بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#غلامرضا_سازگار
سلامٌ علی لیلا که پیغمبر آورده
گلی از گلستان جنان بهتر آورده
حسین و حسن زاده و یا حیدر آورده
و یا چارده معصوم به یک منظر آورده
ز گلزار سر سبز ولایت بر آورده
که بر یوسف زهرا علی اکبر آورده
سلامٌ علی لیلا که امشب قمر زاده
ز خورشید تابنده فروزنده تر زاده
بتول دگر امشب حسین دگر زاده
خداوند زیبایی به شکل بشر زاده
فرشته ملک یا حور چه زیبا پسر زاده
فروغ دو صد خورشید به یک اختر آورده
سلام خدا بادا به لیلا و فرزندش
چه فرزند دلبندی که نبود همانندش
دهد جان به ثارالله ز گل های لبخندش
جمال رسول الله جلال خداوندش
خرد آستان بوسش شرف آبرومندش
ادب در پی تعظیم به خاکش سر آورده
الا ماه کنعانی بیا ماه زهرا بین
تمام ملاحت را به یک روی زیبا بین
به مصر محمّد آی، رخ حق تعالی بین
دو صد نخل طوبی را به یک قد و بالا بین
جمال علی اکبر در آغوش لیلا بین
به حق می توان گفتن که او حیدر آورده
قدش سرو پوینده رخش ماه تابنده
دمش نفخۀ توحید کفش ابر بارنده
فلک بر درش سائل، ملک بر درش بنده
رسالت بدو باقی، ولایت از او زنده
هزاران مسیحا را دهد جان به یک خنده
صفات خدا با خود چو پیغمبر آورده
خلوص و شهامت را به پیکر روان بخشد
به عزمی جهان گیرد به بذلی جنان بخشد
ز بابا ستاند دل عمّه توان بخشد
نگاه دل انگیزش به عبّاس جان بخشد
صدافت، صفا، پاکی، به نسل جوان بخشد
به بذل و به عزم و به رزم ید داور آورده
نوای ولایت را به قامت بر افرازد
زهر کربلا خیزد به هر شمر خو تازد
که بنیاد باطل را به گیتی بر اندازد
هنوز از خروشش خصم، ز رخ رنگ خود بازد
جوان از دمش زنده جوانی به او نازد
جوانمردی از او سر به گردون برآورده
فروغ مه رویش قمر را کند سیراب
شرار دل خونش جگر را کند سیراب
عقیق لب خشکش گهر را کند سیراب
نماز شب وصلش سحر را کند سیراب
دهان پر از خونش پدر را کند سیراب
ز میدان خون با خود یم کوثر آورده
قضا دست او بوسد قدر دور او گردد
فلک خاک او بوید قمر دور او گردد
ملک وصف او گوید بشر دور او گردد
عدو دل به او بازد ظفر دور او گردد
عمو روح از او گیرد پدر دور او گردد
لب عمّه در مدحش دُر و گوهر آورده
علی نام نیکویش ولی در مقام اعلا
جلال و مقام او ز وصف بشر اولا
به دستش نوشته حق به تیغش نوشته لا
به پیر خرد سرور به نسل جوان مولا
بگو دمبدم «میثم» سلامٌ علی لیلا
که بر نسل عاشورا چنین رهبر آورده
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#محمود_ژوليده
وقتی خدا به لطف مجدد نظر کند
بر خلق با جمال محمد نظر کند
خواهد خدا تجلیِ اعظم کند به خلق
پس می سزد به جلوۀ سرمد نظر کند
روی خداست، روی محمد، علی، حسین
یعنی خدا به صبغۀ احمد نظر کند
بر انبیاء یکصدوبیست و چهار هزار
دفعه علیِ اکبرِ ایزد نظر کند
آیا علیِ اکبرِ مرسل شنیده ای
شاید خدا بخواهد و ممتد نظر کند
اصلاً پیمبر اینهمه اکبر نمیشود
کرب و بلا بدون پیمبر نمیشود
این ریسمان که رشتۀ پیوستۀ خداست
سِرّالنبی حقیقت سربستۀ خداست
