eitaa logo
ابوابراهیم۵٧
51 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
9 فایل
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🌐 گاه نوشت #ابوابراهیم 🆘 eitaa.com/aboebrahim57 📳 hoorsa.com/aboebrahim57 💻 http://aboebrahim57.blog.ir 💠 ما را به دوستان معرفی کنید. ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️پیش گویی آیت الله العظمی بهجت (ره) از رهبری آیت الله العظمی خامنه ای! 🔺به نقل از فرزند آیت الله بهجت 🆘 @aboebrahim
8.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 اختلاف نظر آیت الله بهجت (ره) و امام خمینی (ره) بر سر نقش مردم در حکومت☝️ ✖️مردم نباشند، این انقلاب ساقط می‌شود! 🎙سخنان حجت الاسلام رهدار در تلویزیون 🆘 @aboebrahim
🔻 مردم مشهد در بحبوحه تبلیغات انتخابات مجلس مراقب باشند و از حمایت و پشتیبانی علامه مصباح همانی که آقا نامیدندش غافل نشوند. 🔻 مبادا این امانت بر زمین بماند و مجددا آقا از انتخاب نشدن این عالم سترگ،مجاهد بینظیر و مبارزی خستگی ناپذیر دلگیر شوند و بفرمایند که فقدان حضور علامه مصباح در خبرگان رهبری موجب تضعیف انقلاب است. @aboebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسن رحیم پور ازغدی؛ امام خمینی (ره) می‌گویند مواظب باشید رئیس‌جمهور ها، وکلای مجلس، مسئولین حکومت در سه قوه از طبقه ای باشند که محرومیت مستضعفان جامعه را لمس کرده باشند الان نماینده‌ها و وزرا کجا و با چه وضعی زندگی میکنن 🤔 @aboebrahim
18.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 راهش اینه قلبت بشه حرم‌الله 🎙 حاج حسین یکتا ✅ @aboebrahim
4_5922559047038404363.pdf
485.8K
🔺متن کامل وصیت‌نامه الهی سیاسی سردار شهید سپهبد با عنوان «میثاق‌نامه » منتشر شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابوابراهیم۵٧
‌#رمان #نخل_سوخته 📚 📖قسمت 8⃣1⃣ 📚📖عراقی‌ها همه جا رو گشتن، اما اصلا متوجه شکاف نشدن. من هم خوابم می
‌ ‌ 📚 📖قسمت 9⃣1⃣ 📚📖محل استقرار واحد، پاسگاه بوبیان بود در شلمچه. محور شناسایی هم جزیره‌ای در همین منطقه بود. بخاطر دید مستقیم دشمن امکان رفت و آمد به جزیره در روز وجود نداشت. ✅بچه‌ها می بایست شب حرکت کنن و روز بعد رو برای دیده بانی در جزیره بمونن و فردا شب دوباره به مقر برگردند. از طرفی نمی تونستن قایق رو در اطراف جزیره رها کنن، یعنی باید افراد دیگه ای اونا رو می رسوندن و شب بعد دوباره برای آوردنشون جلو می رفتن. ✅اون شب نوبت شهید کاظمی و شهید مهرداد خواجویی بود. هردو آماده شدن.بچه‌ها اونا رو به محل مورد نظر رسوندن و برگشتن. قرار شد فردا شب دوباره به سراغشون بریم. 🔴روز بعد نزدیکی های غروب مه غلیظی تموم منطقه رو پوشاند. وجود این مه خصوصا در شب مشکل جدی و اساسی در کار تردد ایجاد کرد. ⁉️اصلا نمی تونستیم جهت رو تشخیص بدیم، و مسیر حرکتمون رو مشخص کنیم. استفاده از قطب نماهم بدلیل تلاطم آب و در نتیجه تکون های شدید قایق امکان نداشت. ‼️با همه‌ی این حرفها گروهی که قرار بود برای آوردن بچه‌ها بره،حرکت کرد. اما لحظه ای بعد برگشت. گفتند به هیچ وجه امکان جلو رفتن نیست، و اونا هم نتونستن راه رو پیدا کنن. 