هدایت شده از کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
⬜️◻️◽️▫️دعای چهارحمد▫️◽️◻️⬜️
🌾 بِسْمِ الله الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖمِ 🌾
💙اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَلَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب
💚اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه
❤️اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَلَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس
💜اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَلَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ.
🎁خواص دعای چهارحمد
💎از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مرویست💎
🌸 که هر کس از پیروان ما هر روز این چهار حمد را بخواند خداوند او را سه چیز کرامت فرماید:
💚اول عمر طبیعی
💙دوم مال و جمعیت بسیار
❤️سوم باایمان ازدنیارفتن
💜وبی حساب داخل بهشت شدن
🌙 امیر مؤمنان علی علیهالسلام ، مردى را دید که از روى نوشته، دعایى طولانى میخواند. به او فرمود: «اى مرد! آنکه زیاد را میشنود، اندک را هم پاسخ میدهد». مرد گفت: سَرورم! پس چه کنم؟ فرمود: «بگو:
❤️الْحَمْدُ للهِ عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ
💚وَ أَسْأَلُ اللهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ
💙وَ أَعُوذُ باللهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ
💜وَ أَسْتَغْفِرُ اللهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ»؛
❤️ستایش، خداى را بر هر نعمتى،
💚و هر خوبى را از خدا میخواهم
💙و از هر بدى، به خدا پناه میبرم
💜و از هر گناهى،از خدا آمرزش میطلبم.
عاشقان اهل بیت علیه السلام
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
#افزایش_ظرفیت_روحی 70 ❇️ خداوند مهربان وقتی داره از ما امتحان میگیره در واقع یعنی ما رو آدم حساب کر
#افزایش_ظرفیت_روحی 71
✅ در حقیقت خداوند متعال وقتی بخواد با انسان صحبت کنه با زبان امتحان صحبت میکنه.
💕 اگه کسی دوست داره خدا رو ببینه، خدا رو حس کنه و با خدا زندگی کنه این فقط یه راه داره؛ به خدا "به عنوان امتحان گیرنده زندگیت" نگاه کن.😌
چرا معمولا ما آدم ها ارتباط عمیقی با خدا نداریم؟
🚫 علتش اینه که خدا رو "به عنوان امتحان گیرنده زندگی خودمون" نمیدونیم.
معلومه که خدای ندیده رو نمیشه عاشقش شد...
معلومه که سر نماز نمیشه به اون خدا توجه کرد...
✅ اما وقتی که انسان، خدا رو در اتفاقات زندگیش ببینه باهاش ارتباط عمیقی پیدا میکنه، دیگه حتی لازم نیست که جسمی رو بخواد به عنوان خدا تصور کنه.
فقط توجه داشته باش که خدا داره ازت امتحان میگیره.
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
#افزایش_ظرفیت_روحی 71 ✅ در حقیقت خداوند متعال وقتی بخواد با انسان صحبت کنه با زبان امتحان صحبت میکن
#افزایش_ظرفیت_روحی 72
🔸 اینکه ما صرفا خبر داشته باشیم که خدا از ما امتحان میگیره فایده چندانی نداره. بلکه باید "نگاه امتحانی" داشتن در جامعه ما تبدیل به یک #فرهنگ بشه.
✅ اگه در فکر ما این موضوع فرهنگ سازی بشه جلوی بسیاری از اتفاقات بد گرفته میشه؛ مثلا یکی از فواید امتحان اینه که در خانه ها و خانواده ها دیگه هیچ وقت دعوایی نمیشه!
💢 اگه در خانواده کسی به شما ظلمی کرد قبل از اینکه بخوای تصمیمی بگیری یه نکته ای رو توی ذهن خودت مرور کن!
با خودت بگو: قبل از اینکه اون عضو خانوادم بخواد منو ناراحت کنه، این خداست که تصمیم گرفته من رو امتحان کنه. آیا به اصل این امتحان هم اعتراض دارم؟☺️
🔸 قبلا گفته شد که خداوند متعال زندگی ما رو برای امتحان آفریده و ما هیچ وقت نمیتونیم جلوی خدا رو بگیریم؛ ما نمیتونیم طوری عمل کنیم که خداوند متعال ما رو امتحان نکنه.
