eitaa logo
ابوابراهیم۵٧
51 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
9 فایل
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🌐 گاه نوشت #ابوابراهیم 🆘 eitaa.com/aboebrahim57 📳 hoorsa.com/aboebrahim57 💻 http://aboebrahim57.blog.ir 💠 ما را به دوستان معرفی کنید. ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
مشاهده در ایتا
دانلود
7.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥⭕️ علامه شهید مطهری: "بزرگترین رسالت علما، با اجتماع است" @aboebrahim
6.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 امام خمینی(ره) سالها قبل دلیل عدم ائتلاف نیروهای انقلابی را بیان کرده بود. 🆔 @aboebrahim
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 رهنمود رهبر انقلاب درباره رأی دادن بر اساس فهرست‌های انتخاباتی 🔺آیا لیستی رای دادن کار غلطیه!؟ 🆘 @aboebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اعتراف بزرگ محسن هاشمی: ۳۲ سال است کشور در دست اصلاح طلب‌ها و همین اعتدالگراهاست! 🔺مجری: خدا خیرتون بده پس..! 🆘 @aboebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابوابراهیم۵٧
‌#رمان #نخل_سوخته 📚 📖قسمت 6⃣2⃣ 📚📖در هور چند مرتبه نزدیک بود عراقی‌ها حسین رو بگیرند، یه بار رفته بو
‌ ‌ 📚 📖قسمت 7⃣2⃣ 📚📖بعد از اولین باری که شیمیایی شد دکترها براش عینک تجویز کرد. اما نمره ی چشمش طوری بود که شیشه ی عینک پیدا نمی شد، با مصیبت زیاد موفق شدیم در قم شیشه رو پیدا کنیم. ✅عینک درست شد وحسین چهار-پنج ماه بعد که برگشت دیدم همراهش نیست. گفتم: آقا حسین عینکت کجاست؟ چرا دیگه به چشمت نمی زنی. -گفت: راستش اون رو گم کردم. -گفتم: آخه مگه میشه ؟ چی شده؟ 🔴 -گفت: یکی از شبهایی که برای شناسایی روی ارتفاعات دشمن رفته بودم، به دو نفر گشتی های عراقی برخوردم. تا اومدم به خودم بجنبم بالای سرم بودن. درگیر شدیم اول یکی از اونا رو زدم و به پایین ارتفاع پرت کردم اما دیگری سماجت کرد و بلاجبار با مشت و لگد به جان هم افتادیم. ‼️ضربه ای به سرم خورد و بی حس روی زمین افتادم، اون عراقی هم از فرصت استفاده کرد و پاهام رو گرفت و به طرف پرتگاه کشوند. دیگه رمقی نداشتم که از خودم دفاع کنم. اون ضربه گیجم کرده بود.کار رو تموم شده می دیدم. 🔴با دستام سعی کردم جایی رو بگیرم تا نتونه من رو بکشونه اما فایده نداشت. دیگه تقریبا به لبه ی پرتگاه رسیده بودم. همون موقع عراقی که اصلا متوجه پشت سرش نبود، پاش به سنگی خورد و تعادلش رو از دست داد. ‼️پام رو رها کرد تا خودش رو نجات بده، اما قبل اینکه بتونه کاری انجام بده به پشت روی زمین افتاد و به پایین دره پرت شد. من هم بیهوش روی زمین افتادم و دیگه چیزی نفهمیدم. ✅وقتی به هوش اومدم دو سه ساعتی گذشته بود، تا حدودی نیرویم رو بدست آوردم ، بلند شدم و کشان کشان خودم رو به نیروهای خودی رسوندم. ✅وقتی حالم بهتر شد تازه متوجه شدم که از عینکم خبری نیست و در همون درگیری اون رو از دست دادم. ✔️به روایت از محمد علی یوسف اللهی 🔻 🌷 ... 🍃🌹🍃🌹 @aboebrahim
ابوابراهیم۵٧
‌ ‌#رمان #نخل_سوخته 📚 📖قسمت 7⃣2⃣ 📚📖بعد از اولین باری که شیمیایی شد دکترها براش عینک تجویز کرد. اما
‌ ‌ 📚 📖قسمت 8⃣2⃣ 📚📖 یک نمونه از سختی هایی که بچه‌های اطلاعات متحمل می شدن. مربوط به شناسایی هایی در جزیره مجنون جنوبی بود. من به دلیل اهمیت کار اطلاعات سعی می کردیم محل استقرارمون رو نزدیک اونا تعیین کنیم تا هم پیگیر کارشون باشیم هم بعضی مواقع همراهشون بریم و منطقه رو ببینیم. 🔴جزیره ی جنوبی منطقه ای باتلاقی بود و پوشیده از چولان و این، حرکت بچه‌ها رو خیلی مشکل می کرد. حسین اومد پیش من و گفت که در این محور مشکل آبراه داریم. یعنی مسیری که قایق یا بلم بتونه در اون حرکت کنه وجود نداره. ✅قرار شد باهم بریم و منطقه رو از نزدیک ببینیم، من و حسین و اکبر شجره و یه نفر دیگه از بچه‌ها بوسیله ی بلم رفتیم برای شناسایی. اونجا بود که فهمیدم بچه‌ها چه شرایط سختی رو می گذرونن. 🔴باتلاق خیلی روان بود و آب تا سینه ی آدم می رسید ، چولان ها بقدری کوتاه بودن که اگه به حالت عادی در قایق می نشستیم، تو دید عراقی‌ها قرار می گرفتیم. به همین خاطر بچه‌ها مجبور بودن روی قایق ها خم بشن و حرکت کنن. ‼️از طرفی منطقه پر از جونورای مختلف بود، همون روز وقتی جلو می رفتیم چشمم به یه افعی خورد که روی یه تیکه یونولیت چنبره زده بود. افعی متوجه ما شد و سرش رو بلند کرد. موقعی که رد می شدیم به طرفمون حمله کرد که حسین فوری با یه تیر اون رو کشت. ⁉️وقتی از شناسایی برگشتیم و پام رو روی زمین گذاشتم، احساس عجیبی داشتم. سوزش خاصی تموم بدنم رو در بر گرفته بود و علتش هم وضعیت اون باتلاق بود.حسین و بچه‌ها هر شب در این باتلاق که پر از وحشت و اضطراب بود، راه می رفتن و فعالیت می کردن. 💠 یکی از کارهای بسیار مهم و در عین حال عجیبی که اونا انجام می دادن درست کردن آبراه بود. کاری که در طول جنگ بی سابقه بود. ✨اونا شب تا صبح می رفتن و با داس چولان ها رو زیر آب می بریدن تا بتونن مسیر حرکت قایق ها رو باز کنن. اونم نه یه متر و ده متر ،بلکه چیزی حدود چهار کیلومتر. ✨چنان با عشق و علاقه کار می کردن که اگه کسی از نزدیک نمی دید فکر می کرد اونا در بهترین شرایط بسر می برن، آنچه که براشون مهم بود موفقیت در انجام مأموریت بود. ✅وقتی کار به نحو احسن انجام می شد، شادی تو چهره هاشون موج می زد ، شادی که ما رو هم خوشحال می کرد. ✔️به روایت از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔻 🌷 ... 🍃🌹🍃🌹 @aboebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌻باران که میبارد🌧 برایت تنگ تر میشود💔 🌻راه میوفتم در خیابان بدون چتر⛱ من میکنم و آسمان گریه😭 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @aboebrahim
❌ رهبر انقلاب ۹۸/۱۱/۲۹ در دیدار مردم آذربایجان شرقی: ▪️انتخابات خنثی‌کننده‌ی بسیاری از نیّتهای شومی است که آمریکایی‌ها در ذهن دارند، و صهیونیست‌ها در دل دارند علیه کشور. ✖️این بدل‌‌فنّ مکر و کید دشمنان ایران است؛ یک نمونه‌ای است از همان حضور به‌هنگامی که عرض کردیم خدا به آن برکت میدهد. 🔺اینجا هم حضور در پای صندوق انتخابات، به توفیق الهی مایه‌ی برکت خواهد بود. اگر خوب انجام بدهیم کارمان را، ممکن است تأثیرِ تحوّل‌آفرین داشته باشد. 🆘 @aboebrahim
❌ رهبر انقلاب ۹۸/۱۱/۲۹ در دیدار مردم آذربایجان شرقی: ▪️در انتخابات هم مثل ۲۲بهمن و بزرگداشت شهید سلیمانی دشمن به هدفش نمیرسد 🔺من به شما عرض بکنم که انتخابات یک جهاد عمومی است؛ مایه‌ی تقویت کشور است؛ انتخابات مایه‌ی آبروی نظام اسلامی است. 🔺می‌بینید در بیست‌ودوّم بهمن چه اتّفاق می‌افتد، در بزرگداشت شهید عزیزمان چه اتّفاق می‌افتد! در انتخابات، همین اتّفاق باید بیفتد؛ یعنی ببینند دشمنان که با وجود اصرار آنها برای اینکه مردم را از نظام جدا کنند، مردم به انتخابات اقبال میکنند که این اقبال، آبروی نظام اسلامی است. 🆘 @aboebrahim
❌ رهبر انقلاب ۹۸/۱۱/۲۹ در دیدار مردم آذربایجان شرقی: کسانی که این سابقه را دارند که در مقابل دشمن منفعلند، در مقابل دشمن قدرت ایستادگی ندارند، اعتماد به نفس ندارند، اینها انصافاً برای نمایندگی این ملّت مناسب نیستند. این ملّت اعتماد به نفْس ملّی دارد. 🆘 @aboebrahim