دارم با قیافه لبای کش اومده تا زیر گوش و چشای بغضی نگاش میکنم و همین الان میخوام برم نجف 🚶🏻♀🚶🏻♀🚶🏻♀🚶🏻♀🚶🏻♀
هدایت شده از نوتیف ناشناسای آبنبات
📪 پیام جدید
💬شده تاحالا باوجود 1000تاکانال و پی وی پر از پیام احساس تنهایی کنی اونم فقط از نبود یک نفر و پیامای سین نخورده یه پی وی؟!
#دایگو
به این صورت که وقتی اکانتا رو نگاه میکنی حس میکنی داری متهمین ردیف اول و دوم پرونده رو میخونی
میم عین،صاد ضاد،طا ظا،عین غین،فِ قاف،کاف گاف،لام میم،نون واو..
هدایت شده از [مامانِ کیومرث]
جانم-علی-.mp3
14.47M
انقد دوسش دارم که وقتی گوشش میدم،موهای تنم سیخ میشه
من الهی قربونِ اون اولین نفری بشم که تو اجدادم اسم علی و بچههاشو برده،به ولایتشون شهادت داده و براشون گریه کرده..
هدایت شده از _نوارکاسِت
فکر کردن به شما وظیفهایست که هرچند وقت یکبار برگردن خودم میدانم آقای دست و پا شکستهها !
اما باورتان نمیشود ، آنقدر تاریخ آخرین دیدارمان روبه انقضا رفته که خواه ناخواه همیشه به شما فکر میکنم. همان موقعی که لیوان آب خنک را سر میکشم ، یاد نوای مای بارد عراقیها میافتم. دفتر و کتاب هایم را توی کوله که میچینم ، کوله را که روی دوشم جا به جا میکنم دلم میرود به روزهای گرم و جان کاه آن سفر. میرود موکب حضرت معصومه، که بعد از یک خواب دلچسب ، جمع و جور کردیم که راه بیوفتیم. همان موقع بود، بابا پرسید که کولهام سنگین است؟ سنگین بود، اما دلم نمیخواست به او بدهم. دلم میخواست خودت ببینی با بارِ سنگینِ روی دوشم این همه راه را به سویت آمدهام. من وقتی غذا میخورم ، فکر میکنم ، راه میروم ، گریه میکنم ، میخندم ، استکان میشویم ، پا درد به سراغم میآید ، کفش تابستانی میپوشم ، چای شیرین میخورم ، نماز میخوانم ، زیارت نامه میخوانم ، لباس مشکی میپوشم ، بخاطر گرد و خاک سرفه میکنم ، انگشتر در نجف میاندازم، کباب ترکی میخورم ، فلافل میخورم ، شیر داغ میخورم ، عطر گلاب به مشامم میرسد ، اصلا هرچیزی مرا یاد شما میاندازد.
میبینی که چقدر دلتنگم ؟ صدایتان کردم آقای دست و پا شکستهها ، چون کارتان همین است. سرپرستی کردن از ما بیدست و پاها، ما کم ها ما کوچک ها. خودمان که بلد نیستیم مراقبت کنیم از خودمان. حواست اگر نباشد ، زمین میخوریم ، زخمی میشویم و باز تو باید تیمارمان کنی. باز باید خوبمان کنی. حواست اگر نباشد دلمان پر میشود از غمباد. باید خالیاش کنی از هرچه غم است و شادی در قلبمان سرازیر کنی. باید حواست باشد. خودت خواستی قیم ما باشی. دیگر نمیتوانی زیرش بزنی !
میدانم. میدانم این کلمات پیش پا افتاده حق حضور دائمیات در زندگیهایمان را ادا نمیکند. میدانم هجی حروف عشق حتی چیزی بیشتر از این چیزهاست. اما چه میشود که ما وسعتمان همین است. بگذار صدایت کنیم. بگذار کنارت بمانیم و از هوای معطر به تو تنفس کنیم.
آقای دست و پا شکسته ها !
#شرحیات
ساداتهای عزیز و سیدای محترم
با زبون خوووووش ورمیدارید عیدی منو میدید
وگرنه مامور میارم در خونتون
آدرس هم خواستید بگید تقدیم کنم🦦
اینهمه فلانیسادات و سیدفلان نمیبندیم به ریشتون که عید غدیر به ما عیدی ندیداا
هدایت شده از [آبنباتِ تُرش!]
اصفهان با آنهمه وسعت شده نصفِ جهان
یک وجب قد داری و کلِ جهانم گشتهای:)))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوران کنکورمون تو مدرسه:))))
وای وقتی به این فکر میکنم که بعضی وقتا میکروفون دستم میگرفتم و جیغجیغ میکردم و شعرای چرت و پرتی مثل پنگول و ململ و این زهرمارا رو میخوندم دلم میخواد پنجره رو باز کنم خودمو پرت کنم پایین:)))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه ساکت و خانوم شدم
البته اینکه دارم مخ کسایی که تو «مامان کیومرث»ـنو میخورم بیتاثیر نیست
واسه کنکوریا که دعا میکنید برای بچههای مطهری دوووبل دعا کنید(هاهاها،پارتیبازی)