eitaa logo
صالحین (تجیر) ابوزیدآباد و حومه
137 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
697 فایل
کانال مربیان، معلمین،والدین و هادیان سیاسی http://eitaa.com/abozeiedabad منطقه ابوزیدآباد-بخش کویرات آران بیدگل استان اصفهان* لینک کانال@abozeiedabad ارتباط با مدیرکانال https://eitaa.com/snatkar1364
مشاهده در ایتا
دانلود
صفحه‌ی ۳۸۷ جزء #۲۰ 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
🌷 نکته تفسیری صفحه ۳۸۷🌷 فرار از مصر: حضرت موسی در قصر فرعون رشد کرد. البته او هیچ گاه به اخلاق زشت و شیطانی فرعون آلوده نشد؛ بلکه بر اساس برخی از نقل های تاریخی، اختلاف نظرش را آشکارا با فرعون باز می گفت و با او مشاجراتی هم می کرد. هنگامی که حضرت موسی به سن جوانی رسید، به سبب ایمان و کارهای شایسته اش، مورد لطف خدا قرار گرفت و علم و فرزانگی خاصّی از خدا دریافت کرد که با آن می توانست به خوبی مسائل را تحلیل کند و حق و باطل را از هم تشخیص دهد. بر اساس برخی از روایات، او مخفیانه با برخی از بنی اسرائیل ارتباط برقرار کرده بود و آنان که به طور کلّی می دانستند موسی نجات دهنده ی آنان است، از طرفداران و پیروان او شده بودند. یک‏ بار موسی در هنگامی که شهر خلوت و آرام بود و مردم برای استراحت به خانه هایشان رفته بودند، از قصـر فرعون ـ که خارج از شهر قرار داشت ـ به شهر آمد که ناگاه با صحنه‏ ی دعوا و درگیری دو نفر مواجه شد؛ یکی از بنی اسرائیل و پیروانش، و یکی از فرعونیان و دشمنان بنی اسرائیل. شخصی که از پیروان موسی بود، با دیدن او فریاد برآورد و از موسی کمک خواست که به دادش برسد. موسی نیز برای کمک به بنی اسرائیلی مظلوم، با شخص مقابل درگیر شد و بی آن که قصد کشتن او را داشته باشد، مشتی به سینه‏ی او کوبید؛ ولی آن مشت کار خودش را کرد و آن شخص درجا کشته شد! موسی از این اتفاق بسیار ناراحت شد؛ زیرا کشته شدن یکی از فرعونیان، جرم بسیار سنگینی بود، و او می دانست که اگر دستگیر شود، به شدّت مجازات خواهد شد. از این رو زیر لب گفت: این مخمصه را شیطان درست کرد. سپس به درگاه خدا رو کرد و گفت: خدایا، من خودم را گرفتار کردم؛ تو خودت این وضعیت را سامان بده و مرا از شرّ فرعونیان حفظ کن و از چشم آنان بپوشان. موسی پس از این تقاضا، با خدا عهد کرد که به شکرانه ی داشتن قدرت جسمانی زیاد و لطف و عنایات خدا بر او، هیچگاه از ستمگران حمایت نکند؛ و البتّه این راه و رسم همه‏ ی آزادمردان جهان از جمله پیشوای نخست ما علی است که فرمود: «دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.» موسی با ترس و دلهره و مخفیانه آن شب را به صبح رساند. فردای آن روز، دوباره صحنه‏ ی دعوایی را دید و پس از نزدیک شدن، با تعجّب مشاهده کرد که همان بنی اسرائیلی دیروز با یک فرعونی دیگر درگیر شده است. او دوباره از موسی کمک خواست؛ امّا موسی با عصبانیّت به او گفت که تو واقعاً شخص نادان و گمراهی هستی که هر روز با یکی از فرعونیان درگیر می شوی و خودت و دیگران را گرفتار می کنی. آن شخص فرعون هم از موسی ترسید و گفت: می خواهی مرا نیز مانند شخص دیروزی بکشی؟ با گفتن این جمله، طرف مقابل پا به فرار گذاشت و این مطلب را به گوش درباریان رساند و دیگر موسی به طور جدّی مورد تهدید قرار گرفت. پس از ساعاتی، یکی از درباریان به نام حزقیل ـ که بعدها از طرفداران موسی شد ـ دوان دوان نزد او آمد و او را از تصمیم حکومت در باره ی دستگیری و اعدامش باخبر کرد و به او توصیه کرد که هر چه زودتر از شهر خارج شود. موسی نیز با ترس و اضطراب از مصر خارج شد و به سوی سرزمین مدین ـ که در جنوب شام و شمال عربستان بود ـ گریخت. 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
