#روزنوشت
حاشیه هایی بر یک آشرایز (به وزن سوپرایز) به سبک بهرویش😂
قسمت اول
۱) 《سلام عزیزم، ببخش باز مزاحمت شدم، جای قرار عوض شده، بیا فلان جا، فک کنم اونجا راحتتری، نمیخوام اذیت شی》😳 بارها و بارها متن پیامک رو با شماره ارسالی مطابقت دادم. ظاهر امر خودش بود. شماره آقای مروج معروف به حاج جواد.
سوابق ارتباط پیامکی ما طی این سالها اونقدر مختصر و مفید و مردونه بود که گاهی ادامه پیامکها رو خود مخابرات تکمیل میکرد😆
حالا این من بودم و قرار ملاقاتی مبهم با حاج جواد در حرم مطهر رضوی
۲) رسیدم سر قرار و همینطور که سرم را گرم میکرد و برایم ازین طرف و آنطرف حرف میزد، میبردم یک جاهایی که هنوز نمیدونستم.
۳) تا چشمم کار می کرد، خانواده ها دور هم جمع شده بودند با شاخه گلی آفتابگردان.
حاج جواد گفت خداییش دروغ نگفتم عزیزم، ماموریت داشتم، باید میاوردمت اینجا.
۴) بهت زده شده بودم، یکهو صدایی آشنا از وسط جمع صدا میزد محمدیاش صلوات، گلها رو برین جلو بدین، بعدش میریم صحن فلان، مراسم امین الله داریم، بعدش .... لنز مردمک چشمم رو کمی عقب جلو کردم دیدم. مدیر کاروان زیارتی، کسی نبود جز خانم زارع!
اونقدر زیبا کاروان داری میکرد که پدرش با چشمانی اشکبار به بهانه پست خدمتی منطقه را ترک کرد🚶، بله واقعا مومن در هیچ قالبی نمی گنجد.
۵) بهت زده شده بودم، بغضی غریب در حنجره ام رژه میرفت، نمیدانستم چه بگویم، اصلا چیکار باید میکردم، خانواده ها یکی یکی جلو می آمدند و شاخه گلی آفتابگردان هدیه میدادند، شاهد اشک خیلی ازین خانواده ها موقع تحویل کودکِ مهمانِ شان بودم، ولی حالا نزدیک بود بغضِ خودم بترکد، ولی آنقدر گل ها زیاد شده بود که انرژی نگهداری بغضم به سراغ بازوها رفته بود و کمک میکرد گل ها رو نگهدارم، فکر کنم اگر حسین آقای کشافی به دادم نمیرسید و گل ها را نمیگرفتند، مسیر برنامه دستخوش تغییراتی جدی می شد.🤕
خانواده های بهرویش همین اند، همیشه همراه و در بزنگاه ها همراه تر.
۶) ظاهرا برای آوردن آنهمه گل به داخل حرم مطهر مشکلاتی پیش آمده بود و به همت خانواده محترم خادم زاده محموله گلهای آفتابگردان و گل نرگس به طرز ویژه ای از گیت بازرسی حرم رد شده بودند، همین است دیگر، خانواده بهرویشی یا راهی پیدا میکند یا راهی می سازد.💪
۷) خانواده ها شاخه گل می آوردند و منِ خجالت زده صدایم درنمی آمد. همه آمده بودند، همه آنهایی که در طول این یکسال، گوشیم به میس کالهایشان خو گرفته بود. همه آنهایی که در طول این چند ماه، شاید کمترین وقت را برایشان گذاشته بودم. یکی از خانواده هایی که اول موافق واگذاری کودک بهشون نبودم و بارها آمدند و رفتند هم آمده بود. مرا محکم در آغوش گرفت و گریه میکرد، گفتم الان است که به رویم بیاورد و جبران کند🥺 ولی در نهایت بزرگی، کنار گوشم گفت همیشه دعاگویتان هستم.
چقدر خانواده های بهرویش قدرشناس اند.
۸) دو تا از خدام مستقر در صحن جامع به جمع مشکوک شده بودند که این چه مراسمی است. نه دعا میخوانند، نه مداحی میکنند، گل🌹 میگن و گل ⚘️میشنون و گل 🌻هدیه میدن، بعد از مراسم دو تا خادم اومدن سمت من، گفتن اومدیم جمع رو متفرق کنیم، یکی بهمون توضیح داد که چه خانواده هایی هستین، شرمنده شدیم، التماس دعا🤲
آری، داستان خانواده های بهرویش، این چنین اند.
۹) شرمنده بزرگواری تک تک خانواده ها شده بودم. زیارت امین الله تمام شد، تن صدای مدیر کاروان زیارتی عوض شد و مثل لیدر تورهای سیاحتی بلند گفت خانواده های عزیز قرار همه کافه فلان در فلان آدرس🥳 زود بیاین که برنامه اصلی مونده، جای پدرش خالی بود که ببیند باز هم مومن در هیچ قالبی نمیگنجد.
۱۰) پیاده میرفتیم، هر قسمت از مسیر در کنار یکی از خانواده ها بودم. حاجی پیروی، روحانی جوان و پرشور و باصفا هم در جمع خانواده ها بود که قسمتی از مسیر را همراهم شد. حاجی شروع کرد به تبیین ارزشمندی حرکت، که این نزدیکی قلوب چه برکاتی را رقم خواهد زد. چند خطی گفت و ساکت شد، باهمان چند خطش آماده اشکریزان شده بودم، که حاجی ساکت شد، احساس کردم فوت و فن کارش هست که با سکوتش من در خودم غرق شوم و باز ایشان ادامه دهد. سرم را از کنجکاوی بالا گرفتم، دیدم حاجی در جمعیتِ پشتِ سر دنبال همسرش میگردد، از من عذرخواهی کرد، با صدایی لرزان گفت آقای عابدشاهی اوه اوه، همه دارن زوجی راه میرن، من برم پیش خانمم، که اگر نرم ....، این جای برنامه هم اشکریزانم در نطفه خفه شد.😁
ادامه در مطلب بعدی👇👇👇
.
.
.
.
.
#بهرویش
#فرزندخوانده
#کودک_مهمان
#کودک_نیازمند_درمان
.
.
.
.
کانال #پدربزرگ_خوانده در ایتا
https://eitaa.com/abedshahi
#روزنوشت
حاشیه هایی بر یک آشرایز (به وزن سوپرایز) به سبک بهرویش😂
قسمت دوم
۱۱) در کنار حاجی کشافی که بودم صحبت از راه اندازی هیات بهرویش، موسوم به هیات ایتام آل محمد(ص) شد. حاجی کشافی که بین ماها به کشافیِ پدر معروف است، نور چهره اش حس و حال پیرغلامی امام حسین را تداعی میکند و حضورش همیشه مایه ی دلگرمی است. کشافی پدر بی تامل گفت، هر جا هیات باشد ما هستیم.
۱۲) بالاخره رسیدیم به (کافه حوالی) در خیابان دیالمه، از خیابانهای نزدیک حرم.
بزم دوست داشتنی در کنار خانواده های بهرویش. کلیپ زیبایی تهیه شده بود، انصافا خواهرم زحمت زیادی برای تهیه اش کشیده بود، بعد برنامه به شوخی و جدی گفت چرا گریه ات نگرفت؟
اونجا روم نشد بهش بگم، در سراسر کلیپ شاهد صحنه هایی از خودم بودم که هر کدام را به یک بهانه ای از من غافلگیرانه گرفته بودی و من علتش را نفهمیده بودم. به هر قسمت کلیپ که نگاه میکردم بجای آنکه در عمق ماجرا بروم، یادم از فیلمی که سرم آورده بود و تصویر گرفته بود می آمد🤣🤣🤣
بنظرم فقط یک بهرویشی میتواند اینقدر تمیز کار کند که حتی بهزیستی هم نفهمد.
۱۳) خانواده ها پذیرایی می شدند، صاحب کافه وقتی جریان این خانواده ها را فهمید، قسمت زیادی از پذیرایی را حساب نکرد و گفت مهمان ما باشید، حتی خواهش کرد که کلیپ مراسم را در پیج کافه هم بگذارد.
نمیدانم چرا هر کسی روایت خانواده های بهرویش را می شنود، دوست دارد به نحوی همراهی کند
۱۴) ناچار شدم در جمع صحبت کنم، حقیقتا هنوز از بُهت صدایم در نمی آمد، فقط همینقدر توانستم بگویم که حقیقت بهرویش شمایین، منم دارم ادای شما رو درمیارم🥲
۱۵) هدیه ارزشمندی آماده کرده بودند، به جرات میگم بعد از حلقه ازدواجم💍، زیباترین و ارزشمندترین هدیه ای بود که در عمرم گرفته بودم.
دلنوشته ای زیبا با مُهرِ دستان و پاهای کودکانی که به خانواده ها سپرده شده بودند، با ترکیب رنگ بندی بسیار هنرمندانه.
سرکار خانم ضیائی که همیشه تک جمله های عمیق و موثرشان، گل سرسبد کلیپ های بهرویش است، با زحمات زیادی در کنار بقیه خانواده ها، این هدیه ارزشمند را آماده کرده بودند. هدیه آنقدر بهرویشی بود که حتی بوی ناب سبزه های تازه روییده بهاری را می داد.🌿🌿🌿
۱۶) در گوشه ای از حیاط کافه، چند تا از مادران بهرویش، دور هم نشسته بودند و خیسی گونه هایشان در بازتاب نور لامپ بالاسرشان، تا آخر برنامه تمامی نداشت.
بعد مراسم متوجه شدم همه مهمان ها، در برابر عظمت و ظرفیت و بزرگی پدر و مادر مهدیار احساس کوچکی میکردند.
مهدیار گل پسر زیبایی بود که از ناحیه دو پا و دو دست دارای معلولیت بود و خانواده محترم مروج، پدر و مادرش شده بودند.
بعدها فهمیدم که جای مُهرِ دستهای مهدیار در هدیه تابلوی بهرویش واقعا خالی است ولی خوب که فکر کردم واقعا به این نتیجه رسیدم که مُهرِ دست های زیبای مهدیار برای خودش به تنهایی تابلوی پر رمز و راز دیگری است.
۱۷) از اواسط برنامه، پسر کوچکم هانی، دور حوض وسط کافه می چرخید، با وجود داشتن کفش و جوراب، پاچه های شلوارش را بالا زده بود و داخل حوض آب بازی میکرد. مخصوصا زمانی که فهمید داخل حوض یک لاکپشت کوچک 🐢 و یک لاک پشت بزرگ 🐢 غوطه ورند.
از خجالت صدایش زدم که هانی بیا بیرون، که حاجی پیروی گفت ولش کن بچه را آزاد بگذار، صدایش زدم که هانی چیکار میکنی، با لحن بچه گانه اش گفت؛ میخوام لاک پشت کوچولو رو ببرم پیش مامانش😍
انگار انرژی های مثبت خانواده های بهرویش، بر ضمیر ناخودآگاه هانی هم تاثیر خودش را گذاشته بود.
.
.
.
.
.
.
#بهرویش
#فرزندخوانده
#کودک_مهمان
#کودک_نیازمند_درمان
.
.
.
.
کانال #پدربزرگ_خوانده در ایتا
https://eitaa.com/abedshahi
61.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر آنچه بوده، زحمات و حضور و همراهی تک تک خانواده هایی است که بهرویش را معنی بخشیدند.
طی این سالها به لطف الهی و بعنوان کوچکترین عضو جمع، تمام تلاشم بر این بود که برای این بچه ها همه نداشته هایشان را به نحو احسنت پر کنم و در این مسیر این خانواده ها بودند که بار عمده مسیر را با عشقی وصف ناپذیر طی میکنند.
رویشی بهتر برای همه کودکان نیازمند در پناه آغوش گرم و هوای پرمهر این خانواده ها رقم میخورد.
.
.
.
.
.
#بهرویش
#فرزندخوانده
#کودک_مهمان
#کودک_نیازمند_درمان
.
.
.
.
کانال پدربزرگ_خوانده
https://eitaa.com/abedshahi
هدایت شده از پدربزرگ خوانده
🔴کودکان را پناه باشیم🔴
🟡میدونستی ما میتونیم کودکانی که موقتا سرپرستی ندارن یا #فاقد_سرپرست_موثر هستن رو به خونمون مهمون کنیم؟😍
✅موسسه ما در تلاشه که این کودکان به صورت موقت در کانون خانواده باشن👇
https://eitaa.com/joinchat/468713996C9d6a20bd7f
🟠شماهم میتونین پناه این #کودکان معصوم باشین و میزبان این فرشته ها بشین🏠
🟢برای اطلاعات بیشتر مطالب کانال رو مطالعه فرمایین
هدایت شده از پدربزرگ خوانده
با سلام و خیر مقدم به اعضای جدید کانال
لطفا برای بهره مندی بهتر از مطالب و راهنمایی مناسب، حتما مطالب سنجاق شده کانال رو مطالعه کنید.
با هشتگ #سوالات_متداول هم خیلی زودتر میتونین به جواب سوالات تون برسید.
ممنون از همراهی شما
71.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بی ادعا
خدوم
تلاشگر
دلسوز
پرکار
همراه
همدل
با نیتی خالص
با عشقی بی بدیل
با عملکردی حرفه ای
و در نهایتِ دغدغه مندی در شرایطی پر فراز و نشیب،
با حمایتها و بی مهری ها،
با داشته ها و کاستی ها،
و با هر آنچه برایشان مقدور است،
تیم قوی و توانمند بهرویش تهران، در تلاش شبانه روزی اند تا هیچ کودکی بی خانواده نماند.
شعبه تهران بهرویش به مدیریت مادر فرزندپذیر، سرکار خانم بهروان فر و همراهی تیم خوبشان تاکنون تسهیلگریِّ واگذاری کودکان نیازمند درمان زیادی را به خانواده های متقاضی داشته اند.
.
.
.
.
.
.
#بهرویش
#فرزندخوانده
#کودک_مهمان
#کودک_نیازمند_درمان
.
.
.
.
کانال #پدربزرگ_خوانده
https://eitaa.com/abedshahi
#روزنوشت
رهبر جامعه، خدمتگزار یتیم
در ۲۸اسفندماه ۱۳۵۷، حدود یکماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از جمع هایی که حضرت امام(ره) به ایراد سخنانی می پردازند، در بین ایتام کودک و نوجوان است.
اقیانوس وجودی حضرت امام(ره)، در پرواز هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ ایرفرنس در ۱۲بهمن۵۷، در حالی که پس از ۱۴ سال تبعید و البته هدایتگری نهضت اسلامی به ایران بازمیگشت و جمعیتی چهار میلیون نفره به استقبالش آمده بودند، آنچنان مملو از آرامش است که در پاسخ خبرنگار خارجی که از ایشان میپرسد، در این وضعیت چه احساسی دارید؟ می فرمایند 《هیچ احساسی ندارم》
اقیانوس سراسر آرامش حضرت امام(ره) در مواجهه با کودکان محروم از خانواده چنان پر از تلاطم می شود که خود را خدمتگزار آنان قلمداد میکند.
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
بسم الله الرحمن الرحیم
من نمیتوانم تاثر خودم را از این منظره چه جور بیان کنم. من کم تحت تاثیر واقع میشوم لکن الآن تحت تاثیر این عزیزان واقع شدم. من پدر شما هستم، و من خدمتگزار شما بچهها هستم؛ شما بچههای خود من هستید. من از ظلمی که به ملتمان شده است و از ظلمی که به همه یتیمها و همه انسانها شده است متاثرم. من نمیدانم چطور تاثر خودم را از این منظره اظهار کنم.
خداوند پشتیبان شما باشد. شماها ان شاء الله در آتیه برای اسلام و برای کشور خودتان سرباز لایق ان شاء الله باشید. خداوند در تحت تربیت اسلام و تربیت امام زمان- سلام الله علیه- و تربیت قرآن، شما را یک جوانان برومند برای ملت ما قرار بدهد. من به همه شما ارادت دارم، اخلاص دارم، محبت دارم، دوستی دارم؛ شما از خود من هستید و من هم از خود شما. ان شاء الله موفق باشید، موید باشید. جدیت کنید در تحصیل، جدیت کنید در یاد گرفتن معارف الهیه، جدیت کنید در اینکه خودتان را خوب بار بیاورید. خدا حفظتان کند، سلامت باشید ان شاء الله
امام خمینی (ره)؛ 28 اسفند 1357
.
.
.
.
.
.
#بهرویش
#فرزندخوانده
#کودک_مهمان
#کودک_نیازمند_درمان
.
.
.
.
کانال #پدربزرگ_خوانده
https://eitaa.com/abedshahi
#روزنوشت
قلب پر، قلب خالی
- در طول این چند سال، برایش کلی عروسک خریدم، ولی نسبت به همه بی تفاوت است.میدانم دردش چیست! چون من برایش خریدم، نسبت به آنها بی توجه است
- در اوج کرونا، آنقدر نگران سلامتیش بودم، مدرسه نفرستادمش. تمام کتاب کلاس اول را خودم برایش تدریس کردم. با اینکه به خوبی میفهمید ولی خودش را به نفهمیدن میزد. فقط دنبال این بود که مرا عصبانی کند
- کافی بود به مهمانی برویم یا مهمانی به خانه ما بیاید. آنقدر به میوه هایی که در ظرف مهمان بود خیره میشد، که صدایش کنند و بهش تعارف کنند. اینقدر این صحنه ها برایم عذاب آور بود که دیگر مهمانی ها را به حداقل رساندم
- متاسفانه مدتی است که متوجه شدم دستش هم کج است. یکسری وسائلم در خانه گم میشد. خیلی اتفاقی متوجه شدم که وسائل گمشده را داخل بقچه لباسهایم می گذارد!
- الان دیگه در سن دبستان هست، دخترِ بزرگ آنقدر با من لجبازی میکند که میداند چقدر روی تمیزی حساسیت دارم و ولی گاهی عمدا به خودش جیش میکند
و..
🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️
گلایه های مادری بود که دخترکی را سه سال پیش به فرزندخواندگی پذیرفته بود. تقاضای #فسخ داشت و پرونده به ما ارجاع شده بود.
مادر در جلسه مشاوره بود و کودک در اتاق بازی در حال ارزیابی توسط روانشناس دیگر مرکز بود.
به کودک گفته شد نقاشی بکشد، خودش، پدرش و مادرش.
خودش را بلند کشیده بود با بادکنکی رنگین کمانی.
یک قلب بجای پدر و یک قلب بجای مادر؛
بهش گفتیم هر چقدر مادر رو دوست داری، همونقدر توی قلب رو رنگ کن. برای پدر هم همینطور؛
قلب پدر رو کاملا رنگ کرد ولی قلب مادر رو سفید گذاشت.
تحلیل و بررسی با شما...
کانال پدربزرگ_خوانده
#روزنوشت
#پیام_مخاطب
https://eitaa.com/abedshahi/339
به نظرم مادر به خاطر احساسات خودش زیادی وابسته به کودک هست و کودک رو بسیار محدود میکنه و حساسیت وسواس گونه ای روی رفتار بچه و عکس العمل دیگران و حتی سلامتی کودک داره. و با این محدود کردن زیاد کودک داره کودک رو بیشتر از خودش دور میکنه. حس آزادی رو از کودک گرفته و کودک با لجبازی خودش میخواد به این کنترل گری مادر اعتراض کنه.
به نظرم مادر باید آموزش ببینه تا بتونه رفتار درست تری داشته باشه. کودکان خیلی زود میبخشند و حتما با درست شدن رفتار مادر کودک رابطه خوبش با مادر برقرار خواهد شد انشاالله.