✅ وقتی انسان در هر اتفاقی از همون اول تسلیم امر خدا باشه مهربان تر رفتار خواهد کرد و آروم تر خواهد بود.
👌🏻و کسی که عمیقا میدونه تمام مشکلاتش امتحان هست دیگه #افسرده نمیشه.
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
#دنیای_مدیریت_مومنانه 40 🔶 گفتیم که خوبه پدر و مادر ها توی خونه با بچه هاشون #تئاتر بازی کنند. چند
#دنیای_مدیریت_مومنانه 41
🔶 تا اینجای بحث رو میشه گفت که بیشتر مقدمه بود. در این درس به لطف خدا میخوایم از 💥 اولین اصل مهم #مدیریت_مومنانه رونمایی کنیم!
✅ تقریبا میشه گفت هر کسی توی مدیریتش موفق بوده به خاطر رعایت این اصل بوده و هر کسی در مدیریتش ضعفی داشته به خاطر عدم رعایت این اصل بوده.
✔️ اصل بسیااااااار مهمیه. این اصل میتونه زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی شما رو متحول کنه.👌🏻
اصل اول چیه؟
☢️ ببینید مدیریت در واقع یه جور برتری و #قدرت برای آدم به وجود میاره. نمیشه هم کسی بگه من مدیر میشم ولی هیچ قدرتی نداشته باشم! بدون مدیریت هم که گفتیم نمیشه زندگی کرد.☺️
✅ پس هر کسی حالا یا بر تمایلات خودش میخواد مدیریت کنه یا در خانوادش و یا در اداره و سازمان و هیات و... در هر صورت یه قدرتی در حد خودش پیدا میکنه.
و همین که انسان قدرت پیدا کنه سر و کله "هوای نفس" پیدا میشه!
💢 هوای نفس به انسان میگه حالا که قدرت داری هر طور دلت خواست با دیگران برخورد کن. اگه جایی لازم شد هم میتونی کرامت و عزت انسان ها رو هم زیر پا بذاری....
✅ پس اولین اصل مدیریت مومنانه اینه:
💥💥💥 حفظ کرامت و عزت انسان ها...
⭕️ اگر یک مدیری در یک کارگاه تولیدی یا یک کارخانه بیاد و کرامت کارگران خودش رو از بین ببره بله ممکنه به طور کوتاه مدت و #موقتی بتونه تولید خودش رو افزایش بده ولی در دراز مدت کیفیت کار اون کارگران پایین میاد و این مدیر ضرر میکنه.
💢 مدیری که ببینه کارگرش یه اشتباهی کرده و بیاد سرش داد بزنه و بهش توهین کنه و کرامتش رو لگدمال کنه معلومه که به جایی نمیرسه.
🚫 یا مدیری که قوانینی رو طراحی میکنه که کارمندانش با خفت و خواری بتونن پول دریافت کنند. یا محیط کارشون طوری باشه که کرامتشون لکه دار بشه...
😒
☢️ در زمینه های سیاسی هم اگر یک مسئولی بیاد و به #دروغ بگه من میخوام عزت رو به پاسپورت ایرانی برگردونم ولی در عمل کاری میکنه که عزت مردم در جهان لکه دار بشه این معلومه مدیریتش مومنانه نیست.❌
🚫 و یا فردی که برای تخریب رقیبش هر #تهمتی که بتونه میزنه و میگه اگه رقیبم رای بیاره توی خیابونا دیوار میکشه! این سیاستمدار اصل اول مدیریت رو رعایت نکرده...
😒
چنین فردی انقدر منفور و خبیث میشه که دست به هر کاری بزنه خراب میشه. دنیا اجازه نمیده چنین شیادی بتونه موفقیتی به دست بیاره.
☢️ و یا مدیری که طوری مدیریت میکنه که مردم محتاج نون شبشون بشن... این یعنی لکه دار کردن عزت و کرامت انسان ها...
❇️ اگه خواستید در #انتخابات ها موفق عمل کنید و دقیقا بشناسید که اون کاندیدا برای مدیریت مناسب هست یا نه در درجه اول و بهترین شاخص اینه که آیا اون فرد در سوابق خودش "کرامت و عزت انسان ها" براش مهم بوده یا نه؟!
✔️ این اصلی ترین خصوصیت یک مدیر مومن هست... با این شاخص واقعا دیگه به اشتباه نمی افتید.
🚫 اگه کاندیدایی حین تبلیغات انتخاباتیش کرامت مردم و سایر کاندیداها رو لکه دار کرد معلومه این آدم دستش به هر موقعیتی برسه ازش سوء استفاده خواهد کرد.
🌷 در این مورد بیشتر صحبت میکنیم..
🔖 پایان بخش چهل و یکم
#معرفی_شهید
سلام علیکم🌟💫 مهمان سفره شهید 🌷یوسف عامری🌷 هستیم.
اگر چه پشت لبش تازه سبز شده بود اما کاری که کرد نشون داد که دلش خیلی وقته که سبزه. یوسف یه دایی داشت.
دایی هر چند وقتی به فامیل ها سر می زد.
آخه نماینده مجلس بود و بیشتر اوقات دنبال کار مردم.
یوسف دایی رو خیلی دوست داشت ولی تا حالا حتی جرأت نکرده بود یک کلمه باهاش حرف بزنه.
اون روز هم دایی اومده بود به فامیل ها سر کشی کنه.
یوسف که خودش رو از قبل آماده کرده بود، با یه کاغذ تو دستش تو کوچه به دیوار خونه تکیه داده بود.
مثل همیشه سرش پایین بود و کف کوچه رو کنکاش می کرد.
دایی رسید به خونه یوسف. یوسف هیجان زده بود.
به سختی آب دهانش رو قورت داد. عرق کرده بود. آروم به دایی گفت دایی سلام.
دایی با تعجب از پیشدستی یوسف تو سلام، جواب سلامش رو داد.
گفت : چیه چرا تو کوچه ایستادی؟یوسف مطمئن بود.
تصمیمش رو گرفته بود. آهسته به دایی گفت دایی یه کاری باهاتون دارم.
دایی به رسم شوخی محکم به پشت یوسف زد و گفت بفرما در خدمتیم.
… دایی ، می خوام برم جبهه.
گفتن باید بابام این رضایتنامه رو امضا کنه.
ولی هر چی می گم، می گه ” نه ؛ تو بچه ای “.
شما بهش بگین من قول می دم مواظب باشم. بزاره برم.
نمی دونم دایی برق تو چشمای یوسف رو دیده بود یا نه.
با مهربونی به یوسف گفت دایی جون باشه من با بابات صحبت می کنم.
می گم که این مرد می خواد مرد شدنش رو نشون بده. یوسف خوشحال شد.
اگه از دایی خجالت نمی کشید همونجا می پرید تو بغل دایی.
به سختی خودش رو کنترل کرد. دایی وارد خونه شد.
بعد از نیم ساعت در خونه باز شد. دایی داشت بند کفشهاش رو می بست.
پاش رو که بیرون گذاشت یوسف پرید جلو . چی شد!! چی شد!! دایی؟!!
دایی اما به آرامی گفت : انشاء الله با اولین اعزام تو هم می شی یه بسیجی.
دایی نمی دونست که یوسف با اولین اعزام قراره یه پرنده بشه . قراره یه بهشتی بشه
دایی اما به آرامی گفت : انشاء الله با اولین اعزام تو هم می شی یه بسیجی.
دایی نمی دونست که یوسف با اولین اعزام قراره یه پرنده بشه . قراره یه بهشتی بشه.
دو سه روز بعد ثبت نام شروع شد.
هفته بعد بود که یوسف خجالتی ما درب تک تک خونه ها رو زد.
از همه خداحافظی کرد. از کسایی که تا حالا حتی سلام بلند از اون نشنیده بودند. یکی یکی.
فردای اون روز اعزام شد.