🔻 اعمال روز مباهله (۲۴ ذیحجه) 1⃣ غسل 2⃣ روزه گرفتن 3⃣ دو ركعت نماز و آن مثل روز عید غدیر است (دو ركعت است ؛ در هر ركعت ، یك مرتبه حمد و ده مرتبه توحید ، ده مرتبه آیة الكرسى (تا هم فیها خالدون ) و ده مرتبه قدر خوانده مى شود و بهتر است پیش از اذان ظهر خوانده شود.) و نیز روایت شده است بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفار كند. 4⃣ خواندن دعاى مباهله ✨ در اين روز دادن صدقه به تهيدستان به خاطر پيروى از مولاى همه مردان و زنان با ايمان، و زيارت آن حضرت، شايسته است، و مناسب تر زيارت جامعه است. ⬅️ جهت مشاهده ادعیه به مفاتیح الجنان مراجعه فرمایید.
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخ حضرت آیت الله طباطبائی نژادامام جمعه محترم اصفهان به شبه افکنی های اخیر در مورد عزاداری در شرایط کرونا (مردن با کرونا در عزای امام حسین(ع) شهادت نیست)
🔴 تذکر قالیباف به روحانی در مورد سوءاستفاده دولت از تعامل با مجلس 🔹 طبق خبرهای رسیده، روحانی در جلسه اخیر شورای عالی اقتصادی به بهانه تاکید رهبر انقلاب بر تعامل قوا به خصوص تعامل مجلس با دولت، می خواسته است بدون دردسر قضیه فروش نفت به مردم را تصویب کند که با مخالفت قالیباف رو برو شد. 🔹 در این جلسه، روحانی با بیان اینکه این طرح فروش نفت به مردم بسیار مهم است باید این طرح را در همین جلسه تصویب کنیم تا به اجرا دربیاید. 🔹 قالیباف در جواب می گوید هنوز زوایای کامل این طرح مشخص نیست و معلوم نیست آیا کاملا به نفع مردم و اقتصاد کشور است یا خیر، پس نیاز به بررسی بیشتر دارد. 🔹 روحانی در جواب می گوید رهبری مگر تاکید نکردند که مجلس با دولت تعامل کند؟ پس چرا سنگ اندازی می کنید؟ 🔹 قالیباف می گوید هدف ما نجات اقتصاد کشور است و مبنای تعامل همین است ولی ظاهراً آقای روحانی می خواهد به بهانه تعامل مجلس با دولت، کارهای اشتباه خودش را مانند گذشته پیش ببرد که ما نخواهیم گذاشت. 🔹 روحانی از این حرف قالیباف به شدت عصبانی می شود. کانال هدایت(سردار شهید صنعتکار)
🔴جزییات طرح سهمیه بندی بنزین سرانه خانوار ♦️احمد امیرآبادی فراهانی، عضو هیات رئیسه مجلس با اشاره به "طرح سهمیه‌بندی بنزین سرانه خانوار" در صحن علنی مجلس به صورت عادی اعلام وصول شد، گفت: براساس این طرح ماهانه به هر فرد 30 لیتر بنزین سهمیه‌ای پرداخت خواهد شد که به کارت سرپرست خانوار واریز می‌شود، و سرپرست فرصت دارد تا پایان ماه آن را مصرف کند و اگر مقداری از آن باقی ماند زمانی -که دولت می‌خواهد کارت سرپرست را مجدد شارژ کند- موظف است کل باقی مانده آن را براساس قیمت 90 درصد فوب خلیج فارس خریداری و به حساب سرپرست واریز کند که زیرساخت‌های این طرح توسط شرکت پخش و پالایش فرآورده‌های نفتی آماده شده است.
