ابوابراهیم۵٧
❣﷽❣ 📚 #رمان #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 9⃣ #قسمت_نهم
✫⇠ #اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
0⃣1⃣ #قسمت_دهم
📖 مثل اینکه به هم حرف هایی زده اید که......من درست نمیدانم. دهانم باز مانده بود😦 در جلسه رسمی به هم #بله گفته بودیم. انوقت به همین راحتی منصرف شده بود؟مگر به هم چه گفته بودیم⁉️
📖خداحافظی کردم و امدم خانه
نشستم سر سجاده📿 ذهنم شلوغ بود و روی هیچ چیز تمرکز نداشتم. امده بود خانه، شده بود #پسر گمشده مامان انوقت .... مامان پرسید کی بود پای تلفن ک ب هم ریختی؟؟
📖گفتم:صفورا بود گفت #اقای_بلندی منصرف شده است. قیافه ی هاج و واج مامان را که دیدم، همان چیزی که خودم نفهمیده بودم را تکرار کردم "چمیدانم انگار ب خاطر حرف هایمان بوده..."
📖یاد کار صبحم ک می افتم شرمنده میشوم. میدانستم از عملش گذشته و میتواند حرف بزند. با مهناز دختر داییم رفتیم تلفن عمومی📞 شماره بیمارستان را گرفتم و گوشی را دادم دست #مهناز، و گوشم را چسباندم به آن. خودم خجالت میکشیدم حرف بزنم
📖مهناز سلام کرد. پرستار بخش گفت: با کی کار دارید؟؟ مهناز گفت: با اقای بلندی #ایوب_بلندی صبح عمل داشتند. پرستار با طعنه پرسید شمااا؟؟ خشکمان زد😧مهناز توی چشم هایم نگاه کرد شانه ام را بالا انداختم
📖من و من کرد و گفت: از فامیل هایشان هستیم. پرستار رفت. صدای لخ لخ دمپایی امد. بعد ایوب گوشی را برداشت. بله؟؟! گوشی را از دست مهناز گرفتم و گذاشتم سر جایش😰 رنگ هر دویمان پریده بود و قلبمان تند تند💗 میزد.
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
#کانال_ابوابراهیم
#کانال_روشنگری
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
⬅️ ابوابراهیم کانال روشنگری
🌐 ابوابراهیم
🆘 https://eitaa.com/aboebrahim
☑️ @aboebrahim
💠 ما را به دوستان معرفی کنید.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
ابوابراهیم۵٧
❣﷽❣ 📚 #رمان #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 3⃣2⃣ #قسمت_ب
✫⇠ #اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
4⃣2⃣ #قسمت_بیست_وچهارم
📖چند روز بعد کارهای اعزامش🚌 درست شد و از طرف جهاد برای درمان رفت #انگلستان. من هم با یکی از دوستان ایوب و همسرش رفتم شاهرود. مراسم بزرگی آنجا برگزار میشد، زیارت عاشورا📕 میخواندند که خوابم برد.
📖توی خواب #امام_حسین را دیدم. امام گفتند: "تو بارداری ولی بچه ات مشکلی دارد". توی خواب شروع کردم به گریه و زاری😭 با التماس گفتم: اقا من برای رضای شما ازدواج کردم، برای رضای شما این مشکلات را تحمل میکنم، الان هم شوهرم نیست، تلفن بزنم چه بگویم⁉️ بگویم بچه ات #ناقص است؟
📖امام آمد نزدیک، روی دستم دست کشید و گفت: "خوب میشود"😊 بیدار شدم. یقین کردم رویایم #صادقه بوده؛بچه دار شدیم و بچه نقصی دارد، حتما هم خوب میشود چون امام گفته است. رفتم مخابرات و زنگ زدم📞 به ایوب.
📖تا گفتم خواب امام حسین را دیده ام زد زیر گریه😭 بعد از چند دقیقه هم تلفن قطع شد. دوباره شماره را گرفتم. برایش خوابم را تعریف نکردم❌ فقط خبر بچه دار شدنمان را دادم. با صدای بغض الود گفت: "میدانم شهلا، بچه #پسر است، اسمش را میگذاریم #محمد.
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
✅ #کانال_ابوابراهیم
✅ #کانال_روشنگری
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
⬅️ ابوابراهیم کانال روشنگری
🌐 ابوابراهیم
🆘 https://eitaa.com/aboebrahim
☑️ @aboebrahim
💠 ما را به دوستان معرفی کنید.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
ابوابراهیم۵٧
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 4⃣2⃣ #قسمت_بیست_وچهارم 📖چ
❣﷽❣
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
5⃣2⃣ #قسمت_بیست_وپنجم
📖نیت کرده بودیم که اگر خدا به اندازه یک تیم فوتبال هم به ما #پسر داد، اول اسمش را محمد♥️ بگذاریم. گفتم بگذاریم #محمدحسین؛ به خاطر خوابم؛ اما تو از کجا میدانی پسر است؟ جوابم را نداد.
📖چند سال بعد که #هدی را باردار شدم هم میدانست فرزندمان دختر است. مامان و اقاجون کنارم بودند، اما از این دلتنگیم💔 برای ایوب کم نمیکرد. روزها با گریه مینشستم، شش هفت برگه امتحانی برایش مینوشتم📝 ولی باز هم روز ب نظرم کشدار و تمام ناشدنی بود.
📖تلفن میزد. همین که صدایش را شنیدم، بغض گلویم راگرفت، "سلام ایوب" ذوق کرد😍 گفت: #صدایت را که میشنوم، انگار همه دنیا را به من داده اند. زدم زیر گریه "کجایی ایوب؟ پس کی برمیگردی؟"
-میدانی چند روز است از هم دوریم؟ من حساب دقیقش را دارم؛ دقیقا بیست و پنج روز📆
📖حرفی نزدم. صدای گریه ام را میشنید
-شهلا ولی دنیـ🌏ـا خیلی کوچک تر از ان است ک تو فکرش را میکنی. تو فکر میکنی من الان کجا هستم؟ با گریه گفتم: خب معلومه، تو #انگلستانی، من تهران، خیلی از هم دوریم ایوب.
-نه شهلا، مگر همان ماهی🌝 ک بالای سر تو است بالای سر من نیس؟
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
✅ #کانال_ابوابراهیم
✅ #کانال_روشنگری
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
⬅️ ابوابراهیم کانال روشنگری
🌐 ابوابراهیم
🆘 https://eitaa.com/aboebrahim
☑️ @aboebrahim
💠 ما را به دوستان معرفی کنید.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🌺🍃به یادِ شش گوشه
یادِ عشق پدر♥️ به #پسرِ نو رسیده...
🌸🍃و به یادِ #منتقم!
همان آرزوی پدر و پسر (سلام الله علیهما)...
🌼🍃مهدی جان!
دیدنِ روز #ظهورت
آرزوی "اکبر" است...
#میلاد_حضرت_علیاکبر(ع)مبارک
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🌐 گاه نوشت #ابوابراهیم
🆘 eitaa.com/aboebrahim57
🆔 gap.im/aboebrahim57
📳 hoorsa.com/aboebrahim57
💠 ما را به دوستان معرفی کنید.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