eitaa logo
ختم قران و صلوات حضرت رقیه س 🌹
342 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
3.6هزار ویدیو
211 فایل
🌹این کانال با هدف برگزاری ختم قران صلوات، زیارات، ادعیه و اشتراک گذاری کلیپ و متون مذهبی،مداحی در قالب فیلم،عکس" به صورت شبانه روزی فعال می باشد. 🌹راه ارتباطی" 🆔️http://eitaa.com/bandekhod http://eitaa.com/joinchat/1055129624C01eb321c2f
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🌸🍁🍂🍁 ⭕ سنگ صفرا!؟ باید بدانیم سنگ صفرا به راحتی ایجاد نمی شود. تغذیه ناسالم در طول بیش از یک دهه از عمر، سبب تخریب تمام اجزاء و غدد بدن می شود و سپس سبب ایجاد سنگ صفرا. یعنی چند قدم تا ایجاد سرطان در بدن. آن وقت ما فکر می کنیم اگر کیسه صفرا را از بدن در سطل آشغال بیمارستان بریزیم ، ما سالم شده ایم. و با یک جراحی .... جراحی درمان کامل نیست، فرار از درمان و فرار از رفع بیماری است. اگر یک دست یا یک پا نداشته باشیم خیلی سالم تر از نداشتن کیسه صفرا است، چون دیگر نه طحال داریم نه معده، نه روده سالم و نه کبد سالم داریم و ... 💥پس چه کنیم!؟ 1⃣حذف عوامل اصلی:👇 📍سنگ صفرا از افزایش خشکی، یعنی غلبه سودا و صفرا با هم. 📍سنگ صفرا از نجویدن غذا بوجود می آید. 📍سنگ صفرا از سرخ کردن با هر روغنی (بجز زیتون، شحم، سمن گاو و کنجد) بوجود می اید. پس پیش درمانِ سنگ صفرا تغییر رفتار تغذیه ای قبلی است. 2⃣درمان دوم پرهیز موقت از غذاهای گرم و خشک و غذای خشک است. مثل کباب، گوشت، فلفل، زنجبیل، سرخ کرده، غذای یک روز مانده، فست فود، خرما، موز ، ادویه زیاد ، آب یخ و .... 3⃣یک شب درمیان دمکرده برگ سنا. 4⃣خوردن روزانه یک یا دو لیوان سکنجبین عسلی. 5⃣خوردن خربزه و هندوانه بصورت کامل. یعنی این میوه را با پوست و تخمه و .. خُرد کرده و بصورت فالوده در آورده و در طول روز بنوشیم. 6⃣پس از ده روزه می توان داروی جامع امام رضا علیه السلام را به درمان افزود. یا همان مراحل قبلی را تا بهبودی کامل ادامه داد. یک حبه جامع+ یک استکان دمکرده برگ سنا(یا یک نخود سقمونیا) یک شب در میان و سپس صبح ناشتا یک استکان دمکرده برگ سنا. مرحله 6 را می توان یک هفته درمیان ادامه داد. 7⃣ در طول دوره درمان از روش های تشخیصی مثل نبض و عنبیه و... پیشرفت درمان کنترل می شود. در صورت نیاز به ثبت درمان یا نبودن طبیب حاذق هر دوماه یک سونوگرافی تا بهبودی انجام شود. 8⃣به مدت 6 ماه باید مواظب باشد تا شکم بیمار ضربه نخورد تا حالت انعطاف پذیری کیسه صفرا طبیعی شود و از تردی خارج شود. 9⃣جویدن زیاد غذا را رعایت نماید تا مجددا دچار سنگ نشود. 🔟میوه ها ، داروهای الهی هستند. 🍃🌸 . ✨🌿