شعر از مه و مهر شب شکن باید گفت از فاطمه و اباالحسن باید گفت تا خاطره ی مباهله گم نشود پیوسته، سخن، سخن، سخن باید گفت آیات چو آفتاب از خاور نور نازل شده بر سینه پیغمبر نور ابناء و نساء و انفس اقدس حق یعنی حسنین و علی و کوثر نور آن پنج وجود صاحب عصمت حق یعنی همه عصاره ی خلقت حق کردند فنا بنای اسقف بازی با هیمنه ی شگفت و با هیبت حق مهری که به شأنش آمد از حق، «لولاک» روشن شده از جلوه ی رویَش، افلاک با یک زن و یک مرد و دو کودک آمد تا ریشه ی تثلیث برآرد از خاک دُردی کش جام درد باید بودن آگاه دل از نبرد باید بودن چون شیر خدا حقیقت حق محور در جنگ عقیده مرد باید بودن آن روز دو صف مقابل هم بودند تحلیلگر دلایل هم بودند آن سو همه در تجزیه ی یکدیگر این سوی ولی، مکمل هم بودند فرمانده ی جنگ، مصطفی بود آنروز سردار سپاه، مرتضی بود آن روز لشکر، حسنین و فاطمه، پشتیبان در عرصه، سلاحشان دعا بود آن روز آن روز نه سنگ و چوب و نه سنگر بود نه نیزه ی جان شکار و نه خنجر بود پیروزی پنج تن به اهل نجران از باور بالنده ی بارآور بود با ذکر عَلَی الدّوام، آن پنج نفر کردند به پا قیام، آن پنج نفر با باور خود به مشرکین حجت را کردند به حق تمام، آن پنج نفر فرمود نبی، علی ولی الله است خورشید ولایت و دلیلِ راه است زهراست دل من و حسن، دلبندم عشق است، حسین و عشق حق دلخواه است مهر آمد و پشت شب بیداد شکست اندیشه تثلیثی شیّاد شکست هنگام مباهله ز اِعجاز رسول هم اسقف و هم صلیب فولاد شکست اسقف که گل روی محمد را دید افتاد صلیبش از کف و جامه درید گفتا که به حق و راستی در انجیل حق کرده وجود اقدست را تایید با اهل جدل مجادله باید کرد با تیغ زبان مقابله باید کرد بر منطق وحی سر اگر نسپردند بی چون و چرا مباهله باید کرد شعر از مه و مهر شب شکن باید گفت از فاطمه و اباالحسن باید گفت تا خاطره ی مباهله گُم نشود پیوسته، سخن، سخن، سخن باید گفت ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحه‌ی ۳۸۸ جزء #۲۰ 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
🌷 نکته تفسیری صفحه ۳۸۸🌷 توجّه به خدا در همه حال: موسای جوان که با ترس و دلهره از مصر گریخته بود، به سوی مدین حرکت کرد؛ زیرا آنجا تحت حکومت فرعون نبود و دست فرعونیان به او نمی رسید. جوانی که در قصر بزرگ شده بود، اینک دست خالی و بدون توشه و غذا بود و سفری سخت در پیش داشت؛ ولی در این راه، یک سرمایه‏ ی مهم داشت: ایمان و توکّل به خدا. از این رو هنگامی که در مسیر مدین گام نهاد، گفت: «امیدوارم که پروردگارم مرا به راه درست هدایت کند.» او چند شبانه روز حرکت کرد و در راه، برای ادامه‏ ی زندگی، از علف های صحرایی و برگ درختان می خورد؛ تا آنجا که به شدّت ضعیف و لاغر شد. به هر حال، پس از چند روز به نزدیکی شهر مدین رسید و بیرون شهر، جمعیّتی نظرش را به خود جلب کرد. جلوتر که آمد، متوجّه شد که آن ها شبان هایی هستند که برای سیراب کردن گوسفندانشان، دور چاهی جمع شده اند؛ امّا با تعجّب دید که دو زن با گله‏ ی گوسفندی در گوشه ای ایستاده اند. موسی نزد آنان رفت و علّت این کارشان را جویا شد. آنان گفتند که پدرشان، پیرمردی کهنسال است و آنان باید برای امرار معاش، گوسفندانشان را به چرا ببرند، و هر روز برای آب دادن به آنها، به اینجا می آیند و صبر می کنند تا چوپانانِ دیگر به گوسفندانشان آب بدهند و پس از رفتن همه، گله شان را سیراب کنند. موسی با وجود خستگی و گرسنگی، از چاه آب کشید و به گوسفندان آن دو زن آب داد. سپس به گوشه ای رفت و در زیر سایه ای نشست و بی آن که لب به شکایت و ناراحتی بگشاید، با کمال ادب و فروتنی به خدا عرض کرد: «پروردگارا، من به هر نیکی و خیری که برایم بفرستی، نیازمندم.» البته او چیز زیادی از خدا نمی خواست؛ بلکه تنها تکّه نانی می خواست که با آن سیر شود؛ ولی همان را نیز به زبان نیاورد و از روی ادب، تنها نیازمندی خود را به خدا عرض کرد. خدا نیز دعای او را شنید و پس از مدّت کوتاهی آن را اجابت کرد؛ ولی بسیار فراتر از یک تکّه نان. آری، دوران ترس و وحشت و گرسنگی و رنج او دیگر به پایان رسیده بود. یکی از دو زن، با شرم و حیای خاصّی نزد موسی آمد و به او گفت که پدرش می خواهد مزد آب دادن گوسفندان را به او بدهد. موسی فهمید که پدرِ او، مثل دیگران نیست؛ بلکه انسانی است که نمی خواهد کوچک ترین حقّی از کسی ضایع شود. از این رو نور امید در دلش روشن شد و به خانه ی او رفت. پس از وارد شدن به خانه‏ ی پیرمرد، موسی فهمید که نزد یکی از پیامبران والامقام خدا ـ یعنی شعیب ـ آمده است. موسی شرح حالش را برای شعیب بازگو کرد و شعیب به او اطمینان داد که دیگر خطری تهدیدش نمی کند. در این هنگام، دختر شعیب مخفیانه به پدر پیشنهاد کرد که موسای جوان را استخدام کند، و پدرش را از قدرت جسمی، فکری و عفّت و امانتی که در دو برخوردش با موسی دیده بود، آگاه کرد. شعیب نیز به موسی پیشنهاد کرد که به شرط هشت سال کار برای او می تواند با یکی از دخترانش ازدواج کند، و اگر دو سال بر آن اضافه کند، لطف و محبّت بیشتری به شعیب کرده است. موسی نیز با کمال میل این شرط را پذیرفت و خدا را بر این پیمان گواه گرفت، و بدین ‏ترتیب، داماد شعیبِ نبی شد. 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷رزمایش بزرگ مجازی🇮🇷 ✅ پیام "سردار مجتبی فدا" فرماندهی سپاه صاحب الزمان اصفهان جهت آغاز رزمایش سراسری
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷رزمایش بزرگ مجازی🇮🇷 ✅پیام دکتر حبیب زاده؛ معاونت سیاسی بسیج صاحب الزمان(عج)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷رزمایش بزرگ مجازی🇮🇷 ✅🔺نابسمان مجازی را بسمان کنید. حالا که برخی مسئولین خوابند یا خواب زده ،شما این فضای رها را مدیریت کنید.
