اسم پنج تن روی کوه نقش بسته است.mp3
540.4K
اسم پنج تن روی سنگهای کوه نقش بسته است
@abolhasanmahdavi110
سید بحرالعلوم (رضوان الله تعالی علیه) یکی از همسایگان شان را احضار کردند و با تندی با ایشان صحبت کردند و گفتند فلانی که همسایه تان است که اسمش در تاریخ هم امده است ایشان سه شبانه روز است چیزی نداشته بخورد و فقط مقداری شکر داشته که آب زده و به بچه هایش داده،چرا کمکش نکردی گفت آقا من خبر نداشتم،این بهانه هایی است که ماها فوری می تراشیم و می خواهیم مسئولیت را از سر خودمون رد بکنیم،سید بحرالعلوم فرمودند اگر خبر داشتی و اقدام نکرده بودی که یهودی بودی من دارم می گویم چرا خبر نداشتی در حالی که همسایه ات بوده و بعد سید یک غذای مطبوعی را به ایشان دادند که بعدا معلوم شد اصلا غذای دنیایی نبوده ظاهرا غذای بهشتی بوده که ملائک اورده بودند چون غذایی نبوده که مردم بتواند ان را پخته باشند و مرسوم نبوده و روی ان را پوشانده بودند و به واسطه دادن گفتند بروید بهشون بدهید و وقتی برده بود صاحب خانه تعجب کرده بود که از کجا فهمیده بودید که ما چیزی در خانه نداشتیم و ارتباط سید با عالم ملکوت خیلی قوی بوده.
@abolhasanmahdavi110
✅ ارتباط مال اندوزی با دین داری
با نگاهی اجمالی به اطرافمان در می یابیم که غالب ثروتمندان از دینشان غافلند. و در مقابل، کسانی که علقه ی کمتری به دنیا دارند، راحتتر با دین ارتباط برقرار می کنند؛ چون عقلشان بیشتر از دیگران کار می کند. امّا شخصی ثروتمند بر خلاف اوست، یعنی چون مال زیاد، او را از آخرت غافل کرده، عقلش کارآیی درستی ندارد. همین غفلت است که غالب اشخاص ثروتمند را از دین و مظاهر دینداری دور نموده است.برای همین،انسان های ثروتمند معمولا اهل شرکت در جلسات مذهبی نیستند،در کارهای خیر شرکت نمی کنند، در محل زندگیشان (بالای شهر) مساجد کمتری می سازند، فرهنگ دینی شان ضعیف است، به افرادی که امر به معروف و نهی از منکر می کنند توهین می نمایند، اهل رفتن به جبهه و جنگ نیستند و به طور کلی معمولا دین و مظاهر دینی در بینشان کم رنگ است.اما کسانی که ثروت کمتری دارند و یا متوسط الحال هستند، بیشتر در کارهای خیر شرکت میکنند، فعالیتهای دینی شان بیشتر است، فرهنگ اسلامی شان قوی تر است، اهل جبهه و جنگ هستند و مظاهر دین داری بیشتر از دیگران از وجودشان نمایان است.این که غالب افراد ثروتمند اهل غفلت هستند، در همه ی زمان ها همینطور بوده است. مثلا به پیروان حضرت نوح هنگ «اراذل» میگفتند، چون وضع مالیشان بد بود. از این رو آنها را به لحاظ اجتماعی، انسانهایی پست می دانستند. در زمان پیامبر اسلام نیز همین پندار غلط ادامه داشت.
