از درد می‌گویم ولی از این و آن...نه با درد می‌گِریم ولی با عاشقان...نه از عشق میخوانند در سیمای ملّی از یار می‌گویند از نان گران...نه اوضاع بدتر شد به لطف شیخِ تدبیر آسوده بود از دستشان روح و روان...؟نه گفتند:تغییری نخواهد کرد بنزین شاید که ارزان هم شود اما گران...نه باری مگر برداشت این تدبیر و امّید از شانه های خسته‌ی مستأجران...؟نه مسئولِ ویلادارِ باغاتِ لواسان می‌فهمد از فقر و نداری؟بی گمان...نه ای داد و بیداد از دلِ خونِ جوانان طی شد بهار عمرشان هم در خزان...نه؟ آبی نخواهد گرم شد از این مدیران بردند و دزدیدند و چاپیدندمان...نه؟ روزی به پایان می‌رسد این دوره‌ی بد ،،یکسان نباشد حال دوران،،این چنان... نه #شعر_انتقادی 👤سیدرضابیدی 🆔 @tabloysiasi