eitaa logo
آبـــےِروشــن
364 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
632 ویدیو
8 فایل
ོ -نۡ‌؛ والقـلمِ و‌ ما‌ یَسطـروݩ! سوگند‌ بھ‌‌ قلم‌؛ و آنچھ‌ ڪھ‌ مینویسند "اینجا مزارِ حرفهاییست که رسالتی جز یادآوری ندارند! " https://abzarek.ir/service-p/msg/1972854 پاسخ ناشناس‌ها: @mane_roshan نور چشمم، افتخارم، عصاره وجودم: @shaah_najaf
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا من آدم باخاصیتی هستم؟ آیا وجود باخاصیتی دارم؟ یا فقط مصرف کننده ام؟ ببین رفیق... باخاصیت بودن این نیست که شما صرفا بشی یه دکتر، یه مهندس، یه معلم، یه دانش آموز درسخون و... اینا همه خیلی ارزشمنده هااا ولی آدم وقتی پیش خودش فکر میکنه میگه خودمونیم! منم اگه اینکارو نکنم چاهار نفر دیگه میکنن
معلم و دکتر و مهندس و طلبه و اینا بودن مساله نیست مساله اینه که شما تو هر جایگاهی که هستی خاص عمل کنی یعنی اون کاری رو بکنی که هر کسی خودشو به دردسر نمیدازه که اونجوری عمل کنه چه کاری؟ میگم! :)
برگردیم به بحث قرار بود بشینیم یه دو دوتا چاهارتا کنیم آیا من آدم باخاصیتی هستم؟ آیا وجود باخاصیتی دارم؟ یا فقط مصرف کننده ام؟ من الان تو لشگر امام زمان چقدر موثرم؟ چه موانعی از موانع ظهور رو میتونم برطرف کنم؟
هر کس بشینه یه فکری برا خودش بکنه خلاصه اینا مسائل محاسباتیه.. مگه نمیگن هر شب خودتون رو محاسبه کنید، هر هفته، هر ماه هر سال... همین الان ببین چقدر داری واقعا زندگی میکنی؟ زندگی این نیست که درس بخونی بعد ازدواج کنی، بشید یه زوج که مرد بره بیرون صبح تا شب کار کنه که یه چیزی بخره بیاره خونه که زن براش غذا درست کنه، که شوهرش نیرو بگیره باز بره سر کار که دوباره پول در بیاره یه چیزی بخره بیاره خونه و باز روز از نو روزی از نو و حاصل این زندگی بشه چند تا بچه که باز آینده ای مثل همون پدر و مادر در پیش دارن مسخره نیست؟ خنده دار نیست؟ خسته نمیشه آدم؟ به پوچی نمیرسه؟
روایت داریم: حاسبوا قبل أن تحاسبوا از خودتون حسااب بکشید! به حساب خودتون برسید قبل از این که به حسابتون برسن...
بچه ها به حساب ما میرسن! بچه ها یه روزی می‌فهمیم این دنیا بازیچه نبود ولی ما بازیچه فرضش کردیم
بازم ادامه داره و اینا:) اگه خسته شدید فرداشب ادامه بدم..
احساسِ تو ؏َـڪسو حِسش ڪُن.. :) @abi_roshan
آبـــےِروشــن
و سلام بر تو ای یار غائب از نظر...... @abi_roshan
خدا را شکر که دوستت دارم و باز هم خدا را شکر که توفیق داد زبانم را به شکر محبّتت مزیّن کنم و چگونه خدا را شکر کنم که حال و هوای خیال مرا بارانیِ خیالِ با تو بودن کرد... روز و شب زیر این باران مینشینم و همۀ وجودم را به طراوت بهاری این باران خیس میکنم. چه قدر دوست دارم چک چک قطره‌های این باران را! @abi_roshan
آبـــےِروشــن
خدا را شکر که دوستت دارم و باز هم خدا را شکر که توفیق داد زبانم را به شکر محبّتت مزیّن کنم و چگونه
آقا! من با تو هر جا که باشم همان جا بهشت من است فرقی نمی‌کند در دل آتش یا در میان گلستان ولی چه کار کنم که بعضی از خیال‌ها طعم دیگری دارد برایم؟ دست خودم نیست، تقصیر این خیال‌هاست. من هنوز هم نمی‌توانم از خیال شب زنده‌داری با تو بیرون بیایم. با تو از حیاط آمده‌ام به حجره‌ات. می‌خواهی نماز شبت را ادامه دهی. من هم ایستاده رو سجّاده‌ای که تو پهن کرده‌ای به تماشایم ادامه می‌دهم. عجله دارم زودتر به نماز وترت برسی. از طرفی هم دلم نمی‌آید که خیال نماز شب خواندنت با نماز وتر به پایان برسد. می‌رسی به نماز وترت. تکبیرة الاحرام را می‌گویی. دلم در سینه؛ ولی گویی در کف دست تو دارد می‌تپد. کاری به العفو گفتن‌ها و استغفارهایت ندارم. منتظرم برسی به نام چهل مؤمنی که دعایشان می‌کنی. خوش به حال مؤمن اوّل! چه کار کرده که پیش از همه نام او را به زبان می‌آوری؟ مؤمن دوم، سوم، چهارم ... یعنی دلت می‌آید من به تماشا ایستاده باشم و تو نام مرا در قنوت نماز وترت نیاوری؟ نام می‌بری و می‌بری. یکی بیشتر نمانده و راستش من هم دل ماندن ندارم. می‌ترسم که آن یکی نام من نباشد. از خیال بیرون می‌آیم و خیال می‌کنم که شاید اسمی که نشنیدم، اسم من بوده. نه می‌توانم باور کنم که نامم در میان آن چهل نفر باشد و نه می‌توانم قنوتت را بشنوم و نام خودم را نشنوم. می‌بینی چه کار می‌کند با آدم، این تضادهای عشق تو؟ شبت بخیر دلبر نازنین! @abi_roshan
هدایت شده از آبـــےِروشــن
هو المحبوب :)!