🔴هوا به طور کلی سرد بود و این سرما در شب شدت بیشتری می گرفت.کاظمی و خواجویی هم امکانات مناسبی برای موندن در جزیره نداشتن، چون اصلا نیروی شناسایی نمی تونه وسایل زیادی باخودش حمل کنه. ⁉️به همین دلیل باید سریعتر فکری برای برگردوندن بچه‌ها می کردیم. اما چاره چه بود؟ زمان می گذشت، هوا سردتر می شد و از شدت مه ذره ای کاسته نمی شد. بیست و چهار ساعت از رفتن بچه‌ها گذشته بود و تا اون لحظه قطعا فشار زیادی رو متحمل شده بودن. ✅حسین که در جریان همه‌ی قضایا بود یه لحظه از فکر بچه‌ها بیرون نیومد، سعی می کرد راه مناسبی پیدا کنه. عاقبت فکری به نظرش رسید... ✔️به روایت از حسین متصدی 🔻 🌷 ... 🍃🌹🍃🌹 @aboebrahim
ابوابراهیم۵٧
‌ ‌#رمان #نخل_سوخته 📚 📖قسمت 9⃣1⃣ 📚📖محل استقرار واحد، پاسگاه بوبیان بود در شلمچه. محور شناسایی هم جز
‌ ‌ 📚 📖قسمت 0⃣2⃣ 📚📖حسین بلاخره فکری به نظرش رسید، تعدادی تیر رسام پیدا کرد و آورد. گروه دیگری تشکیل داد و به اونا گفت: شما حرکت کنین من هرچند لحظه یک بار تیری به سمت جزیره شلیک می کنم. ‼️شما جهت حرکت تیرها رو بگیرین و برین جلو، در بازگشت هم به محل شلیک توجه کنین وعقب بیایین. گروه، حرکت کرد و حسین هم تیرها رو درون خشابی گذاشت. 🔴اسلحه رو مسلح کرد و بعد از چند لحظه اولین تیر رو شلیک کرد. این کار هر چند دقیقه تکرار می شد. اما هنوز چند تیر بیشتر شلیک نشده بود که دیدیم بچه‌ها دوباره برگشتن. ⁉️گفتند که این راه هم فایده‌ای نداره، تیرها به خوبی دیده نمی شه. و نمی تونیم جهت حرکت رو تشخیص داد. حسین هر لحظه بخاطر آن دونفر بی تاب تر می شد. 🔰نهایتا شهید پرنده غیبی رو صدا زد، و جلسه ای گذاشتن، تا با مشورت هم راهی پیدا کنن. یه بار دیگه امکانات موجود و شرایط منطقه رو بررسی کردن و بلاخره تصمیم گرفتن خودشون دست بکار شوند. ‼️هردو به طرف جزیره حرکت کردن، یه سری تیرک برق اونجا بود. سعی کردن با رسیدن به تیرک ها و کمک از اونا راه رو پیدا کنن. از گذشت زمان مشخص بود که اونا نیزبه سختی پیش میروند. ✅سرانجام بعد چند ساعت قایقشون از لابه لای مه پیدا شد،اما ظاهرا دونفر بیشتر نبودن. وقتی قایق به ساحل رسید دیدیم، کاظمی و خواجویی بی حال کف قایق افتادن. ✅هردو زنده بودن اما سرمای شدید جزیره بی حسشون کرده بود، توان اینکه قدمی بردارند و یا حتی خودشون رو سرپا نگه دارن رو نداشتن. هر دو بی رمق و بی حال افتاده بودن، بچه‌ها بسرعت کمک کردن و اونا رو برای استراحت و مراقبت به سنگر بردند. ✅خدا میدونه اگه دیرتر سراغشون می رفتیم چه اتفاقی می افتاد. وقتی حسین از قایق پیاده شد رضایت و خوشحالی رو می شد از چهره اش خوند. همه می دونستیم که او هر سختی رو تحمل می کنه اما طاقت دیدن ناراحتی بچه‌ها رو نداره. ✔️به روایت از حسین متصدی 🔻 🌷 ... 🍃🌹🍃🌹 @aboebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا