#یادداشت
✍ رضا نصیرپور
گفته می شود ارسال پالس مذاکره، عامل جرات دشمن بر جنایت است. در حالی که این پالس ها از سوی روحانی دائما در این ۷ سال ارسال شده است.
عامل شهادت حاج قاسم، فتنه ی بنزینی و پالس عدم تسلط ساختارهای حاکمیتی بر اوضاع کشور و بسط ید جریان نفوذ در بر هم زدن انسجام داخلی و عامل شهادت فخرائی، فتنه ی مخالفت با استیضاح از سوی جریان قدرتمند امنیتی و هیئات رئیسه مجلس و ارسال پالس ضعف ساختارهای حاکمیتی نظام برای رهاسازی خود از جریان نفوذ است.
همه ی ملت فهمیده اند که حسن روحانی دارای تابعیت نظام سلطنتی بریتانیا و قسم خورده بر وفاداری به ملکه ی شیطان پرست انگلیس، در دهه شصت با عنصر اسرائیلی جلسه داشته و ضمن ادای بیشرمانه ترین جسارت ها به حضرت امام، از استکبار جهانی خواسته که با قدرت مقابل انقلاب اسلامی بایستند. و همه به چشم دیده و بجان چشیده اند که روحانی در این ۷ سال از هر ضربه ای که توانسته بر پیکره ی اسلام و انقلاب و ملت دریغ نورزیده.
قاطبه ی ملت زجر کشیده از دولت نفوذ خواهان برکناری وی، مجلس انقلابی هم مبدل به ناظر بی طرف گردیده ولی جریان امنیتی آلوده با سماجت در پی حفظ این جریان در قدرت هستند.
رهبری نظام خطبه ۳۴ نهج البلاغه می خواند و چند ماه بعد در پیام به فرماندهان و آحاد بسیجیانش مجددا امر به طراحی و عملیات ابطال کید دشمن می کند ولی جریان حزب اللهی تواصی به سکوت و انتظار...
حتی هوشیاری مطالبه از دفتر نشر بیت برای عدم تحریف و تقطیع، سخنرانی های ولی امر خود را ندارد تا بتواند بلاواسطه فرمان را بشنود و به میدان بیاید.
شما جای دشمن بودید چه برداشتی از وضعیت نظام داشتید؟
انتقام سختی در پی نخواهد بود مگر زمانی که پایگاه اصلی آمریکا در منطقه یعنی جریان آلوده ی امنیتی که بخش مهمی از آن در پاستور مستقر است، کاملا تسخیر و به سزای اعمال ننگینش رسانده شود و این محقق نخواهد شد مگر با ورود لشکر جوانان مطالبه گر آرمان ها به میدان.
#پ_ن:تکلیف نفوذی ها که مشخص است، لکن خون بیگناهان و آه مظلومان و مستضعفان در صحرای محشر لکه ی ننگینی بر نامه ی اعمال متدینین ساکت خواهد بود.
و الامر الیکم
#استیضاح_روحانی
#رضا_نصیرپور
https://eitaa.com/joinchat/2061434900Cc21bea41cb
🔰 با دقت، مطالعه شود👇🏻
🔆#یادداشت |تجلّی «باطن انقلابی» در «اجتماع خیابانی» -۱:
🔺حجّیّت واقعیّت اجتماعی، شکنندگی روایت رسانهای
🔹۱. باید واقعیّت اجتماعی را در «متن جامعه» و در نسبت با واقعیّتهای اجتماعی دیگر دید و دچار «جزءنگری» و «تقلیلگرایی» نشد. این راهیپمایی را نیز باید در ظرف شرایطی فهمید و خواند که آن را در بر گرفتهاند. از جمله شرایطی که باید با آن اشاره کرد، تصویری است که در طول ماههای گذشته از «انقلاب» ارائه شد. در این تصویر، انقلاب دارای دو خصوصیّت است: نخست اینکه «ظالم» است؛ چراکه «دیکتاتور» است و نظر و خواست مردم را برنمیتابد و ارادۀ مردم را سرکوب میکند، دیگر اینکه در آستانۀ «فروپاشی» است؛ چون بهشدّت «ضعیف» و «نحیف» شده و دیگر نمیتواند وجود خویش را ادامه بدهد. در اینجا، دو تصویر در کنار یکدیگر نشانده شدهاند: «ظلم» و «ضعف». از آنجا که نظام، ظالم است باید از آن فاصله گرفت و آن را مردمی ندانست و در برابر آن ایستاد، و به دلیل اینکه نسبت به گذشته، سست و زبون شده است، بهراحتی میتوان آن را برچید و «انقلاب در برابر انقلاب»، ممکن است. این «تصویرسازیهای تحریفآلود» و «روایتپردازیهای وارونه»، جمعی را برانگیخت که برآشوبند و اغتشاش به راه اندازند و بهغلط، آن را انقلاب را بخوانند. اینک پس از گذشت چندین ماه و روشنشدن لایههای ناپیدای این جریان، میتوان به طور قاطع گفت که تمام محاسبهها و معادلهها، ناروا و نابجا بودند.
