تغییر ماهیت جنگ ها واقعیت انکار ناپذیری است که باید درباره آن صحبت کرد.
دگرگونی در پدیده های مختلف جغرافیایی، آب و هوایی، اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی و... بستر های جدیدی از جنگ و تنش را ایجاد کرده است.
تنش های آبی یا مواد غذایی از آن دست از جنگ هایی است که بسترهای آن به راحتی قابل مشاهده است
ترکیه به عنوان کشور فاقد انرژی و دارا بودن از اقتصاد توریست محور سی سال پیش جنگ آبی را آغاز کرد(آب در برابر نفت)
پروژه گاپ، در جنوب شرق آناتولی حجم وسیعی از دو رودخانه دجله و فرات را درپشت سدهای بزرگی نظیر آتاتورک و ایلیسو مهار کرده است
نزدیک به هفت میلیون هکتار زمین از اراضی عراق و سوریه را لم یزع کرده است.
سد آتاتورک شانزده برابر سد کرخه ایران گنجایش ذخیره آب دارد، سد ایلیسو نیز که نوزدهمین سد ایجاد شده ترکیه بر دجله است چهاربرابر کرخه گنجایش آبی دارد
براساس اطلاعات موجود، ترکیه قرار است 14 سد بر رودخانه ارس راه اندازی کند
این اطلاعات موجود است و میتونید دنبال کنید اما حرف من چیز دیگری است
جنگ آبی که ترکیه راه اندازی کرد و در حال خشک کردن سفره های زیرزمینی و آب شیرین ایران و عراق و سوریه است نمونه جدید جنگ است که عرض کردم
جنگ آبی ترکیه هیچ تفاوتی با تهاجم نظامی رژیم بعث به ایران ندارد.
تنها تفاوت در فهم عمق فاجعه و پیامدهای آن است.
زمانی به عمق فاجعه علم پیدا می کنیم که در باتلاق فرو رفتیم، تازه اگر آبی باشد که در آن فرو رویم
ابوقاسم
📌ما باید تحلیل درستی از اتفاقات منطقه و جهان داشته باشیم
نگاه راهبردی به حوادث به معنای این است که عقبه تحرکات بازیگران منطقه ای و بین المللی و ائتلاف های متنوع و تقسیم بندی های قدرت های همسو را عمیقا درک کنیم
اتفاقاتی که این روزها در قفقاز يا اوکراین درجریان است بسیار تعیین کننده است.
ایجاد موازنه قدرت دربرابر غرب مقدمه بسیار مهم برای حرکت به سمت نظم نوین جهانی است.
این موازنه در ساحت های مختلف درجریان است،
تنش در اوکراین يا جنگ انرژی در قفقاز و آسیای مرکزی برای چیست؟و بازیگران واقعی آن چه جریان هایی هستند؟
اوکراین و قفقاز محل تلاقي اراده های دوقدرت بلوک غرب و شرق است، نتیجه این تقابل ها در آینده جهان تاثیر گذار است.
چرا می گوییم نتیجه این بازی در دنیا تاثیرگذار است؟
چرا که بازیگران این میدان رقبای فکری یکدیگر اند و بخش زیادی از منابع انرژی جهان را در اختیار دارند یا بر آن مناطق مسلط اند.
در نگاه راهبردی که عرض شد شکست روسیه هیچ تفاوتی با شکست ایران یا. چین نخواهد داشت.
شکست روسیه در اوکراین برای ما و کشورهای همسو(چین، ونزوئلا، بلاروس و...) معنای خوبی ندارد
ما باید این را درک کنیم که آمریکا دقیقا در چه موقعیتی قرار دارد و درحال جنگیدن برای چیست؟ اگر این را درک کنیم می فهمیم که باید جنگ روسیه را بیش تر درک کنیم
ابوقاسم
📌هرچند پایداری صلح و امنیت میان کشورهای حوزه قفقاز جنوبی مطلوب همه بخصوص ایران است اما صلحی که حافظ منافع جمعی کشورها نباشد هرگز پایدار نیست
مطمئنا تحولات امنیتی و سیاسی آن سوی مرزها که تاثیر مستقیمی در امنیت ،اقتصاد و بسیاری از بسترهای اجتماعی و قومی ایران دارد مساله ای نیست که بتوان نسبت به آن عوامل بیرونی بی تفاوت ماند.
حد اقل ماجرا این است که حقیر اینگونه فکر می کنم.
