eitaa logo
آب وآجر.الهه بیات مختاری
231 دنبال‌کننده
350 عکس
126 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خانه ی دل ما را از کرم، عمارت کن! پيش از آنکه اين خانه رو نهد به ويراني @aboajor
عاشق آن نیست که هر لحظه زند لاف محبت مرد آن است که لب بندد و بازو بگشاید @aboajor
سخت است بغضی در دل آیینه ات باشد سنگینی دنیا به روی سینه ات باشد هی رد شوی هی باز برگردی به اندوهت افتاده باشد بالگردی در دل کوهت افتاده باشد گریه ای در شیب کوهستان برگشته باشد دست خالی بغض از باران ما منتظر بودیم برگردی زمان رد شد حال زمین و آسمان هر لحظه هی بد شد یعقوب وار عطر تو را در کوه ها جستیم تا صبح خط گریه را با گریه ها شستیم یوسف به چاه این بار نه تا آسمان رفته است جان در جمال روی جانان از جهان رفته است حالا ببین یک شهر دنبال تو می‌گردند دنبال رد زخمی بال تو می‌گردند حالا ببین دنیا شده درگیر چشمانت تیتر خبرهای جهان تصویر چشمانت با پای درد مردمت تا کوه ها رفتی از دره ها بی رد پا سمت خدا رفتی قامت به قدقامت پی خیر العمل بستی باور ندارم رفته ای... تو زنده ای هستی! اینجا کنار مردمی در روستاهایی در نقطه های مرزی تا ناکجاهایی بین عشایر با گل و لبخند می آیی با افتتاح چند سد و بند می آیی جایی کنار کارگرهای زغال سنگ با مردمان روستا با دردشان یک رنگ در قریه های خشک سالی آب می آری زخم زبان ها میخوری و... تاب می آری با دردهایت آمدی مثل پدر باشی کم را خودت برداشتی تا بیشتر باشی در راه خدمت سابقون السابقون بودی توآیه ی انا الیه الراجعون بودی هرگز نبوده پرچمت بر خستگی تسلیم تو خستگی را خسته کردی سیدابراهیم پیدا تویی و ما میان مه گرفتاریم ما داغ سنگین نبودت را به دل داریم دنیا پریشان تر شده انگار بعد از تو دریا خروشان تر شده بسیار بعد از تو حالا مقیم حضرت خورشید روح تو روح بلند و روح پاک و پر فتوح تو شعر تنت منظومه ی پاک سیاوش شد آیات نورانی ابراهیم و آتش شد اخلاص پای ثابت مردان میدان است آری حماسه قصه ی بگذشتن از جان است ما کم نداریم از سیاوش ها و رستم ها مردان مرد عرصه ی مرصاد ...محکم ها هر برهه از تاریخ را ما امتحان دادیم در کربلا ها ایستادیم و جوان دادیم خیبر به خیبر یا علی گفتیم و جنگیدیم در لحظه ی والفجرها در خون درخشیدیم شد یک نفر کم ، ما ولی صدها نفر گشتیم کشتند ما را ما ولی هی بیشتر گشتیم ما ملت راه حسینیم و رشادت ها انگشتر خونین در وقت شهادت ها نصر من الله شب پیکارهای سخت فتح قریب عن‌قریب کارهای سخت حاشا اگر پرچم به دست ناکسان باشد هر انتخاب ما خودش یک امتحان باشد هر چند پر پیچ و خم و هر چند تاریک است با نور «مصباح الهدی » این قله نزدیک است
ما ملت راه حسینیم و رشادت ها انگشتر خونین در وقت شهادت ها @aboajor
شرح این آتش جانسوز نهفتن تا کی سوختم سوختم این سوز نگفتن تا کی آه رفح رفح رفح @aboajor
نتانیاهو:حمله به اردوگاه آوارگان رفح اشتباه «غم انگیز»ی بود!! زنده زنده خبر زنده دگر سوخته است آهِ در سینه ی ما آتشِ افروخته است زنده زنده خبر سوختن آورد کسی بوی خاکستر صدها بدن آورد کسی بس که داغ است خبر سینه و‌سر میسوزد رفح از آتش سنگین جگر میسوزد اشتباهی که غم انگیز تو خواندیش ببین خشم را در نفس سینه تکاندیش ببین مرگ افتد به تن و جان تو از آتش ما شعله افتد به گریبان تو از آتش ما 😭 @aboajor
30.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
: اجتماع_عاشوراییان در مراسم زنجیر زنی و عزاداری شهدای خدمت استان کرمان شهرستان بم شنبه ۵ خردادماه پخش از شبکه های سیما میدان امام خمینی (ره) دارالصابرین بم @aboajor
در کرببلا بی طرفان بی شرفانند تاریخ همان است حسینی و یزیدی @aboajor
تو را شبانه چو گل از دل گلاب گرفتند به روی موج ، تنت را به آب و تاب گرفتند ورق ورق بدنت را از عمق سوره ی دریا از آیه های طلاکوب خط آب گرفتند سبو به میکده بردند جام سبز سرت را چنان شکفته شد از سرخی اش شراب گرفتند گذشتی از دل تاریکخانه ی شب دنیا شبی که عکس تو را رو به آفتاب گرفتند شبی که عکس تو را روی دست آینه بردند شبی که چشم تو را گوشه گوشه قاب گرفتند و مرگ مطلع یک شعر تازه بود ...سرودی و قالب تنت از وزن ها شتاب گرفتند چقدر ساری و جاری ست در نگاه تو دریا چقدر شعر که چشم تو را خطاب گرفتند خوشا به لحظه ی پرواز روح های مطهر که وقت رفتن شان حق انتخاب گرفتند میان رکعت آخر به ذکر نافله هاشان قنوت های پر ازدست مستجاب گرفتند که سر به سجده ی سربند یا حسین نشاندند و از توسل بر فاطمه جواب گرفتند که وقت رفتن شان جام زندگی به شهادت زدند و پای امام زمان رکاب گرفتند تو نور محفل شعری که سالگرد عروجت تمام قافیه ها از تو بازتاب گرفتند @aboajor
آب وآجر.الهه بیات مختاری
در کرببلا بی طرفان بی شرفانند تاریخ همان است حسینی و یزیدی #میلاد_عرفان_پور @aboajor
حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد خلاص از قفس وعده و وعیدت کرد سیاه بود و سیاهی هر آنچه می دیدی تو را سپرد به آیینه ، رو سپیدت کرد چه گفت با تو در آن لحظه های تشنه حسین؟ کدام زمزمه سیراب از امیدت کرد به دست و پای تو بار چه قفل ها که نبود حسین آمد و سر شار از کلیدت کرد جنون تو را به مرادت رساند ناگاهان عجب تشرف سبزی! جنون مریدت کرد نصیب هر کس و ناکس نمی شود این بخت قرار بود بمیری خدا شهیدت کرد نه پیشوند و نه پسوند ، حر حری تو حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد @aboajor
از سنگ قدمگاه چنین پر نور است فیروزه ی این شهر اگر مشهور است یک بار گذر کردی و یک عمر هنوز عطر تو به پیراهن نیشابور است @aboajor
مانند لباس در کمد تا بشوم یا در چمدان مادرم جا بشوم ای کاش دوباره با عروسک هایم گم باشم و در صحن تو پیدا بشوم @aboajor
خاطرم هست خاطرات حرم بچگی هام تو ایستگاه حرم ساندویچای نذر نون و پنیر خط پنجاه چارراه حرم جلوی باغ نادری هربار دس فروشای پیر انگشتر بچگیم و گرفته بود محکم چادر امن مشکی مادر هی شلوغی ،مغازه و بازار هتلای بلند بلند ...هزار لای جمعیت مسیر حرم زیر لب مادرم میکرد تکرار "السلام علیک یا ضامن" "یا انیس النفوس آقاجان" "قربون غربتت برم آقا" "ای تو شمس الشموس آقا جان" تو ندونستنای بچگیام بغض مادر رو خوب فهمیدم چشم خیس و تو چادر مشکیش گوشه گوشه تو روسریش دیدم این کیه...؟ این که مادرم هربار گریه هاش و میاره تو حرمش این چه آقاییه که هر کی میاد قسمش میده اون و به کرمش حتی مادر که روی پادردش السلام علیک میخونه رو به گنبد طلا که وامیسته دیگه دردی براش نمی‌مونه تو شلوغی صحن خلوت داشت تو رواقای تو سرم انگار تو شلوغی صحن گم میشد درد پاهای مادرم انگار عشق تو پای به پای بچگیام هی بزرگ و بزرگ تر میشد حالا من گوشه های پیرهنم موقع السلام تر میشد حالا من پا به پات با پسرم میرسونم خودم رو پابوست از نشابور تا خود حرمت از دل تنگ تا دل توس ت عشقت و خونوادگی داریم سینه سینه تا چارراه حرم هر کجا مونده رونده شیم بازم رو میاریم به سرپناه حرم @aboajor
تعریف من از عشق همان بود که گفتم در بند کسی باش که در بند حسین است 🏴 @aboajor
آفتابا بار دیگر خانه را پر نورکن @aboajor
آب وآجر.الهه بیات مختاری
تعریف من از عشق همان بود که گفتم در بند کسی باش که در بند حسین است #محسن_کاویانی #چهل_روز_تا_محرم🏴 @
تا کرب و بلا قدم قدم باید رفت هر بند شبیه محتشم باید رفت اینجا حرم رضا و آنجاست حسین بین الحرمین ازین حرم‌ باید رفت @aboajor
شهید نیستم اما تو کوچه ی خود را به پاس این همه سرگشتگی‌ به نامم کن @aboajor
آب وآجر.الهه بیات مختاری
شهید نیستم اما تو کوچه ی خود را به پاس این همه سرگشتگی‌ به نامم کن #علیرضا_بدیع @aboajor
درین محاکمه تفهیم اتهام ام کن سپس به بوسه ی کارآمدی تمام ام کن اگرچه تیغ زمانه نکرد آرام ام، تو با سیاست ابروی خویش رام ام کن به اشتیاق تو جمعیتی ست در دل من بگیر تنگ در آغوش و قتل عام ام کن شهید نیستم اما تو کوچه ی خود را به پاس این همه سرگشتگی به نام ام کن شراب کهنه چرا؟ خون تازه آوردم... اگر که باب دلت نیستم حرام ام کن لبم به جان نرسید و رسید جان به لبم تو مرحمت کن و با بوسه ای تمام ام کن @aboajor
پرنده ام که به ناگاه خورده بر شیشه پری در آن طرفم... پاره ای درین سویم @aboajor
یار بی پرده از در و دیوار در تجلی است یا اولی الابصار الهی به امید تو @aboajor
روز زیارتی مخصوص آقاجان مون امام رضا @aboajor