🔹۲. دربارۀ «جامعه» نیز ادّعا میشد که بهشدّت «معترض» و «مخالف» است و سطح نزاعش از انتقادهای جزئی و گلایههای موردی، بسیار فراتر رفته و دیگر اصل نظام را برنمیتابد؛ چنانکه مردم، از انقلاب و ایدئولوژی انقلابی عبور کردهاند و جز جمع ناچیزی، همۀ مردم را باید در صف ساختارشکنان گنجانید و کار نظام را تمامشده دانست. اگر در گذشته میشد با ترمیمهای سطحی و موردی، از تنش جلوگیری کرد و آرامش و اطمینان را به جامعه بازگرداند، امّا اینک جامعه به «نقطۀ جوش» رسیده است و «در آستانۀ انفجار» است. دیگر هیچ وعدهای پذیرفته نیست و جامعه نمیخواهد به سخن حاکمیّت گوش بدهد و استدلالهای آن را بشنود، بلکه کار به مرحلهای رسیده که جز عصیان و سرکشی، راهی نمانده است.
🔹۳. گذشته از انقلابخواهی، راهحلی نیز که پیش روی این کلانمسأله نهاده میشد «تکثّر» بود؛ یعنی نظام باید از معیارها و خطوط قرمز خویش دست بکشد و تنوّع اجتماعی را بپذیرد و جامعه را که خصوصیّت پیوستاری دارد، همانگونه که هست بپذیرد، نه اینکه در آن تصرّف کند و بکوشد وضع هویّتیِ دیگری را پدید بیاورد. ایجاد دگرگونی اجتماعی در راستای غایات ایدئولوژیک، یک آرمان متوهمانه است که جز برانگیختن و عصبیکردن جامعه، هیچ حاصلی ندارد. نظام باید از گذشته خویش عبور کند و آرمانهای انقلابی را از دستور کار خود خارج گرداند و جامعه را به حال خود واگذارد. اصرار بر تصرّف و دستکاری، مخالفتها را بیشتر و متراکمتر میکند و شوق و عطش عبور از نظام را برمیانگیزد. اگر تاکنون بر «انحصارگرایی» تأکید میشد و بخشهای عمدهای از جامعه، «دیگری» و «غیرخودی» قلمداد میشدند، اینک باید همۀ جریانها و نیروها و رگههای اجتماعی را در قالب تکثّر، به رسمیّت شناخت.
🔹۴. در اینجا، «جامعه» و ارادۀ واقعی آن به کانون اختلاف تبدیل شده بود. مسأله این بود که در «باطن جامعۀ ایران» چه میگذرد و مردم چه میخواهند و نسبت به انقلاب، چه موضعی دارند؟ آیا تعلّقات انقلابیِ مردم، همچنان تداوم یافته است یا بدنۀ اجتماعیِ انقلاب، افول کرده است و امروز جز اندکی در کنار انقلاب نماندهاند؟ در مقابل، کسانی میکوشیدند همچنان به «گذشته» ارجاع بدهند و اکنون را تداوم گذشته بشمارند، و کسانی نیز در قالب «رویکرد قیاسی»، تفسیرهای ذهنی و فلسفی از ماهیّت جامعۀ ایران ارائه مینموند، و کسانی نیز به «خُردهواقعیّتهای اجتماعی» استناد میکردند و از آنها نتایج عام و کلّی میگرفتند. در این میان، چاره این بود که یک «رویداد بزرگ»، شکل بگیرد تا به واسطۀ عظمت وجودیاش، روایتگر ماهیّت جامعۀ ایران به شمار آید. فقط یک «واقعیّت اجتماعیِ کلان» است که میتواند همچون یک رویداد آشکارکننده، لایههای ناپیدا و نهفتۀ جامعۀ ایران را عیان کند و هویّتش را بیان نماید. چنین واقعیّتی، قدرت کاشفیّت دارد و میتواند در برابر هر روایتی، مقاومت بورزد. در این حال، فقط باید اینچنین واقعیّت اجتماعیِ پهندامنهای را «ترجمه» و «معنایابی» کرد. اگر خودِ واقعیّت اجتماعی در گسترۀ وسیع، زبان بگشاید، از «صندوق صوّر» خارج خواهیم شد. این «واقعیّتِ مجتمع»، دیگر صامت نیست، بلکه ناطق است و اسرار و ضمایر را روایت میکند.
🖊 مهدی جمشیدی
📣 کانال فریاد ابوذر ها
╭@aboozar72
╰─┅─•🍃🌸🍃•─┅─
🔆 #یادداشت | کسی باید بر مسند بنشیند که دنبال اجرای حکم الهی باشد نه تغییر آن
نقل کردهاند که ناصرالدین شاه قاجار در ماه مبارک رمضان در نامهای به مرجع تقلید آن زمان میرزای شیرازی اعلی الله مقامه نوشت: من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی میشوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بیگناه میدهم، لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرماييد!
جناب میرزای شیرازی (ره) در جواب شاه نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم. حکم خدا قابل تغییر نیست؛ لکن حاکم قابل تغییر است! اگر نمیتوانی به اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پائین بیا! تا شخص با ایمانی در جایگاه تو قرار گیرد و خون مومنین بیهوده ریخته نشود!
🔸این درسی است به آن مسئولی که دنبال تغییر حکم حجاب و عفاف است؛ آن حکم الهی تغییرپذیر نیست، ولی شما و پست شما را میتوان تغییر داد. لطفا پائین بیایید تا کسی بر آن مسند بنشیند که دنبال اجرای احکام الهی باشد نه تغییر آن.