ابرار
#کتاب_رویای_نیمه_شب
#مظفر_سالاری
#بخش1 #قسمت_اول
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
از چند پله سنگی پایین رفت. فقط همین. و در کمتر از یک ماه. ماجرایی را از سر گذراندم که زندگی ام را زیرورو کرد. گاهی فکر میکنم شاید آن ماجرا را به خواب دیده ام یا رؤیای بیش نبوده. اسمی جز معجزه نمیتوانم روی آن بگذارم. گاهی واقعیت آنقدر عجیب و باورنکردنی است که آدم راگیج می کند. وقتی برمی گردم و به گذشته ام فکر میکنم پایین رفتن از آن چند پله را سرآغاز آن ماجرای پدربزرگم میگوید: «بله، ماجرای عجیبی بود، اما باید باورش کرد. زندگی، آسمان و زمین هم آنقدر عجیبند که گاهی شبیه یک خواب شیرین به نظر می آیند. آفریدگار هستی را که باور کردی، ایمان خواهی داشت که هر کاری از دست او برمی آید.» همه چیز از یک تصمیم به ظاهربی اهمیت شروع شد. نمی دانم چه شد که پدربزرگ این تصمیم را گرفت. ناگهان آمد و گفت: «هاشم! باید با من بیایی پایین.» و من ناچار با او رفتم پایین. بعد از آن بود که فهمیدم چطور پیش آمدی کوچک می تواند مسیر زندگی انسان را تغییر دهد. خدای مهربان، زیبای فراوانی به من داده بود. پدربزرگ که خودش هنوزاز زیبایی بهرہ ای دارد، گاهی می گفت: «تو باید در مغازه، کنارم بنشینی ودر راه انداختن مشتریها کمک کارم باشی؛ نه آن که در کارگاه وقت گذرانی کنی .)) می گفت: «من دیگر ناتوان و کند ذهن شده ام. تو باید کارها را به دست گیری تا مطمئن شوم بعد از من از عهده اداره کارگاه و مغازه برمی آیی.» در جوابش می گفتم: «اجازه بده زرگری را طوری یاد بگیرم که دست کم در شهر حله، کسی به استادی من نباشد. اگر در کارم مهارت کامل نداشته باشم، شاگردان و مشتریها روی حرفم حسابی بازنمی کنند.» با تحسین به طرح ها و ساخته هایم نگاه میکرد و می گفت: «توهمین حالا هم استادی و خبر نداری.» میگفتم: «نمیخواهم برای ثروت و موقعیت شما به من احترام بگذارند. آرزویم این است که همه مردم حله و عراق، غبطه شما را بخورند و بگویند: این ابونعیم عجب نوه ای تربیت کرده!» به حرفهایم می خندید و در آغوشم می کشید. گاهی هم آه می کشید. اشک در چشمانش حلقه می زد و می گفت: «وقتی پدر خدابیامرزت در جوانی از دنیا رفت. دیگر فکر نمیکردم امیدی به زندگی داشته باشم. خدا مرا ببخشد! چقدر کفر می گفتم و از خدا گله و شکایت می کردم؛ کسب و کار را به شاگردان سپرده بودم وتوی مغازه و کارگاه، بند نمی شدم. بیشتر وقتم را در حمام «ابوراجح» میگذراندم. اگر دلداریهای ابورجح نبود، کسب وکار از دست رفته بود و دق کرده بودم. مادرت به اصرار پدرش، دوباره ازدواج کرد و به کوفه رفت. شوهربی مروتش حاضر نشد تو را بپذیرد. سرپرستی توراکه چهارساله بودی به من سپردند. نگهداری از یک بچه کوچک که پدرو مادری نداشت، برایم سخت بود. «ام حباب» برایت مادری کرد. من هماز فکر و خیال بیرون آمدم و به تو مشغول شدم. خدا را شکر انگار دوبارهپدرانت را به من دادند.»
با آن که این قصه را بارها از او شنیده بودم، بازگوش میدادم.
- ابوراجح می گفت: ( ھاشم ، تنہا یادگار فرزند توست. سعی کن او را به ثمر برسازی» میگفت: «از پیشانی نوه ات می خوانم که آنچه را از پدرش امید داشتی، در او خواهی دید.»
ابورجح را دوست داشتم. صاحب حمام بزرگ و زیبای شهر حله بود.از همان خردسالی هروقت پدربزرگ مرا به مغازه میبرد، به حمام میرفت تا ابوراجح را ببینم و با ماهیهای قرمزی که در حوضی وسط رختکن بود، بازی کنم. بعدها او دختر کوچولویش ((ریحانه)) را گه گاه با خود به حمام می آورد. دست ریحانه را می گرفتم و با هم در بازار وکاروانسراها پرسه میزدیم و گشت و گذار می کردیم. ریحانه که شش ساله شد، دیگرابورجح او را به حمام نیاورد.
از آن پس فقط گاهی اورا میدیدم. با ظرف غذا به مغازۀ ما می آمد رویش را تنگ می گرفت و به من می گفت: "هاشم! برو این را به پدرم بده."
بعد هم زود می رفت. دوست نداشت به حمام مردانه برود. سالها بود او را ندیده بودم. یک بار که پدربزرگ شاد و سرحال بود، گفت: "هاشم! تو دیگر بزرگ شده ای. باید به فکر ازدواج باشی، میخواهم تا زنده ام، دامادی ات را ببینم. اگر خدا عمری داد و بچه هایت را دیدم، چه بهتر! بعد از آن دیگر هیچ آرزوی ندارم.»
نمیدانم چرا در آن لحظه، یک دفعه به یاد ریحانه افتادم.
#ادامه_دارد...
#کپی_با_ذکر_منبع_بلامانع_است.
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
@abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
ابرار
این هم شگفتانه ای که گفته بودم. ولی نیاز به حمایت شما بزرگواران دارم .امیدوارم ما را از حمایت تان بی
هدایت شده از رئیسیان|آموزش طب سنتی
🍃 دوره آموزشی و کاربردی درمان بیماریهای عمومی
👈 سرفصل های دوره: در بنر
📚 مدرّس: محقق طب اسلامی و مولف کتاب چهارجلدی طب معصومین ع
😋 به صورت کاملاً رایگان (در ایتا)
📃 با اعطای گواهی پایان دوره
✔️ لینک حضور در دوره:
👉 eitaa.com/b_omomi
👈 حضور در کانال فوق به منزله ثبت نام شما می باشد.
📆 زمان برگزاری دوره: روزهای دوشنبه، پنجشنبه و جمعه از 21 اسفند
🌹 با توجه به رایگان بودن، کاربردی بودن و پر اهمیت بودن دوره، لطفاً دوره رو به صورت گسترده اطلاع رسانی و تبلیغ نمایید.
#یک_آیه_یک_آرامش
#قسمت_اول
#تفسیر_نور(محسن قرائتی)
(اى انسان!)آنچه از نيكى به تو رسد از خداست و آنچه از بدى به تو برسد از نفس توست.و(اى پيامبر)ما تو را به رسالت براى مردم فرستاديم و گواهى خدا در اينباره كافى است.
نکته ها
در بينش الهى،همه چيز مخلوق خدا، «اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ»و خداوند، همه چيز را نيك آفريده است.«أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ»آنچه به خداوند مربوط است، آفرينش است كه از حُسن جدا نيست و ناگوارىها و گرفتارىهاى ما،اوّلًا فقدان آن كمالات است كه مخلوق خدا نيست،ثانياً آنچه سبب محروميّت از خيرات الهى است،كردار فرد يا جامعه است.
به تعبير يكى از علما،زمين كه به دور خورشيد مىگردد،همواره قسمتى كه رو به خورشيد است،روشن است و اگر طرف ديگر تاريك است،چون پشت به خورشيد كرده وگرنه خورشيد،همواره نور مىدهد.بنابراين مىتوان به زمين گفت:اى زمين هر كجاى تو روشن است از خورشيد است و هر كجاى تو تاريك است از خودت مىباشد.در اين آيه نيز به انسان خطاب شده كه هر نيكى به تو رسد از خداست و هر بدى به تو رسد از خودت است.بايد گفت:مراد از«فَمِنْ نَفْسِكَ»نفس انسان است، نه شخص پيامبر.واللّه العالم
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
@abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#یک_آیه_یک_آرامش
#قسمت_دوم
#تفسیر_نور (محسن قرائتی )
در آيه قبل می خوانيم كه خوبىها و بدىها همه از نزد خداست و در اين آيه مىخوانيم:تنها خوبىها از اوست و بدىها از انسان است و اين به خاطر آن است كه بدىها از آن جهت كه از انسان صادر مىشود به انسان نسبت داده شده و از آن جهت كه خود انسان و اراده او در تحت سيطره الهى است،به خدا نسبت داده مىشود.چنانكه اگر كارمند دولت خلاف كند،اين خلاف هم به خود كارمند نسبت داده مىشود،و هم به دليل آنكه او كارمند دولت است،به دولت نسبت داده مىشود.
امام رضا عليه السلام مىفرمايد: خداوند به انسان خطاب مىكند كه اراده و خواست تو نيز از من است.آرى، انسان با خواست خداوند مىتواند تصميم بگيرد.
پیام ها
1-در جهانبينى الهى،هر نيكى و زيبايى از خداست.«مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ»
2-در برابر تضعيف روحيّهها،بايد تقويت روحيّه كرد.منافقان كه بدىها را از رسول اللّه مىدانستند،اين آيه در جبران آن مىگويد:«مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ»
3-رسالت پيامبر اسلام، جهانى است.«أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ»
4-انبيا براى همه مردم وسيلهى خير هستند.«لِلنَّاسِ»
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
@abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
✴️ دوشنبه 👈 18 اسفند 1399
👈 24 رجب 1442👈 8 مارس2021
🕌 مناسبت های دینی اسلامی .
🗡فتح قلعه خیبر به دست حضرت علی علیه السلام " 7 هجری قمری "
🐪 بازگشت جعفر طیار از حبشه " 7 ه.ق "
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی .
📛 تقارن نحسین ، صدقه صبحگاهی رفع نحوست است .
👶 مناسب زایمان نیست .
🤒 بیمار امروز شفا یابد . ان شاءالله
✈️ مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
👩❤️👩حکم مباشرت امشب .
مباشرت امشب (شب سه شنبه ) ، شهادت در راه خدا نصیب فرزند امشب می گردد ، وی هرگز با مشرکان عذاب نگردد . ان شاء الله
🔭 احکام نجوم .
🌓 امروز انجام امور زیر نیک است :
✳️ انجام عمل جراحی جراحی .
✳️ قرض و وام دادن و گرفتن.
✳️ از شیر گرفتن کودک .
✳️ برداشت محصولات کشاورزی.
✳️ تشکیل شرکت مشارکت و شرکت زدن
✳️ امور زراعی و کشاورزی .
✳️ آغاز معالجه و درمان .
✳️ شکار صید و دام گذاری و ماهی گیری
✳️ و کندن چاه و ابراه و قنات نیک است
✳️برای پیوستن به کانال ما کلمه "تقویم همسران"را در تلگرام و ایتا جستجو فرمایید.
💇♂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، اصلاح امور است .
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،موجب دفع صفرا میشود .
🔵 دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد .
👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود .
✴️️ وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد .
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴تعبیر خواب
شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند
تعبیرش از آیه ی 25 سوره مبارکه " فرقان " است .
و یوم تشقق السماء بالغمام و نزل الملائکه تنزیلا ..
