ضرورتهای کار تشکیلاتی
استاد پناهیان
۱. اولین رسالت هر تشکل:افزایش معرفت و معنویت خود اعضاء/ خودسازی
طبیعتاً یکی از عواملی که میتواند فعالیتهای تشکلهای مردمی را رشد و ارتقا بدهد، افزایش معرفت و معنویت در درون این تشکلهاست. من نمیتوانم کمبود چنین وضعیتی را یکی از نقاط ضعف بشمارم چون آمار دقیقی ندارم که وضعیت چگونه است، ولی به نظرم میرسد ما همیشه باید خودمان را در اینباره مقصر بدانیم. یک تشکل مردمی، یک نهاد و کانون مردمی باید اولین رسالت خودش را این بداند که به خودسازی بپردازد. زمینۀ ارتقای معرفتی و معنوی اصحاب خودش و اطرافیانش را فراهم کند. این افراد در هر کاری که باشند، معرفت و معنویتشان در آن کارها بازتاب پیدا خواهد کرد. این یکی از موضوعات خیلی مهم است.
۲. «کار بدون اولویت» انجام ندهیم
یکی دیگر از موضوعات مهم این است که ما باید با یک تفکر راهبردی برنامهریزی کنیم. اصلاً کار غیرمفید یا مفید ولی بدون اولویت انجام ندهیم، براساس علاقه و استعداد و خیلی از این موضوعات کار نکنیم. بعضی وقتها یک کار هست که دمِدستمان است، بعضی وقتها یک کار هست که به آن علاقه داریم. عیبی ندارد اینجور کارها انجام بگیرد. کارهای خوب، همیشه برکاتی دارند ولی وقتی که ما کار دارای اولویت انجام بدهیم، کارهایی که موجب جریانسازی میشود، کارهایی که امروز وقتش است، آنوقت ثمره کارمان خیلی بیشتر خواهد شد. تشکلها باید مدام با هم گفتگو کنند و در همه شهرها و محیطهایی که حضور دارند، مدام در تبادل نظر باشند تا بتوانند به کارهای دارای اولویت برسند.
۳. قدرت انعطاف داشته باشیم
نکتۀ بعدی آنکه تشکلها باید قدرت انعطاف داشته باشند. من تا دیروز این کار را انجام میدادم و در این موضوع کار میکردم، حالا موضوعم و شیوهام را عوض کردم. چهطور ما از نهادهای دولتی انتظار پویایی داریم، آنوقت یک کانون فرهنگی و یک تشکل مردمنهاد را میبینیم که به خاطر نداشتن انعطاف، دچار ایستایی میشود و پویایی ندارد.
#کار_تشکیلاتی
#استاد_پناهیان
#مربی_محور #مربی
#صالحین_ابوزیداباد
4_5951714062432732764.pdf
1.51M
📚بخوانید| #جزوه_منهاج
🔍 موضوع جذب قشر خاکستری
🍉برشی از جزوه منهاج
✨ اگر دونگانگی وجود داشته باشد، دوگانگیِ انقلابی و ضدانقلابی است. حتی فرد غیر انقلابی هم قابل کشش است، قابل جذب است، بنده معتقد به جذب حداکثری ام البته با روشهای خودش؛نه اینکه حالا هرکاری بکنیم به عنوان جذب حداکثری.
🎙 رهبر حکیم انقلاب
#جذب #مربی
#مربی_محور
مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی
http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
💠 جایگاه #تشکیلات در درمان بیماری های جامعه
🔸آیت الله شاه آبادی (ره) در کتاب شذرات المعارف ، امت اسلام را مبتلا به سه بیماری مهلک می داند :
۱. بیماری انتشار عقاید باطل
۲. بیماری انتشار رذائل اخلاقی
۳. بیماری انتشار اعمال خلاف شرع (افعال قبیحه)
ایشان علت اصلی این بیماری ها را کنار نهادن قران کریم می دانند
🔸 لیکن برای جاری و ساری کردن کرامات قرانی در سبک زندگی افراد ، علاج کار تشکیلاتی است
تشکیلات می تواند با توسعه اجتماعات مذهبی احیای تفکر حقیقی قرآن ، به عنوان عنصر اصلی و نقطه وصل افراد مذهبی شمرده شود و معارف دینی را گسترش دهد برای مقابله با بیماری های جامعه
🔸 مرحوم آیت الله شاه آبادی تنها راه بازگشت به مرام حقیقی اسلام را استحکام روابط مذهبی می داند و برای آن دو شرط اصلی بیان می نماید:
۱. بسط معارف دینی
۲. توسعه اجتماعات مذهبی
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا
و همگی به ریسمان خدا (قرآن و اسلام) چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آنگاه که دشمنان (یکدیگر) بودید، پس میان دلهای شما الفت داد، آنگاه به (فضل) نعمت او برادر (یکدیگر) شدید، و شما بر لبه گودالی از آتش بودید، (او) شما را از آن نجات داد. این گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می سازد، باشد که شما راه یابید. (آل عمران، ۱۰۳)
▫️ با توجه به بندهای بالا ،ضرورت وجود تشکل ها و اجتماعات اسلامی به آن جهت که استحکام بخش روابط مذهبی خواهند بود غیرقابل انکار است ، لیکن تشکل ها بایستی به دنبال گسترش روابط مذهبی باشند زیرا بدون این روابط ،راهی برای بازگشت به اسلام ناب و درمان جامعه نیست.
#تشکیلات
#ضرورت_تشکیلات
#مربی_محور
♨️ #شجره_طیبه_صالحین
چرا باید تربیت کنیم؟!
