eitaa logo
نمره اشعار من زیر ده است...
113 دنبال‌کننده
17 عکس
2 ویدیو
0 فایل
هر چه دارم همه از لطف حسین ابن علیست(علیهما السلام). بفرمایید شعر . نشر آزاد آزاد آزاد . #سید_حسن_صادقی #روح_الامین_کشاف @abderobaab
مشاهده در ایتا
دانلود
به سردر همهء زورخانه ها بنویس مدد گرفتنِ از غیر مرتضی ننگ است
بر سردر زورخانه ها حک بکنید از غیر علی مدد گرفتن ننگ است
مادرم گفته به من گر که زمین افتادی به جز از حضرت حیدر مدد از غیر مجو
کسی که ضامن آهوی غیر گشته، یقین ضمانت سگ درگاه خویش را بکند
مه و خورشید می کوشند تا حاجی شوند اینجا قمر از حوض مُحرم می شود شمس از ورودی ها @abiatenaab
شمس الشّموس بهر شما واقعا کم است آقا ببخش واژهء بهتر نداشتیم @abiatenaab
به جمعه ها پیِ تو گشته ایم، غافل که خدا نهاده شما را درون جمجمه ها
خدا ارادهء نقاشی از خودش را کرد قلم به دست گرفت و کشید نقش علی
نگفته ام به رفیقی فدات از سر صدق ولی حسین، فدای تو مادر و پدرم
اگر چه ذکر مصیبت ز تو کمرشکن است ولیک شکر خدا حرفی از اسارت نیست
مولا فقط علیست، دگر از کسی نگو مومن پیِ خلیفهء ناحَق نمی رود
مدد ز غیر مرتضی قبیح باشد و خطا به رهروی فلان بگو مراد خود کند رها
فرق است بین آنکه فراری ز جنگ بود با او که در اراده چو کوهی ز سنگ بود آن یک مثال یک بز کوهی فرار کرد از ترس چهره اش همه خالی ز رنگ بود با همرهش ز معرکه جنگ می گریخت کاری که در مرام عرب زشت و ننگ بود از لابلای صخره نظر کرد بر اُحُد حلقهء جنگ دور نبی سخت و تنگ بود می دید مرتضی شده حامیّ مصطفی او یک تنه مقابل دشمن چو هنگ بود این خاطره ز قول خلیفهء دوّمیست هرگز گمان نبر که دروغ و جفنگ بود ای پیرو خلیفهء ناحق چه می کنی؟ بیچاره آنکه رهبر او کور و لنگ بود شکر ‌خدا که ریزه خور خوان حیدریم هر کس که بود مست علی، او زرنگ بود
به نوکریّ خودت این سیاه را بپذیر که مُصحف از لغت کلب کِی نجس شده است؟
با گناه خویش قلبت را به درد آورده ایم می شود آیا که مثل حُر ز ما هم بگذری؟
بابا نمی پرسم چرا ابرو نداری امّا تو هم از من نپرسی معجرت کو
کسی که سایهء او را لگد نمی کردند به زور سمّ ستوران به زیر خاک شده
ما زنده به آنیم که دیوانه بمانیم مجنونِ حسین ابن علی زنده ترین هاست @abiatenaab
دیر یا زود از این عالم فانی برویم بهترین توشه غلامیّ حسین است حسین
هیچ دانی کارکرد تیر شعبه دار چیست؟ نخل خرما را به ضرب آن هَرَس می کرده اند
ای اهل حرم خوب به او چشم بدوزید تا ساعت دیگر تن او هست به گودال
خورشید به روی نی نشسته با زلف دریده و گسسته خونین شده صورتش شفق وار ما بین دو ابرویش شکسته آذین شده شهر، جشن برپاست هستند همه شاد خجسته از بهر تماشای اسیران مردم به نظاره دسته دسته او می نگرد به خواهر خویش گردیده چقدر پیر و خسته دیدند که گریه کرد و آنگاه چشمان قشنگ خویش بسته
اگر نبود حسین و شهادت و گریه اثر نبود ز دین و کتاب و مافیها
ما رعیت توایم، رهایت نمی کنیم بَه بَه بِه آنکه رعیت شمس الضّحی شود
به بند بند مقاتل، قدیم یا که جدید نبوده مثل چنین بیت روضه سخت و شدید زنی که سایه او را ندیده همسایه به زور آمده در مجلس شراب یزید