✨روغن سیاهدانه 🍃 طبیعت روغن سیاه‌دانه می‌باشد؛ لذاروغن سیاه‌دانه بهترین روغن برای غلبه و دفع بلغم از بدن است. 🔸 در منابع سنتی خواص زیادی برای سیاه‌دانه و روغن آن ذکر شده است و در روایات از سیاه‌دانه تعبیر شده است که (شفای هر بیماری جز مرگ) نشان دهنده کاربرد وسیع این گیاه و روغن آن در درمان بیماری‌ها است که می‏توان آن را یک داروخانه نامید... 🍃فواید روغن سیاه‌دانه 🔰 مُسکّن فوری دردهای بدن(عضلات، مفاصل، سردردها، دردهای کمر و ستون فقرات) 🔰 درمان زگیل، برص و ... 🔰 درمان بیماری‌های کلیوی و مجاری ادراری(سنگ کلیه و مثانه، پروستات و ...) 🔰 بهبود فلج عصب صورت 🔰 رفع آبریزش و گرفتگی بینی 🔰 تقویت مو و پوست 🔰 رفع نفخ روده و معده 🔰 تقویت کننده قوای جنسی و....... (برگرفته ازکتاب معرفة التدهین) روغن سیاه دانه درجه یک ۱۵۰۰۰ت به صورت کیلویی موجود هست ۰۹۱۲۶۶۰۲۰۳۳احمدی 🍃🌸 . ✨
🔴 قندخون:👇👇👇 ❗️اگر قند به صورت ناگهانی بالا برود علت است. ❗️افرادی که تکرر ادرار و عصبانیت شدید دارند ممکن است قند تا۷۰۰ _۶۰۰ هم برود. 💎 : ✅ مصرف یک قاشق مرباخوری روغن حنظل قند را پایین می اورد. ✅مالیدن روغن حنظل به کف پا وکل شکم ✅مصرف سرکه (۱)+روغن زیتون(۳) ✅جوشانده کلاهک بادمجان -توضیح مطلب( اینجا ) ✅حجامت عام 💥در توضیحات کامل شرح داده شده است. 🔴 :👇👇👇 ❤️❤️❤️ 💥معجزه باز کردن تا۹۰%💪 💥حتی برای کسانی که میخواهند انجام دهندعالی 👌👌جواب می دهد.💪 🔴علامت گرفتگی عروق: 🔺درد قلب 🔺درد گردن 🔺قولنج بین دوکتف 🔺قلبشان می گیرد 🔺راه نمی تواند برود 🔺دست چپ بالا نمی آید 🔺درد خنجری در قسمت قفسه سینه اینها علائم است.👆👆👆 💥روش تهیه : ✅یک کیلو سیر ترشی( کهنه باشد بهتر است) به همراه سرکه اش ✅یک قاشق غذا خوری پودر زنجبیل ✅یک قاشق غذا خوری پودر زعفران ✅همه اینها را باهم میکس می کنیم و۱۰ دقیقه می جوشانیم از این ترکیب بعد از هر وعده غذایی یک قاشق غذا خوری مصرف شود . ✅اگر کسی خیلی اذیت می شود بعد از آن یک قاشق غذا خوری عسل مصرف کند.🍯 ✅اگر سیر ترشی کهنه نبود سیر و سرکه طبیعی را هم می‌توان با هم میکس کرد . 🔥برای کسی که صفرای خیلی بالایی دارد می توان زعفران وزنجبیل را حذف کرد ‌.
