#انرژی_مثبت
الهی🙏
بحق این روز خوب 🌸🍃
همه ارزوهاتون براورده بشه 🌸🍃
روی غم نبینید
همه غصه هاتون به شادی 😊
همه دردهاتون درمان🌸🍃
همه قهرها به اشتی🌸🍃
تبدیل بشه و الهی که🌸🍃
امروزهمگی حاجت رواباشید 🙏 🌹🙏
#ظهر_پنجشنبهتون_بخیر🌸🍃🌸
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#شهدا
🌹سلام بر شهدا؛
🍃همانهایی که با سر رفتند و بدون سر آمدند
🌹سلام_بر_شهدا؛
🍃همانهایی که با پای خود رفتند
و بر دوش مردم برگشتند
🌹سلام بر شهدا؛
🍃همانهایی که سالم رفتند
و با چند تکه استخوان برگشتند
🌹سلام بر شهدا؛
🍃همانهایی که مونسی جزء نسیم
صحرا و حضرت زهرا (س) ندارند
🌹سلام بر شهدا؛
🍃همانهایی که از همه چیزشان
گذشتند و رفتند تا ما بمانیم
شهـــــدا.شرمنده.ایم
#رفتند_تا_بمانیـــــم
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#سلامتی
غفلت از کمر درد تهدید جدی برای مغز است !
کمردرد میتواند زمینهساز حملات مغزی شده و باعث بروز سردردهای شدید و یا آلزایمر در پیری شود !
🌴
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#سلامتی
درمان ناراحتی لوزه ها ، ناشی از سردی حلق و گلو هست
▫️اولین و آخرین غذایی که طی شبانه روز میل میکنید عسل باشه، یعنی صبح ناشتا یک قاشق غذاخوری و شب قبل از خواب هم یک قاشق غذاخوری بخورید. و روزی دوبار با آب و نمک دریا غرغره کنید.
🌴
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
4_401644107203608591.mp3
1.22M
#دعــاے_عهـــد»
🎤 محسن فرهمند
🍃🌼عاقبت به خیری
با خواندن دعای عهد🌼🍃
حضرت امام خمینی (ره) فرمودند:صبح ها سعی کن این دعا «دعای #عهد » را بخوانی چون در سرنوشت (عاقبت به خیری) دخالت دارد.
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نثار روح در گذشتگان صلوات
باز پنجشنبه است
شاخه گلی🌹 بفرستیم
برای تمام آن عزیزانی کہ
در بین مانیستند
ولی دعاهاشون
هنوزهم کارگشاست...
یادی کنیم ازعزیزان سفر کرده،
و پدران و مادران آسمانی
وهمه ی شهدای انقلاب اسلامی وشهدای مدافع حرم
" با ذکر فاتحه و صلوات "
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
1_630622.mp3
4.16M
#دعای_سمات
با صدای استاد سید قاسم موسوی قهار
محـبان مهــــــــــــدي(عج) او خواهد آمد
او خواهـــد آمـــد...
#با_كولـــــه_باری_از_عــــدالـــت😍🌺
#السلام_علیک_یا_ابا_صالح_المهدی
══💝══════ ✾ ✾ ✾
✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
🌸
🌺🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺🌺
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
🌷خدا به پیامبر فرموده 7چیز را از من بخواه:
🌷1.علم زیاد:
قل رب زدنی علما...114طه
🌷2.آمرزش گناهان:
قل رب اغفر وارحم وانت خیرالراحمین..118مومنون
🌷3.از شر شیطان به من پناه ببر:
قل رب اعوذ بک من همزات الشیاطین.97 مومنون
🌷4.منزل بابرکت:
قل رب انزلنی منزلا مبارکا...29 مومنون
🌷5.توفیق صداقت:
قل رب ادخلنی مدخل صدق واخرجنی مخرج صدق واجعلنی من لدنک سلطانانصیرا..80اسرا
🌷6.آمرزش برای والدین:
قل رب اغفرلی ولوالدی وارحمهما کماربیانی صغیرا...24اسرا
🌷7.اگرعذاب گنهکاران را نشانم دادی،
من از آنان نباشم:
قل رب اما ترینی مایوعدون فلاتجعلنی فی القوم الظالمین.93 و94 مومنون
💕💕💕
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#معمای_پلیسی
* رازگشایی در روز بارانی
سرگرد مشفق دو شب بود که نخوابیده بود، چشمانش میسوخت و پلکهایش سنگینی میکرد، اما چارهای نداشت. دست تنها بود و باید خودش از پرویز پرس و جو میکرد. مرد حدودا چهل ساله مینمود. چهرهای تکیده داشت، ریش خود را دو روز نتراشیده و موهای ژولیده و عینکی که قطرههای باران روی شیشههایش بود.
خبر را که شنیده بود از بابل بکوب آمده بود تهران و یکراست خودش را رسانده بود به اداره آگاهی تا ببیند چه بلایی سر زنش آمده است. نوشین معلم بود و نمیتوانست کلاسش را تعطیل کند برای همین پرویز مجبور شده بود خودش تنها به بابل برود و سری به مادرش که بیشتر از یک سال بود داشت نفسهای آخر را میکشید بزند میخواست تا فردا بماند اما دیشب دیروقت سرگرد مشفق به او تلفن زده و خودش را معرفی کرده بود و بدون هیچ مقدمهای رفته بود سر اصل مطلب: «همسرتان به قتل رسیده.»
پرویز سریع به سمت تهران راه افتاده بود. مشفق هم مثل پرویز دیشب و البته شب قبلش چشم روی هم نگذاشته بود یک شب به خاطر نوهاش که تازه سه ماهه شده بود و دیشب هم تا طلوع خورشید سرگرم بازجویی از همسایههای نوشین و پدر و مادر و خواهر او بود. جنازه را در گودالی نزدیکیهای بهشت زهرا پیدا کرده بودند البته موبایل و کیف دستی نوشین هم همراهش بود. مانتویش تا به تا دکمه شده بود و کفشها هم به زور پایش را قالب گرفته و پاشنه سمت چپی خوابیده بود. برای مشفق پیدا کردن مشخصات مقتول کار پیچیدهای نبود به قول خودش در اداره قتل مو سفید کرده بود هرچند دیگر حال و حوصله سابق را نداشت، نمیتوانست از کار دل بکند بارها درخواست داده بود برایش یک دستیار بیاورند اما امان از کمبود نیرو. سرگرد شهاب با اینکه جوانتر بود و سابقه کمتری داشت دستیاری گرفته بود، اما او باید خودش تک و تنها کار میکرد. پرویز قطره اشکی را که مژههایش را نمدار کرده بود، به دستمال نشاند و به سوالات سرگرد جواب داد، خیلی ساده و صمیمی او هیچ حدسی نمیزد: «شاید کار دزدی چیزی بوده شاید میخواستند به نسرین...» بقیه حرفش را خورد. او آن طور که خودش میگفت نه با همسرش اختلافی داشت و نه کسی را میشناخت که با مقتول خصومت داشته باشد. مشفق از او خواست با هم به محل رها شدن جنازه سری بزنند: «دیشب تاریک بود خوب ندیدم شاید چیزی به چشمم نیامده باشد.»
پرویز مخالفتی نداشت که خودش سرگرد را برساند: «کجا باید بریم؟»
سرگرد توضیح داد: «نزدیکیهای بهشت زهرا همانجاها که بچههای گلفروش هستند. از نواب برو، بقیهاش را بهت میگویم.»
دو مرد از دفتر بیرون آمدند. دل آسمان پر بود و ابرها هوا را رنگ خاکستری زده بودند. سوار ماشین شدند و پرویز راه افتاد گرمای بخاری ماشین پوست سرگرد را به گزگز انداخت و نفهمید چه طور شد که خوابش برد. وقتی بیدار شد که پرویز ماشین را نگه داشت، باران تندی میبارید. مردم اهل قبور را فراموش کرده بودند و جاده خلوت بود حتی پسران گلفروش هم خانهنشین شده بودند. سرگرد به زحمت کلمات را از چال گلویش بیرون داد: «رسیدیم؟» و بدون اینکه منتظر جواب بماند پیاده شد و به دل باران زد. جسد دیشب همینجا پای یک کاج بود، به طرف درخت رفت، روی زمین دست کشید، هیچ اثری از قتل باقی نمانده بود. پرویز آمد و کنار سرگرد ایستاد، مشفق پرسید: «گفتی کی رفتی بابل؟»
ـ دیروز صبح. قبل از 10 جاده خراب بود.
سرگرد گفت: کف دستهایت را نشان بده.
کف دستان مرد تمیز بود بیهیچ خراش و زخمی. انگار در تمام عمرش یک کیف هم جا به جا نکرده است. مشفق گفت: «عینک را دربیاور.»
به عینک مرد نگاهی انداخت. آن هم سالم بود. مشفق دست در کمرش فروبرد و دستبند را بیرون آورد و به دستان متهم زد: «چرا نسرین را کشتی؟»
پرویز هاج و واج به کارآگاه خیره شد. سرگرد مشفق چگونه فهمید پرویز قاتل همسرش است و زمان قتل در تهران حضور داشته است؟
شما دوست عزیز بفرمایید سرگرد مشفق چگونه پی برد که پرویز قاتل است؟
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از سری تفکرات مجریان وطن فروش؛
کارشناس منوتو: کی گفته مادر مقدسه!؟
این تمام چیزیه که غرب به عنوان سمبل پیشرفت در اختیار انسان ها میگذارد؛ مثل حیوان باش، بزرگ شدی پدر و مادر مهم نیستند!
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️حجتالاسلام شیخ مهدی دانشمند با لهجه اصفهانی، از مسئولین"غلومی" میگوید
تا آخرش رو ببینید!!!
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
ابرار
#معمای_پلیسی * رازگشایی در روز بارانی سرگرد مشفق دو شب بود که نخوابیده بود، چشمانش میسوخت و پل
خوشحال میشم اگه جواب معمای پلیسی رو حدس زدید و تمایل داشتید به ارسال جواب👇👇👇
ارتباط با #ادمین
https://eitaa.com/AhmadRezaMoshiry
#ادمین
#ابرار
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