eitaa logo
هیئت ابوالفضلی و حسینیه علیا شهر کدکن
154 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
66 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🌺🍂🌺🍂🌺 📝 ‼️ ✍یکی نقل می‌کرد که در یکی از کشورهای آفریقای ساحلی شخصی که حافظ قرآن کریم و عالم شریعت بود. در یکی از مساجد مسئولیت امامت را پذیرفت و مردم محل از او استقبال بسیار زیادی کردند. و هر خانواده تلاش می‌نمود که امام، میهمان خانه‌ی او شود خصوصا در ماه مبارک رمضان، از جمله یکی از نمازگزارن در روزهای پایانی رمضان، امام را به افطار دعوت نمود. 🔸امام دعوت ایشان را اجابت نموده به خانه‌اش رفت و میزبان از امام به گرمی استقبال نمود و مورد عزت و اکرام قرار داد و امام بعد از افطار در حق میزبان و خانواده‌اش دعا نموده، مرخص شد. زمانی که خانم میزبان، نظافت خانه را شروع کرد به یادش آمد که در طاقچه سالن مقداری پول گذاشته بود، فورا وارد سالن شد ولی پولی ندید، تمام اطراف سالن را جستجو کرد اما پول را نیافت. 🔹وقتی که شوهرش از مسجد برگشت برایش جریان را گفت و سوال کرد آیا تو پول را از سالن برداشتی؟ شوهر جواب داد نه! بعد از فکر زیاد به این نتیجه رسیدند که به غیر از امام، هیچ کسی به خانه‌ی شان در این مدت نیامده است و همچنان یک دختر شیرخوار دارند که او در گهواره‌ است، به همین خاطرتنهامتهم همان امام است.❗️ آن شخص بسیار عصبانی شده گفت: 🔸چطور امکان دارد که امام چنین کاری را انجام دهد، در حالی که اورا به خانه‌ی خود دعوت کرده‌ام و به احترام ماه مبارک رمضان اورا اکرام و عزت نموده‌ام. او می‌بایست پیشوا و الگو باشد نه دزد! با وجود خشم و غضبش، آن قضیه را پنهان کرد و از روی حیا نتوانست با امام بخاطر پول، موضوع را مطرح کند. لکن از امام دوری می نمود تا مجبور به سلام دادن و سخن گفتن با او نشود.❗️ 🔹بعد از گذشت یک سال کامل دوباره ماه مبارک رمضان آمد و مردم با همان شور، شوق، علاقه و اخلاص امام را به خانه‌های شان جهت افطار دعوت کردند و زمانی که نوبت دعوت امام به خانه‌ی این شخص رسید؛ قضیه سرقت پول به یادش آمد و با خانم خود مشورت کرد که آیا امام را دعوت کند یا خیر؟ از آنجایی که خانم آن شخص، یک زن صالحه و نیکوصفتی بود شوهرش را تشویق نمود تا امام را دعوت کند. 🔸و گفت شاید امام از روی احتیاج آن پول را برداشته باشد به همین خاطر او را باید مورد عفو و بخشش خود قرار دهیم، شاید که خداوند متعال ما را هم ببخشد. او امام را به افطاری دعوت نمود ولی در پایان افطاری نتوانست خود را نگه دارد و امام را مورد خطاب قرارداد. و گفت: امام محترم، شاید متوجه شده باشید که در طول یک سال گذشته رفتار من در قبال شما تغییر کرده؟ 🔹امام گفت: بلی، ولی من فراموش کردم علت آنرا جویا شوم؛ زیرا مشغول کار بودم. آن شخص گفت : امام محترم! از شما یک سوال می کنم امید است که جواب واضح بدهید، یک سال قبل و در ماه مبارک رمضان خانم من مقداری پول را بالای طاقچه ی سالن پذیرایی گذاشته بود و فراموش کرده بود که آن‌ را بردارد و لکن آن پول بعد از رفتن شما از نظر غایب شد و جستجوی بسیاری کردیم ولی نتوانستیم پیدا کنیم. حالا بگویید آیا شما آن را برداشته بودید؟ 