🔮💎🔮💎🔮💎🔮💎 (مهم) ۱- درمان الف) اگر عفونت همراه با خارش باشد: درمانش نشستن در وانی از سرکه است. به این ترتیب که یک  لیوان سرکه طبیعی در سه لیتر آب جوشیده ولرم را آماده کرده روزی نیم ساعت ۷ الی ۱۴ مرحله در آن  بنشینید. ب) اگر عفونت بدون خارش باشد: تزریق واژینال عسل ۷ الی ۱۴ مرحله شبی یکبار. توجه: دخترانی که ازدواج نکرده اند از ترکیب یک لیوان آب جوشیده ولرم به همراه ۴ قاشق غذاخوری  عسل استفاده ۲- درمان (درد قاعدگی) الف) بادکش زیر شکم و کمر ۲۱ مرحله یک شب در میان ب) شبی یک لیوان عرق رازیانه همراه با یک قاشق مرباخوری عسل به غیر زمان پریودی  (۱۲۰ شب) ج)  درمان اورژانسی: دم کرده دارچین و زنجفیل یا شوید   ۳- درمان مشکلات تخمدانی درمان مشکلات از قبیل (تنبلی تخمدان ـ کیست تخمدان ـ ناباروری به علت تخمک ـ مشکلات هورمونی ـ فیبروم ) به روش زیر می باشد. طول درمان ۴۰ الی ۱۲۰ روز میباشد. الف) بادکش زیر شکم و کمر ۲۱ مرحله یک شب در میان  ب) شبی یک لیوان عرق رازیانه همراه با یک قاشق مرباخوری عسل به غیر زمان پریودی   ج) دوسین روزی دو قاشق مرباخوری صبح و شام ( سه واحدعسل + یک واحد سیاه دانه نیم کوب)  د) استفاده از داروی ترکیبی زیر به صورت واژینال ۱۴ مرحله در ایام پاکی (زاج به اندازه یک نخود بیشتر  نشود + یک قاشق مرباخوری عسل + یک قاشق چایخوری روغن زیتون بودار تصفیه نشده) توجه: دخترانی که ازدواج نکرده اند از دود داروهای (اسفند + کندر + زاج) باید استفاده نمایند. دود را  ۱۴روز باید به رحم برسانند. توجه: درمان تکمیلی با حجامت عام، حجامت ساکرال، حجامت زیر شکم هر دو هفته یکبار میباشد که باید تحت نظر پزشکان متخصص طب سنتی انجام گردد.ه ۴- درمان مشکلات درمان مشکلات ادراری (تکرر ادرار - عدم کنترل ادرار - عفونت ادراری و . . . ) به روش زیر می باشد: الف) بادکش زیر شکم ۲۱ مرحله ب) واژینال عسل شبانگاه ۷ الی ۱۴ مرحله ج) دوسین روزی سه  قاشق مرباخوری (هر ۸ ساعت یکبار) د ) روغن مالی روی کلیه ها و زیر شکم با روغن سیاه دانه ه ) خوراکهای گرم مخصوصا ارده با شیره انگور ۵- درمان افتادگی رحم برای هر دو حالت زیر بادکش زیر شکم (۲۱ مرحله) توصیه می شود. الف) اگر افتادگی زیاد نباشد واژینال عسل ۷ الی ۱۴ مرحله شبی یکبار ب) اگر افتادگی زیاد باشد واژینال آلوئه ورا  ۷ الی ۱۴ مرحله شبی یکبار توجه: اگر افتادگی زیاد بود نیاز به درمان تکمیلی است و حتما به پزشک طب سنتی مراجعه گردد. ۶- درمان های سینه طول درمان ۴۰ الی ۱۲۰ روز می باشد. الف) بادکش روی سینه ۲۱ مرحله یک شب در ساعت (۴ واحد روغن سیاه دانه یا روغن زیتون بودار  تصفیه نشده + ۲ واحد عسل + یک واحد سرکه انگور طبیعی) ج) سرکه انگبین شبی یک لیوان (دو واحد عسل + دو واحد عرق نعنا + یک واحد سرکه انگور طبیعی) از  این شربت یک سوم لیوان ریخته الباقی را آب ریخته میل شود. د) اسپند شبی یک قاشق مرباخوری به همراه سرکه انگبین (۴۰ شب  بیشتر مصرف نشود) ه)  استفاده از جوشانده پودر درنا (یک قاشق غذاخوری از پودر در یک و نیم لیوان آب جوش بیست دقیقه بماند پس از خنک شدن به همراه کمی عسل میل گردد 🍁توجه مهم: کسانیکه توده ای در سینه دارند نباید از عرق رازیانه استفاده کنند. ۷ ـ درمان کسانیکه می خواهند سینه