eitaa logo
ابرار
231 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
12 فایل
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا #ابرار @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯ ارتباط با مدیر کانال: https://eitaa.com/AhmadRezaMoshiry
مشاهده در ایتا
دانلود
ابرار
#به_نام_خدای_فاطمه_سلام_الله_علیها #گزارش_لحظه_به_لحظه_از_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #مرحله_هفت
🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤 ◀️سوگواری امیرالمومنین(علیه السلام)هنگام غسل در اثنای غسل،ناگهان صدای امیرالمومنین(علیه السلام)به گریه بلند شد.اسماء عرض کرد:((یا علی،گریه برای این مصیبت عظیم و امتحان بزرگ حق توست.اما چرا ناگهان و بی اختیار گریستی))؟حضرت فرمود: -اسماء کبودی سیمای فاطمه و اثر سیلی و سرخی و خونین شدن چشمان و ورم بازویش را دیدم. دیدم که یکی از استخوان هایش شکسته و پیشانی اش سرخ شده است. او این ها را از من مخفی می‌کرد تا مرا محزون نکنند. همچنین حضرت زینب(سلام الله علیها)که نظاره‌گر غسل مادر بود،سیاهی و کبودی در پهلوی حضرت زهرا(سلام الله علیها) دید و از پدر درباره آنها سوال کرد.امیرالمومنین (علیه السلام)فرمود:((اینها جای تازیانه هاست))!حضرت بعد از غسل،بدن مطهر حضرت زهرا(سلام الله علیها)را-با همان پارچه ای که بدن پیامبر(صلی الله علیه و آله)را خشک کرده بود-خشک کرد. در این حال حسنین و زینبین(علیهما السلام)و فضه و اسماء که تنها افراد حاضر در خانه بودن،منتظر ماندند تا برای آخرین بار با حضرت زهرا)سلام الله علیها)وداع کنند. ◀️آخرین وداع پس از غسل ،میرالمومنین(علیه السلام)بدن حضرت زهرا(سلام الله علیها)را در هفت پارچه بهشتی کفن نمود.حضرت قبل از بسته بندی های کفن رو به اهل خانه کرد و فرمود: -ام کلثوم،زینب،فضه،حسن،حسین،بیایید و با مادرتان زهرا زدا کنید که اکنون هنگام فراق است و دیدار به بهشت می ماند. حسنین(علیهما السلام)کنار جنازه آمدند در حالی که می‌گفتند:((وای از حسرتی که هرگز داغ آن سرد نمی شود؛حسرت از دست دادن پدر بزرگ مان محمد مصطفی و مادرمان زهرا.مادرجان،هرگاه جدمان را ملاقات کردی از ما به او سلام برسان و بگو:بعد از تو در این دنیای تیم ماندیم)). در آن لحظه صدایی از سینه حضرت زهرا(سلام الله علیها)بلند شد و ناله ای کرد و دست هایش را از کفن بیرون آورده و آن دو را به سینه اش چسبانید.ناگهان هاتفی از آسمان ندا کرده:((یا ابالحسن،آن دو را بردار که به خدا سوگند ملائکه آسمان به گریه در آمدند)). امیرالمومنین(علیه السلام)جلو آمد و حسنین(علیهما السلام)را از جنازه مادر جدا کرد.آنگاه درحالی که بندهای کفن را می بست این اشعار را زیر لب زمزمه می فرمود: -فاطمه جان،فراق تو بزرگترین مسئله نزد من و از دست دادن تو سخت ترین مصیبت برای من است.از حسرت گریه خواهم کرد و از سوز نوحه سرایی می کنم برای دوستی که راه خود را پیمود و رفت.ای چشم،اشک بریز و مرا کمک کن که حزن من دائمی است و بر فراق یارم که گریه می کنم. . ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
ابرار
#به_نام_خدای_فاطمه_سلام_الله_علیها #گزارش_لحظه_به_لحظه_از_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #مرحله_هفت
🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤 ◀️گریه امیرالمومنین(علیه السلام)پس از غسل هنگامی که امیرالمومنین(علیه السلام)از محل غسل بیرون آمد اشک هایش قطع نمی شد،و به گونه ای با صدای بلند گریه می کرد که تا آن روز هیچ کس ندیده بود. یکی از اصحاب که بیرون از خانه منتظر حضرت بود عرض کرد:((چه چیزی باعث گریه شما شده است؟آیا از دوری حضرت زهرا(سلام الله علیها)اشک می ریزید))؟فرمود: -باعث گریه من نشده مگر دیدن اثر تازیانه ها بر جسم فاطمه(سلام الله علیها)که همچون نیل سیاه شده بود.او همین گونه روز قیامت مبعوث می‌شود و خدا را ملاقات می کند.گریه من برای از دست دادن او نیست،بلکه به خاطر آثار لگد و تازیانه در پهلو و دستانش است! ◀️مراسم نماز بر بدن حضرت زهرا(سلام الله علیها) امیرالمومنین(علیه السلام)بدن حضرت زهرا(سلام الله علیها)را در تابوتی که اسماء ساخته بود گذاشت و به امام حسن(علیه السلام)فرمود:((ابوذر را صدا بزن تا نزد من بیاید)).ابوذر آمد و با کمک حضرت تابوت را به مکانی که می خواستند نماز بخوانند بردند. امیرالمومنین(علیه السلام)مقابل جنازه ایستاده،و از مردهای امام حسن(علیه السلام)،امام حسین(علیه السلام)،سلمان،ابوذر،مقداد،عمار و حذیفه؛و از زن ها حضرت زینب(علیها السلام)،ام کلثوم(علیه السلام)،فضه،اسماء،ام سلمه و ام ایمن برای نماز ایستادند. آنگاه امیر المومنین(علیه السلام)نماز را شروع کرد،و با هر تکبیری که می‌گفت جبرئیل و ملائکه مقرب نیز تکبیر می‌گفتند.حضرت پنج مرتبه تکبیر گفت و نماز را به پایان برد. ◀️مراسم تشییع با شاخه نخل آتش زده پس از نماز،امیرالمومنین(علیه السلام)دو رکعت نماز دیگر خواند و دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و دعای خواند.سپس با همان چند نفر که در نماز حضور داشتند تابوت را برداشتند و به سوی قبر تشییع کردند؛در حالی که شاخه‌ای از نخل را برای روشنایی آتش زده بودند و همراه تابوت حرکت می‌کردند تا به محل قبر رسیدند. در هیچ یک از مراحل تجهیز و تشییع بدن مطهر،طبق وصیت صریح حضرت زهرا(سلام الله علیها)دشمنان حضور نیافتند و نتوانستند بر بدن دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله)نماز بخوانند. . ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
ابرار
#به_نام_خدای_فاطمه_سلام_الله_علیها #گزارش_لحظه_به_لحظه_از_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #مرحله_هفت
🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤 ◀️مراسم تدفین بدن مطهر حضرت زهرا(سلام الله علیها) هنگامی که تشییع کنندگان به محل قبر رسیدند صدایی از گوشه‌ای شنیدند که می فرمود:((نزد من بیاور.نزد من بیاور که تربت او از من است )). امیرالمومنین(علیه السلام)و همراهیان به سوی صدا نگاه‌کردند و قبری آماده دیدند. آنگاه تابوت را به سوی قبر بردند و بر زمین گذاشتند.هنگامی که حضرت جنازه را کنار قبر آورد و خواست بدن را وارد قبر کند،دستی از خاک بیرون آمد و بدن مطهر حضرت زهرا(سلام الله علیها)را تحویل گرفت. امیرالمومنین(علیه السلام)عرض کرد:((یا رسول الله،این امانت شب ازدواج است که به سویت باز می گردانم)).در پاسخ حضرت از قبر این گونه صدا آمد: -یا علی،در آن شب پهلویش شکسته و رویش کبود و چشمانش پر از خون نبود. حضرت گریست و عرض کرد:((یا رسول الله،تو خود می‌دانی چه کسی این کارها را کرده است))!آنگاه در حالی که بدن را درون قبر می‌گذاشت فرمود: بسم الله الرحمن الرحیم. بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله محمد بن عبدالله.ای صدیقه،تو را تسلیم کسی کردم که از من به تو سزاوار تر است و به آنچه خدا برایت رضایت دارد راضی هستم. پس از آن امیرالمومنین(علیه السلام)سنگ‌های لحد را چید و روی قبر را پوشاند.سپس کمی آب بر روی قبر پاشیدند و پارچه ای بر روی آن انداختند.آنگاه حضرت کنار قبر نشست و فرمود:((ای زمین،امانتم را به تو سپردم.این دختر رسول خداست)). در جواب امیرالمومنین(علیه السلام)،از زمین صدایی شنیده شد که عرض کرد:((یا علی،من از تو به اومهربانترم.برگرد و نگران مباش)).آنگاه محل قبر با زمین اطراف یکسان شد که تا روز قیامت هیچ کس نتواند قبر حضرت زهرا(سلام الله عليها)را پیدا کنند. ◀️درد دل امیرالمومنین(علیه السلام)با پیامبر(صلی الله علیه و آله) همین که امیرالمومنین(علیه السلام)خاکسپاری حضرت زهرا(سلام الله علیها)را به انجام رساند و از اجرای دقیق وصیت آن بانوی پهلو شکسته اطمینان یافت تمام غم ها برقلبش هجوم آورد و اشک بر گونه هایش جاری شد.در این حال رو به قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله)نمود و عرض کرد: -یا رسول الله،از من بر تو سلام از طرف دخترت که به زیارت تو آمده و در جوارت آرمیده و در بقعه تو در خاک خوابیده،همان که زود به تو ملحق شد. یا رسول الله،در مصیبت بانوی برگزیده تو صبر من کم شده و در غم بانوی بانوان جهان تحملم تمام شده است. اکنون امانت بازگردانده شد و ناگهان زهرا از دست من رفت. یا رسول الله،چقدر آسمان و زمین بد منظر شده است.حزن من دائمی است و شب‌های من به بیداری می‌گذرد،و غصه ای قلبم را گرفته که هرگز از آن پاک نمی شود مگر آنکه خداوند خانه آخرت را-که تو در آن مقیم هستی-برای من انتخاب کند. من اندوهناکم و حزنی شدید دارم که دل را غمگین می کند،و غصه ای دارم که مرا رها نمی‌کند.چقدر زود بین ما فاصله افتاد.من در این مصیبت از خدا کمک می‌خواهم. به زودی دخترت به تو خبر خواهد داد که شکستن حرمت او شده بودند از او بسیار سوال کن و قضایا را خبر بگیر چه ناگفته هایی که در سینه اش جمع شده بود و راهی برای اظهار آن نداشت.به زودی برایت خواهد گفت و خدا حکم خواهد کرد که او بهترین حکم کنندگان است.این در حالی است که از رحلت تو زمان زیادی نگذشته و یاد تو فراموش نگردیده است. آنگاه امیر المومنین(علیه السلام)با شکایت از اختناق سقیفه و برای وداع با پیامبر و حضرت زهرا(علیهما السلام)عرضه داشت: -سلام بر شما دو عزیز،سلام کسی که مجبور به خداحافظی است،نه اینکه بخواهد سخنش را تمام کند یا که سیر شده باشد.اگر از کنار قبر شما می‌روم از خستگی نیست،و اگر بر سر قبر شما اقامت می کنم به خاطر ناباوری به آن چیزی نیست که خداوند به صابرین وعده داده است.آری،صبر بهتر و زیباتر است. اگر نبود غلبه این حاکمین مسلط بر ما،ماندن کنار قبر تو و توقف در اینجا را بر خود لازم می کردم و بر آن مواظبت می نمودم، و بر عظمت این مصیبت همچون مادر فرزند از دست داده ناله سر می دادم. در منظر پروردگار است که دختر تو پنهانی به خاک سپرده می شود و حق او از بین می‌رود و ارث او منع می‌شود در حالی که فاصله ما با تو زیاد نشده و یاد تو از بین نرفته است. یا رسول الله،به درگاه خدا شکایت می‌برم و یاد تو بالاترین تسلیت برای من است.صلوات و رضوان خدا بر تو و او باد. . ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
ابرار
#به_نام_خدای_فاطمه_سلام_الله_علیها #گزارش_لحظه_به_لحظه_از_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #مرحله_هفت
🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤 ◀️مرثیه امیرالمومنین(علیه السلام)کنار قبر آنگاه امیر المومنین(علیه السلام)بر سر قبر همسرش ایستاد و عرض کرد: -خدایا،من از دختر پیامبرت راضی هستم.خدایا،او اکنون در تنهایی است پس مونس او باش.خدایا،اکنون در هجران است پس با او وصل باش.خدایا،به او ظلم شده است پس برای او حکم کن که تو بهترین حکم کنندگان هستی. سپس حضرت در سوگ فاطمه(سلام الله علیها)مرثیه خواند.در آن هنگام هاتفی در جواب سوگواری امیرالمومنین(علیه السلام)،آن حضرت را تسلی داد. آنگاه امیر المومنین(علیه السلام)در کنار قبر همسرش نشست و آنقدر گریه کرد که عباس جلو آمد و دست حضرت را گرفت و با کمک دیگران او را از کنار قبر بردند. ◀️چهل قبر جدید در بقیع! همان شب به دستور امیرالمومنین(علیه السلام)برای مخفی ماندن قبر حضرت زهرا(سلام الله علیها)،چهل صورت قبر در بقیع ساخته شد؛و بر روی همه آنها آب پاشیدند برای آنکه هیچ کس نتواند قبر فاطمه(سلام الله علیها)را پیدا کند. اکنون امیرالمومنین(علیه السلام)وصیت همسرش را به طور کامل انجام داده بود و هیچ کس از دشمنان متوجه نشده بودند.حضرت هنگامی که به خانه بازگشت احساس تنهایی کرد و از مصیبت حضرت زهرا(سلام الله علیها)اشک ریخت که در فراق او مرثیه خواند. . ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
🔳 شهادت امام باقر‌(علیه‌السّلام) که یک دارای پیام بود؛ لذا خود امام باقر وصیت کرد که بعد از او تا ده سال در منا به مناسبت این رحلت، یادبود برپا شود. در میان ائمه‌ی ما این بی‌سابقه است، بی‌نظیر است. یاد امام باقر، یعنی یاد سر برآوردن حیات دوباره‌ی جریان اصیل اسلامی در مقابله‌ی با تحریف‌ها و مسخ‌هائی که انجام گرفته بود. ۱۳۸۸/۰۹/۰۴ (علیه‌السلام)
••🔥 خدایا🖐🏻 بگیرازمن⚡️ آنچھ‌ڪھ ♥ راازمن‌میگیرد...💔 این‌روزهاعجیب‌دلم🌤 به‌سیم‌خاردارهاۍ‌دنیا گیرڪرده‌است😕:)!!⛓ اینجا.گنـاه.ممــنوع📗🖇 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @abrar40
🔸حکایتی شنیدنی🔸 دو نفر از شیعیان در گذرگاهی از بغداد به مجلس بزرگی رسیدند. پرسیدند : این مجلس متعلّق به کیست؟ گفتند : مجلس درس امام اعظم ابوحنیفه است. راوی حکایت می گوید : رفیق من که اسمش فضل بن حسن بود و مردی متعصّب در مذهب شیعه ، و در عین حال آدمی بحّاث و با اطلاع از مبانی مذهب بود ، گفت : من می روم و با این مرد مباحثه می کنم و تا او را ملزم و مجاب نکنم از این مکان نمی روم. گفتم : این عالم بزرگی است و از عهدۀ بحث با او بر نمی آیی. گفت : من معتقد به مذهب حقم و حق مغلوب نمی شود. وارد مجلس شدیم و نشستیم و در یک فرصت مناسب ، فضل از جا برخاست و گفت : ایها العالم ، من برادری دارم که رافضی است (یعنی شیعه است) و من هر چه می خواهم به او بفهمانم که ابوبکر بعد از پیامبر اکرم ، افضل امّت و خلیفۀ به حق بوده قبول نمی کند و می گوید : علی بن ابیطالب ، افضل و خلیفۀ به حق است. شما یک دلیل قاطعی به من یاد بدهید که به او بفهمانم و او را به راه راست بیاورم. ابوحنیفه گفت : به برادرت بگو بهترین و روشن ترین دلیل این است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، همواره در میدان های جنگ ، آن دو بزرگوار ( ابوبکر و عمر) را کنارخود می نشاند و علی را مقابل نیزه و شمشیر دشمن می فرستاد ! و این نشان می دهد که آن دو نفر ، محبوب پیامبر بوده اند و چون آن حضرت می خواسته که آنها بعد از خودش جانشین باشند آنها را حفظ می کرد ! و چون علی را دوست نمی داشت ، طردش می کرد ؛ و به میدان می فرستاد تا کشته شود و این بهترین دلیل بر افضلیت ابوبکر و عمر است ! فضل گفت : بله من این را به برادرم می گویم. ولی او از قرآن به من جواب می دهد که خداوند فرموده است : «خداوند ، مجاهدین را بر قاعدین و نشستگان برتری داده و اجری بزرگ برای آنان آماده است» و به حکم این آیه ، علی چون مجاهد بوده افضل از ابوبکر وعمراست که قاعد بوده اند. ابوحنیفه گفت : به او بگو از این بهتر می خواهی که ابوبکر و عمر قبرشان کنار قبر پیامبر و چسبیده به قبر آن حضرت است ؛ در حالی که قبر علی از قبر پیامبر دور افتاده و در عراق است ! فضل گفت : بله این را هم به برادرم می گویم. امّا او می گوید : آن ها غاصبانه در کنار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، دفن شده اند! برای این که خداوند فرموده است : « ای مؤمنان بدون اذن و اجازۀ پیامبر ، داخل خانه اش نشوید…» و می دانیم که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در خانۀ خودش دفن شده و آن دو نفر بدون اذن در خانۀ آن حضرت دفن شده اند و محل دفن ایشان غصبی است. ابوحنیفه که از این گفتگو سخت ناراحت شده بود تأمّلی کرد و سپس با لحنی تند گفت : به این برادر خبیثت بگو آنها غاصبانه در خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دفن نشده اند ! بلکه عایشه و حفصه که دختران آن دو بزرگوار و همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند و از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مهریه طلبکار بودند ، پدرانشان را در مهریه خودشان دفن کردند ! فضل گفت : بله من این مطلب را هم به برادرم گفته ام ، ولی او باز آیه ای برای من می خواند و می گوید : پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به همسرانش بدهکار نبوده است. برای اینکه خداوند فرموده است : «ای پیامبر ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته ای برای تو حلال کردیم» طبق این آیه ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مهریۀ زن هایش را داده بود و وقتی که از دنیا رفت به زن هایش بدهکار نبوده است. ابوحنیفه اندکی تأمّل کرد و گفت : به این برادرت بگو درست است که همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) مهریّه طلبکار نبوده اند ، اما سهم الارث که از ماتَرَک پیامبر داشته اند و ماتَرَک (یعنی آنچه پیامبر اکرم بعد از مرگش از خود باقی گذاشته) نیز همین خانه اش بوده و شرعاً سهمی هم از آن خانه به همسرانش می رسد و چون عایشه و حفصه وارث پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده اند پدرانشان را در سهم الارث خودشان دفن کرده اند و بنابراین غصبی در کار نبوده است ! فضل گفت : بله من این را هم به برادرم گفته ام. ولی او می گوید : شما آقایان سنّی ها مگر نمی گویید: پیامبر ارث نمی گذارد و خودتان حدیث نقل می کنید که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است : «ما پیامبران اصلاً ارث نمی گذاریم و هر چه از ما باقی مانده صدقه است» پس طبق گفته خودتان عایشه و حفصه سهم الارث نداشته‌اند. به همان دلیلی که شما حضرت فاطمه علیها السلام را از فدک محروم کردید و گفتید : پیامبر صلی الله علیه وآله ، ارث نمی گذارد آن دو همسر نیز نباید ارث ببرند. آیا دختر از پدر ارث نمی برد اما همسر از شوهر ارث می برد ؟! سخن که به اینجا رسید ، ابوحنیفه حسابی از کوره در رفت وگفت این مرد را بیرون کنید او شیعه است و اصلا برادر ندارد. . . @abrar40
من مسئولیت تام دارم که... . @abrar40
"هیولای مَلوس" محصول تمدن غربی! ◾️اشتباه نکنید! نفر سمت راست، دختر نیست، پسر است! محصول سند 2030 ؛ همان که حسن روحانی آبرویش را پای اجرای آن گذاشت. یکی از تبعات این تمدن، غرق کردن پسرها در زنانگی و دخترها در مردانگی است! ◾️این پسرِ دخترنما تحت تربیت و تمدن غرب به یک هیولای مَلوس تبدیل شده است، همان که بعضی از ما شرقیها تازه در ابتدای راهش هستند! این آقا پسر مینی ژوب پوش، چند روز پیش اسلحه برداشته و مثل آب خوردن ١٩ دانش آموز دبستانی و ٢ معلم را قتل عام کرده!! در واقع کاری کرده که هزاران بار در بازیهای رایانه ای با لذت تمرین کرده بود. ❇️ اما نفر سمت چپ، ابوفاضل طومر است؛ یک نوجوان یمنی. علی الظاهر کم سن تر از سمت راستی. این روزها کلیپی از او دست به دست میشود که پهلوانان عرب و عجم در برابرش کم می آورند. برای نجات رزمندگان یمنی، 3 بار در زیر باران گلوله، به قلب محاصره میزند و جان مجروحان و رزمندگان را نجات میدهد... و در آخر به ❣شهادت❣می رسد... ◾️این هم محصول فرهنگ مقاومت است. یکی غرق در تمدن و آنهمه جانی🖤 یکی فرسنگها دور از تمدن و اینهمه ناجی❤️ " قد تبین الرشد من الغی" ┄┅┅┅┅❀🌺❀┅┅┅┅┄ @abrar40
[﷽♥️] 📄🔗 مرگ مهم نیست ! تو مرگ را خواهی داشت. ببین برای چه میمیری ؟🔥 استاد علی صفائی حائری シ︎ @abrar40 🌱
💫💚💫💚💫💚💫 *✍️ * ** 💠 من باز هم دیر فهمیدم، باز هم دیر رسیدم و باز عشق پاکم از میان دستانم پر کشید و رفت... ▫️▪️▫️ 💠 حالا بیش از سه ماه از آن شب می گذرد و دیگری در پیش است. در این ده سال گذشته از آشوب های و در این سه ماه گذشته از اغتشاشات بنزینی ، نمی دانم چند مَهدی مثل مَهدی من به خاک افتادند تا با خون پاک شان، نقش نحس و نجس را از دامن کشورم پاک کنند، اما حداقل میدانم که تنها چهل روز از شهادت مردی گذشته که عشق این ملت بود. فاصله مظلومانه مَهدی پیش چشمانم تا داغ رفتن ، دو ماه هم نشد و همین مُهر داغ هایی که پی در پی بر پیشانی قلبم نشسته برایم بس است تا دیگر نخورم. 💠 بگذار بگویند انتخابات است، بگذار مدام با واژه های و بازی کنند و به خیال شان را در برابر قرار دهند؛ انگار پس از شهادت ، به راستی بیشه را خالی ز شیران دیده اند که دوباره هوایی شده اند! امروز وقتی می بینم انتخاباتی شان همانی است که سال 88 صحنه گردان اغتشاشات بود، وقتی می بینم هنوز از تَکرار خط می گیرند که آن روزها و هنوز ارباب فتنه است، وقتی می بینم همچنان لقلقه زبان منتخب شان سلام بر خاتمی، حمله به و سیستم انتخابات کشور و مخالفت صریح با نصّ است، چرا باور نکنم که دوباره آتش بیار معرکه ای دیگر شده اند و اگر کار به دست این ها باشد، باز هم باید مَهدی های زیادی را به پای فتنه های شان فدا کنیم تا باقی بماند؟ 💠 هنوز دلم از درد دوری مَهدی در همه این سال ها می سوزد! هنوز از آن شبی که در پهلویم غریبانه جان داد، آتشی به جانم افتاده که آرامش ندارد! به خدا همچنان از داغ فراق حاج قاسم پَرپَر می زنم و از آن روزی که پس از شهادت سردار، باز هم حرف از با زد، پیر شدم! پس به خدا دیگر به این جماعت نخواهم داد، انگشت من نه از جوهر که از خون شهیدانم سرخ است و این انگشت را جز به نام که پاسدار ایران باشند، بر برگه رأی نخواهم زد. ✍️نویسنده: ♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️