eitaa logo
ابرار
231 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
12 فایل
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا #ابرار @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯ ارتباط با مدیر کانال: https://eitaa.com/AhmadRezaMoshiry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌺﷽🌿🌺 ❣خودتان را تشویق کنید؛ 👈امروز تصمیم بگیرید بابت هر کلام و جذب مثبتی که دارید خودتان را تحسین کنید و به خود بگویید که به تو افتخار میکنم و آنها را مدام تکرار کنید تا بر ضمیر ناخود‌آگاه تان نقش ببندد و جزیی از عادات روزانه شما شود. ▪️من باورهای مثبتی دارم. ▪️من افکار مثبتی دارم. ▪️من زندگی مثبتی دارم. ▪️سلولهایم سرشار از انرژی مثبت هستند. ▪️من جاذبه اتفاقات مثبت هستم. 👈جملاتی که اینگونه بیان میشود به شما تاکید میکند که تو خالق زندگی خویش هستی و همه امور زندگی‌ات باید در جهت موفقیت باشد و اینگونه برنامه ذهنیتان به سمت موارد مثبت هدایت خواهد شد، همه چیز در دستان خود شماست، همین عادت‌های کوچک روزانه هستند که اتفاقات حال و آینده شما را شکل میدهند اگر نسبت به آنها بی تفاوت باشید زندگی مانند یک الگو همان چیزهای ناخواسته‌ای را به شما نشان میدهد که تکرار کرده‌اید. ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸️آمریکا تولیدکننده واکسن ایرانی کرونا را تحریم کرد🙉 🔹وزارت خزانه‌داری آمریکا روز چهارشنبه، محمد مخبر رئیس ستاد اجرایی فرمان امام و شرکت‌های زیرمجموعه این ستاد را تحت تحریم قرار داد.😳😕 🔹گفتنی است یکی از زیرمجموعه‌های ستاد اجرایی فرمان امام، گروه دارویی برکت است که علاوه بر تولید دارو در زمینه ساخت نخستین واکسن ایرانی کرونا به نام "کوو ایران برکت" نیز فعالیت می‌کند و موفقیت‌های خوبی را در این راه کسب کرده است. 🔹دشمنان ملت هم فهمیدن داریم واکسن می سازیم؛ ولی مسئولان همیشه در خواب ما چشمهایشان را بستن به دست توانمند جوانان ملت☹️🙁😕 وای دلم می خواد فریاد بزنم از این همه بی غیرتی 😩😫😖😣😠 ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابرار
#به_نام_خدای_فاطمه_سلام_الله_علیها #گزارش_لحظه_به_لحظه_از_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #مرحله_پنج
🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤 ◀️وصیت درباره عدم حضور دشمنان خدا حضرت زهرا(سلام الله علیها)در روزهای آخر درباره دشمنان خدا و منع حضور آنان برای تشییع و تدفین وصیت نمود و به امیرالمومنین(علیه السلام)عرض کرد: -یا علی،هیچ یک از دشمنان خدا بر سر جنازه من حاضر نشوند و بر بدن من نماز نخوانند.هنگامی که از دنیا رفتم مرا با دست خود غسل بده و کفن نما و شب دفن کن تا ابوبکر و عمر حضور نداشته باشند و خبردار نشوند و بر بدن من نماز نخوانند. آن حضرت درباره حضور نیافتن آن دو نفر در مراسم خاکسپاری،امیرالمومنین(علیه السلام)را قسم داد و عرض کرد: -تو را به خدا و به حق محمد رسول خدا قسم می دهم،که ابوبکر و عمر بر من نماز نخوانند.پیامبر(صلی الله علیه و آله)به من فرمود:((یا فاطمه،تو اولین نفر از اهل بیتم هستی که به من ملحق می شوی)).من از نگفتن این خبر تا این لحظه میخواستم تو را ناراحت نکنم. همچنین حضرت به اسما وصیت کرد که هیچ کس بعد از وفات کنار جنازه اش نیاید،و درباره عدم حضور عایشه به طور خاص تاکید فرمود. ◀️وصیت درباره تدفین یکی از وصایای حضرت زهرا(سلام الله علیها)درباره تدفین و ساعات بعد از آن بود.که حضرت در این باره به امیرالمومنین(علیه السلام)وصیت کرد: -هنگامی که از دنیا رفتم تو غسل مرا بر عهده بگیرد و بر بدن من نماز بخوان.تو مرا در قبر بگذار و سنگ‌های لحد را بچین و خاک بر روی آن بریز.آنگاه بالای سرم مقابل صورتم بنشین و قرآن و دعای بسیار بخوان که میت در آن ساعت به اونس با زنده ها نیاز دارد. یا علی،هنگامی که مرا در قبر گذاشتی زود مرا و دقایقی صبر کن.من تو را به خدا می سپارم و درباره فرزندانم وصیت به نیکی می کنم. ◀️وصیت مکتوب درباره اموال حضرت زهرا(سلام الله علیها)درباره اموال خود-غیر از فدک که غصب شده بود-وصیت کتبی نمود.حضرت سرپرستی همه اموال خود را به امیرالمومنین(علیه السلام)و پس از او به امام حسن(علیه السلام)و سپس به امام حسین(علیه السلام)سپرد. آن حضرت در وصیت مکتوب خود مقداری از اموالش را به فقرای بنی هاشم و فرزندان عبدالمطلب و مقداری را به همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله)اختصاص داد.همچنین برای زنان بنی هاشم و به خصوص دختر خواهرش امامه{امامة بنت ابی العاص،مادر زینب دختر خوانده پیامبر(صلی الله علیه و آله)بود.}اموالی اختصاص داد و افرادی را بر وصیت خود شاهد گرفت. ◀️گریه فاطمه(سلام الله علیها)بر مصائب علی(علیه السلام) روزهای در بستر بودن حضرت زهرا(سلام الله علیها)با غم و اشک می گذشت.در یکی از روزها که حضرت می گریست امیرالمومنین(علیه السلام)فرمود:چرا گریه می کنی؟فرمود:((گریه می کنم برای آنچه که بعد از من به تو می‌رسد)).حضرت برای دلداری همسرش فرمود:اشکم مریز!به خدا قسم،تحمل اینها در راه خدا برای من آسان است. ◀️عیادت عباس بن عبدالمطلب در یکی از روزها عباس عموی پیامبر(صلی الله علیه و آله)برای عیادت آمد،اما به دلیل شدت حال حضرت زهرا(سلام الله علیها)اجازه ورود به او داده نشد.لذا به خانه بازگشت و فرستاده ای را نزد امیرالمومنین(علیه السلام)فرستاد و گفت: -ای پسر برادر،فدایت گردم،اگر دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله)از دنیا رفت مهاجرین و انصار را جمع کن تا با حضور در نماز بر جنازه او به ثواب برسند که برای دین ما آبرویی خواهد شد. امیر المومنین(علیه السلام)در حضور عمار به فرستاده عمویش فرمود: -به عمویم سلام برسان و بگو:فاطمه دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله)با مظلومیت،از حق خود ممنوع گردید و از میراثش دور نگه داشته شد.وصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله)و حق خدا و رسول درباره او رعایت نشد. عمو جان،من از تو می خواهم که اجازه دهی به مشورت تو عمل نکنم چراکه فاطمه(سلام الله علیها)وصیت کرده مراسم او را مخفیانه انجام دهم. . ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🙏🙏 ✅داستان واقعی نامه نگاری مرد دهاتی با امام زمان عج ✍اسمش علی بود و از سادات، صدایش می کردند آ سید علی، دهاتی بود و کم سواد، اما عجيب صفای باطنی داشت، همشهری و هم دهاتی همین شیخ حسنعلی نخودکی خودمان خودش تعریف می کند جمعه صبحی اول طلوع خورشید به بالای تپه ای رفتم کنار چشمه ای و عریضه ای، نامه ای،نوشتم برای امام زمانم که آی آقا جان! سنم دارد بالا می رود و هنوز صاحب فرزندی نشدم... کاغذ را که نوشتم پرت کردم سمت چشمه، باد گرفت و نامه را چسباند به عبایم، دو سه باری آمدم کاغذ را به داخل چشمه بیاندازم اما هر بار نمی شد، به دلم افتاد کاغذ را بردارم و بخوانم، برداشتم، نگاه كردم ديدم كه جواب من همان وقت آمده است؛ قبل از اينكه به آب برسد؛ داخل کاغذ نوشته است: خداوند دو فرزند نصيب شما ميكند كه يكي از آن ها منشأ خدمات خواهد بود. 💚 قربانشان رَوَم برایشان فرقی نمی کند مدیر باشی، تاجر باشی یا یک روستایی بی سواد، دلت که پاک باشد تحویلت می گیرند و آبرومندت می کنند،در این قحطیِ محبت یک رفيقِ بی غلُّ غش می خواهند امام زمان تا رفاقت را در حقش تمام کنند. چقدر نگاه زهرایی تان را می خواهم آقا جان دلم برایِ کسی می تپد بیا ای دوست بیا که من به تو بیش از همیشه محتاجم 📚برداشتی آزاد از سخنان استاد اخلاق شیخ جعفر ناصری 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