هایشان بزرگ شود  استفاده از عرق رازیانه شبی یک لیوان تا زمانیکه شخص در سینه احساس سنگینی نماید آنگاه روی سینه ها را هر شب بادکش بگذارد . ( ۷ تا ۱۴ مرحله ) اگر بادکش انجام نشود سینه ها دوباره کوچک می شود . ۸- درمان خونریزیهای شدید یا لکه بینی الف ) بادکش زیر سینه ها ۷ الی ۱۴ مرحله ب ) عرق بومادران شبی یک لیوان به همراه کمی عسل ج ) استفاده از زرده  تخم مرغ و چای پر رنگ ۹- درمان ج ) شبی یک لیوان عرق رازیانه همراه با یک قاشق مرباخوری عسل به غیر زمان پریودی  د )  شبی یک لیوان عرق بهار نارنج  همراه با یک قاشق مرباخوری فرنجمشک با کمی عسل ه ) حجامت در صورت لزوم و ) موارد زیر به صورت روزانه  توصیه می شود: خرما ۳ عدد ـ انجیر ۷ عدد شبانگاه ـ زیتون ۷ عدد صبحها ـ کشمش ۲۱ عدد ـ بادام درختی  ۱۴ عدد ز ) ترک یا کاهش جدی سردیها مخصوصا شبها نسخه های حکیم خیر اندیش 🍃🌸 . ✨🌿
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌺🍃حلقه تیره دور چشم = غلبه 🔹 استرس 🔹کمبود تغذیه ای 🔹غلظت خون 🔹کمبود خواب 🔹آلرژی فصلی 🔹 کم شدن آب بدن 🍃در طب سنتی بیماری هایی سودایی پوست، بیماری هایی هستند که در رأس عامل ایجاد آن ها غلبه خلط سودا و کهنه شدن این خلط (اصطلاحا معروف به سودای سوخته) می باشد. 🍃این نوع مشکلات نیز شکل‌های بسیار زیادی دارد چون شکل رسوب سودا و محل های رسوب سودا بسیارمتفاوت می باشند. 🍃 این مشکل ( سیاهی زیر چشم ) معمولاً به علت رسوب سودا در مویرگ های زیر چشم ایجاد می‌شود و چون سیستم گردش خون در آن ناحیه مختل می شود سیاهی ایجاد می شود 🍃لذا در تدابیر درمانی پاکسازی خون و تعدیل در خلط سودا بایست لحاظ شود
28.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اصل و نَسَبِ شیعه؛ از آنِ شماست! و من، سخت دل‌بسته‌ى ایل و تبارى هستم... که پدر، عشق است و پسر... بیست‌وشش رجب، سال‌روز وفات جناب ابوطالب -پدر حضرت امیرالمومنین(علیه‌السلام) تسلیت‌باد.
هدایت شده از مدح و متن اهل بیت
🎉خواند زبان دلم ثنای محمد(ص)🌸🍃 🎊ماند خرد خیره در لقای محمد(ص)🌸🍃 🎉دیده دل، جام جم به هیچ شمارد🌸🍃 🎊سرمه کند گر زخاک پای محمد(ص)🌸🍃 عید مبعث پیشاپیش مبارک🎊💐🎉 🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍂🍂🍂🍂 🍂 🍂 🎅🎅 🍃 ششم ..........................................................🍃 🍃اثری از ⚡️⚡️⚡️ ... 💥تا حالا اینطوری نگاش نکرده بودم... خودشو که خیلی وقت بود ندیده بودم شایدهم اصلا!!! عکساش رو هم همینطور⚡️ ...فقط گاهی که دلم میگرفت و دوست داشتم آلبوم ورق بزنم.... ...خنده هاش خیلی عجیب بود 🎅 آرامشی که توی چهره اش میدیدم من رو به حسادت وا میداشت 🎅🎅 ...پدربزرگم رو میگم...🎅🎅🎅 ...سفرهایی که رفته بودیم، مهمونی هایی که برگزار شده بود و کلی عکس دیگه بود حتی لبخندهای توی عکس هام نگاه حسرت آور بود. اما حسادت آور نه.... خنده های پدربزرگ⚡️⚡️ اما داشت... ... خاطره های قشنگی برام زنده شد... ...خاطره هایی که بیشتر رنگ داستان و متل شبانه کودکی هام بود تا لمس واقعیت... 🔺از تعریف های یواشکی مامانم و اولین برخوردش با پدربزرگم که چطور سورپرایزش کرده... 🔺و البته گاهی وقتا دلتنگی های پدرم و تعریف از بچه گی هاش 🔺از روزایی که با داداشش چطوری پدربزرگ رو تو دور میزدن و میرفتن گردوبازی... 