🦋💌🦋💌🦋💌🦋💌🦋💌🦋
پـــــنـاه🍃
#قسمت_7
و می پرسم من گفتم فوت شده ؟
نه ولی مشخص بود
_از ڪجا
خب گفتی "همیشه می گفت" برای آدم زنده ڪه فعل قدیمی و ماضی به ڪار نمی برن !
_چه باهوشی ! آره وقتی من بچه تر بودم و تهران بودیم ، مامانم مرد
خدا رحمتش ڪنه
_مرسی
ببخشید حالا نمی خواستم ناراحتت ڪنم شامتو بخور
_یه سوال فرشته جون
جانم ؟
_شما چجوری به من اعتماد ڪردین ڪه حتی یه شب تو خونتون راهم بدین ؟
مامان و بابای من زیاد از این ڪارا می ڪنن البته تا وقتی ڪه شهاب سنگ نازل نشده !شهاب سنگ ؟
قبل از اینڪه جواب بدهد صدای زنگ گوشی بلند شده و بحث نیمه ڪاره می ماند عڪس بابا افتاده و علامت چند میس ڪال چطور یادم رفته بود تماس بگیرم ؟ ببخشیدی می گویم و تماس را برقرار می ڪنم تا دل بی قرار بابا آرام بگیرد
بعد از چند تشر و اتهام بی فڪری خوردن و این چیزها بالاخره خیالش را راحت می ڪنم ڪه خوابگاهم هنوز دور نشده ، دلم تنگ اخم همیشگی اش شده
قطع ڪه می ڪنم فرشته می گوید :
یا خیلی شجاعی یا بی ڪله
_چطور مگه ؟
اخه به چه امیدی وقتی می دونی خوابگاه نیست بلند شدی اومدی تهران
_خب ... مجبور بودم
دیگه چرا به پدرت دروغ گفتی دختر خوب؟
_بازم مجبور بودم !
یعنی تو اگه مجبور باشی هرڪاری می ڪنی؟برمی خورد به شخصیتم .من هنوز انقدر با او صمیمی نشده یا آشنا نیستم ڪه اینطور راحت استنطاقم ڪند ! سڪوت می ڪنم و خودش ادامه می دهد :
البته می دونم به من ربطی نداره اما ولش ڪن چی بگم والا صلاح مملڪت خویش و این داستانا ...
پررو پررو و از خدا خواسته ، بحث را عوض می ڪنم :
_آدرس دانشگاهم رو بلد نیستم میتونی راهنماییم ڪنی؟
حتمابرای ارشد می خوای بخونی ؟
نیشخندمی زنم و جواب می دهم :
_نه ! درسته ڪه به سنم نمی خوره ولی ڪارشناسی قبول شدم تازه
مگه چند سالته ؟
_بیست و دو
پس چرا انقدر دیر اقدام ڪردی ؟ ببخشیدا من عادتمه زیاد ڪنجڪاوی ڪنم
_چون لج ڪرده بودم یه سه چهار سالی ، تازه رو مد برعڪس افتادم .
با خودت لج ڪرده بودی ؟
_بیخیال تو چی می خونی ؟ چند سالته میخوام منم ڪنجڪاوی ڪنم ڪه راحت تر باشیم می خندد و جواب می دهد :
من 23 سالمه تازه چند ماهه ڪه از شر درس و امتحان خلاص شدم ولی خب ارشد شرڪت ڪردم ان شاالله تا خدا چی بخواد پوفی می ڪشم و فڪر می ڪنم ڪه نسبت به او چقدر عقب مانده ام
_حدس می زدم از من بزرگتر باشی اما نه یه سال !
انقدر پیر شدم پناه جون؟
_نه ولی با حجاب و صورت ساده خب بیشتر بهت می خوره
ولی من تصورم برعڪسه
_یعنی چی؟
یعنی آرایش غلیظ خودش چین و شڪن میاره و اتفاقا شڪسته تر بنظر می رسی تیڪه میندازی یا میخوای تلافی ڪنی؟چقدر یهو موضع می گیریا خواهرجان خب دارم نظرمو میگم
_اره خیلیا بهم گفتن ڪه اهل موضع گیریم !خوبیت نداره دوزشو ڪمتر ڪن ، برمی گردم ببخشید
می رود و به این فڪر می ڪنم ڪه آخرین بار دقیقا عین این حرف را از زبان چه ڪسی و ڪجا شنیدم
بهزاد ! وقتی خسته و مانده از اداره پست بر می گشتم و وسط ڪوچه جلوی راهم را گرفت .
هرچند ڪه دل خوشی از او نداشتم اما نمی توانستم منڪر خوب و خوش تیپ بودنش هم بشوم !
از این ڪه بی دست و پا بود و تمام قرارهای بی محلش را برای سر و ته ڪوچه می چید ، به شدت متنفر بودم ! آن روز هم همین ڪار را ڪرده بود و بعد از ڪلی من من و جان ڪندن بالاخره گفت ببخشید ڪه مزاحم شدم پناه خانوم ، فقط می خواستم ببینم ڪه درست شنیدم
زیادی سر به زیر بود برعڪس من !
✍ الـهــــام تــیــمــورے
ادامه دارد...
♡•♡♡•♡
🦋💌🦋💌🦋💌🦋💌🦋💌🦋