به یادم بیار
آن روزهای برفی زمستان
که با کیفی در دست
سر راه برگشت به خانه
گرمای نانوایی کوچه به تنام مینشست.
یا خوشحال پریدنام به دریا
از آن اسکله، در روزهای داغ تابستان را.
به یادم بیار
اولین بوسه
اولین آغوش را ..
_ اورهان پاموک
شاید اصن تعجب کنین، ولی یهچیزایی هست که خیلی بهنظر سادهس. آخر روزمرگیه. ولی فقط وقتی نداریش یا بعد مدت زیاد بهش میرسی میفهمی چقد خوبه. یکیش همین «خونه»س. همینکه میگی «خونهم». دارم میرم خونه. برمیگردم خونه.… آره! خونه خیلی خوبه بچهها. وقتی نباشه میفهمین.
_ اورج جورول
عشق واقعا چیز عجیبیه، یعنی طرف نه خوراکیه نه پوله نه پیتزاست صرفا یه آدم عادیه و وقتی میبینیش قند تو دلت آب میشه.