بيت رسالت و ما را دوست مى‏داشت، شما هم او را دوست بداريد، رسول خدا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فرمايد: اى جبرئيل! به راستى اين شخص خدا و رسولش و آل او را دوست مى‏داشت، پس او را دوست دار و با او مدارا كن. ⚡️جبرئيل به فرشته مرگ گويد: به راستى اين شخص خدا و رسولش و آل او را دوست مى‏داشت، او را دوست دار و با او مدارا كن. سپس فرشته مرگ نزد او آيد و گويد: اى بنده خدا! برات آزادى گردن (حيات و زندگى) خود را دريافت كرده‏اى، امان نامه بيزارى خود را گرفته‏اى، در زندگى دنيا به عصمت كبرى چنگ زدى و تمسّك جُستى. ⚡️فرمود: سپس خداوند عزّ و جلّ (روح) او را بالا مى‏برد و مى‏گويد: بلى، بعد از آن گويد: آن (عصمت كبرى) چيست؟ پاسخ دهد كه (پذيرش) ولايت علىّ بن ابى طالب است. 👇👇👇
▫️۵ ⚡️پس خواهد گفت: درست گفتى، آنچه را كه از آن مى‏ترسيدى، خداوند تو را از آن در امان خواهد داشت و آنچه را كه اميد آن داشتى به آن رسيده‏اى، تو را بشارت باد بر گذشتگان با صلاحيّت، رفقايى همچون رسول خدا، علىّ، فاطمه، و امامان عليهم السلام از فرزندان ايشان. بعد از آن (روح از بدنش) به آرامى خارج گشته؛ و كفن و حنوط او از بهشت كه همچون مِشك خوشبوى لذّتبخش است، آورده مى‏شود و او را با اين كفن تكفين كنند و از اين حنوط، خوشبويش كنند. سپس حلّه‏اى زرد رنگ از حلّه‏هاى بهشتى بر او بپوشانند. ⚡️و چون او را در قبر گذارند، خداوند درى از درهاى بهشت برايش بگشايد؛ و روح و ريحان بهشتى بر او وارد شود، سپس قبرش از جلو، راست و چپ به مقدار فاصله يك شهر توسعه و گسترش يابد؛ و به او گفته شود: همانند عروس در رختخواب خود بيارام، تو را بر روح و ريحان، نعمت‏هاى بهشتى و پروردگارى غير غضبناك بشارت باد. ⚡️سپس در بهشت رضوان به زيارت و ديدار آل محمّد عليهم السلام مى‏رود و از خوردنى‏هاى ايشان ميل مى‏كند و از نوشيدنى هايشان مى‏آشامد؛ و با آنها هم سخن و هم مجلس خواهد بود تا هنگامى كه قائم ما اهل بيت ظهور و قيام نمايد، پس چون قيام كند خداوند ايشان را ارسال نمايد و دسته دسته بر حضرت قائم (علیه السلام) لبّيك گويان وارد شوند؛ و در چنين موقعيّتى اهل باطل در ترديد افتند، مخالفان و توهين كنندگان به اهل بيت رسالت (لا ابالى‏هاى بى‏دين) نابود گردند؛ و چه بسا افراد اندكى هلاك و مقرّبان نجات يابند؛ و بر همين اساس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به امام علىّ (علیه السلام) فرموده است: تو برادر من هستى، وعده‏گاه من و تو وادى السلام خواهد بود.» 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini
17 نظام٢ - ج47 از ابتدا - استاد عابدینی - بهار١۴٠٠.mp3
19.08M
🔸جلسه 17👆 🌙چهارشنبه ٢۹ اردیبهشت ١۴٠٠ ⚡️جلسه 47 از ابتدای بحث مجموعه جلسات ٢ ⚡️اثر تلقین در لحظات احتضار و وقت دفن کردن، بر ایجاد توجه و تمرکز نفس بر اعتقادات انسان، که بواسطه ملائکه به نفس انسان منتقل میشود ⚡️سوال قبر و فشار قبر و رویت اعمال و ارواح مقدس و ملائکه و بابی بسوی بهشت و جهنم و ... همه در قبر برزخی است، نه در قبر خاکی بدن ⚡️انسان در برزخ، بدن مثالی دارد، که تابع احکام برزخ است نه تابع احکام دنیا ⚡️انسان در برزخ مجذوب عالم قیامت است ⚡️تمثلات مثالیِ اعمال در برزخ ⚡️تنها جایی که برای انسان دار قرار و آرامش مطلق است و نفوذ مشیت و اراده او کامل است در عالم قیامت است 📌خلاصه نکات جلسه ۱۷👇 🌐 eitaa.com/abedini/2613 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini
بسم الله 🔸خلاصه نکات جلسه 17 ▫️١ 🔸اثر تلقین در لحظات احتضار و وقت دفن کردن، بر ایجاد توجه و تمرکز نفس بر اعتقادات انسان، که بواسطه ملائکه به نفس انسان منتقل میشود ⚡️این تلقین مراتب دارد در ایجاد توجه و تمرکز به لایه های اعتقادی انسان، موجب میشود انسان در آن هول و شدت سکرات مرگ، توجهش که از معتقداتش غافل شده بود، به آنها معطوف شود، و وقتی این ندای تلقین به گوش قلب او میرسد اگر در دنیا نسبت به آن ها انس و ارتباط داشته و ملکاتِ اعتقادیش شده بوده، توجه و تمرکز به آنها یافته و آماده سوال و جواب قبر بزخی میشود. اما برای کسی که در دنیا انکار داشته ، آنجا هم وقتی به گوش قلبش میشنود آنها را با ملکاتِ باطلش پس میزند و انکار میکند و نمیپذیرد. 🔸سوال قبر و فشار قبر و رویت اعمال و ارواح مقدس و ملائکه و بابی بسوی بهشت و جهنم و ... همه در قبر برزخی است، نه در قبر خاکی بدن ⚡️این قبر خاکی هرچند تناسبی با قبر برزخی دارد، اما تمام حقایقی که انسان پس از مرگ تجربه میکند در قبر برزخی هستند، نه در قبر خاکی. از حضرت صادق پرسیدند که برزخ کجاست؟ « وَ مَا اَلْبَرْزَخُ ؟»، حضرت فرمودند: «اَلْقَبْرُ مُنْذُ حِينِ مَوْتِهِ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ»، در قبر، از هنگام مرگ تا روز قيامت. 🔸انسان در برزخ، بدن مثالی دارد، که تابع احکام برزخ است نه تابع احکام دنیا ⚡️یکی از نکته ها این است که انسان در برزخ بدن مثالی دارد. بدن مثالی انسان در برزخ تابع احکام برزخ است نه تابع احکام دنیا. عمر بدن مثالی چقدر است؟ من حین موته الی یوم القیامة است. چند هزار سال ممکن است باشد؟ نمی‌دانیم. نسبت به افراد هم این زمان ممکن است متفاوت باشد. برای کسی صد میلیون سال محاسبه بشود به حسب زمان خودش، برای یکی سه روز باشد. لذا دارد که برای اولیاء الهی و مومن عالی سه روز طول می‌کشد. به حسب گذرانی که برای او بوده است یوما او بعض یوم. این هم یک نگاه است که بدن مثالی در نظام برزخی احکامش تابع سعه وجودی است که انسان در دنیا پیدا کرد. گستره وجودی اش و افق نگاهش برمی‌گردد به وسعت وجودی که در دنیا برای خود ایجاد کرده بود. برای اینکه آنجا بهره‌مند تر باشد، باید اینجا افقش را ایجاد بکنیم. یک صحیفه نانوشته به ما داده اند که گفته اند هر طوری می‌خواهی باشی بنویس. به ما یک دفترچه ای داده اند گفته اند دوست داری چطوری باشی بنویس. اگر بد نوشتی بدی. اگر خوب نوشتی خوبی . این حقیقت عالم برزخ به بعد است. 🔸انسان در برزخ مجذوب عالم قیامت است ⚡️اگر انسان مؤمن باشد در برزخ شعاعی از بهشت را می یابد و مجذوب بهشت و تحت هیمنه و شوق به آن است، و بیقرار رسیدن به بهشت قیامتی است و مدام حال وجودش این است که میخواهد قیامت برپا شود و بگوید «اقم لنا الساعة». و اگر انسان کافر شقی و معاند باشد در برزخ شعله ای از جهنم را می یابد و تحت هیمنه و خوف از آن است، و بیقرار است که نکند قیامت بپا شود و بگوید «لا تقم لنا الساعة»، که دائما درحال فرار از آن است. البته برخی اوقات هم ممکن است امیدی داشته باشد که در قیامت گشایشی شود تمنای برپایی قیامت را میکند: « يُسَلِّطُ اَللَّهُ عَلَيْهِ حَيَّاتِ اَلْأَرْضِ وَ عَقَارِبَهَا وَ هَوَامَّهَا فَتَنْهَشُهُ حَتَّى يَبْعَثَهُ مِنْ قَبْرِهِ، وَ إِنَّهُ لَيَتَمَنَّي قِيَامَ اَلسَّاعَةِ مِمَّا هُوَ فِيهِ مِنَ اَلشَّرِّ». 👇👇👇
▫️۲ 🔸تمثلات مثالیِ اعمال در برزخ ⚡️در همان روایت قبلی به نقل از امیرالمؤمنین علی ع میفرماید: « إِنَّ اِبْنَ آدَمَ إِذَا كَانَ فِي آخِرِ يَوْمٍ مِنَ اَلدُّنْيَا وَ أَوَّلِ يَوْمٍ مِنَ اَلْآخِرَةِ، مُثِّلَ لَهُ مَالُهُ وَ وُلْدُهُ وَ عَمَلُهُ، فَيَلْتَفِتُ إِلَى مَالِهِ، فَيَقُولُ: وَ اَللَّهِ إِنِّي كُنْتُ عَلَيْكَ لَحَرِيصاً شَحِيحاً، فَمَا عِنْدَكَ؟ فَيَقُولُ: خُذْ مِنِّي كَفَنَكَ. فَيَلْتَفِتُ إِلَى وُلْدِهِ، فَيَقُولُ: وَ اَللَّهِ إِنِّي كُنْتُ لَكُمْ مُحِبّاً، وَ إِنِّي كُنْتُ عَلَيْكُمْ لَمُحَامِياً، فَمَا ذَا عِنْدَكُمْ؟ فَيَقُولُونَ: نُؤَدِّيكَ إِلَى حُفْرَتِكَ وَ نُوَارِيكَ فِيهَا. فَيَلْتَفِتُ إِلَى عَمَلِهِ، فَيَقُولُ: وَ اَللَّهِ إِنِّي كُنْتُ لَكُمْ مُحِبّاً، وَ إِنِّي كُنْتُ عَلَيْكُمْ لَمُحَامِياً، فَمَا ذَا عِنْدَكُمْ؟ فَيَقُولُونَ: نُؤَدِّيكَ إِلَى حُفْرَتِكَ وَ نُوَارِيكَ فِيهَا. فَيَلْتَفِتُ إِلَى عَمَلِهِ، فَيَقُولُ: وَ اَللَّهِ إِنِّي كُنْتُ فِيكَ لَزَاهِداً، وَ إِنْ كُنْتَ عَلَيَّ لَثَقِيلاً، فَمَا عِنْدَكَ؟ فَيَقُولُ: أَنَا قَرِينُكَ فِي قَبْرِكَ وَ يَوْمَ نَشْرِكَ حِينَ أُعْرَضُ أَنَا وَ أَنْتَ عَلَى رَبِّكَ. فَإِنْ كَانَ لِلَّهِ وَلِيّاً، أَتَاهُ أَطْيَبَ اَلنَّاسِ رِيحاً وَ أَحْسَنَهُمْ رِيَاشاً، فَيَقُولُ: أَبْشِرْ بِرَوْحٍ وَ رَيْحَانٍ وَ جَنَّةِ نَعِيمٍ، قَدِمْتَ خَيْرَ مَقْدَمٍ، فَيَقُولُ: مَنْ أَنْتَ؟ فَيَقُولُ: أَنَا عَمَلُكَ اَلصَّالِحُ، اِرْتَحِلْ مِنَ اَلدُّنْيَا إِلَى اَلْجَنَّةِ وَ إِنَّهُ لَيَعْرِفُ غَاسِلَهُ وَ يُنَاشِدُ حَامِلَهُ أَنْ يُعَجِّلَهُ، فَإِذَا أُدْخِلَ قَبْرَهُ أَتَاهُ اِثْنَانِ، هُمَا فَتَّانَا اَلْقَبْرِ، يَجُرَّانِ أَشْعَارَهُمَا، وَ يَبْحَثَانِ اَلْأَرْضَ بِأَنْيَابِهِمَا، أَصْوَاتُهُمَا كَالرَّعْدِ اَلْعَاصِفِ، وَ أَبْصَارُهُمَا كَالْبَرْقِ اَلْخَاطِفِ، ثُمَّ يَقُولاَنِ: مَنْ رَبُّكَ، وَ مَا دِينُكَ، وَ مَنْ نَبِيُّكَ؟ فَيَقُولُ: اَللَّهُ رَبِّي، وَ دِينِيَ اَلْإِسْلاَمُ ، وَ نَبِيِّي مُحَمَّدٌ . فَيَقُولاَنِ: ثَبَّتَكَ اَللَّهُ فِيمَا يُحِبُّ وَ يَرْضَى. وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: يُثَبِّتُ اَللّٰهُ اَلَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ اَلثّٰابِتِ فِي اَلْحَيٰاةِ اَلدُّنْيٰا وَ فِي اَلْآخِرَةِ . ثُمَّ يَفْسَحَانِ لَهُ فِي قَبْرِهِ مَدَّ بَصَرِهِ، وَ يَفْتَحَانِ لَهُ بَاباً إِلَى اَلْجَنَّةِ ، ثُمَّ يَقُولاَنِ لَهُ: نَمْ قَرِيرَ اَلْعَيْنِ، نَوْمَ اَلشَّابِّ اَلنَّاعِمِ، فَإِنَّهُ يَقُولُ اَللَّهُ: أَصْحٰابُ اَلْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلاً ». ⚡️« در آخرين روز از روزهاى دنيا و نخستين روز از روزهاى جهان آخرت براى بنى آدم، مال، فرزندان و عملش ممثّل مى‌شوند، پس به مال خود رو مى‌آورد و مى‌گويد: به خدا سوگند كه من دربارۀ تو حريص بودم و بخل مى‌ورزيدم، اكنون تو براى من چه آورده‌اى‌؟ مال مى‌گويد: كفن خود را از من برگير. ⚡️آن‌گاه رو به فرزندان خود مى‌كند و مى‌گويد: به خدا سوگند كه من شما را دوست مى‌داشتم و از شما حمايت مى‌كردم، حال چه كارى براى من مى‌توانيد انجام دهيد؟ مى‌گويند: تو را به سوى حفره قبرت مى‌بريم و در آن، پنهان مى‌سازيم. ⚡️سپس به سوى عملش روى مى‌آورد و مى‌گويد: به خدا سوگند كه من نسبت به تو بى‌رغبت بودم و تو بر من سنگين بودى، تو براى من چه دارى‌؟ مى‌گويد: من در قبر و روزى كه زنده شوى، همراه تو هستم تا وقتى كه من و تو بر پروردگارت عرضه شويم. ⚡️حضرتش در ادامه فرمود: اگر او ولى و دوست خدا باشد، خوش‌بوترين، نيكوترين و خوش‌پوش‌ترين مردم نزد او مى‌آيد و مى‌گويد: مژده باد به تو راحتى، عطر و بهشت با نعمت. خوش آمدی، آمدن تو بهترين آمدن است. مؤمن به او مى‌گويد: تو كيستى‌؟ او مى‌گويد: من عمل صالح تو هستم! از دنيا به سوى بهشت رحلت و كوچ كن. 👇👇👇
▫️۳ ⚡️مؤمن غسل‌دهنده خود را مى‌شناسد و به حمل‌كنندۀ خود سوگند مى‌دهد كه در بردن او شتاب كند. ⚡️آن‌گاه كه او در قبرش قرار داده شود، دو فرشته نزد او مى‌آيند كه موهاى بلند خود را مى‌كشند و با قدم‌هاى خود زمين را مى‌شكافند و جستجو میکنند، آوازشان همچون رعد غرّنده و چشمانشان مانند برق خيره‌كننده است، به او مى‌گويند: پروردگار تو كيست‌؟ دين تو چيست‌؟ و پيامبر تو كيست‌؟ مى‌گويد: اللّه پروردگار من، اسلام دين من و محمّد (صلّى اللّه عليه و آله) پيامبر من است. ⚡️به او مى‌گويند: خداوند تو را به آن‌چه كه دوست مى‌دارى و خوشنود مى‌گردى ثابت و استوار گرداند، و اين همان قول خداوند متعال است كه مى‌فرمايد:«خداوند كسانى را كه ايمان آورده‌اند با گفتار ثابت در دنيا و جهان آخرت ثابت و استوار مى‌گرداند». ⚡️تا جايى كه چشم او كار مى‌كند، قبرش را وسعت داده و براى او درى به سوى بهشت مى‌گشايند. این «مدّ بصر» و افق دید به وجود مثالیِ انسان است که بر اساس شخصیت و افق دیدش در دنیا ایجاد میشود. ⚡️آن‌گاه به او مى‌گويند: با روشنى چشم بخواب، همچون خواب جوان نيكو حال، به راستى كه خداوند متعال مى‌فرمايد:«اهل بهشت در چنين روزى در بهترين قرارگاه و نيكوترين استراحتگاه (مثل خواب قیلوله) خواهند بود». 🔸تنها جایی که برای انسان دار قرار و آرامش مطلق است و نفوذ مشیت و اراده او کامل است در عالم قیامت است ⚡️انسان در دنیا بی قرار است بخاطر اشتغالات کثیری که دارد و به دنبال آرامش میگردد، در برزخ هم اشتغال به هیمنه قیامت دارد و تحت جاذبه آن است و به دنبال آرامش مطلق میگردد، تا اینکه در بهشت قیامتی به آرامش مطلق برسد. ⚡️نفوذ اراده و مشیّت انسان در بهشت قیامتی اینگونه است که مظهر «کن فیکون» الهی میشود: « مِنَ الْحَىِّ القَيُّومِ الَّذى لا يَمُوتُ الَى الْحَىِّ القَيُّومِ الَّذى لايَمُوتُ. امّا بَعْدُ، فَانّى اقُولُ لِلشَّىْ‏ءِ كُنْ فَيَكُونُ، وَ قَدْ جَعَلْتُكَ تَقولُ لِلشَّىْ‏ءِ كُنْ فَيكونُ. فقال صلى اللَّه عليه و آله: فلا يَقولُ احَدٌ مِنْ اهْلِ الجَنَّةِ لِلشَّىْ‏ءِ كُنْ الّا وَ يَكُون». نامه می‌نویسد از خدا به سوی این انسانی که وارد بهشت می‌شود. من خدا هر چه می‌گویم میشود «اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون»، حال خواسته ام که تو هم در بندگی من ظهور مشیت من بشوی که هرچه بخواهی می‌شود. آیت و مَثَل من بشوی. هم در دنیا مَثَلی هم در آخرت. آن نتیجه عمل دنیایی این ها می‌شود. 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini