#حضرت_اباالفضل_ولادت
#حضرت_اباالفضل_مدح
شاه صفین اگر مالک اشتر دارد
خسرو ماریه عباس دلاور دارد
حمزه گر شیر نبی بود و علی شیر خدا
او هژبری چو ابوالفضل غضنفر دارد
با ابوالفضل،حسین ابن علی دانی کیست؟
مصطفایی ست که خود حیدر دیگر دارد
قد اگر راست کند در فلک عشق و جمال
روی خورشید به یک جلوه مُزَعفر1 دارد
دلِ عیّوق نسوزد دگر از سوز عطش
به لبش ساقیِ لب تشنه چو ساغر دارد
دانش آموز دبستان علی بود عبّاس
درس آزادگی از خواجۀ قنبر دارد
مادرش امبنین شیرزن شیر خداست
آفرین باد صدف را که چه گوهر دارد
چشم بد دور از آن چهرۀ چون قرص قمر
که ز خال لبش اسپند به مجمر دارد
آسمان گر نگرد ماه بنی هاشم را
به نثارش بکند هر چه که اختر دارد
جان فدایش که در آن معرکۀ عشق و وفا
حملۀ حیدریاش صولت صفدر دارد
با ابوالفضل چه غم خسرو بیلشکر را
که حسینبن علی یک تنه لشکر دارد
تیغ شمشیر وی از صاعقه سوزانتر بود
خاصه بر خرمن قومی که سَرِ شر دارد
دست او دست خدا بود و خدا میداند
که بر آن دست خدا، بوسه پیمبر دارد
وصف عباس جز عباس نباشد آری
زآنکه الماس جز الماس چه جوهر دارد
آه از آن ساعت جانسوز که در راه حرم
زخم صد ناوک دلدوز به پیکر دارد
نه به رُخ چشم، که راهی به مقابل سپرد
نه به تن دست، که بر چهره برابر دارد
آنکه شه را همۀ عمر نمیخواند اخا
دانی آن لحظه چرا بانگ برادر دارد؟
مادرش امبنین را به دلش میطلبید
دید در کربوبلا مادر دیگر دارد
دستش از تن یله در علقمه افتاد و نخواست
دست از تن قلم از دامن شه بردارد
گفت هرکس که در آغوش حسینش میدید
آه از این شمع که پروانۀ بیپر دارد
خامه اندر کف من لنگزنان است «یتیم»!
بسکه شعر تو بیاض و رقم تر دارد
#حضرت_اباالفضل_ولادت
خندیدی و لطافت باران درست شد
یک گوشه از طراوت ایمان درست شد
سلمان در این مقایسه بی آبرو شده است
پلکی زدی و حضرت سلمان درست شد
صد ارمنی شده است مسلمان لطف تو
با عشق تو هزار مسلمان درست شد
تا چشم روزگار ببیند قیامتت
حیدر شدی، برای تو میدان درست شد
این شیوه ی نبرد، همان شیوه ی علی است
از باد رقص تیغ تو طوفان درست شد
باب الحوائجی و برای فقیرها
با دست های تو چِقَدَر نان درست شد
یا کاشف الکروب، ابالفضل مرتضی
خورشید بی غروب، ابالفضل مرتضی
ای بنده ی خدا علمت تا ابد بلند
امید خیمه ها علمت تا ابد بلند
دستم گرفتی از سر لطفت رها مکن
بی دست کربلا علمت تا ابد بلند
لبخند های تو سبب خنده ی حسین
به به از صدا ... علمت تا ابد بلند
خون علی و فاطمه جاریست در رگت
ای شیر مرتضی علمت تا ابد بلند
بی اذن شاه تشنه نخوردی تو آب را
سقای با وفا علمت تا ابد بلند
از او جدا نمی شوی حتی اگر شود
دستت ز تن جدا، علمت تا ابد بلند
یا کاشف الکروب، ابالفضل مرتضی
خورشید بی غروب، ابالفضل مرتضی
41.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠کلیپ تصویری : مناجات شعبانیه
💠با نوای: مهدی سماواتی
💠ترجمه فارسی: مهدی الهی قمشهای
4_5866137414585550636.mp3
4.67M
🎧 سرود فوق العاده شنیدنی
امشب شب شوره عرش برینه....
حاج محمود کریمی
🎊 میلاد سرداران کربلا مبارک🎊
بیزارم از انساندوستیای که کشتههای حمله روسیه به #اوکراین رو میبینه و براشون اشک میریزه و گریبان چاک میکنه، ولی حتی خبر انفجار #مسجد_شیعیان_پیشاور و شهادت کودکان شیعه رو نمیشنوه!
شما از موی بلند و چشم آبی و نژاد اروپایی حمایت میکنید نه از حقوق بشر!
بیعت با یار.mp3
9.18M
💥 باید فرار کرد...
- در جهانی که نه جوابی برای نیازهای بشر پیدا می شود و نه درمانی برای دردهای بشریت!
- در جهانی که ظلم و سیاهی گلوی مظلومان را نشانه رفته،
تنها یک راه نجات وجود دارد...
باید فرار کرد از هرآنچه ظلم، بی عدالتی، سختی، بیماری و... ست
به سمتِ تنها ناجی جهان؛ امام زمان "عج" ✨
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_رائفی_پور
#حجتالسلام_ماندگاری
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤استاد رائفی پور
📝بزرگترین گنج هستی امام زمان عجل الله هستند.
🔹هرچه بگذره در #آخرالزمان ظلم ها و بدبختی ها زیادتر میشه
🔸یا میفهمیم نداریم یا خدا میفهمونه که نداریم
«اللّهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج»
sardaran_karbala_-rasoli-madh.mp3
2.85M
|⇦•ای حرمت قبلۀ حاجات ما ..
#مدح_خوانی ویژۀ ولادت حضرت قمربنی هاشم علیه السلام و سرداران کربلا به نفس حاج مهدی رسولی •✾•
در میانِ اَعـراب رسم بود
که اگـر کــودکی، زیبایی
فوقالعادهای داشت او را
با عُنوان #ماه مینامیدند
#ابوالفــضل نیز بواسطه
جمالِ بی نظیرِ چهره اَش
مَشمول این سُـــنّت شد
و او را «قَــمَرِ بَنی هاشم»
(ماهِ دودمانِ بنی هـاشم)
نام گُذاری و خطاب کردند
|⇦•ای حرمت قبلۀ حاجات ما ..
#مدح_خوانی ویژۀ ولادت حضرت قمربنی هاشم علیه السلام و سرداران کربلا به نفس حاج مهدی رسولی •✾•
ای حرمت قبلۀ حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
تاج سرِ تاج شهیدانِ همه عالمی
دستِ علی ماهِ بنی هاشمی
هم قدم قافله سالار عشق
ساقی عشاق و علمدار عشق
ماه کجا رویِ دل آرای تو ؟
سرو کجا قامت رعنای تو ؟
عَمِّ امام و اخُ و اِبنِ امام
حضرت عباس علیه السلام
ای علم کفر نگون ساخته
پرچم اسلام برافراخته
مکتب تو، مکتب عشق و صفاست
درس الفبای تو صدق و صفاست
مکتب جانبازی و سربازی است
بی سری آنگاه سرافرازی است
شمع شده، آب شده ،سوخته
روح ادب را ، ادب آموخته
مشک پر از آب حیاتت به دوش
طفل حقیقت زِ کَفت آب نوش
از کرم و لطف جوابش دهی
تشنه اگر آمده آبش دهی
ای علم افراشته در عالمین
اِکشِف یا کاشِفَ کَربِ الحُسین
پنج امامی که تو را دیده اند
دست علم گیر تو بوسیده اند
مطلع شعبان همایون نسب
بر ادب توست دلیلی دِگر
شعشعۀ صبح حسینی دمید
چهارم این مه که پُر از عطر و بوست
نوبت میلادِ علمدار اوست
شد به هم آویخته از مشرقین
نور اباالفضل و شعاع حسین
وقت ولادت قدمی پشتِ سر
وقت شهادت قدمی پیشتر
ای به فدایِ سر و جان و تنت
وین ادب آمدن و رفتنت
sardaran_karbala_-taheri-madh2.mp3
3.3M
|⇦•جمعمان جمع که تا نقش..
#مدح_خوانی ویژۀ ولادت حضرت قمربنی هاشم علیه السلام و سرداران کربلا به نفس کربلایی حسین طاهری •✾•
#باب_الحـوائج هم یعنی؛
اگر که مشکلی پیدا کـردی
یک #سفره_حضرت_ابالفضل
پهـــن کن و حاجتات را بگیر
|⇦•جمعمان جمع که تا نقش..
#مدح_خوانی ویژۀ ولادت حضرت قمربنی هاشم علیه السلام و سرداران کربلا به نفس کربلایی حسین طاهری •✾•
جمعمان جمع که تا نقش خیالی بزنیم
کوچه باغی بروین و پَر و بالی بزنیم
پایِ حافظ قدح از شعر زلالی بزنیم
جمعمان جمع بیایید که فالی بزنیم
"شاهِ شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قابِ همه صف شکنان"
بگذارید از این فاصله بویی بکشیم
درِ خُم را بگشاییم و سبویی بکشیم
تیغِ ابروی کجش را به گلویی بکشیم
صد و سی و سه نفس نعرهی هویی بکشیم
از دل ما چه به جا مانده؟ که غارت کرده
پسرِ سوم زهراست قیامت کرده
ماهو خورشید دو حیران و دو سرگردانند
سال ها دل سرِ این طایفه می گردانند
بال در بالِ فرشته غزلی می خوانند
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
آمده تا زِ علی تیغِ دودَم را گیرد
قد برافرازد و بر دوش علم را گیرد
جمع مِهر و غضب و جذبه و زیبایی را
در تو دیدیم مسیحایی و موسایی را
محشری کن که ببینند دل آرایی را
بُرده ای ارث از این سلسله آقایی را
حق بده مات شود چشم، تماشا داری
هرچه خوبان همه دارند تو یک جا داری
آسمان پیش قدم هات به حیرت اُفتاد
کهکشان وقتِ تماشات به زحمت اُفتاد
موج برخاست و از آن همه هیبت اُفتاد
کوه تا نامِ تو را بُرد به لکنت اُفتاد
این علی هست خودش هست جِنابش آمد
خوش به حال دلِ زینب که رکابش آمد
تشنه خاکیم و ترک خورده ولی دریا تو
شوره زاری همه با ماست و باران با تو
وَ نوشتیم که یا هیچ پناهی یا تو
دلمان قرص بُوَد، قُرص چرا؟ زیرا تو
بعد مرگم به هوای حرمت پر گیرم
من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم
رگِ پیشانی تو تا که تَوَرم می کرد
لشکر انگار که با مرگ تکلم می کرد
دست و پا را نه فقط! راهِ نفس گُم می کرد
بیرقت در وسطِ دشت تلاطم می کرد
چقدر سر زِ سرِ تیغِ تو سرگردان است
تو سلیمانی و تختت وسطِ میدان است
میکِشی تا وسطِ معرکه طوفان ها را
بند آورده نگاهت نفسِ میدان را
تا که ارباب بگیرد به سرت قرآن را
میدرد نعرهی تو زَهرهی سرداران را
شور آن قُله که آتش فوران کرد تویی
آن کماندار که اَبروش کمان کرد تویی
سایه بانِ دلِ زینب دلِ ما هم باتوست
حاجتی گرچه نگفتیم فراهم با توست
ماه شب هایِ محرم تویی و دَم با توست
ای علمدارِ ادب شورِ مُحرم با توست
دستِ ما نیست که در پای غمت می گرییم
لطف زهراست که زیر عَلمت می گِرییم
بی تو از چشم حرم خونِ جگر می ریزد
خون از ساقه ی صد تیر و تبر می ریزد
و رُباب اشک به لب های پسر می ریزد
خیز از خاک و ببین خاک به سر می ریزد
ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد