7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در زمان امام حسین کوفیان هم الویت را کسب روزی و رسیدن امورات دنیوی قرار دادند چشم باز کردند دیدن که امام حسین به شهادت رسیده نگذارید مراسمات امام حسین خلوت باشه و تلاش کنیم که هر چه با شکوه تر مجالس امام حسین برگزار گردد با رعایت پروتکل های بهداشتی
اجرتون با مادر سادات فاطمه الزهرا (علیها السلام )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من نمیدانم کی ام کجا بودم کجا هستم
اگر عاقل اگر دیوانه خود را بر شما بستم
9.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ذکرها سه دسته هستن :
یه دسته پاک کننده اند؛
گناه و زشتی رو پاک میکنن؛
مثل: «اَستغفرالله»
یه دسته مدادند؛
برامون حسنه مینویسند؛
مثل: «الحمدلله»،«سبحان الله»
و«لااله الاالله»
💥امّا یه ذکری هست؛ که هم پاک
میکنه و هم مداده،گناهان را پاک
میکنه بجاش حسنات مینویسه!!!
و اون ذکر:صلوات بر محمد و آل محمد
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
@abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
میگفت:
خدا هست
خدا دوستمون داره
اینکه تو احساس تنهایی میکنی
این یه احساس کاذبه...
که حضرت آدم هم کرد و به
درخت ممنوعه نزدیک شد
هیچوقت بخاطر احساس تنهایی
به درخت ممنوعه نزدیک نشو!🌳🌱
#استادپناهیان🌸
این درخت ممنوعه میتونه جنس مخالف، دوستناباب ،سیگار و مشروب و موادمخدر و ... هرچیز مضردیگه باشه
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
@abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
زمین کربلا اینجاست زینب
دیار پر بلا اینجاست زینب
تحمل می کنی؟ گویم برایت
فراق ما دو تا اینجاست زینب😔
صدایی آشنا آید به گوشم
که مادر قبل ما اینجاست زینب💔
قاسم نعمتی
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
@abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#قسمت_اول
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
اول شهید کربلا، ام البنین بود...
تقدیم به خاکپای شما بانو؛
از جانب مادرم 🌺
#رمان_مذهبی
کتاب #ماه_به_روایت_آه
#ابوالفضل_زرویی_نصرآبادی
ماه به روایت آه
#فصل_اول:#مسلم_بن_عقیل
یک دست به چوبدستی که عصایش بود و دست دیگر بر شانه نحیف من که پسرش بودم. چشمان پدر هر سال کم سوتر می شد و من هر روز، گاه تا دو یا سه بار ، با پاره نمدی لوله شده در زیر بغل ، پدر را از خانه تا مسجد پیامبر و از مسجد تا خانه همراهی می کردم.
پسر بچه ای بودم ده -یازده ساله،پا برهنه، بر کوچه های خاکی تفته مدینه، با شانه ای عرق سوز شده در زیر دست پدر؛ پدری که افزایش سن جسم و کاهش سوی چشم ،هر سال از فاصله گامهایش می کاست و بر سنگینی فشار دستش بر شانه ام می افزود.
مسجد پیامبر با حصیرهایی از لیف خرما فرش شده بود. تا پدر به سلام و احوالپرسی از اهل مسجد مشغول بود، پاره نمد را ، جای همیشگی، کنار دیوار پهن می کردم. پدر که عصا را به دیوار تکیه می داد و بر نمد می نشست، معمولا چند نفری بر گرد او می نشستند. این یکی برای شنیدن حدیث آمده بود،آن یک برای دیدار خویشان و یاران پیامبر، این دیگری برای شنیدن و ثبت سیره و روش رسول خدا در مواجهه با امری خاص. بیشتر سوالاتی که از پدرم می شد، مربوط به علم الانساب و تبار شناسی افراد و اقوام و قبایل غرب بود. پدرم حافظه ای حیرت انگیز داشت و شجره و ریشه و پیوندهای فامیلی افراد و قبایل را از خود آنان نیکوتر می دانست.
یاس همت:
#رمان_مذهبی
کتاب #ماه_به_روایت_آه
#ابوالفضل_زرویی_نصرآبادی
((کپی با ذکر منبع بلا مانع است))
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
@abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#رمان_مذهبی
کتاب #ماه_به_روایت_آه
#ابوالفضل_زرویی_نصرآبادی
ماه به روایت آه
#فصل_اول:#مسلم_بن_عقیل
#قسمت_دوم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
روزی یکی از تجار یمن که گسترده دانش پدرم در بهت و حیرت فرو رفته بود از او پرسید:((ای پسر عموی پیامبر،آیا در تمام عالم ،پس از خدا و رسول او، کسی هست که به اندازه تو بداند؟)) پدرم به حسرت آهی کشید و سر تکان داد و با لبخندی تلخ گفت:(( به خدا قسم، دانش من و تمام جهانیان، در برابر آنچه برادرم علی-که سلام خدا بر او - می داند،چون قطره ای است در برابر دریا. بسیار می شنیدیم از فرستاده خدا-که درود خدا بر او- که: من شهر دانشم و علی دروازه ورود به این شهر است. علی در ابلاغ پیام خدا شریک و مددکار پیامبر بود و پیامبر بارها او را در نسبت با خویش،به منزله هارون در نسبت با موسی می دانست...))
یکی از نزدیکان خلیفه وقت، با بر افروختگی پرسید:(( می خواهی بگویی برادرت حتی از خلیفه و جانشین پیامبر هم بیشتر می داند؟)) پدرم با زیرکی و هوشمندی مخصوص به خود، با لبخند پاسخ داد:((نه، هرگز. برادرم علی، تنها به اندازه خلیفه و جانشین به حق پیامبر می داند!))
پدرم ((عقیل))،از خاندان هاشم ،فرزند ابیطالب،پسر عموی پیامبر خدا و برادر جعفر شهید و علی-داماد پیامبر و جانشین او- بود.
پیامبر و دخترش فاطمه -که سلام و درود خدا بر آنها - سالها پیش به فاصله چند روز از همدیگر، به میهمانی فرشتگان رفته اند. پدرم خاطرات و جملات بسیار از پیامبر در یاد دارد و به هر مناسبت، یا خاطره ای از آخرین فرستاده خدا نقل می کند.
یاس همت:
#رمان_مذهبی
کتاب #ماه_به_روایت_آه
#ابوالفضل_زرویی_نصرآبادی
کپی با ذکر منبع بلا مانع است
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
@abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