@abolhasanmahdavi110
اراده شخص عامل عمده اعمال انسان است
و البته شش عامل بیرونی جزئی دیگه هم هست
۱.نطفه
۲.غذای حلال و حرام. آیه ۵۱ سوره مومنون
۳.محیط خوب یا بد
۴.استاد و معلم
۵.رفیق
۶.پدر و مادر
@abolhasanmahdavi110
مرحوم پدر ما رفته بودند تو یک مغازه ای که دم مسجد بود مغازه اش و رادیو مغازه هم روشن بود و داشت اذان می گفت و مرحوم پدر ما هم داشتند می رفتند مسجد که نماز مغرب و عشا را بخونند و رفتند داخل مغازه و مغازه دار خوشحال شدند که حاج آقا برای چی آمدند و رفتند بهش گفتند این رادیو را خاموش کن گفت حاج آقا اینکه موسیقی نیست این دارد اذان می گوید و گفت می دونم این را خاموشش کن ، گفت برای چی گفت برای اینکه اذان داره اتمام حجت می کنه تو داری به اذان توهین می کنی وقتی می گوید حی علی صلاح داره می گوید بدوید ، تو بدوید که نیست تصمیم هم نداری پس این را خاموش کن که حداقل نفهمی و الا چوب می خوری همین که فهمیدی و عمل نمی کنی به اندازه فهمت ، بچه ای که نمی فهمد عذر خواهی می کنم وقتی به لباسش نجاست می کند ایرادی بهش نمی گیرند چون نمی فهمد ، همین بچه یک سال بعد کم کم یک حرفهایی می زند که پدر و مادرش پی می برند که یه مقداری می فهمد و به همان اندازه فهمش بهش ایراد می گیرند تو که می فهمی اونجا را چرا اینجا را نفهمیدی؟ هر کسی متناسب با سنش و متناسب با عقلش
@abolhasanmahdavi110
✅ادب دیدن بلادیده
بسیار پیش می آید که افراد دردمند و بلادیده را ببینیم. امام باقر (علیه السلام) درباره رعایت ادب هنگام رویارویی با افراد دردمند فرموده اند:
هرگاه چشمتان به انسان بلادیده ای افتاد، آهسته و به طوری که خود او نشنود، سه مرتبه بگویید: «الْحَمْدُ للّٰه الّذِی عَافَانِی مِمَّا ابْتَلَاکَ بِهِ وَلَوْشَاءَ فَعَلَ»
(الحمدللّٰه که خداوند مرا به بلای تو مبتلا نکرد؛ درحالی که اگر می خواست، مرا هم مبتلا می کرد.) «مَنْ قَالَ ذَلِكَ لَمْ يُصِبْهُ ذَلِكَ الْبَلَاءُ أَبَداََ» کافی ج ۲ ص ۹۷(هرکس این
جمله را بگوید، هرگز آن بلا به او نخواهد رسید.) البته، انسان با گفتن این جمله، از گرفتاری انسان مبتلا اظهار خوش حالی نمی کند و واقعا برای او ناراحت است و به همین سبب، این جمله را آهسته میگوید؛ اما در همان حال، خوشحال است که خودش گرفتار آن بلا نیست.
کتاب شکر صفحه ۹۹
@abolhasanmahdavi110
🔹 گاهی انسان غذایی را که در حلال و طیب بودنش شک دارد، رد می کند. حال آیا این برخورد و رد احسان ناشی از تکبر است؟
🔸 در این مواقع ، انسان باید به خود مراجعه کند: گاهی هر دو علت در شخص وجود دارد و باعث می شود تا آن احسان را رد کند؛ اما شیطان نمی گذارد که شخص آن علت بد را متوجه شود! از یک طرف ، چون شک دارد آن غذا حلال است یانه، آن را رد می کند. از طرف دیگر، تکبری که در او وجود دارد، سبب می شود احسان را رد کند. در اینجا، شیطان عمل او را برای فرد خوب جلوه می دهد و او متوجه تكبر درون خود نمی شود؛ از این روست که باید به خود مراجعه کند و ببیند آیا رد احسانی که انجام داد، به دلیل آن است که خودش را برتر می داند یا نه: « بَلِ الْإِْنسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصيرَةٌ » ( بلکه انسان بر نفس خویشتن بیناست.)
قیامت آیه ۱۴.
انسان نیز می تواند خود را آزمایش بکند. اگر در طیب بودن غذایی واقعا شک دارد، می تواند آن غذا را قبول کند؛ اما خودش از آن استفاده نکند، بلکه به دیگری بدهد تا او از آن غذا بهره ببرد. برای آن شخص سوم هم شکی در پاک بودن غذا وجود ندارد؛ زیرا او از دست فرد دوم که مالک است، می گیرد و اطلاع ندارد که از فرد اول به دوم رسیده است . پس در ظاهر، وظیفه دارد که هديه فرد دوم را حمل برصحت کرده و بدون تفحص و پرس و جوکردن از آن استفاده کند. براین اساس، انسان با این عمل می تواند خود را بیازماید و ببینند آیا نفس او به این قبول کردن هدیه و سپس بخشیدن به دیگری قانع می شود یا نه.
