eitaa logo
از آگاهی تا خردمندی
141 دنبال‌کننده
428 عکس
67 ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
-۲ فروردین ۱۴۰۰ یکی از ویژگی‌های اصلی در فرهنگ ایرانی است و از عناصر اصلی ، آن در بودن است نه برآمده از فرهنگ غربی! اکنون که پیاده راه بعنوان یکی از مولفه های شهر ، دردستورکار مدیریت شهری قرار گرفته ، شایسته است آبِ قنات های درون شهری با الهام از باغ ایرانی در میانه‌ی امیرکبیر و کنارگذر سایر پیاده راههای دردست اقدامِ بافت تاریخی بصورت دردستورکار قرار گیرد. پیرو این پیشنهاد، دکتر مطلب زیر رو در کارگروه فرهنگی شورای شهر که هردو افتخار عضویت در آن را به ریاست جناب استاد داریم ارسال نمود: من تا الان ده ها بار این پست رو خوندم و به نظرم مطلب بسیار مهمی هست و نکات جالبی در خودش داره و فارغ از نتیجه ی کلی‌اش که من نمی پسندم اما جزئیاتش جالبه... از جمله این اشاره به تفاوت آب روان و فواره خیلی به نظرم جالب آمد و همینطور اینکه "آرامش بخشی آب در روان بودن است" و اینکه روان بودن با فوران کردن احتمالا متفاوت هست و بویژه اینکه از ویژگی آب در فرهنگ ایرانی بوده که ترکیب خیلی زیبایی هست... این ها به نظرم نکات جالبی هستن که خیلی توجه منو جلب کرد چون در داخلش یک فلسفه ای داره که اگرچه محل کاربردش اشتباهه!اما متدولوژیش جالبه.... یعنی ما بیایم یک پایه ای بریزیم و مشخصاتی را که حداقل در نظر، درست جلوه می کنند را دسته بندی و نتیجه ای بگیریم که با آن کلیت هماهنگ هست. اما واقعا جالب هست که ما بیایم عناصری را در فرهنگ یا نمادها یا هر چیزی متصل به آنچه که «سنت ها و ریشه ها» می نامیم پیدا کنیم و اینگونه تئوریزه و نتایج جالبی حاصل کنیم و اگر بخواهیم سنت ها را در جهان امروز لحاظ کنیم باید عناصر آنها را به همین خوبی بشکافیم. پیشتر پیشنهاد داده بودم بخشی از کف پیاده راه مانند پارک آب و آتش، فواره‌ای شودواکنون شما معتقدید باید جویبار داشته باشد و مثلا اگر فردا روزی در پیاده راه امیرکبیر از ما بپرسند فواره یا جویبار؟! احتمالا پیشنهاد شما موافقت کسب کند ، چون دلیل شده‌ای داره و این به نظرم خیلی جالبه و فارغ از درست بودن دلیلش اینکه ما سعی کنیم در پس هر حرکتی دلیلی داشته باشیم، خیلی مهمه و در کشور ما نایاب هست واقعا که جای تقدیر داره قطعا. اما جدا از این موضوع،بخشی که موافقش نیستم اینه که باید حرکت رو به جلو داشته باشیم و مدرنیته را در جامعه بسط بدهیم، اما ریشه های سنتی و آداب کهن را هم حفظ کنیم و مثلا مال ها و فروشگاه و بازارهای تجاری مدرن بسازیم، اما روح بازار سنتی همچنان در عناصرش حاکم باشد که خب حداقل اگر صحبت درستی نباشه به راحتی و به سرعت هم نمی شود گفت اشتباهه! با فرض اینکه چنین رویکردی درست باشه ، روش اجرای ما بعضا نادرسته ، یعنی حتی اگر بپذیریم که باید روح بازارهای سنتی را در مال های مدرن حفظ کنیم، روش انجام آن اصل هدف را از بین می برد... یعنی ما برای حفظ ریشه ها، سعی می کنیم مدرنیته را به قالب سنت هایمان در آوریم و "مدرنیسم سنتی" داشته باشیم در حالی که به نظر من باید سنت ها را در قالب مدرن تعریف کنیم و داشته باشیم و در واقع همیشه سعی می کنیم بال یک عقاب تیز پرواز را بچینیم تا اینقدر پایین بیاید که در سطح سنت های کهن حرکت کند در حالی که به نظر من باید بر بال این عقاب سوار شویم و همراهش اوج بگیریم. یعنی در واقع قرار و لازم نیست هر جا تفرجگاهی داریم حتما جویبار روان باشد، در دنیای مدرن امروز گاهی هیجانات و قلیانات و فوران باعث آرامش می شود. این صحبت منشا فیزیولوژیک هم دارد که موضوع این بحث نیست، اما شاید ریشه های ما در آرامش و تفرج و شادی باشد، اما گاهی این آرامش و لذت حاصل جویباری روان است و گاهی رقص فواره ها... شاید هیچ وقت شعر سنتی، شعر نو را مایه آرامش نبیند یا موسیقی سنتی، موسیقی متال و پاپ و.. را آرامش بخش نبیند ، اما دوران مدرن و پس از آن به گونه ای حرکت کرده که در عمل، شعر نو کم از شعر کهن ندارد و همین موضوع را در مسئله دین و روشنفکری دینی هم شاهدیم که البته موضوع این بحث نیست. اوج نتیجه عملیاتی این تضاد را مدیا می بینیم. مثلا در خصوص عید نوروز که فکر می کنم کمتر مناسبت و موضوعی به اندازه اش ریشه در سنت ها و باستان و اصالت ما داشته باشد توجه کنیم به برنامه های تلویزیون کشور که دقیقا مصداق تعصب شدید در مقابله با مدرنیسم هست و حتی با خود این سنت هم سر عناد دارد و مقایسه کنیم با برنامه های شبکه های فارسی زبان خارج از کشور که از جهت پارادایم فکری، نیروها، اهداف و...کاملا با تلویزیون حکومتی متفاوت هستند. https://t.me/abolfazlabbasibani