🔸امام گفت: بلی! من آن را برداشته بودم. صاحب خانه از این جواب صریح، مبهوت، متعجب و حیران شد . ولی امام سخنان خود را ادامه داده گفت: وقتی که در سالن تنها بودم دیدم پنجره باز است، باد تندی هم وزید و پول‌ها را پراکنده و پخش کرد به همین خاطر پول‌ها را جمع نمودم و دقت کردم که پول‌ها کجا بگذارم مناسب است. در این موقع امام سر خود را اندوهگین تکان داده به گریه افتاد... 🔹و در ادامه صاحب خانه را خطاب قرار داده گفت: به نظرت من برای چه چیزی اندوهگینم و گریه می‌کنم؟😔 حاشا که به خاطر تهمت دزدی که به من میزنی گریه ‌کنم، اگرچه این تهمت دردناک است و لکن من بخاطر این گریه می‌کنم که ۳۵۵ روز گذشت و هیچ یک از شما صفحه‌ای از قرآن کریم را هم نخواندید و اگر قرآن کریم را یک بار باز می‌کردید، 🔸البته پول را در آن پیدا می‌کردید. صاحب خانه با عجله قرآن کریم را آورده، باز کرد و پول ها را کامل در آن دید...!!!و...😥 الهی! مارا از مسلمانان دور از قرآن‌کریم قرار مده و قرآن را در بین ما «مهجور» مگردان🤲
إنا لله و إنا الیه راجعون خانواده محترم حاج حسن کدکنی و حاج حسین جانقلی از شنیدن خبر فوت عزیز شما بسیار متاثر شدیم این واقعه دردناک را خدمت شما تسلیت عرض مینمائیم و از درگاه خداوند متعال برای عزیزان بازمانده صبر مسالت داریم ما را هم در غم عزیز از دست رفته تان شریک بدانید از طرف هیئت ابوالفضلی علیا شهر کدکن و پسران کربلایی حاج سید رضا علائی
ای نـــام خـــوشت ورد زبـــــانم زهـرا از داغ تـــو سوخت جـسم و جـانم زهـرا بـر خیز عــــــــلی به دیدنت آمـده است ای درد و بــلای تــــو بـــه جــــانم زهرا زهــــرای مـن راز دلــت از من نـهفتی از مــــــــــــاجرای کوچه و سیلی نگفتی زهرای من پیراهن تو غرق خون است رویت کـــــبود و سینه تو لاله گون است ای وای مــن بــر بـــازویت باشد نشانه از بــس کـــه خوردی پیش چشمم تازیانه
اولین شب ها ازده فاطمیه ۴۵ روز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنچه در رسانه ها سانسور شد ولی خود شهرک نشین های اشغالگر فیلمبرداری کردند. الله اکبر قدرت خدا را ببیند. •┈••✾🔹✾••┈•
هدایت شده از آگهی ترحیم شهر کدکن
· · «و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله واناالیه راجعون با نهایت تاسف و تاثر درگذشت پدری دلسوز و مهربان شادروان حاج حسن کدکنی را به اطلاع کلیه دوستان و آشنایان می‌رسانیم مراسم تشییع و خاکسپاری روز چهارشنبه مورخ (۲۵ / ۷ /۱۴۰۳) ساعت ۱۱ در بهشت رضا بلوک ۴۸ برگزار می‌گردد. مجلس ترحیم پنجشنبه ۱۴۰۳/۷/۲۶ عصر از ساعت ۱۵ الی ۱۶/۳۰ و جمعه صبح ۹ الی ۱۱ مسجد سیدالشهدا واقع در وکیل آباد ۹ مدرس ۱ منعقد می باشد از طرف خانواده مرحوم https://eitaa.com/joinchat/2936537282C4efe194192
هدایت شده از آگهی ترحیم شهر کدکن
مکان مجلس ترحیم تغییر کرده ✅