کتاب تکبر صفحه ۱۲۴
@abolhasanmahdavi110
🔸🔸ضرورت تقلید برای غیرمجتهد
این مطلب نیز اشتباه است که گفته می شود: «چون عقل در وجود انسان قرار دارد، پس دیگر به تقلید نیازی نیست ، انسانی که درزمینهای تخصص ندارد، باید به حکم عقل خویش به متخصص مراجعه کند و این قاعده در تمام موضوعات زندگی لازم الاجراست، عقلای عالم نیز اشتباه کردن متخصص را احتمال می دهند و می دانند که مثلا تا ۱۰ درصد احتمال دارد متخصص هم اشتباه تشخیص دهد؛ اما اطاعت کردن از تمام دستاوردهای او را لازم می دانند. فقیهی هم که در مسائل دینی نظر می دهد آنچه با تخصص خود از منابع دینی برداشت می کند ، برای مقلدانش بازگو می کند اگرچه احتمال دارد حکم واقعی چیز دیگری باشد. با وجود این احتمال، باز هم وظیفه انسان عمل کردن ۱۰۰ درصد به دستور مجتهد است .
بنابراین، طبق قانون عقل که رجوع غیرمتخصص به متخصص لازم است انسان ها باید در تمام مسائلی که نیاز به تخصص دارد، به کارشناس مراجعه کنند همان طور که انسان نمی تواند بقیه مسائل تخصصی را با عقل خود بفهمد و مثلا در ساخت ساختمان ، مداواکردن بیمار، تعمیر وسایل زندگی و در هر کاری که نیاز به نظر کارشناس داشته باشد، باید به کارشناس آن فن مراجعه کند، در مسائل دین هم باید به مرجع تقلید رجوع کند. به بیان دیگر، همان طورکه نظر تمام کارشناسان را در تمام زمینه ها، بدون چون و چرا می پذیرد، باید نظر کارشناس دین و مجتهد را نیز بدون چون و چرا بپذیرد.
کتاب تکبر صفحه ۱۶۰
@abolhasanmahdavi110
مجازات دنیوی دینداران
مجازات و تنبیه دنیوی خداوند حکیم، در این دنیا نصیب کسانی می شود که به دین اسلام پایبند بوده و به پرداخت خمس اعتقاد داشته باشند ولی خمس مالشان را ندهند. زیرا هرکس به اندازه درک و فهمی که دارد مسئول است و به همان اندازه مؤاخذه میشود و انسان دیندار چون فهم بالاتری دارد و می داند که باید خمس بدهد ولی از پرداخت آن خودداری می کند دچار مؤاخذه ی الهی می شود. اما کسی که دین ندارد، درک و فهم کمتری هم دارد، و درکش از بسیاری از چیزها کوتاه است. خداوند نیز در این دنیا او را عقاب نمی کند و جزای او را به سرای جاویدان، یعنی قیامت واگذار می کند.
در روایت آمده است: «کسی که خمس مالش را نمی دهد خدای متعال دو پنجم مالش را از بین می برد.» این روایت در مورد دیندارانی است که به خمس عقیده دارند و می دانند پرداخت خمس مال واجب است. کسی که به بهانه های مختلف خمس مالش را ندهد، از طرفی لعنت امام زمان علیه السلام را نصیب خود نموده است و از طرف دیگر، خداوند متعال دو برابر مقداری که باید به
را نصیب خود نموده است و از طرف دیگر، خدا عنوان خمس می پرداخت را از بین می برد.
کتاب رزق صفحه ۵۰
@abolhasanmahdavi110
حضور حضرت زهرا(سلام الله علیها) در اجتماع
وقتی حضرت در مسجد حضور پیدا کردند ومیخواستند از امیرالمومنین علیه اسلام دفاع کنند و ولایت را تنها نگذارند،حضورشان در مسجد اینگونه نبود که چادر را کنار بگذارند و بگویند:به حداقل حجاب اکتفا میکنم.اینگونه نبود. تاریخ میگوید:چادری که حضرت بر سر کرده بودند تا روی زمین آمده بود.وقتی هم وارد مسجد شدند،با اینکه چادر سرشان بود و دورشان را زنان احاطه کرده بودند، درعین حال بین مردان نیامدند و گوشه ای سخنرانی کنند.دستور دادند پرده ای زدند و از پشت پرده سخنرانی کردند. سخنرانی شان هم سخنرانی بشری نیست،به گونه ای است که صدها سال هرکس آمده و فکر کرده،میگوید:اصلا امکان ندارد این عبارتها را بشر بیان کرده باشد،بشر نمیتواند،توانایی ندارد .انسانهای بلیغ و فصیح سالها خوب فکر میکنند،میبینند نمیتوانند بهتر از این جملات بسازند.بخشی از این خطبه مربوط به خلقت انسان است. کسانیکه در این زمینه کار کرده اند،میدانند چه میگویم.عقل مبهوت می ماند.انسان چند سال باید زحمت بکشد تا اصلا بداند قرآن راجع به خلقت انسان چه میگوید.حدود 300 آیۀ قرآن را باید بررسی کند و تفسیرش را خوب بداند.آن وقت در این خطبه حضرت تمام آیات قرآن را در ده کلمه خلاصه کرده اند؛یعنی پنج جمله که هر جمله دو کلمه ای است. بعد این پنج جمله نیز بر وزن هم است؛یعنی اینگونه نیست که پنج جملۀ دو کلمه ای گفته باشند،کلمات در حال اختصار،در اوج فصاحت است. جامع تمام آیات قرآن است و در ضمنش یک استثناء منقطع دارد.دربارۀ آنها اصلا عقل مبهوت می ماند.آنهایی که به ادبیات عربی مسلطند، میگویند :این چیست؟! اگر صدها انسان پنجاه سال هم فکر کنند، نمیتوانند این سیصد آیه را جمع کنند.معلوم است خطبه،خطبۀ بشری نیست.نفر دومی وجود ندارد که بتواند این خطبه را بیان کند. هر قسمتی از این خطبه همینطور است. حال حضرت در مسجد در دفاع از ولایت چنین جملات نورانی را میخواهند بیان کنند. بنا نیست تا میخواهند این کار را بکنند، ازحجابشان کم بگذارند و بگویند حالا که وظیفۀ اجتماعی داریم،میآییم در حضور مردان می ایستیم،همه هم نگاه کنند. کسی که عقل کل است،این است،کار خوب را فدای کار خوب دیگر نمی کند. همه را با هم رعایت میکند که الآن شما نمیتوانید کوچکترین ایرادی بگیرید،نه به کلام حضرت،نه به رفتار حضرت، نه به وظایف اجتماعی حضرت.همه برای ما الگوست.
حضرت زهرا سلام الله علیها؛ اسوهای نیکو
@abolhasanmahdavi110
🔹برترین انفاق🔹
بهترین مصرف صدقه و انفاق آن است که انسان بخشی از مال خود را برای تقویت دین مردم، استوارسازی ایمان آنها، تهذیب اخلاقشان و تعلیم قرآن و احکام و دستورهای اهل بیت از مصرف کند؛ نظیر ساختن مسجد و پشتیبانی مالی از مجالسی که به همین منظور در مساجد و حسینیه ها و خانه ها تشکیل می شود. این گونه انفاق ها سبب سلامتی فکر و دین انسان ها می شود و ارزشش بسیار برتر از سلامتی جسمی آن هاست. مدتی بحث پزشک خانواده به منظور سلامتی جسمانی مردم مطرح بود، می توانیم بخشی از انفاقات خود را برای طرح عالم خانواده، به منظور سلامتی فکر و روح آنها اختصاص دهیم. از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل است:
إِنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَهُ اَلْمَالِ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِکَ صِحَّةُ اَلْبَدَنِ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِکَ تَقْوَى اَلْقَلْوبِ.
بحار الانوار ج ۱ ص ۸۸ و ج ۶۷ ص ۵۱
یکی از نعمت ها، گشایش در مال است و ارزشمندتر از آن، سلامت بدن است و
ارزشمندتر از همه، تقوای دلهاست.
