ابوابراهیم۵٧
#رمان 📚 #قصه_دلبری 💞 #قسمت_بیست_ونهم 9⃣2⃣ 💟وقتی به هوش آمدم، محمد حسین را دیدم😍 حدود هشت صبح 🌄بود و
#رمان 📚
#قصه_دلبری 💞
#قسمت_سیُم 0⃣3⃣
💟در ساعات⏱ مشخصی به من می گفتند: بروم به بچه شیر بدهم. وقتی می رفتم, قطره ای شیر نداشتم تا کمی شیر می آمد, زنگ📞 می زدم که: الان بیام شیر بدم؟ می گفتند: الان نه❌ اگه می خوای بده به بچه های دیگه. محمدحسین اجازه نمیداد. خوشش نمی آمد از این کار.
💟دو دفعه رفت آن دنیا و #احیا شد, برگشت. مرخصش که کردند, همه خوشحال شدیم که روبه بهبودی رفته است. #پدرم که تا آن روز راضی نشده بود بیاید دیدنش, در خانه تا نگاهش به او افتاد, یک دل نه صددل عاشقش شد😍 مثل پروانه دورش می چرخید و قربان صدقه اش می رفت. اما این شادی و شعف چند ساعتی بیشتر دوام نیاورد😔
💟دیدم بچه نمی تواند نفس بکشد. هی سیاه می شد. حتی نمی توانست راحت گریه کند😭 تا شب صبر کردیم اما فایده ای نداشت. به دلهره افتادیم که نکند طوری بشود. پدرم با عصبانیت می گفت: ازعمد بچه رو مرخص کردن که توی خونه #تموم_کنه. سریع رساندیمش بیمارستان. بچه را بستری کردند و ما را فرستادند خانه.
💟حال و روز همه بدتر شد. تا نیاورده بودیمش خانه, اینقدر به هم نریخته بودیم. پدرم دور خانه راه می رفت و گریه می کرد و می گفت: این بچه یه شب اومد خونه, همه رو وابسته💞 و بیچاره ی خودش کرد و رفت!
💟محمدحسین باید می رفت. اوایل ماه🌙 رمضان بود. گفتم: تو برو. اگه خبری شد زنگ📞 می زنیم. سحر همان شب از بیمارستان مستقیم به گوشی خودم زنگ زدند و گفتند: بچه تمام کرد😭 شب دیوانه کننده ای بود. بعد از پنجاه روز #امیرمحمد مرده بود و حالا شیر داشتم,
دور خانه می رفتم, گریه می کردم و روضه ی حضرت رباب ( سلام الله علیها)
می خواندم.
💟مادرم #سیسمونی ها را جمع کرد که جلوی چشمم نباشند. عکس ها, سونوگرافی ها وهر چیزی را که نشانه ای از بچه داشت, گذاشت زیر تخت. با پدر ومادرش برگشت. می خواست برایش مراسم ختم بگیرد: خاکسپاری, سوم, هفتم وچهلم. خانواده اش گفتند: بچه کوچیک این مراسما رو نداره. حرف حرف خودش بود.
💟پدرش باحاج آقا مهدوی نژاد که روحانی سر شناسی در #یزد بود صحبت کرد تا متقاعدش کند, محمدحسین روی حرفش حرف نمی زد. خیلی با هم #رفیق بودند.
#ادامه_دارد...
#کانال_ابوابراهیم
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
⬅️ ابوابراهیم کانال روشنگری
🌐 ابوابراهیم
🆘 https://eitaa.com/aboebrahim
☑️ @aboebrahim
💠 ما را به دوستان معرفی کنید.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