سلام 💠 🔹به امام صادق علیه السلام گفته شد، راه آسایش در چیست؟⚡️ حضرت فرمود: در مخالفت با هوس. ⚡️ عرض شد: پس، آدمى کى به آسایش دست مى یابد؟ فرمود: در نخستین روزی که به بهشت مى رود. 🦋🦋🦋🦋🦋 ✍🏼خداوند قسم یاد کرده که انسان را در رنج و سختی آفریده است. بنابراین در این دنیا برای هیچ کس آسایشی وجود ندارد و آسایش واقعی در بهشت است. 🍁🍁🍁🍁🍁 بهشت ارزاني تان 💐💐💐💐💐 با ذکر سه صلوات براي سلامتی وفرج آقا امام زمان
لطفا به مطالعه این متن دل بدید 👇 ما با خانواده شهید طهرانی مقدم همسایه ایم . خانمشون بعد شهادت ایشون تعریف کردند خیلی برام جالب بود . شهید طهرانی بدون وقت قبلی هر موقع شبانه روز می تونستند برن دیدار آقا و موضوعات و مشکلات رو با ایشون در میون بزارن . یک روز برگه ای توی جیبشون بود و شدیدا تو فکر بودن پرسیدم چیزی شده گفتند به مسئله مهمی بر خوردم که حلش از عهده من بر نمیاد . گفتم چه مسئله ای ؟ برگه رو از جیبشون در آوردن مثل مسئله فیزیک و ریاضی بود گفتم کسی هست علمش در حد این مسائل باشه ؟ گفتند : میرم پیش آقا ببینم چه راهی به فکرشون میرسه این مسئله رو توی ایران نمیشه حل کرد . اگر هم حل نشه امور موشکی ابتر میمونه . رفتند محضر آقا . چند روز بعد برگشتند منزل ما هر هفته ۲ یا ۳ بار منزل رو مجبور بودیم عوض کنیم و جای دیگه مستقر بشیم . ایشون خودشون تماس میگرفتند و هماهنگ میکردند ما با افرادی بریم آدرس جدید . رفتیم ایشون خودشون جلوتر از ما اونجا بودن . حال خوشی داشتند و انگار شادی توی صورتشون معلوم بود پرسیدم چقدر خوشحال به نظر میاین . گفتند اون مسئله حل شد گفتم میشه منم برگه رو ببینم کدوم دانشمند حلش کرد ؟ گفتند نه الان نمیشه . شاید بعدا براتون آوردمش اصرار کردم چطور حل شد . گفتند : رفتم پیش حضرت آقا هنوز چیزی نگفته بودم برگه رو گرفتند گفتند نگران نباش حل میشه . خودشون با برگه رفتند داخل اتاق . حدود ۱۵ دقیقه بعد منو صدا زدند رفتم توی اتاق . فقط آقا بودند و سجاده پهن . برگه رو دادند به من . جوابش زیر برگه نوشته بود مبهوت موندم . چک کردم و در ناباوری حل شده بود . اما یه نکته اون نوشته دست خطِ آقا نبود و مطمئنم آقا صاحب الزمان (عج) حلش کرده بودند . چون اون مسئله ای نبود که به ۱۵ دقیقه حل بشه ، حتی یک دانشمند هم باید روزها روش کار میکرد . من اینو با گوش خودم شنیدم . خانم شهید طهرانی می گفتند : حواستون رو به رهبر بدین که ایشون رابطه مستقیم با آقا صاحب الزمان (عج) دارند . ما نمی تونیم منکر این رابطه بشیم .
💠حدیث امروز💠 🗓پنج شنبه ۱۴۰۳/۰۷/۲۶ 💎 یاد اموات و گذشتگان 🍃پیامبر خدا "صلی الله علیه و آله و سلم": ✅ مُردگانتان را که در قبرها آرمیده اند، از یاد نبرید. مُردگان شما امید احسان شما را دارند، مُردگان شما زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. آنها خود قدرت انجام کاری را ندارند، 👈شما صدقه و دعایی به آنها هدیه کنید. 📚انوار الهدایه، صفحه 115 ╭┅┈┈┈┈ 𑁍◃┈┈┈╼┅╮ https://eitaa.com/heyat_maktabolabbas ╰┅╾┈┈┈ 𑁍◃┈┈┈┈┅╯
مرحوم سیداسماعیل غیاثی
مرحوم حاج سید محمد تقی فرزند حاج سید هاشم کدکنی موسس هیئات کـدکـن می‌باشد