eitaa logo
ستاد امر به معروف خراسان شمالی
524 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
61 فایل
در راستای انتشار تولیدات جهت تبیین و ترویج فرهنگ فریضتین سایت ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان خراسان شمالی https://www.setad-abm.ir/fa/north-khorasan ارتباط با دبیر ستاد خراسان شمالی @hrahimi5 ارتباط با مدیر کانال: @setad_abm_khsh
مشاهده در ایتا
دانلود
🖌نهی از بدحجابی زن که وارد مغازه شد، چهره ی محمود در هم شد. سرش را انداخت زیر لبش داشت زیر دندان‌هایش پاره میشد. هر چه زن می پرسید:(پسته کیلویی چند؟) جواب نمی‌داد. آخرش هم گفت:(ما جنس نمیفروشیم) با عصبانیت بهش گفته بود مگه دست خودته، پس چرا در مغازه ات را نمی بندی؟ همانطور که سرش زیر بود گفت:(هر وقت حجابت را درست کردی بیا تا بهت جنس بدم) 📚از کتاب سیره دریادلان ۲ ━━◈❖✿❖◈━━ 🔗به کانال ایتای ستاد امر به معروف و نهی از منکر خراسان شمالی بپیوندید: 🌐 eitaa.com/setad_abm_khorasanSH ━━◈❖✿❖◈━━
رعایت قانون واجبه سوز سرمای بیرون از لای شیشه های ماشین به داخل می آمد راننده که گویی بیش از محمد برای رسیدن عجله داشت. پیچید در خیابان یک طرفه تا راهش را نزدیک کند. محمد زد روی پاش گفت: چه خبره! داری گناه میکنی؛ در قانون جمهوری اسلامی یک طرفه رفتن ممنوعه. قانون را رعایت نکنی گناه کردی، مثل اینکه نمازت قضا بشه.» ━━◈❖✿❖◈━━ 🔗به کانال ایتای ستاد امر به معروف و نهی از منکر خراسان شمالی بپیوندید: 🌐 eitaa.com/setad_abm_khorasanSH ━━◈❖✿❖◈━━
🌷شهید حسین قجه ای 🔻افتخار جامعه باشید با چند تا از دوستانش نشسته بودند کنار زاینده رود، بساط عیش و نوش و مسکرات و مواد مخدر هم به راه بود. یک دفعه صدایی به گوشش خورد؛ حسین بود. هم اسلحه داشت هم حکم بازداشت؛ اما رفت نشست کنارشان، یه سیخ کباب برداشت، شروع کرد به خوردن. کلی براشون حرف زد. آخر حرفهاش گفت: «سعی کنید باعث افتخار جامعه باشید نه سربار جامعه» از حرفهاش شرمنده شدند. وقتی بلند شد برود نگذاشتند، جلوی چشمش همه ی وسایل گناه را از بین بردند. یکی از آنها بعد از سالها به عکس حسین با گریه نگاه می کرد و اینها را می‌گفت. ━━◈❖✿❖◈━━ 🔗به کانال ایتای ستاد امر به معروف و نهی از منکر خراسان شمالی بپیوندید: 🌐 eitaa.com/setad_abm_khorasanSH ━━◈❖✿❖◈━━
🌷 💠هدیه دو تا گونی دست سید بود. داخل یکی از آنها لباسهای نو و داخل دومی چند تا رادیو ضبط آنها را داد به یکی از نیروها و گفت برو تحقيق كن نيروهایی را که نماز شب میخوانند به نماز اول وقت اهمیت میدهند به نماز جماعت علاقه دارند و ورزش بعد از نماز صبح را جدی میگیرند با دقت انتخاب کن و اینها را بده به آنها. ━━◈❖✿❖◈━━ 🔗به کانال ایتای ستاد امر به معروف و نهی از منکر خراسان شمالی بپیوندید: ━━◈❖✿❖◈━━ 🔗کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر خراسان شمالی: 🆔 @setad_abm_khorasanSH
💠نهی از بدحجابی ✅ زن که وارد مغازه شد ،چهره ی محمود در هم رفت. سرش را انداخت زیر. ❇️لبش داشت زیر دندانهاش پاره میشد . هرچه زن می پرسید: «پسته کیلویی چند؟ »جواب نمیداد. آخرش هم گفت: «ما جنس نمیفروشیم.» زن با عصبانیت بهش گفت مگه دست خودته، پس چرا در مغازه ات را نمی بندی ؟ همانطور که سرش زیر بود گفت:« هر وقت حجابت را درست کردی بیا تا بهت جنس بدم» ━━◈❖✿❖◈━━ 🔗کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر خراسان شمالی: 🆔 @abm_khshomali
💠اسلحه ی زبان ✅برای مأموریت اعزام شدند اهواز . با هم رفتند کنار پل کارون. چهره ی محمد حسین درهم رفت، وضعیت نامناسب پوشش خانواده ای نظر او را جلب کرد. دستش را گرفت. گفت :«بریم عملیات با اسلحه زبان» کشان کشان دوستش را برد طرف آن خانواده ؛ با چهره گشاده رفت سراغ پیرمردی که سرپرست بود و گفت: «آقای محترم هیچ میدانید این جا بوی باروت جنگ به مشام میرسه؟ می دانید اهواز از شهرهای مقاوم خط مقدم جنگه. میدانید شما میزبان خوب رزمندگان هستید؟ پیر مرد گفت: «خوب حالا باید چه کار کنم؟» به او گفت «ما که از شما چیزی نمیخواهیم فقط پایبندی شما مردم محترم را به ارزشها و آرمانهای اسلامی میخواهیم پیر مرد فهمید صورت محمد را بوسید و گفت: به شرطی که ما را هم شفاعت کنی. ━━◈❖✿❖◈━━ 🔗کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر خراسان شمالی: 🆔 @abm_khshomali
💠رعایت قانون واجبه ✅سوز سرمای بیرون از لای شیشه های ماشین به داخل می آمد راننده که گویی بیش از محمد برای رسیدن عجله داشت پیچید در خیابان یک طرفه تا راهش را نزدیککند . محمد زد روی پاش گفت: چه خبره !داری گناه میکنی؛ در قانون جمهوری اسلامی یک طرفه رفتن ممنوعه. قانون را رعایت نکنی گناه کردی :مثل اینکه نمازت قضا بشه.» ━━◈❖✿❖◈━━ 🔗کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر خراسان شمالی: 🆔 @abm_khshomali
💠افتخار جامعه باشید ✅شهید حسین قجه ای 🔷با چند تا از دوستانش نشسته بودند کنار زاینده رود، بساط عیش و نوش و مسکرات و مواد مخدر هم به راه بود. یک دفعه صدایی به گوشش خورد؛ حسین بود. هم اسلحه داشت هم حکم بازداشت؛ اما رفت نشست کنارشان، یه سیخ کباب برداشت، شروع کرد به خوردن. کلی براشون حرف زد. آخر حرفهاش گفت: «سعی کنید باعث افتخار جامعه باشید نه سربار جامعه» از حرفهاش شرمنده شدند. وقتی بلند شد برود نگذاشتند، جلوی چشمش همه ی وسایل گناه را از بین بردند. یکی از آنها بعد از سالها به عکس حسین با گریه نگاه می کرد و اینها را میگفت. ━━◈❖✿❖◈━━ 🔗کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر خراسان شمالی: 🆔 @abm_khshomali