و چنین استفاده می شود که خواب بیننده را امری ناخوش و خصومت و گفت و گوی ناشایسته ببیند صدقه بدهد تا رفع بلا شود . ان شاء الله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
🌸زندگیتون مهدوی🌸
📚 منبع مطالب ما
تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهماالسلام
قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن
025 377 47 297
0912 353 2816
0903 251 6300
📛📛📛📛📛📛
@taghvimehamsaran
♦️ السّلامُ عَلیکَ يا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ اَيُّهَا الْكاظِمُ
▪️آن زمانی که دل مهیا شد
دفتر غم مقابلم وا شد...
▪️تا که آن را ورق زدم دیدم
نهمین صفحه نام موسی شد...
▪️حضرت کاظم از عنایت خویش
نظری کرد و سینه غوغا شد...
🏴 #را به محضر مولایمان حضرت بقیة الله الاعظم و شیعیان جهان تسلیت عرض میکنیم.🥀
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
@abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
✴️ سه شنبه 👈 19 اسفند 1399
👈 25 رجب 1442👈9 مارس 2021
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی .
🏴 شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام " 183 هجری " .
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی .
📛 از قسم خوردن پرهیز شود .
👶 زایمان خوب و نوازادش دانا و نجیب و مبارک و روزی دارو عالم و دانشمند خواهد شد و به مریضی شدیدی دچار شود ولی نجات یابد و کارش بالا گیرد.ان شاءالله.
🤕 بیمار امروز نیز زود خوب شود.
🚘 مسافرت:خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .با جستجوی کلمه" تقویم همسران"درتلگرام و ایتا به کانال ما بپیوندید.
🔭 احکام نجوم .
🌓 امروز برای امور زیر نیک است :
✳️ امور کشاورزی و زراعت.
✳️ درختکاری .
✳️ و انجام مراسم ختنه و نامگذاری فرزند نیک است .
📛 برای ازدواج مناسب نیست .
💑 حکم مباشرت امشب(شب چهارشنبه ) ، مباشرت برای سلامتی نیک است . با جستجوی کلمه" تقویم همسران"در تلگرام و ایتا به کانال ما بپیوندید.
🔲 این اختیارات یک سوم مطالب سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در کتاب تقویم همسران مطالعه بفرمایید.با جستجوی کلمه" تقویم همسران" در تلگرام و ایتا به کانال ما بپیوندید.
@taghvimehamsaran
💇💇♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،#اصلاح_مو(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ، خوب است .
💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث صفای خاطر می شود .
✂️ ناخن گرفتن
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد .
👕👚 دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید.
( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)
✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن)
😴😴 تعبیر خواب
تعبیر خوابی که شب چهار شنبه دیده شود طبق ایه ی 26 سوره مبارکه " شعراء " است .
و از معنای آن استفاده می شود که فرد بسیار خوب و عاقلی در مقام نصیحت و موعظه آن شخص در آید تا خواب بیننده به جواب سوال بر خصم خود غالب گردد و شاد شود . ان شاءالله و شما مطلب خود رادراین مضامین قیاس کنید .
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .
🚀 با جستجوی " تقویم همسران" در تلگرام و ایتا و سروش به ما بپیوندید .
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
📚 منابع ما👇
تقویم همسران
تالیف:حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن : 025 377 47 297
0912 353 2816
0903 252 6300
ابرار
#کتاب_رویای_نیمه_شب #مظفر_سالاری #بخش1 #قسمت_اول 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 از چند پله سنگی پایین رفت. فقط
#رویای_نیمه_شب
#مظفر_سالاری
#بخش1 #قسمت_دوم
یک روز که پدربزرگم از حمام ابورجح برمی گشت، از پله های کارگاه بالا آمد و بدون مقدمه گفت: «حیف که این ابوراجح، شیعه است، وگرنه دخترش ریحانه را برایت خواستگاری می کردم.»
با شنیدن نام ریحانه، قلبم به تپش افتاد. تعجب کردم. فکر نمیکردم هم بازی دوره کودکی، حالا برایم مهم باشد. خودم را بی تفاوت نشان دادم و پرسیدم: «چی شد به فکر ریحانه افتادید؟»
روی چهارپایه ای نشست و با دستمال سفید و ابریشمی عرق از سرو رویش پاک کرد.
- شنیده ام دخترش حافظ قرآن است و به زنها قرآن و احکام یاد می دهد. چقدر خوب است که همسر آدم، چنین کمالاتی داشته باشد!
برخاست تا از پله ها پایین برود. دو-سه قدمی رفت وپا سست کرد. دستش را به یکی از ستونهای کارگاه تکیه داد و گفت: «این ابوراجح فقط دو عیب دارد و بزرگی گفته: در بزرگواری یک مرد همین بس که عیب هایش را بشود شمرد.»
بارها این مطلب را گفته بود. پیشدستی کردم و گفت: «میدانم. اول آن که شیعه ای متعصب است و دوم این که چهره زیبایی ندارد.»
-آفرین همین دوتاست. اگرتمام ثروتم را نزدش امانت بگذارم. اطمینان دارم سرسوزنی در آن خیانت نمی کند. اهل عبادت و مطالعه است. خوش اخلاقی و خوش صحبت است. همیشه برای کمکی آماده است، اما افسوسی همان طور که گفتی، بهره ای از زیبایی ندارد و مانند دیگرشیعیان، گمراه است. خدا هدایتش کند! چقدر دلم میخواهد با گمراهی از دنیا نرود و عاقبت به خیرشود!
این جا بود که با تصمیمی ناگهانی صورت به طرفم چرخاند. برگشت. دستهایش را روی میزستون کرد و طوری که شاگردها نشنوند، گفت: «یک حمامی اگر زیبا هم نبود نبود، ولی یک زرگر باید زیبا باشد تا وقتی جنسی را جلوی مشتری گذاشت، رغبت کنند بخرند.»
داشتم یاقوقی را میان گردنبند گران قیمتی کار می گذاشتم. دستش را روی گردنبند گذاشت. چشمهای درشت و درخشانش را کاملا گشوده بود. گفت. «بلند شوبرویم پایین از امروز باید توی مغازه کار کی.»
کاغذهای لوله شدهای را که روی آنها طرح هایی برای زیورآلات ظریف و گران قیمت کشیده بودم، از روی طاقچه برداشته و روی میز باز کردم.
- پدربزرگ! خودت قضاوت کن. خوب ببین طراحی و ساخت اینها مهمتراست یا فروشندگی و با خانمها سروکله زدن؟
با خونسردی کاغذها را دوباره لوله کرد. آنها را به طرف بزرگ ترین شاگردش، که برای خودش استادی زبردست بود، انداخت. شاگرد لوله کاغذ را در هوا گرفت.
- نعمان! تو از این به بعد آنچه را هاشم طراحی می کند. میسازی باید چنان کارکنی که نتواند اشکال و ایرادی بگیرد.
نعمان کاغذهارا بوسید و گفت: «اطاعت می کنم استاد!»
سری از روی تأسف تکان دادم. پدربزرگ به من خیره شده بود . گفتم: «پس اجازه بدهید این یکی را تمام کنم آن وقت...»
باز دستش را روی گردنبند گذاشت.
- همین حالا.
لحنش آرام اما نافذ بود. نمی توانستم به چشم هایش نگاه کنم. برخاستم پیشبند را از دور کمرم باز کردم. آن را روی چهارپایه ام انداختم و میان نگاه متعجب و کنجکاوشاگردان، پشت سرپدربزرگ، از پله ها پایین رفتم.
#ادامه_دارد ...
#کپی_با_ذکر_منبع_بلامانع_است .
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
@abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