🇮🇷رزمایش بزرگ مجازی🇮🇷 ✅ نقشه راه ۱۴۰۰ ۱۴۰۰
🇮🇷رزمایش بزرگ مجازی🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحه‌ی ۳۸۹ جزء #۲۰ 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
🌷 نکته تفسیری صفحه ۳۸۹🌷 دریافت مأموریت از سوی خدا: بر اساس روایات، حضرت موسی(ع) تعهد هشت ساله اش را به پایان برد و دو سال نیز فراتر از آن، به شعیب خدمت کرد. حضرت شعیب(ع) با او قرار گذاشته بود که در این مدّت، گوسفندانی را که علامت خاصّی داشته باشند، به موسی ببخشد. اتّفاقاً در سال آخر، تمام گوسفندان با آن علامت به دنیا آمدند. پس از به پایان رسیدن مدّت مقرّر، موسی با همسر و فرزندان خود و همراه گوسفندانش به سمت مصر حرکت کرد؛ زیرا او همچنان به یاد وطن بود و به یاری قوم مظلوم خویش می اندیشید؛ امّا در وقت بازگشت و در شبی سرد، راه را گم کرد و حال همسر باردارش نیز بد شد. موسی(ع) که کمی نگران شده بود، در دوردست، شعله‏ ی آتشی را مشاهده کرد. به خانواده اش گفت که در جایشان بمانند تا او نزد آتش برود و راه را از افروزندگان آن بپرسد یا دست کم شعله‏ ی آتشی برای خانواده اش بیاورد تا گرم شوند. آتش از دامنه‏ ی کوهِ مقدّسی به نام «طور» خودنمایی می کرد. موسی از کوه بالا رفت و به نزدیک آتش رسید؛ ولی کسی را آنجا نیافت، و در کمال شگفتی دید که آتشِ شعله ور، از شاخه های درختی سرسبز فروزان است! در همین حال که موسی به درخت خیره شده بود، این ندا از میان آتش برخاست که ای موسی، این منم؛ خدا؛ پروردگار جهانیان. البته بدون شک صدایی که موسی شنید، امواج صوتی بود که خداوند پدید آورده بود؛ و الّا خدا اصلاً جسم نیست که صدایی داشته باشد. موسی با ادب و احترام در پیشگاه خدا ایستاد. خدا فرمود: چوب دستی ات را به زمین بینداز. هنگامی که آن را افکند، چوب دستیِ بی جان، به فرمان خدا به ماری وحشتناک تبدیل شد. موسی از ترس پا به فرار گذاشت ؛ ولی خدا به او فرمود که کاملاً در امان است و آن مار هیچ آسیبی به او نخواهد رساند و با گرفتن آن، دوباره به چوب‏دستی تبدیل می‏شود. همچنین به او فرمود هنگامی که چوب دستی اش را به زمین می افکند، برای برطرف شدن ترس احتمالی از مار، دستانش را به سینه اش بچسباند تا آرامش یابد. سپس خدا به موسی معجزه ای دیگر عطا فرمود؛ بدین‏ ترتیب که با وارد کردن دست در گریبان و بیرون آوردن آن، دستش همچون خورشید می درخشید. آنگاه خدا مأموریت مهم خود را به موسی ابلاغ کرد و به او فرمان داد که با این دو معجزه و هفت معجزه‏ ی دیگر نزد فرعون رود و او را به یکتاپرستی دعوت کند و از انجام دردناک کفر و ظلم و جنایتش بترساند و بنی اسرائیل را از چنگال او برهاند. در اینجا موسی به یاد آورد که برای انجام این مأموریت مهم، دو مشکل اساسی دارد: نخست این که او در گذشته یکی از فرعونیان را کشته و احتمال دارد فرعون با دیدن او، به این بهانه او را بکشد؛ دوّم اینکه او به تنهایی نمی تواند پیام خدا را به فرعون و دار و دسته اش برساند و خوب است که برادر بزرگ ترش هارون ـ که شخصی بسیار سخنور و خوش بیان است ـ هم با او همراه و یاور شود. خدا نیز به هر دو دغدغه‏ ی موسی توجّه کرد و برادرش هارون را پیامبر خود و یاور موسی قرار داد و به او اطمینان داد که با وجود معجزات الهی، فرعونیان نمی توانند به آنها و پیروانشان آسیبی برسانند. بدین ‏ترتیب، موسای چهل ساله که اکنون به پیامبری برانگیخته شده بود، همراه با معجزات خدا، برای مقابله با بزرگ ترین طاغوت زمان به سوی مصر حرکت کرد. 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
✅بسته محتوایی ویژه گروه 25 مرداد الی 31 مرداد موضوع :حقوق والدین
هفته 22.pdf
695.3K
✅بسته محتوایی ویژه گروه 25 مرداد الی 31 مرداد موضوع :حقوق والدین
✅بسته محتوایی ویژه گروه 25 مرداد الی 31 مرداد موضوع :هیات انقلابی