کانال پدربزرگ خوانده
@abedshahi
#روزنوشت
#پیام_مخاطب
https://eitaa.com/abedshahi/339
سلام و روز بخیر خدمت شما
کاملا مشخصه که رفتار مادر در عین حال که خیلی کودک رو دوست داره کاملا اشتباه بوده
و باید زیر نظر مشاور نحوه رابطه با کودکی که به هر دلیلی یک بار تجربه تلخ جدایی از پدر و مادر رو داشته اصلاح بشه
کانال پدربزرگ خوانده
@abedshahi
#روزنوشت
#پیام_مخاطب
https://eitaa.com/abedshahi/339
این نوع نقاشی از نظر روانشناسی میتونه چندین جنبه از احساسات و دنیای درونی کودک را نشون بده
1. خواست خود بزرگتر و قویتر شدن: وقتی که دختر بچه خود را بلندتر از واقعیت میکشه، این ممکنه نشاندهندهی آرزوی او برای احساس قدرت، استقلال و بزرگتر شدن باشه نقاشیهای کودکان در این سن معمولاً نمایانگر نیازهای رشد فردی و شخصی شون هست.
2. استفاده از نماد(بادکنک رنگین کمان): بادکنک رنگین کمان ممکن است بهعنوان نمادی از شادی، رنگها و خوشبختی باشد. کودک ممکنه اون رو برای خود بهعنوان چیزی که به او حس مثبت و شادی میدهد، صرفا کشیده باشه
3. احساس ارتباط عاطفی با والدین: کشیدن قلبها به جای پدر و مادر نشون میده که کودک برای هر یک از والدین، جایگاه خاصی قائله این میتونه بیانگر عشق و محبت بیقید و شرط به هر دو والدش باشه...
عدم رنگ آمیزی قلب مادر میتونه نشون دهنده ی حس عدم ارتباط موثر یا احساس کمتر امنیت عاطفی
در ارتباط گیری با مادر باشه. این شاید بدلیل مسائلی چون تفاوت های رفتاری بین پدر و مادر یا تغییرات در روابط خانوادگی باشه....
4. زمانی که کودک خودش بلندتر به تصویر میکشه، خودش بهعنوان یه فردی میبینه که تمایل بیشتری به دریافت حمایت و توجه از سوی والدینش میبینه
کودک ممکنه در این نقاشی بهطور ناخودآگاه نشون داده باشه که بهدنبال احساس امنیت و محبت بیشتریست.
در مجموع، این نقاشی میتونه نشوندهندهی دنیای درونی کودک و آرزوها، احساسات و نیازهای عاطفی او باشه این که کودک خود را بهعنوان فردی قدرتمند و نمادهای محبت و حمایت میکشه که نیاز به رشد و امنیت عاطفی بیشتری داره....
ودرآخر میتونم بگم در زندگی کودک تغییراتی مانند جدایی و تنش های خانوادگی یا اختلافات عاطفی و... بین والدش وجود داشته که ممکنه در نقاشی اش منعکس کرده باشه...
کانال پدربزرگ خوانده
@abedshahi
#روزنوشت
#پیام_مخاطب
https://eitaa.com/abedshahi/339
کودک خود را بزرگ میبینید دوست داره کارهای بزرگ انجام بده که دیده بشه کودک هر دو والدین رو دوست دارد ولی پدرش را بیشتر. وسواسهای زیادی مادر چه در امر آموزش تحصیلی و چه بهداشتی طوری شده که کودک از کودکی کردن بازمانده. کودک نیاز دارد با همسالان خود در ارتباط باشد. باید در محبت کردن وسواس داشته. انگ زدن به کودک و خطاب کردن او به دزدی پیامدهایی بدی دارد. بااینکار به نظر من کودک میخواسته توجه مادر رو به خود جلب کنه که من میتونم اینکار رو انجام بدم. پس بایستی با کودک بزرگ رفتار کرد. توصیه میشه برای مادر کلاس مشاوره گذاشته بشه. از مطالب مادر اینطوری برداشت میشه کودک بسیار زیرک وداناست پس خیلی باید رفتار و برخوردمون مناسب رفتار کودک باشد. مادر زحمات خودشو کشیده که بتونه برای کودک محل زندگی ازجمله وسایل رفاهی بهداشت رو برای کودک فراهم کند تا زندگی خوبی داشته باشه ولی اینها کفایت نمیکنه و لازمه آرامش درونی کودک رفتار متناسب با شخصیت وجنسیت او میباشد
کانال پدربزرگ خوانده
@abedshahi