این رو بخونید یکم حالتون و قشنگ کنید ❤️ ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
✨﷽✨ 🌼هنگام نداری آبروی شوهر را نریز ✍دو سه روز غذا در خانهٔ حضرت زهرا سلام الله علیها نبود. حضرت زهرا (س) به امیرالمومنین علیه السلام هیچ نگفت، تذکر نداد. یک روز حضرت امیر علیه السلام مشاهده کرد که رنگ و روی حسنین علیهم السلام پریده، رنگ صورت آنها نیست. معلوم شد که سه روز است غذا در خانه نبوده، حضرت امیرالمومنین علیه السلام به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: «چرا به من نگفتی تا برای بچه ها یک چیزی تهیه کنم.» حضرت زهرا سلام الله علیها عرض کردند: پدرم در شب عروسی به من سفارش کردند که از شوهرت چیزی تقاضا نکن. شاید نداشته باشد و از تو خجالت بکشد. من به وصیت پدرم عمل کردم. چقدر خوب است که پدرها شب عروسی به دخترشان این مطالب رو بگویند. تذکر بدهند که اگر شوهرت وضع مالی‌اش خوب نبود، به کسی نگو. آبروی شوهرت را نریز. صبرکن. بعضی مادرزن ها هم عالی هستند. شنیدم زنی عصبانی شد واز خانه شوهرش قهر کرد و به خانه پدر آمد. مادر او را راه نداد و گفت: «برو زندگی کن! برو زندگی کن!» رفت و زندگی کردند عالی، باهم خوب هم شدند. 📚بیانات آیت الله مجتهدی(ره) ‌ ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
✨﷽✨ ✅ داستان واقعی کریم پینه دوز 👈 خانه خریدن امام زمان عج برای مستاجر تهرانی 💠 نامش کریم بود، سید کریم محمودی، شغلش کفاشی بود، در گوشه ای از بازار تهران حجره ی پینه دوزی داشت، جورَش با مولا جور بود، می‌گفتند علمای اهل معنای آنروزِ تهران مولا هر شب جمعه سَری به حجره اش می‌زنند و احوالش را می‌پرسند مستاجر بود، درآمدِ بخور و نمیری داشت، صاحبخانه جوابش کرد، مهلت داد به او تا ده روز بعد تخلیه کند خانه را، کریم اما همان روز تصمیم گرفت خالی کند خانه را تا غصبی نباشد، پول چندانی هم نداشت برای اجاره ی خانه، ریخت اسباب و اثاثیه اش را کنار خیابان با عیال و بچه ها ایستاده بود کنار لوازمش، مولا آمدند سراغش، سلام و احوالپرسی،فرمودند به کریم پینه دوز، کریم ناراحت نباش، اجدادِ ما هم همگی طعم غربت را چشیده اند، کریم که با دیدن رفیقِ صمیمی اش خوشحال شده بود بذله گوئی اش گُل کرد و گفت :درست است طعم غریبی را چشیده اند اجداد بزرگوارتان، اما طعم مستاجری را که نچشیده اند آقاجان، مولا تبسمی کردند به کریم... یکی از بازاریان معتمد تهران شب خواب امام زمان ارواحنافداه را دید، فرمودند مولا در عالم رویا، حاجی فلانی فردا صبح می روی به این آدرس، فلان خانه را می خری و میزنی بنام سید کریم پیرمرد بازاری صبح فردا رفت به آن نشانی، در زد، گفت به صاحب خانه، می‌خواهم خانه ات را بخرم، صاحبخانه این را که شنید بغضش ترکید، با گریه گفت به پیرمرد بازاری گره ای افتاده بود در زندگی ام که جز با فروش این خانه باز نمی شد، دیشب تا صبح امام زمانم را صدا میزدم... اما آقاجان! ای کاش ما هم مثل سید کریم و آن مرد خانه دار می توانستیم چشمان زهرایی تان را زیارت کنیم،هرچند روزگار ما روزگار غیبت امام زمان مان است، اگرچه وجود مبارک تان برای ما حاضر و غائب ندارد و همه ی عالم در تسخیر نگاه مهربان شماست... نشسته باز خیالت کنارِ من اما دلم برای خودت تنگ می شود چه کنم!؟ 📚برداشتی آزاد از تشرفات سید کریم محمودی ملقب به کریم پینه دوز 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا