مدینه فاضله!
ابوالفضلعباسیبانی- ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
حضور من باتفاق برخی مسئولین در روستای مهرآباد و صدالبته بسیاری روستاهای دیگر از جمله حضورم در سال ۱۳۹۶ در هزاوه و افتتاح رسمی/غیر رسمی خانه امیر بهمراه اعضای انجمن امیرکبیر(اراکیهای مقیم تهران) و اتفاقات مبارک متعاقب آن موضوع تازهای نیست و فارغ از شخصیت حقوقیام بعنوان یکی از موسسان چندین نهاد مردمی از جمله جمعیت حامیان کارگران استان مرکزی، مجمع خیرین فرهنگ و سلامت فرزانگان، بنیاد اراک شناسی و.. بعنوان یک شهروندداوطلب هم، برای خویشتن خویش رسالتی قائلم که در بیش از ۴۵۰ مقاله با موضوع فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، مدیریت شهری(قابل مطالعه در کانال #ازآگاهیتاخردمندی) کاملا روشن و شفاف است که همه و همه #آگاهیبخشی مبتنی بر انسجام و همگرایی میهنی است.
و هرگز در نوشتههای من حتی یک واژه که رنگ و بوی تفرقه و واگرایی و نیش وکنایه دیده نمیشود و بر عکس در قلم، بیان و رفتار برخی دوستان در مواردی واژگانی جاری میشود که انسان از دیدن و شنیدن آن نه دلخور که متاسف میشود که چرا فردی اهل قلم میتواند جامع ویژگیهایی باشد که تبعات تلخ فردی، اجتمایی بدنبال دارد؟!
بعنوان کسی که در بخش صنعت فعالیت میکند به جامعه فرهنگی غبطه میخوردم و تصور میکردم در حوزه فکر و فرهنگ مدینهای فاضله حاکم است و هرگز در دورترین نقاط پسِ ذهنم نیز نمیتوانستم تصور کنم همنشینان و همسایگان حسادت در چنین جامعهای راه یافته باشد.
اما در این نزدیک به یکدهه که با این حوزه در ارتباطم ریشه مصائب جامعه را یافتم و آن اینکه قشری که باید راهنما و راهبر و الگو و مطالبهگر و مواخذهگر باشد، خود چنان در اسافل خویش فرو رفته که در گفته هیچ نآید!
آنگاه است که شاهدیم نشستهای یک انجمن ادبی صدساله با تعدادی کمتر از انگشتان یک دست تشکیل میشود و یا در آیین رونماییِ کتابی که توسط تعدادی شاعر و سخنسرای سالخورده انتشار یافته و با اینکه از یکماه قبل اطلاعرسانی شده، آن سازمان فرهنگی! برنامهای بیمحتوا اما موازی برگزار میکند و آن فعالان فرهنگی دیگر بصورت دستهجمعی سفر فلانجاگردی برنامهریزی میکند و آن دیگری جلسه مشاعره و نکوداشت چندینباره! برای فلان شخصیتِ البته محترم برگزار میکند و قس علی هذا!
آن سالهایی که در کنار مطالعات #اراکپژوهی فعالیتهای مکمل میدانی را هم آغاز کرده و حضورم در برخی مناطق پررنگتر میشد برادرم نکتهای یادآور شد که برایم بیشتر شبیه طنز بود و آن جمله این بود: داداش دو عکس روی دیوار فلانجاییها باهم در جنگند! و هرچه زمان گذشت به درستی این تعبیر طلایی پی بردم!
به هر روی اما در حوزه گردشگری شخصا به exaggerate معتقدم و در این راه کاملا #دانسته عمل میکنم که اتفاقا در موضوع هزاوه! مورد نقد افراد زیادی بودهام از خانه تاریخی! تا آیین تولد امیر تا مقالهام باعنوان #روستایجهانی هزاوه تا تعابیر پررنگی که در نشستهای فرهنگی در قامت مجری و یا مستند #همسفر در مورد این روستا بعنوان تنهای روستای جهان! که خاستگاه ۴ نخستوزیر و دهها وزیر و دولتمرد است بکار برده -و البته باز هم چنین خواهم کرد-همه و همه در رسالتی است که برای خویش در ایجاد انسجام و همگرایی و آگاهیبخشی سرزمینی قائلم و صدالبته در این راه همراهان بسیار بیشتری از منتقدان داشته و دارم که اگر نبودند قطعا بتنهایی هرگز چنین دستاوردهایی بدست نمیآمد که از همه این عزیزان از اعضای ارجمند هیات امنای خانه (پیشین و فعلی) تا بسیاری دیگر صمیمانه قدردانم و این تازه آغاز راهی است بس طولانی و سنگلاخ و #مهرآباد که حرفی برای گفتن و آثار و اسنادی برای درخشیدن دارد، exaggerate برای #قشلاق خالی از سکنه هم باید کارکرد جادویی خود را ایفا کند و ما در این مسیر استواریم چون خدای را در کنار خود داریم.
#آگاهی، سرآغاز #خردمندی است.
https://t.me/abolfazlabbasibani