#عدالت_طلبی
بس نیاز است به یک دادگه زود و عیان
اژه ای رحم نکن داد وطن را بِسِتان
ناامیدی ببر از قلب همه پیر و جوان
اژه ای رحم نکن داد وطن را بِسِتان
چند سال است بهار وطنم گشته خزان
اژه ای رحم نکن داد وطن را بِسِتان
شده تاراج به دست سُفها ارز کلان
اژه ای رحم نکن داد وطن را بِسِتان
شصت تُن شمش طلا رفته ز کف در یک آن
اژه ای رحم نکن داد وطن را بِسِتان
درد تاراج معادن برسیدَست به جان
اژه ای رحم نکن داد وطن را بِسِتان
گشته عاجز ز بیان کردن غم فهم و زبان
اژه ای رحم نکن داد وطن را بِسِتان
جای چوپان خردمند، شده گرگ شبان
اژه ای رحم نکن داد وطن را بِسِتان
مردم از قیمت افسار بریده نگران
اژه ای رحم نکن داد وطن را بِسِتان
آرزو گشته خریداری یک آپارتمان
اژه ای رحم نکن داد وطن را بستان
گر که خواهی بشوی یار علی در دو جهان
اژه ای رحم نکن داد وطن را بِستان