بنابراین کمک فکری به انسان ضعیف و کسی که راه حل مشکل خود را نمی داند یا توانایی حل آن را ندارد، یکی دیگر از عوامل فضیلت یافتن صدقه است؛ یعنی انسان به جای دادن ماهی به چنین کسی، خوب است ماهیگیری را به او تعلیم دهد.
📚 کتاب سخاوت صفحه ۱۳۰
@abolhasanmahdavi110
💠 قرآن، برای استفاده همه؛ نه برای فهم همه
اینکه گفته شود اهل بیت علیه السلام گاهی شخصی عامی را برای دریافت جوایش استنباط از قرآن ارجاع داده اند، کاملا اشتباه است؛ بلکه گاهی کسانی که صاحب نظر و مجتهد در دین بودند، از امام پرسش هایی می کردند و امام آنها را به آیات قرآن ارجاع می دادند؛ اما عوام الناس را نه تنها به قرآن ارجاع نمی دادند، بلکه در روایات فراوانی، آنها را از رجوع به قرآن و برداشت از آن نهی می کردند. همچنین اشخاصی را که بدون تخصص، به استنباط از قرآن روی می آوردند، به عذاب و سقوط در آتش جهنم وعده می دادند. پس اشتباه است که گفته شود همه انسان ها برای استنباط مسائلشان، باید به قرآن مراجعه کنند. قرآن کریم برای هدایت همه انسانها آمده است؛ اما برای فهم همه آنها نیامده و مردم حق ندارند به بهانه اینکه قرآن برای هدایت آنها آمده است، برای استنباط از آیات به آن مراجعه کنند.
این مانند علم پزشکی است که برای استفاده همه انسان ها آمده است؛ اما برای فهم همه مردم نیست و عده کمی می توانند از تخصص های آن آگاهی پیدا کنند. بقیه مردم هم باید برای بهره مند شدن از علم پزشکی، به متخصصان آن مراجعه کنند؛ نه اینکه مستقیم به خود منابع رجوع کنند. بر این اساس، انسان هایی که کارشناس علوم دینی هستند و در علوم حوزوی تخصص دارند، می توانند از قرآن استفاده کنند و دیگران را هم به فيض برسانند؛ اما کسانی که از این علوم در حد ویژه و تخصصی بهره ای نبرده اند، اگرچه در تمام علوم دیگر هم تخصص داشته باشند، باز هم حق ندارند با هدف استنباط احکام، به آیات و احادیث مراجعه کنند. یگانه راه برای غیر متخصصان دینی، رجوع به عالمان و صاحب نظران است. اگر کسی با مراجعه به صاحب نظر، از معنای آیات اطلاع پیدا کرد، بعد از فهمیدن صحیح آن می تواند درباره چگونگی عمل به آن تفکر کند تا وظیفه اش را خوب بفهمد؛ اما حق هیچگونه برداشتی از آیات را ندارد و نمی تواند با کنار هم گذاشتن آیات، مطلبی را استخراج کند.
📖 کتاب تکبر صفحه ۱۶۸
@abolhasanmahdavi110
✅ خشک نکردن دست قبل از غذا
اینها بالاخره با ماها در تماس است؛ مثلاً شستن دست قبل از غذا که مستحب است، خشککردنش درست نیست و شاید یک علتش این است که دست را شسته و تمیز شده، با آن ابزاری که میخواهد بخشکاند، آن حوله یا دستمال کاغذی کثیف است. اما کثیفیاش را که نمیبیند و اینها را دقت نمیکند. حتی دستمال کاغذیها خیلیهایش مشکلات شیمیایی دارد و اینها را به مردم نمیگویند و فقط به دنبال فروش محصولاتشان هستند. آنوقت ما میآییم با دست تر میخشکانیم و بعد دوباره مینشینیم غذا میخوریم؛ در حالی که دستهایمان آلوده شده است. این است که قبل از غذا میگویند دست را که شستید دیگر خشک نکنید. بعد از غذا اشکالی ندارد بخشکانید؛ چون همینطور تر بماند باز مجاور هوا آلوده میشود و به مرور زمان با هوا آلوده میشود لذا خشک بشود کمتر آلوده میشود.