بدون تردید قره باغ کوهستانی اگر به کریدور زنگزور ختم نشود ارزشی برای اردوغان و الهام علی اف نخواهد داشت.این گزاره کلیدی ترین نکته در این نوشته است.
پاشینیان نخست وزیر ارمنستان گفته ایروان آماده است از طریق اراضی خود مسیر ریلی برای اتصال نخجوان به باکو را راه اندازی کند.
اما اردوغان و علی اف سیونیک را سرزمین ترکی می دانند و بدون تردید برای الحاق آن برنامه دارند.
بر اساس شواهد و گفته رسانه های ارمنی این کریدور با هدایت کشورهای عضو ناتو فعال خواهد شد.
مساله اساسی تاثیر این تحولات بر برنامه های اقتصادی و ترانزیتی و سایر منافع ما در قفقاز جنوبی است
اول محاصره سرزمینی ایران و ممانعت برای اتصال به اوراسیا است که در بلند مدت قابل تصور است. این یعنی ما از نعمت جغرافیایی که داشتیم نیز استفاده نکردیم.
دوم تاثیر شکل گیری شبکه سرزمینی ترکی با تعصبات پان ترکیسم در شمال غرب کشور است که بدون تردید آثار امنیتی و قومی خود را در حوزه سرزمینی ما بخصوص در شمال غرب برجای خواهد گذاشت.
سیاست های آقای اردوغان و الهام علی اف از آن منظر که بدنبال تامین منافع بلند مدت خود هستند به هیچ وجه قابل اشکال نیست اما مساله عمق فاجعه در انفعال و تاثیر پذیری از این نقشه ها در داخل کشور است که خلاء جولان در سرزمین های تاریخی جداشده از ایران را فراهم کرده است،برخی در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بیش از انکه به منافع ملی بیاندیشند به نگاه های قومی توجه دارند که خب تا الان بخوبی موفق شدند.
نادیده گرفتن و بی توجهی به هویت تاریخی و الگوهای ملی و تمدنی در حوزه های تمدنی قفقاز و آسیای مرکزی نگاه غلط حاکمیت در بحث الگوهای سیاست گذاری شده در حوزه سیاست خارجی است ،متاسفانه این الگوهای ملی و هویت سرزمینی که این کشور داشته است امتداد اجتماعی پیدا نکرد و پیوند فکری مردم با پیشینه ملی شکل نگرفت،مساله ای که باعث شد دیگران برای ما تاریخ بنویسند و از وسط تاریخ به پیشینه ایران کهن بتازند.
ابوقاسم
📌مدیریت امنیت در شرق کشور
ناچاریم بعضی مسائل مهم و حساس را بی پرده و شفاف برای افکار عمومی توضیح دهیم.
امنیت در شهرها و استان های مرزی همجوار با کشورهای همسایه که بخاطر مشترکات قومی و نژادی و قرابت های مذهبی نیاز به الگوی متفاوتی از امنیت عمومی در سایر بخش های سرزمینی است.
نگاه همسایگان شرقی کشور یعنی پاکستان و افغانستان به مقوله امنیت نسبت به دغدغه های ما کاملا متفاوت است ، عدم تسلط دولت مرکزی این دو کشور بر مناطق حاشیه ای خود در نوار مرزی دیورند و منطقه شش گانه منشاء شکل گیری بسترهای مخرب برای ایران شده است و این تراژدی تلخ سال ها است که ادامه دارد.
با توجه به اشتراک های نژادی و قومی و مذهبی میان پاکستان و افغانستان با مناطق شرقی ایران پیچیدگی زیادی را بر مدیریت امنیتی در این منطقه ایجاد کرده است و طبیعتا نبود امنیت اقتصادی و توسعه نیافتگی شرق کشور از جمله سیستان و بلوچستان بستر تاثیر پذیری از نگاه های افراطی و بنیاد گرای آن طرف مرز ها از پاکستان و افغانستان را فراهم کرده است.
بدون تردید امنیت در مرزهای شرقی صرفا با مرزبانان تامین نخواهد شد، با توانمند سازی حوزه سرزمینی فقیر و کم برخوردار شرق می توان ضریب تهدیدات امنیتی را کاهش داد و این مساله نیز به اصلاح نگاه مدیریت امنیت در شرق کشور بستگی دارد.
با شکل گیری قدرت طالبان فصل جدیدی از قدرت های سازمان یافته معارض با امنیت قومی،مذهبی و نژادی در شرق کشور شکل گرفت و این مساله تهدیدات امنیتی این سوی مرز را بیش تر خواهد کرد.
سیاست راهبردی ایران در قبال افغانستان هرچه باشد مدیریت امنیت سیاسی و اقتصادی ،قومی ،مذهبی و.. شرق کشور باید در آن لحاظ شود که ان شاالله همین است. این به معنای این نیست که سیاست یکجانبه گرایی و تک بعدیِ مبتنی بر این مساله شکل گیرد اما چالش امنیتی شرق کشور نباید در راهبرد کلان ایران نسبت به افغانستان و پاکستان خالی باشد
ابوقاسم
♻️آینده شناسی
به این فکر می کنم که با توجه به اینکه دنیا در تاریخی ترین زمانِ ممکن قرار دارد و الگوهای جدیدی از پیشرفت،ماهیت ارتباطات،کسب و کار و توسعه دانش هوش مصنوعی،رسانه و... در آینده نه چندان دور شکل گسترده تری در دنیا خواهد گرفت و بر اساس آن معیارهای جهانی در حوزه اقتصادی سیاسی و فرهنگی و علمی،سبک زندگی، ارزش گزاری ها و.... بکلی تغییر خواهد کرد ما مسئولیت تاریخی مهمی نسبت به ایران داریم.
نسبت به پیشینه دینی ،ملی ،جغرافیا،ملت،اقوام و سایر مسائل دیگری که به رسم امانت بر دوش حاکمیت سنگینی می کند. که چگونه باید این ارزش ها را محافظت کنیم
و البته نسبت به آینده نیز مسئولیت مهم تری داریم، اینکه ما این کشتی را چگونه با طوفان جهانی روبه رو خواهیم کرد و نقش ما در دنیای جدید چه خواهد بود،اینجا هم مسئولیت مهمی داریم.
چه تحلیلی درباره آینده قطعی تعیین شده داریم؟
تحلیلگران جهان قالب های کلی فرصت ها و تهدید های دنیای جدید و چالش های بزرگ آینده را تبیین کردند اما چگونگی رو به رو شدن با این پدیده های قطعی الوقوع به آینده پژوهی و آینده شناسی نیاز دارد.
تعیین آینده روشن برای یک ملت (آن هم آینده ممکن و محتمل و نه آینده نگری های کلی و آرمانی) یکی از بایسته های خلق امید میان مردم برای پیشرفت و عدالت است تا بدانند چه نسبتی با پیشرفت جهانی دارند.
ابوقاسم
دوستان این را ارسال کردند اما خب مشکل ریشه ای به این دوستان برنمیگرده این ها پوشش دهندگان تحلیل های حاکمیتی اند،تحلیل های بی اساسی که فقط سیاست های اتخاذ شده را توجیه و ماست مالی میکنند.
عاقبت تحلیل های فاقد پشتوانه و بی اساس اینه که خیلی زود افشا میشه. اما چه کسی باید مسئولیت این اشتباهات بزرگ را برعهده بگیرد؟
پروژه بگیران رسانه ای که در یک سال و نیم گذشته برای تطهیر طالبان مشغول بودند و البته پول خوبی به جیب زدند رسوا شدگان نزد افکار عمومی و ملت مظلوم افغانستان اند
ابوقاسم
هدایت شده از ابوقاسم
📌هشدار طالب میانه رو به ایران
امروز طالبان پروژه ساخت تونل های بخش آباد فراه برای انحراف هرچه بیش تر هیرمند را افتتاح کرد.
این حرکت تنها بعد از دو روز از هشدار اقای رئیس جمهور برای حقابه هیرمند اتفاق افتاد
افتتاح تونل های بخش آباد توسط ملاعبدالغنی برادر از شبکه طالبان میانه رو که امید تخیلی بخشی از حاکمیت به آن ها بود صورت گرفت که خب این هم یک سیگنال مهم برای ساده اندیشان در بحث افغانستان است که یک سال پیش همه چیز را برای طالبان تطهیر می کردند و الان لالمونی گرفته اند.
البته پروژه بگیران بیش از آنکه به فکر منافع بلند مدت ملت باشند و بدون اینکه فهمی از آینده نگری و پیش بینی بحران ها و تهدید های آبی شرق کشور داشته باشند در اندیشه منافع کوتاه مدت خود هستند که خب به این هدف ناچیز رسیدند.
خیلی زود آقای کاظمی قمی به عنوان سفیر جمهوری اسلامی در حکومت طالبان به افغانستان روانه شد...با چه منطقی آغوش را برای طالبان باز کردید درحالیکه هنوز هیچ افق روشنی برای شما درباره طالبان وجود ندارد؟؟
وقتی افق روشنی نباشد منتظر بحران می ایستید تا بعد از احساس خطر و هشدار دنبال راهکار هستید ،زاهدان تابستان بسیار بحرانی در مساله آب خواهد داشت و در کوتاه مدت هیچ راهی جز تامین حقابه هیرمند متصور نیست ،مساله ای که یک سال پیش نسبت به آن بی تفاوت گذشتید و از طرف خودتان نسبت به منافع ملت کوتاه آمدید
مقصر طالبان نیست ،مقصر شمایید که نمی فهمید اگر ارزیابی درستی از چالش نداشته باشی این چالش به شکل دومینو وار برای شما خلق مشکل می کند.
ابوقاسم
تنش های امروز نتیجه سانسور کردن شهادت سروان پیری فرمانده پاسگاه مرزی ساسولی که توسط طالبان به شهادت رسیده است بود.
امروز سربازان وظیفه ،بچه های مظلوم با یه عالمه آرزو و امید به شهادت رسیدند این مستقیما متوجه سیاست های غلط بانیان این وضع است.
مجموعه ای که نسبت به ترور و شهادت فرمانده ارشد پاسگاه مرزی خود منفعلانه عبور می کند و صحنه را سانسور و به افکار عمومی خود دروغ بگوید حق ندارد برای سربازان اشک بریزد.
اگر پاسخ ترور و شهادت سروان پیری هفته پیش به طالبان داده می شد و آن را سانسور نمی کردند جنایات و حماقت امروز آن ها تکرار نمیشد و جرات نمی کردند پاسگاه مرزی شما را احاطه کنند و سربازان وظیفه که فقط برای گذراندن خدمت اجباری آنجا حضور داشتند را به شهادت برسانند.
ابوقاسم
کسانی که خط تحلیل ما در دوسال گذشته نسبت به تحولات افغانستان را دنبال کردند متوجه اند که دقیقا از چه خطراتی صحبت شد و الان همگان شاهد وقوع آن هستند.
جریان های دیگر هم که با تمام توان خود به تطهیر طالب و تقسیم آن به میانه رو و تندرو مشغول بودند الان در حال توجیه و تأویل سخنان خود هستند،ویژگی این ها این است که مخاطب خود را ... فرض می کنند.
🔺براساس همان خط تحلیلی که تقریبا دوسال پیش شروع کردیم بازهم بر همان مدار نسبت به گروهک تروریستی طالبان هشدار می دهم و تاکید می کنم طالبان نارنجک رها شده ایالات متحده آمریکا در افغانستان است که با برنامه ریزی آن ها قدرت گرفت تا افغانستان را به عنوان خاستگاه تربیت و توزیع تروریسم در منطقه برای اهداف خود در شرق ایران و آسیای مرکزی حفظ کند.
🔺هیچ تغییری در گروهک تروریستی بنیادگرا و اقتدارگرای طالبان شکل نگرفت، مساله تغییر ذهنیت برخی در ایران نسبت به طالبان است برخی در ایران به هر قیمتی می خواهند بگویند طالبان تغییر کرده است.
درحالیکه مبادی فکری و ذهن کوچک و بسیط آن ها هیچ تغییری نکرد،تنها متوجه تکنیک های رسانه ای و رفتارهای سیاسی برای فریب و تطمیع شدند.
🔺مساله ایران با طالبان بحث مرزبانی نیست
نگذارید جریان تطهیر چالش مخرب و خطرناک طالبان برای ایران را کوچک تعریف کنند،مشکل فراتر از این حرف هاست.
🔺مساله به تغییرات اساسی در شرق کشور و نفوذ عجیب طالبان در مدارس ،بازار،خانواده ها و نسبت های فامیلی ،روستا ها و شهرک ها و خرید خانه های مسکونی است
🔺مساله افزایش نفوذ آن ها در بلوچستان و تغییر بافت قومیتی و مذهبی بنیادگرا در منطقه است.
🔺مساله امنیت راهبردی و مدیریت جمعیت در منطقه بلوچستان برای آینده است
مساله حضور ۴۵۰ هزار مهاجر افغانستانی فقط در این استان شرقی است ؟چرا؟؟با چه برنامه ای ؟؟
از یک جایی به بعد نباید نوشت و توضیح داد تا بتوانیم با آرامش روشنگری کنیم تا دردسر نشود
طالبان هرگز احمق نبوده و نیست آن ها بخوبی می دانند چه می کنند.
ابوقاسم