یک ذرّه هم جدا ز خدا خواندنش خطاست
عبدِ امام و بندۀ وارستۀ خداست
وقتی که دید حال مناجات اکبرش
گفتا حسین؛ وه که چه دلبستۀ خداست
سروی که جز برای خدا خم نمی شود
در دشت خون، صنوبرِ بشکستۀ خداست
صوت اذان او سخن دلربای عشق
همچون حسین، عاشق و دلخستۀ خداست
بس دیدنی است، چونکه به سجاده می رود
معراج را چو آینه شهزاده می رود
او را خلیل آمده ایمان بیاورد
یا جبرئیل آمده قرآن بیاورد
پیغمبران به مقدم او صف کشیده اند
یوسف به دیدنش گل رضوان بیاورد
طرز نگاه جاذب و عاشق کُشِ علی
لشگر برای حضرت سلطان بیاورد
نذر قدوم زادۀ لیلاست، هر چه جان
مجنون ز نسلهای جوانان بیاورد
حالا که کعبه، بتکده جاهلیّیت است
پس بت شکن تَبر به گریبان بیاورد
اَبروی خَم، بتابد اگر بیش و کم علی
بتخانه را دوباره بریزد بهم علی
آنانکه آشنای ولایت نمی شوند
با خطبۀ امام هدایت نمی شوند
صد بار اگر رسول خدا جلوه گر شود
برخی مطیع امر ولایت نمی شوند
سفیانیان ز بیت و حرم دل نمی کَنند
تسلیم حق بدون درایت نمی شوند
درس مقاومت ز تعالیم اکبر است
لشگر که بی دفاع، حمایت نمی شوند
باید فدائیانِ حرم کُشته می شدند
وَرنه مدافعان که روایت نمی شوند
ما از حریم زینبیه مکّه می رویم
از تربت رقیه سوی کعبه می رویم
اکبر چو سوی لشگرِ گمراه می رود
تا عرش از خیام حرم، آه می رود
پیشِ پدر، پسر چو خرامان سفر کند
از قلبِ کوه، نالۀ جانکاه می رود
زُلفت بِبند تا که نریزد به روی چشم
حِرزی بِبند، وَرنه رخِ ماه می رود
با حیله می کِشند وَ با نیزه می کُشند
صد پاره یوسفم به تهِ چاه می رود
برخیز و راه را تو به عمه نشان بده
بر آل فاطمه رهِ خیمه نشان بده
#کانال_صالحین_ابوزیدآباد
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#غلامرضا_سازگار
خداوند خرد بخشندۀ جان
به روز یازده از ماه شعبان
حسین ابن علی را داد ماهی
چه ماهی بهتر از مهر درخشان
عیان از طلعتش یک آسمان نور
نهان در سینه اش یک بحر ایمان
گل رویش تمام باغ جنّت
خط و خالش همه سی جزء قرآن
جلال چارده معصوم در قد
جمال پنج تن در رخ نمایان
عروس فاطمه لیلا مبارک
که داری یک بهشت گل به دامان
خدایت داد فرزندی که الحقّ
خداوندیست در تصویر انسان
رسول کبریا را جان شیرین
امیرالمؤمنین را شیرۀ جان
ذبیح دوّم آل محمّد
علیّ اوّل شاه شهیدان
نه ماهش می توان گفتن نه مهرش
که باشد بهتر از این برتر از آن
شمیم طرّه اش بر زخم، مرحم
غبار مقدمش بر درد، درمان
ز ما چشم امید و دست خالی
از او بذل عنایت باب احسان
اگر چشمی گشاید عالمی را
کند با یک نگاه خویش سلمان
چو چشمش باز شد بر روی بابا
برای دادن جان بست پیمان
نشاید وصف او گفتن، گرفتم
که گوهر از دهان ریزم چو باران
من و مدح رسول الله ثانی
من و وصف جمال الله سبحان
علیّ ابن حسین ابن علی را
حسین ابن علی باید ثنا خوان
رسول الله پا تا سر زهی قدر
ولیّ الله سر تا پا زهی شان
نبوّت در جمال اوست پیدا
ولایت در وجود اوست پنهان
ز خشم او شراری نار دوزخ
ز مهر او بهاری باغ رضوان