تربیت ما بیش از این نبوده است که به بزرگترها احترام بگذاریم، کلمات زشت نگوییم، پیش دیگران پای خود را دراز نکنیم، حرفشنو باشیم، صبحها به همه سلام کنیم، دست و روی خود را با صابون بشوییم، لباس تمیز بپوشیم، دست در بینی نبریم و… اما سادهترین و ضروریترین مسائل زندگی را به ما یاد ندادند.
کجا به ما آموختند که چگونه نفس بکشیم، چگونه اضطراب را از خود دور کنیم، موفقیت چیست، ازدواج برای حل چه مشکلی است، در مواجهه با مخالف چگونه رفتار کنیم…؟ در کودکی به ما آموختند که چموش نباشیم، اما پرسشگری و آزاداندیشی و شیوههای نقد را به ما نیاموختند. داگلاس سیسیل نورث، اقتصاددان آمریکایی و برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳میگوید: «اگر میخواهید بدانید کشوری توسعه مییابد یا نه، سراغ صنایع و کارخانههای آن کشور نروید. اینها را بهراحتی میتوان خرید یا دزدید یا کپی کرد. میتوان نفت فروخت و همۀ اینها را وارد کرد. برای اینکه بتوانید آیندۀ کشوری را پیشبینی کنید، بروید در دبستانها؛ ببینید آنجا چگونه بچهها را آموزش میدهند. مهم نیست چه چیزی آموزش میدهند؛ ببینید چگونه آموزش میدهند. اگر کودکانشان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظمپذیر، خطرپذیر، اهل گفتگو و تعامل و برخوردار از روحیۀ مشارکت جمعی و همکاری گروهی تربیت میکنند، مطمئن باشید که آن کشور در چند قدمی توسعۀ پایدار و گسترده است.»
از «نفس کشیدن» تا «سفر کردن» تا «مهرورزی» به آموزش نیاز دارد. بخشی از سلامت روحی و جسمی ما در گرو «تنفس صحیح» است. آیا باید در جوانی یا میانسالی یا حتی پیری، گذرمان به یوگا بیفتد تا بفهمیم تنفس انواعی دارد و شکل صحیح آن چگونه است و چقدر مهم است؟! به ما حتی نگاه کردن را نیاموختند. هیچ چیز به اندازۀ «نگاه» نیاز به آموزش و تربیت ندارد. کسی که بلد است چطور ببیند، در دنیایی دیگر زندگی میکند؛ دنیایی که بویی از آن به مشام بینندگان ناشی نرسیده است.
هزار کیلومتر، از شهری به شهری دیگر میرویم و وقتی به خانه برمیگردیم، چند خط نمیتوانیم دربارۀ آنچه دیدهایم بنویسیم. چرا؟ چون در واقع «ندیدهایم». همه چیز از جلو چشم ما گذشته است؛ مانند نسیمی که بر آهن وزیده است. اگر حرف مولوی درست باشد که «فرع دید آمد عمل بیهیچ شکر پس نباشد مردم الا مردمک»، باید بپذیریم که آدمیت ما به اندازۀ مهارت ما در «نگاه» است.
جان راسکین، آموزگار بزرگ نگاه، در قرن نوزدهم میگفت: «اگر دست من بود، درس طراحی را در همۀ مدارس جهان اجباری میکردم تا بچهها قبل از اینکه به نگاههای سرسری عادت کنند، درست نگاه کردن به اشیا را بیاموزند.» میگفت: «کسی که به کلاسهای طراحی میرود تا مجبور شود به طبیعت و پیرامون خود، بهتر و دقیقتر نگاه کند، هنرمندتر است از کسی که به طبیعت میرود تا در طراحی پیشرفت کند.»(آلن دو باتن، هنر سیر و سفر، ص۲۶۹) اگر در خانه یا مدرسه، یاد گرفته بودیم که چطور نگاه کنیم، چطور بشنویم و چطور بیندیشیم، انسانی دیگر بودیم. انسانی که نمیتواند از چشم و گوش و زبان خود درست استفاده کند، پا از غار بدویت بیرون نگذاشته است؛ اگرچه نقاشیهای غارنشینان نشان میدهد که آنان با «نگاه» بیگانه نبودند.
من پدرانی را میشناسم که در آتش محبت فرزندانشان میسوزند و برای رفاه و آسایش آنان سر از پا نمیشناسند، اما تا دهۀ هفتاد یا هشتاد عمرشان ندانستند که فرزندانشان بیش از خانه و ماشین، به آغوش گرم او نیاز دارند و او باید آنان را لمس میکرد و میبوسید و دست محبت بر سر و روی آنان میکشید. بسیارند پدرانی که نمیدانند اگر همۀ دنیا را برای دخترشان فراهم کنند، به اندازۀ یکبار در آغوش گرفتن او و بوسیدن روی او، به او آرامش و اعتماد به نفس نمیدهد.
در جامعهای که از در و دیوار آن، سخن از حق و باطل میبارد، کسی به ما یاد نداد که چگونه از حق خود دفاع کنیم یا چگونه حق را مراعات کنیم و مسئلۀ «حق و باطل» را به حقوق افراد گره نزنیم. عجایب را در آسمانها میجوییم، ولی یکبار به شاخۀ درختی که جلو خانۀ ما مظلومانه قد کشیده است، خیره نشدهایم. نگاه کردن، شنیدن، گفتن، نفس کشیدن، راه رفتن، خوابیدن، سفر کردن، بازی، تفریح، مهرورزی، عاشقی، و اعتراض، بیشتر از املا و انشا نیاز به مربی و آموزش دارد.
#تربیتی #مربی
#تربیت #مربی_محور
مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی
http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf