می‌دمد صبح و کِلِّه بست سحاب الصُبوح الصُبوح یا اصحاب می‌چکد ژاله بر رخ لاله المُدام المُدام یا احباب #حافظ @aboajor

با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم که شهیدان که‌اند؟ این همه خونین‌کفنان گفت حافظ من و تو محرم این راز نه‌ایم از می لعل حکایت کن و شیرین‌دهنان #حافظ @aboajor

شراب امن و می بی غش و رفیق شفیق گرت مدام میسر شود زهی توفیق #حافظ @aboajor

هاتفی از گوشهٔ میخانه دوش گفت ببخشند گنه، مِی بنوش لطف الهی بکند کار خویش مژدهٔ رحمت برساند سروش این خرد خام به میخانه بر تا می لعل آوردش خون به جوش گرچه وصالش نه به کوشش دهند هر قدر ای دل که توانی بکوش لطفِ خدا بیشتر از جرم ماست نکتهٔ سربسته چه دانی؟ خموش #حافظ @aboajor

دلا ز نورِ هدایت گر آگهی یابی چو شمع، خنده زنان ترک سر توانی کرد #حافظ @aboajor

یک قِصّه بیش نیست غمِ عشق و وین عجب کز هر زبان که می‌شنوم، نامکرّر است #حافظ #غدیر #شیعه_ی_علی @aboajor

گر غم خوریم خوش نَبوَد، بِه که مِی خوری #حافظ @aboajor

شربتِ قند و گلاب از لبِ یارم فرمود نرگس او که طبیبِ دلِ بیمارِ من است #حافظ @aboajor

خیز و در کاسه ی سر آب طربناک انداز پیش تر زانکه شود کاسه ی سر خاک انداز #حافظ @aboajor

ترسم که صرفه ای نبرد رو‌ز بازخواست نان حلال شیخ ز آب حرام ما #حافظ @aboajor

بفشان عرق ز چهره و اطراف باغ را چون شیشه های دیده ی ما پرگلاب کن ایام گل چو عمر به رفتن شتاب کرد ساقی به دور بادهٔ گلگون شتاب کن #حافظ @aboajor

فتنه می‌بارد از این سقفِ مُقَرنس برخیز تا به میخانه پناه از همه آفات بَریم #حافظ #علی_ولی_الله @aboajor

آن پیک نامور که رسید از دیارِ دوست آورد حِرز جان ز خط مشکبار دوست خوش می‌دهد نشان جلال و جمال یار خوش می‌کند حکایتِ عِزّ و وقار دوست #حافظ @aboajor

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم لطف ها می‌کنی ای خاک رهت تاج سرم #حافظ @aboajor

سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود طلب از گمشدگان لب دریا میکرد #حافظ @aboajor

منم که دیده به دیدار دوست کردم باز چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز نیازمند بلا گو رخ از غبار مشوی که کیمیای مراد است خاک کوی نیاز #حافظ @aboajor

که ای صوفی شراب آنگه شود صاف که در شیشه برآرد اربعینی #حافظ #چهلم_شهدای_خدمت #شهید_جمهور @aboajor

از آستان پیر مغان سر چرا کشیم دولت در آن سرا و گشایش در آن در است #حافظ @aboajor

«دولت» از مرغ همایون طلب و «سایه ی او» زان که با زاغ و زغن شهپر دولت نبود #دولت_سایه_دولت_آفتاب #حافظ @aboajor

خیز و در کاسه ی زر آب طربناک انداز پیش تر زانکه شود کاسه ی سر خاک انداز #حافظ @aboajor

...جامِ می و خونِ دل هر یک به کسی دادند در دایرهٔ قسمت اوضاع چنین باشد غمناک نباید بود از طعنِ حسود ای دل شاید که چو وابینی خیرِ تو در این باشد... #حافظ @aboajor

روز اول که سر زلف تو دیدم، گفتم: که پریشانی این سلسله را آخر نیست #حافظ @aboajor

هر گَه که دل به عشق دهی خوش دمی بود در کارِ خیر حاجتِ هیچ استخاره نیست #حافظ @aboajor

هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک #حافظ #پدر #سایه_ی_سر #کوه #علی @aboajor

شرابی تلخ میخواهم که مرد افکن بود زورش که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش #حافظ #به_تو_ای_سم_ناب_مدیونم #چای @aboajor

سلام به صبح و جان های به نور آشنا ز در در آ و شبستان ما منور کن هوای مجلس روحانیان معطر کن #حافظ #aboajor