eitaa logo
نمره اشعار من زیر ده است...
114 دنبال‌کننده
17 عکس
1 ویدیو
0 فایل
هر چه دارم همه از لطف حسین ابن علیست(علیهما السلام). بفرمایید شعر . نشر آزاد آزاد آزاد . #سید_حسن_صادقی #روح_الامین_کشاف @abderobaab
مشاهده در ایتا
دانلود
ما غیر حسین افضل و ارباب نداریم جز خادمی و گریه کن القاب نداریم آقا تو خودت رحم به این عده جوان کن دوری ز حرم را به خدا تاب نداریم
باورم نیست که ما را به حرم ره ندهند کاش بودیم به اندازه و قدر سگ کهف
بطلب قول دهم کلب نیاید به حرم من فقط تا دم درب حرمت می آیم کلب ولگرد که خسته شده بی آزار است
سخت گیری کم کن و آقا مرا دعوت بکن من ندارم جنبه، شاید دِق کنم از دوریَت
می زنم پرچم به درب خانه ام یا پنجره خانه ام را وقف ارباب دو عالم کرده ام
من در تعجبم که چرا زنده ام هنوز مقتل نوشته پیکر ماهت برهنه بود
ما را بخر ضرر بده آقا که پادشاه سرمایه اش نشود کم به هیچ وجه
هر که شنیده غم تو سوخته وای به آنکه غم تو دیده است
بعد از بریدن سر خورشید کربلا با زور نعل پیکر او زیر خاک رفت
کارکرد بوریا جای کفن اینگونه است نرم نرم آن را به زیر پیکر لِه می برند
امداد شما خوب ترین نوعِ مددهاست احیا شده از لطف شما خیلِ جسدهاست آنقدر فضیلت زِ شما بی حَد و حَصر است بیرون و فراتر ز شمارش به عددهاست دل را به حسین ابن علی گر بفروشی این بِیع تو پرسودترین داد و ستدهاست
افتخار جبرئیل است این که بوده چند ماه قصه گوی و همدم و گهواره جُنبان حسین
نگفته ام به رفیقی فدات از سر صدق ولی حسین، فدای تو مادر و پدرم
به نوکریّ خودت این سیاه را بپذیر که مُصحف از لغت کلب کِی نجس شده است؟
کسی که سایهء او را لگد نمی کردند به زور سمّ ستوران به زیر خاک شده
ما زنده به آنیم که دیوانه بمانیم مجنونِ حسین ابن علی زنده ترین هاست
دیر یا زود از این عالم فانی برویم بهترین توشه غلامیّ حسین است حسین
خورشید به روی نی نشسته با زلف دریده و گسسته خونین شده صورتش شفق وار ما بین دو ابرویش شکسته آذین شده شهر، جشن برپاست هستند همه شاد خجسته از بهر تماشای اسیران مردم به نظاره دسته دسته او می نگرد به خواهر خویش گردیده چقدر پیر و خسته دیدند که گریه کرد و آنگاه چشمان قشنگ خویش بسته
اگر نبود حسین و شهادت و گریه اثر نبود ز دین و کتاب و مافیها
در وقت فتنه معجزه بسیار دیده ایم اعجاز اشک و روضه فراوان شنیده ایم طوفان نوح هم که بیاید ملال نیست ...در کشتی نجات حسین آرمیده ایم
اشک محبّان تو چون که به هم وصل شد سیل پدید آمد و فتنه در آن غرق شد
فقط یک سال بین سن ایشان فاصله بوده ولیکن مجتبی در چهره اش یک پیری خاص است
پایین پا و رو به ضریحت نشسته ام از راه دور آمده ام خُرد و خسته ام ای تحت قُبّه ات همه حاجات مستجاب جان شما جز به شما دل نبسته ام
افتخار جبرئیل است این که بوده چند ماه قصه گوی و همدم و گهواره جُنبان حسین
اگر چه کاسهء برخی به ظاهر خالی است اما گدایی شب جمعه به تحت قُبّه ات زیباست