📚بهداشت جسم
آیت الله مهدوی
@abolhasanmahdavi110
🔶 سلامتی رگ های بدن
🔸 خوردن شام
پنجم خوردن شام است. غذای شب از چیزهایی است که باز رگ را سالم نگه میدارد. در این جهت دارد که هیچوقت بدون غذا و شام نخوابید؛ اما تا باز میگوییم شام، منظور خوردن غذا در ذهنمان میآید، این مراد امام نیست. این منظور هیچ چیز است. لذا در یک حدیث دارد ولو یک لیوان آب باشد، کافی است. شام خوردن، پس منظور خوردن غذای متعارف نیست. در حدیثی دارد امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند: «لَا تَدَعِ الْعَشَاءَ وَ لَوْ بِثَلَاثِ لُقَمٍ بِمِلْحٍ» ولو سه لقمه با نمک بخورید. این خوردن شام میشود. بعد فرمودند: «وَ مَنْ تَرَکَ الْعَشَاءَ لَیْلَةً مَاتَ عِرْقٌ فِی جَسَدِهِ لَا یَحْیَا أَبَداً»[۵] کسی که شب هیچ چیز نمیخورد یک رگی در بدنش هست که میمیرد و دیگر هم برنمیگردد، دیگر هم زنده نمیشود. در روایت دیگر دارد که امام هشتم(علیهالسلام) میفرمایند آن رگی که میمیرد، شب تا صبح به صاحب خودش نفرین میکند و میگوید «أَجَاعَکَ اللَّهُ کَمَا أَجَعْتَنِی» همانطوری که من را گرسنه نگه داشتی خداوند هم تو را گرسنهات کند، «وَ أَظْمَأَکَ اللَّهُ کَمَا أَظْمَأْتَنِی» خدا تشنهات بدارد همانطوری که به من این ضرر را وارد کردی و من تشنه نگه داشتی. آنوقت امام هشتم(علیهالسلام) میفرمایند: «فَلَا یَدَعَنَّ أَحَدُکُمُ الْعَشَاءَ وَ لَوْ بِلُقْمَةٍ مِنْ خُبْزٍ أَوْ شَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ»[۶] میفرمایند: عشا خوردن را به هیچ وجه ترک نکنید ولو به یک لقمه یا یک جرعۀ آب. پس هیچ چیز نخوردن اثر منفی دارد و رگی از رگهای بدن میمیرد و تا صبح هم بالاخره آن رگ حیات دارد، شخص را نفرین میکند. طولانی هم هست؛ چون بالاخره شخص میخوابد چند ساعتی استراحت میکند. در خواب دیگر چیزی میل نمیکند. آنوقت مشکلش زیاد میشود. دستور این است که شخص یک لیوان آب یا یک چیزی میل بکند؛ اما از طرف دیگر دستور این است که شب زیاد غذا نخورید. آن هم مقابلش است. امام هشتم(علیهالسلام) باز میفرمایند که کم میل بکنید. وقتی من برای بعضی از اطبا گفتم خیلی تعجب کردند. طب روز هنوز این را نفهمیده است و وقتی برایش گفتم دید مثل اینکه دقیقاً با طب روز منطبق است؛ منتها آنها چون از روایتهای ما خبر ندارند و طب روز معمولاً غربیها میآیند، آنها که روایت ندیدند و میخواهند با عقل خودشان این چیزها را بفهمند. آنوقت به این زودی متوجه نمیشوند. اما وقتی امام میآیند بیان میکنند، امام چون فوق عقلند، بالاخره دست ما را مثل یک بچهای که میگیرند بالا میبرند، آنوقت آن طبیب متخصص وقتی میشنود میگوید درست است، این گفتار چه کسی است که این را فهمیده است؟! فکر میکند یک پروفسور یا یک کسی است که آمده و این را بیان کرده است. آن روایتش حالا مضمونش این است که میفرماید بهترین راه برای کم کردن وزن بدن که امروزه مدام میگویند ورزش بکنید، چه بکنید، حضرت میفرمایند تقلیل عشاء است. یعنی همین عشاء، غذا کم میل بکنید، دلیل سادهاش هم این است. اینها در روایت نیامده است ما وقتی روایت را میبینیم فکر که میکنیم به این نتیجه میرسیم که عشاء دو تا مشکل دارد: یکی همین طولانی بودن بعدش است. بعد که انسان خیلی استراحت میکند این نتیجهاش این است که این غذایی که میل کرده اینها سوخته نمیشود، ورزش نمیکند که ... چون حرکت ندارد این غذا همهاش جذب بدن میشود. آنوقت برای کسانی که وزنشان زیاد است این اثر منفی زیادی دارد و زود وزنشان را بالا میبرد. مثلاً پزشکان تغذیه باید این را به آن توجه بکنند. آنوقت دیدم که چیزهای دیگر میگویند. میگویند صبح چه بکند، فلان ورزش را بکند، فلان کار را بکند. همۀ اینها خوب است؛ اما بعید میدانم هیچ کدامش به این اندازه اثر داشته باشد. اشکال دوم عشاء این است که شخص به دلیل اینکه قبلش خیلی فعالیت داشته و چند ساعتی بیدار بوده است اشتهایش زیاد است؛ اما این اشتها کاذب است. اشتها زیاد است به خاطر اینکه قبلش بیدار بوده و میبیند خیلی نیاز به غذاخوردن دارد؛ اما نمیداند این غذایی که میخورد بعد میخوابد، یعنی بعد فعالیت بدنی ندارد. پس این اشتها برای قبل است نه برای بعد. به خلاف ناشتای صبح. ناشتای صبح را افراد چون قبلش خواب بودند و از خواب بیدار میشوند خیلی اشتها ندارد. اما چون بعدش بیدار است و میخواهد فعالیت بکند، حالا فعالیت بدنی یا فکری، خیلی نیاز دارد. این را متوجه خیلی نیست، آنوقت صبح ناشتا نمیخورد، ضربه به بدنش وارد میشود، بدنش سست میشود، ضعیف میشود؛ در حالی که صبح ناشتای متعارف بخورد هیچ اشکالی ندارد و این راه سادهاش این است: عزیزانی که سحر بلند میشوید ببینید فواید سحرخیزی و اینها چقدر زیاد است. یکیاش هم برای همین فایدۀ بدن است. سحر که بلند میشوید یک لیوان آب ولرم، آب جوش، یک لیوان آب میل بکنید.
این سبب میشود که تا میآیید نماز شبتان را بخوانید، نماز صبحتان را بخوانید یک مقدار بیدار بودید، یکی دو ساعت که بیدارید اشتهایتان هم خوب میشود و به غذاخوردن میل پیدا میکنید. اگر هم میل زیاد ندارید باز این کاذب است؛ یعنی برای گذشتۀ شماست که از خواب بیدار شدید. احساس میکنید نیاز ندارید؛ اما توجه ندارید که صبح اولش شروع حرکت شماست، بعد تا ظهر میخواهید تلاش بکنید. لذا صبح را ناشتایی متعارف میل بکنید، آن زیاد برای بدنتان اثر منفی ندارد، برعکس شامتان است. آن را امام رضا(علیهالسلام) میفرمایند که کم میل بکنید. به خصوص برای کسانی که زیادی وزن دارند این دستور برای آنها است. حضرت میفرمایند «یقلل العشاء» عشا را کم بکند. چون قبلش اشتها خیلی دارد بیدار بوده و خیال میکند الآن باید یک دست غذای کامل بخورد. اشتباهش همین است. میخورد بعد تلاش نمیکند، میگیرد میخوابد. آنوقت این غذای زیادی که خورده، اکثرش جذب بدن میشود و فوری زیادی وزن پیدا میکند. در هر صورت این رگ عشا هم روایتش خیلی عجیب است که پزشکان باید روی اینها صحبت بکنند.