💥پدرم قبل از اینکه ازدواج کنه از پدر بزرگم جدا شده بود ...گاهی اوقات ماجراش رو برام تعریف میکرد... 💥 پدر بزرگم خیلی مذهبی بود. حتی پسر بزرگترش که عموی منه هم شهید شده بود. 💥 بعد از شهادت عموحسین پدر و پدر بزرگ و مادر بزرگم که با هم توی یکی از روستاهای مشهد زندگی میکردند خیلی به سختی افتادن و این برای پدرم قابل تحمل نبود برای همین هم روستا رو ترک کرد دنبال کار کم زحمت تر اینارو خودش میگه چون کس دیگه ای نیست که ازش بشنوم 💥 پدرم معمولا از پدر بزرگم چیزهای خوبی تعریف نمیکرد. میگفت اگه اونجا میموندم تمام استعدادهام تلف میشد، بعضی اوقات هم با تمسخر راجع به دعای پدر و مادر صحبت میکرد و میگفت که خرافات است و هیچ تاثیری در زندگی نداره، -اگه دعای بابام تاثیر داشت پسرش دم تیر تلف نمیشد... اینم یه استدلاله برا خودش آخه من بابام رو قبول دارم به من هم توصیه میکرد که خودم رو معطل این چیزها نکنم. ظاهرا پدرم بعد از شروع اولین کارش به عنوان مسئول حسابداری یک شرکت با مخالفت پدربزرگم مواجه شده، خود پدرم میگفت که پدر بزرگ با پولی که از این کار بدست می آورده مشکل داشته... 💥 پدرم با بعضی از زد و بندهای بانکی شرکت موافقت میکرده ..البته به این صراحت به من نمیگفت این موضوع رو خودم از حرف هاش فهمیده بودم 💥 البته اون زمان به نظر من هیچ اشکالی نداشت بلکه پدرم رو به خاطر نبوغش توی جذب سرمایه تحسین میکردم... ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ....تصمیم خودم رو گرفته بودم... ⚡️خنده های پدر بزرگم طوری جذبم کرده بود که نمیتونستم بهش فکر نکنم... 💥مدت ها بود که خنده برام بی معنی شده بود و هر لبخندی که اطرافم میدیدم یا تصنعی بود و یا از روی تمسخر.😝 💥ساکم رو پنهان کردم... چندبار از پدر و مادرم راجع به محل اقامت پدربزرگم پرس و جو کردم، اولش خیلی براشون عجیب بود و سعی میکردند که از زیر بار جواب شونه خالی کنند ولی چون خیلی اصرار کردم و اونا هم به خاطر فشار حادثه سعی میکردند که همیشه من رو راضی نگه دارند، بالاخره آدرس رو دادن.... 🍂🍃🍂🍃🍃 ....یعنی چاره ای جز کندن از اونهمه کابوس بود؟... رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍂🍂🍂🍂 🍂 🍂 🎅🎅 🍃 پنجم ..........................................................🍃 🍃اثری از ........................................ 💥...دیگه حساب روزهایی که خونه بودم از دستم در رفته بود... 🍂🍂🍂 ...از بی حوصلگی رفتم سراغ یه آلبوم قدیمی و شروع کردم ورق زدن📓📓 آخه عکسای معصومیت بچگیم آرام بخش بودن... 💥با دیدن عکس گوشه راست صفحه سوم برق گرفتم⚡️⚡️⚡️ یه دفعه مثل لوله رادیات تمام بدنم گرم شد💡 💥اونقدر این انرژی قوی بود که سریع رفتم شروع کردم به جمع کردن ساک.... 💥... تا قبل از این روزها تمام فکر و ذکرم کنکور بود و کتاب تست. اما حالا دیگه این چیزها خیلی به نظرم احمقانه میومد. 💥یکی از همین روزهایی که خونه مونده بودم تمام کتاب های تستم رو پاره کردم الان از اون همه کتاب فقط یه کیسه کاغذ مونده. وقتی کتاب هام رو میدیدم بیشتر از قبل از مدرسه و درس متنفر میشدم...  💥بعد از اینکه مدرسه رو ترک کردم کم و بیش خونه اقوام میرفتم ولی وقتی رفتار زننده شون رو دیدم، وقتی که نگاه های آمیخته به ترحم و تمسخر رو میدیدم از فامیل هم متنفر میشدم. حالا که فکر میکنم قبل از اون اتفاق هم توی فامیل آدم محبوبی نبودم 💥 اما موفقیت هام باعث میشد که کسی نتونه چیزی بهم بگه... البته این عدم محبوبیت هم تقصیر خودم بود. با غروری که من داشتم طبیعی بود که همه رو از خودم دور کنم.😡 💥 مدت ها بود که تنها آرامشم خانوادم بودند... 🔺تمام سختی هایی که میکشیدم، با نگاه مادرم فراموش میشد. 🔺 وقتی پدرم مثل کوه پشتم می ایستاد و از من دفاع میکرد لذت میبردم. 🔺 وقتی خواهرام از من تعریف میکردند، احساس غرور میکردم .. اما ته دلم میدونستم که تمام این رفتارها ساختگیه و اون ها هم خیلی ناراحت و کلافه اند ...حتی بیشتر از من... 🔺 این رو میشد از سردی خانوادمون فهمید، 💥قبل از اون اتفاق روابطمون خیلی گرم تر بود. اما بعد از مشکل من تمام صحبت هایی که میکردیم تو یکی دو کلمه خلاصه میشد. 💥نمره های سوگل هم به شدت افت کرده بود. خیلی مشکل های دیگه هم از طریق من بوجود اومده بود... برای همین هم هر روز بیشتر از قبل از وجود خودم متنفر میشدم،😩 💥 هر روز آرزوی مرگ میکردم ... هر چیزی که میدیدم باعث میشد یاد چهره ام بیفتم... اگر هم زنده بودم به خاطر خاطراتی بود که قبل از اون اتفاق داشتم... برای همین بعضی وقت ها آلبوم گردی میکردم.... دیگه ساکم آماده بود... .. .................................................... 🍃 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍂🍂🍂🍂 🍂 🍂 🎅🎅 🍃 چهارم ..........................................................🍃 🍃اثری از سجاد مهدوی ................................................... 💥...شادی از بیناییم به سرعت تبدیل به نفرت از چشمانم شد. چیزی رو که توی آینه میدیدم باور نمیکردم. 💥یه صورت سیاه که به خاکستری و سبز میزد. 😰😰 💥چشم های بدون مژه و ابرو چونه ورم کرده و آویزون، موهام هم تا وسط سرم ریخته بود یه قسمت از بینیم هم خورده شده بود. 😭 بی اختیاز به گریه افتادم. 😭 همه چیز پیش چشمم تیره و تار شد. صورتم رو به طرف پدر و مادرم بر گردوندم. چهره شون همراه با ترس شد. سوگل به صورتش چین انداخت و نازنین هم جلوی چشم هاش رو گرفت. چشم های مادرم پر اشک شد و پدرم هم برای اینکه مجبور نباشه به من نگاه کنه سرش رو پایین انداخت. 😷 صورتم رو به طرف دکتر برگردوندم، اصلا متعجب نشده بود، آهی از سر تاسف کشید و روی صندلیش نشست. 💥 دستم رو به صورتم کشیدم و چشم هام سیاهی رفت و روی زمین افتادم... 💥تا یک ماه جرئت نکردم که از خونه بیرون بیام. فقط دعا میکردم که بمیرم. آخه میدونید! خیلی به قیافم وابسته بودم، کی میتونست باور کنه ارشیا . ارشیای خوشگل و خوش چهره به این راحتی تبدیل به هیولا شده باشه😭 💥هر روز چند ساعت جلوی آینه بودم و هر روز هم یک مد جدید! تمام فکر و ذکرم قیافم بود. شاید تعریف و تمجیدهای دوستام باعث شده بود که فکر کنم از قیافه من بهتر وجود نداره. باورش برام خیلی سخت و سنگین بود ...برای همین هم یک ماه طول کشید که این رنج و غصه برام عادی بشه. 💥 بعد از این مدت تقریبا قانع شده بودم که باید به زندگیم با همین شکل ادامه بدم. یاد حرف های دکترایی افتادم که قریب به اتفاق گفته بودن: اگه عملی جراحی زیبایی بکنی ممکنه چشم هات رو از دست بدی و قیافت هم به هیچ وجه مثل سابق نمیشه🙄 با این افکار راهی مدرسه و درس شدم. 💥 نمیتونستم رفتار دوست هام رو پیش بینی کنم آخه توی این مدت هم ازشون خبری نداشتم. البته نمیخواستم خبری داشته باشم اصلا به تلفن هاشون جواب هم نمیدادم. اما حالا بعد از یک ماه با این قیافه میخواستم ببینمشون. پاهام یاری نمیکرد کشان کشان داشتم به سمت میرفتم که اشکان رو توی کوچه مدرسمون دیدم، 💥...نتونستم ازش قایم بشم آخه مثلا اشکان یکی از دوستام بود اگه بخوام توصیفش کنم باید بگم از اون آدم هایی بود که سرش درد میکنه برای بحث سیاسی مذهبی البته آخر بحث هاش هم یه فحش به تمام عقاید طرف میده و از خجالتش در میاد 💥 اصلا همینش برای من جالب بود، من هیچ وقت دوست صمیمی نداشتم خودم که فکر میکنم به خاطر حسادت کسی بیش از حد بهم نزدیک نمیشد. 💥بی اختیار دستم رو روی شونه اش گذاشتم برگشت و یک آن شوکه شد. 😮😵 به سر تا پام نگاه کرد و با طعنه گفت:"دستت رو بکش ایکبیری، ترسوندیم. بعد خودش رو کمی عقب کشید - ببینم تو با هیولاهای هالیوودی نسبتی نداری،😬 - بهت نمیخوره گدا باشی. 😁😁 -اصلا با من چی کار داری عوضیِ بد ترکیب 😔 زبونم قفل شده بود. باورم نمیشد با من اینجوری صحبت کنه، خیال میکردم وقتی خودم رو بهش معرفی کنم اخلاقش درست میشه +اش..اشکان منم... ارشیا...ارشیا ..مفتخری 💥اما ای کاش اسمم رو نمیگفتم. به محض اینکه اسمم رو شنید زد زیر خنده😂😂 بلند گفت: - چرا این ریختی شدی...حقته... از بس که به اون قیافه نکبتت مینازیدی... -البته برای من بد نشد تا آخر عمر سوژه ام در اومده😁😁😁 💥... از ناراحتی شدید داشتم بر میگشتم خونه صدای خنده و تمسخر بعضی از مردم رو میشنیدم. 😖 خیلی دوست داشتم بمیرم ولی حوصله مرگ رو هم نداشتم.....😫 ................................................... بامــــاهمـــراه باشــید🌹
امر به معروف و نهی از منکر{۱۷} الف ـ عامل بودن آمر و ناهی عامل بودن شخص آمر و ناهی که اغلب در لسان دین و بالاخص در کلمات امام علی علیه‌السلام، از آن به «ائتمار» و «تناهی» تعبیر می‌شود، نکته بسیار مهمی است که باید آمر و ناهی آن را مراعات نماید. این موضوع که در قرآن کریم و احادیث معصومین علیهم‌السلام، نیز بر آن صحه گذاشته شده است، به اندازه‌ای اهمیت دارد که عده‌ای از علما آن را شرط وجوب امر به معروف و نهی از منکر دانسته‌اند.[25] البته در مقابل، جمهور فقها و علما قائل به این شرط برای وجوب نیستند و همان چهار شرط مشهور(علم، عدم اصرار عاصی بر معصیت، احتمال تأثیر، عدم احتمال مفسده و ضرر مالی و جانی و عرضی) را شروط وجوب می‌دانند.[26] مع‌الوصف عدم پایبندی آمر و ناهی به آنچه خود می‌گوید و از دیگران انتظار دارد، به عنوان یک صفت بسیار نکوهیده قلمداد شده است: 1) «آئتموا بالمعروف و أمروا به و تناهوا عن‌المنکر و انهواعنه:[27] به معروف عمل کنید و به آن امر و فرمان دهید. از منکر دست بکشید و دیگران را نیز از آن باز دارید.» در اینجا حضرت ابتدا به «ائتمار» و عمل نمودن به معروف و کار نیک دستور می‌دهند سپس خواستار «امر به معروف» می‌گردند. همچنین اول «تناهی و ترک منکر را لازم می‌دانند، آنگاه می‌خواهند که «نهی از منکر» صورت گیرد.