گهی زینب در این آئینه مبهوت
گهی عبّاس از این آیینه حیران
اگر می دید یوسف روی او را
نمی آمد برون از چاه کنعان
حرام است از کنار این گل رو
کسی رو آورد سوی گلستان
شرف، آزادگی، ایثار، تقوی
کنار سفرۀ او چار مهمان
زهی چشم و زهی ابرو که باشد
یکی نرگس یکی شمشیر برّان
دو گیسویش دو حبل محکم دین
دو صورت سورۀ نور است و فرقان
دو بازویش دو دست قدرت حق
دو لب دو پاره از لعل بدخشان
گهی با ناز از بابا برد دل
گه از لبخند بر مادر دهد جان
توانایی به خاک او زمین گیر
خرد در پیش او طفل دبستان
مگر مهرش بگیرد دست «میثم»
و گر نه جای او باشد به نیران
#کانال_صالحین_ابوزیدآباد
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#غلامرضا_سازگار
خدا را جلوهي ديگر مبارك
يم توحيد را گوهر مبارك
سپهر نور را اختر مبارك
علي بر آل پيغمبر مبارك
-كند دل دم به دم ياد محمّد
-كه شد تكرار ميلاد محمّد
خرد را رهبري آگاه دادند
جوانان را چراغ راه دادند
سپهر معرفت را ماه دادند
ولايت را وليالله دادند
-ولي الله ولي در بر گرفته
-محمّد يا علي در بر گرفته
سپهر عصمت و تقوي قمر زاد
عروس حضرت زهرا پسر زاد
به خَلق و خُلق و خو پيغامبر زاد
كه خيرالخلق را خير البشر زاد
-شگفتا باز احمد آفريدند
-محمّد را محمّد آفريدند
سراپا نخلهي طور است اين طفل
همه نورٌ علي نور است اين طفل
تمام شور عاشور است اين طفل
بگو قرآن منشور است اين طفل
-كلام يوسف زهرا گواهي است
-كه او ممسوس در ذات الهي است
تماشايش ز زهرا ميبرد دل
تجلّايش ز بابا ميبرد دل
نه او تنها ز ليلا ميبرد دل
ز اهل البيت يكجا ميبرد دل
-حسين بن علي را نور عين است
-علي آري عليّ بن الحسين است
دعاي نور در مرآت رويش
نواي وحي در ون گلويش
حديث عشقِ بابا گفتگويش
نگاه حضرت عبّاس سويش
-امامت از جمالش در تجلاّست
-نگاهش گه به زينب گه به ليلاست
دو چشمش چشم حقّ بين پيمبر
دو ابرو ذوالفقار شير داور
دو بازو بازوي عبّاس و حيدر
دو لعل لب نه، دو ياقوت احمر
-از او بيت ولايت گشته گلشن
-حسين بن علي چشم تو روشن
سيادت بندهي او بندهي او
شهادت زندهي او زندهي او
شرف، ايمان، ادب، پايندهي او
پيام كربلا در خندهي او
-چه كويم هر چه گويم بهتر است اين
-تعالي الله عليّ اكبر است اين
دلش درياي ايمان حسين است
درون پيكرش جان حسين است
جمالش عيد قربان حسين است
ببوسيدش كه قرآن حسين است
-به خاكش دل به پايش جان فشانيد
-به چشم و ابرويش قرآن بخوانيد
سلام الله بر ماه جمالش
صفات الله در خلق و خصالش
جلال الله زهي قدر و جلالش
ولي الله بيناي كمالش
-رخش ناديده شمع محفل ماست
-زيارتنامهاش لوح دل ماست
سلام از مات اي روح معاني
علياكبر رسول اللهِ ثاني
نبوّت را كتاب آسماني
ولايت را فروغ جاوداني
-علي، زهرا، پيمبر، بر تو نازد
-پدر تا صبح محشر بر تو نازد
تو حقّ را از ازل در خويش ديدي
تو در قلب پدر شور آفريدي
تو دل از هر چه جز جانان بريدي
تو بانگ ارجعي را ميشنيدي
-به پاس حقّ مقاوم ايستادي
-به «ميثم»نه به عالم درس دادی
#کانال_صالحین_ابوزیدآباد