🎙 بهداشت جسم جلسه ۲۳
@abolhasanmahdavi110
❇️ کار لغو
بعد از گناه، عامل دیگری که به عقل ضربه می زند، کارهای لغو است. در روایت رهنمون شده اند که تکرار کار لغو باعث کم عقلی می شود: «مَنْ كثُرَ لَهْوُهُ قَلَّ عَقْلُهُ.» اما متأسفانه، بسیاری مان به آن اهمیت نمی دهیم. مراد از کارهای لغو، هرکاری است که دلیل عقلانی بر انجام دادن آن وجود ندارد و عاقلان بگویند آن کار سود دنیایی یا آخرتی ندارد. به این نمونه ها توجه کنید: با وجود آنکه میدانیم تماشای بسیاری از فیلمها سودی برایمان ندارد، باز هم بی دلیل، خود را به دیدن آن مشغول میکنیم؛ بی دلیل و هدف با دیگران صحبت میکنیم؛ با اینکه بهره ای از شنیدن رادیو نصیبمان نمی شود، باز هم آن را را روشن میگذاریم و به هرچه پخش می شود، گوش می سپاریم. این گونه کارها و در مجموع، هر کار لغوی که از انسان سر می زند، عقل را کم می کند. توصیه امام کاظم علت را به دقت بخوانیم:
إِنَّ الْعُقَلَاءَ تَرَكوا فُضُولَ الدُّنْيا فَكيفَ الذُّنُوبَ وَ تَرْك الدُّنْيا مِنَ الْفَضْلِ وَ تَرْك الذُّنُوبِ مِنَ الْفَرْض؛ بی تردید، خردمندان تجملات مباح دنیا را کنار نهادند تا چه رسد به گناهان؛
با اینکه ترک دنیا فضیلت است و ترک گناهان واجب. برای توضیح روایت باید گفت که ترک دنیا و روگردانی از آن، موجب رسیدن انسان به فضائل و کمالات است، اما ترک نکردن دنیا باعث عقاب و عذاب جهنم نیست. از آن سو، اجتناب از گناهان واجب است و ارتکابش انسان را مستحق عقاب و عذاب میکند.
برای همین، انسان عاقل مرتکب هیچ کار لغوی نمی شود و قبل از انجام دادن هر کاری، به نتیجه آن توجه می کند و مانند تاجری که معامله بیهوده انجام نمی دهد، از انجام دادن لغو صرف نظر میکند؛ یعنی همان طور که تاجر معامله بی سود یا کم سود انجام نمی دهد، به طوری که زحمت هایش جبران نشود، انسان عاقل نیز کارهای لغو را ترک می کند.
📚 کتاب سخاوت صفحه ۱۱۳
@abolhasanmahdavi110
هدایت شده از پایگاه خبری علوم انسانی مفتاح
✅ کار فقهی ماندنی است که توسط روحانیون اصیل حوزوی انجام شود
🔻 آیتالله مهدوی در توصیههایی به اعضای دبیرخانه مفتاح:
📚 در مباحث مربوط به فقه مضاف، مرحله نخست، تعیین و اولویتبندی موضوعات است. مرحله دوم، قرار گرفتن متون مربوطه در اختیار علما برای ورود به بحث است. مرحله سوم، کتاب کردن نظرات علما و در اختیار محققین قرار دادن است.
📚 تمامی موضوعات مستحدثه دارای احکام خود هستند و فقه باید در مسائل مستحدثه، گویا عمل کند و نظراتش را بیان کند. از طرفی جامعه روز به روز با مسائل جدیدتری روبرو میشود و در معاملات، سیاست و غیره رفتارهای جدیدی را انجام میدهد که باید به اینها پاسخ داد.
📚 بعضی از روحانیون دارای مدرک دکترا هستند اما اطلاعات دینی و فقهی آنها کم است و البته بعضی از اینها نیز خودشان به این امر واقف هستند. این مدرک نفوذ اجتماعی این بزرگواران را زیاد کرده است اما اینها مناسب کارهای فقهی نیستند.
📚 کاری ماندنی است که از روحانیون اصیل حوزوی استفاده شود. اگر میخواهید کارتان ماندنی شود حتماً از اینگونه افراد استفاده کنید حتی اگر تعدادشان بسیار کم باشد و به ۲ الی ۳ نفر خلاصه شود. حواستان باشد در انتخاب اساتید دقت کنید و این که جلو اسم یک استادی دکتر آمد شما را خشنود نکند، این فرد چند سالی از حوزه دور بوده است البته به واژگان دانشگاهی آشنایی دارد اما علوم حوزوی او ضعیف است.
💢 متن کامل: http://meftaah.com/?p=23954
ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_
#مبانی_علوم_انسانی_اسلامی
#آیتالله_مهدوی
#قم
🔳 با #مفتاح همراه باشید
🆔 @meftaah_com