eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
111 دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
150 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
قارعه۱۰۱.pdf
80.9K
👆👆👆 📚 موضوع: تأويلات سوره قارعه 📖 تعداد صفحات :2⃣
۷ مهر ۱۳۹۹
💠دعای هر روز ماه صفر 🔸اگر کسی خواهد که محفوظ ماند از بلاهای نازله در این ماه در هر روز ده مرتبه این دعا را بخواند🔸 🌹ای سخت نیرو، و ای سختگیر! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! خوارند از بزرگی‏ات همه خلقت. پس کفایت کن از من شرّ خلق خودت را، ای احسان بخش! ای نیکوکار! ای نعمت بخش! ای عطا دِه! ای که معبودی جز تو نیست! منزّهی تو! به راستی من از ظالمانم. اجابت کردیم برایش و نجاتش دادیم از غمّ و همچنین نجات دهیم مؤمنان را، و رحمت کند خدا بر محمّد و آل پاک و پاکیزه ‏اش🌹 📚مفاتیح الجنان عاشقان اهل بیت علیه السلام
۷ مهر ۱۳۹۹
🌹امام حـسن مجتبی (ع)؛ 🔹کـسی که در دلـش هـوایی جز رضـایت خدا نگذرد، من ضـمانت میکنم که خداوند دعـایش را مُـستجاب کـند. 📚بحارالانوار، ج۲۵، ص۳۵۱ عاشقان اهل بیت علیه السلام
۷ مهر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۷ مهر ۱۳۹۹
💌 | امتحان‌های الهی، بستری برای خودشناسی 💠 می توان از روی امتحان های خدا و مشکلات و نعماتی که به انسان می رسد 👈 خود را شناخت، 🔰 نقاط ضعف و قوت خود را پیدا کرد و انتظار خدا را از خود فهمید. ✅ 🌴 علیرضا پناهیان 🌴 🌴💠💢💠🌴
۷ مهر ۱۳۹۹
🌷امیرالمؤمنین(ع): نصیحت كردن در حضور ديگران،خُرد كردن شخصيت است. 🌹امام عسکری(ع): كسى كه دوستش را در خلوت نصیحت كند او را آراسته وكسى كه آشكارا او را نصیحت كند عيوب او را برملا كرده است. 📗بحار ج۷۸ ص۳۷۴
۷ مهر ۱۳۹۹
مهارتهای کلامی_22.mp3
10.02M
۲۲ حتماً حتماً حتماً ؛ در طول زندگی شما، افراد حسود، سخن‌چین، دو رو، منافق و دوبهم‌زن ورود می‌کنند... تا میدانی باشد برای آنکه شما، به بزرگترین مهارت زندگیتان دست یابید؛ 🔥 مهارت کنترلِ آتشی که از وجود این افراد صادر می‌شود! این آتش‌ها را چگونه باید مهار کرد؟ 🎤 عاشقان اهل بیت علیه السلام
۷ مهر ۱۳۹۹
مهارتهای کلامی_23.mp3
8.2M
۲۳ ▫️خانواده، کوچکترین اجتماع انسانهاست، اما اولین، بزرگترین و بی‌همتاترین دانشگاه انسان‌سازی است! با ازدواج با ارتباط با خانواده‌ی همسر با تولد فرزند با ازدواج فرزندان و... ▪️شما وارد میادین جدیدی از ارتباط می‌شوید که باید توانایی خویش را در خاموش‌ کردن آتش‌های زبان خود و دیگران، سنجیده و ارتقاء ببخشید. 🎤
۷ مهر ۱۳۹۹
سلام علیکم و رحمة الله همراهان گرامی روزتون به خیر و نیکی باشه ان شاء الله آغاز می کنیم که مثل موارد قبلی به قلم به رشته تحریر در اومدن. اسم داستان جدید ما هست. امیدوارم همراه ما داستان رو دنبال کنید، لذت ببرید و بیاموزید! یا علی همراه باشید
۷ مهر ۱۳۹۹
📚 💌 📝 📅قسمت : سرزمین زیبای من مقدمه نویسنده: این داستان و رخدادهای آن براساس حقیقت و واقعیت می باشند ... و بنده هیچ گونه مسئولیت و تاثیری در این وقایع نداشته ... و نقشی جز روایتگری آنها ندارم ...با تشکر و احترام سید طاها ایمانی استرالیا ... ششمین کشور بزرگ جهان است ... با طبیعتی وسیع... از بیابان های خشک گرفته تا کوهستان های پوشیده از برف ... یکی از غول های اقتصادی جهان ... که رویای بسیاری از مهاجران به شمار می رود ... از همه رنگ ... از چینی گرفته تا عرب زبان ... مسیحی، یهودی، مسلمان، بودایی و ... در سرزمین زیبای من ... فقط کافی است ... با پشتکار و سخت کوشی فراوان ... تاس شانس خود را به زمین بیاندازی... عدد شانست، 4 یا بالاتر باشد ... سخت کوش و پر تلاش هم که باشی ... همه چیز به وفق مرادت سپری خواهد شد... آن وقت است که می توانی در کنار همه مردم ... شعار زنده باد ملکه، سر دهی ... هم نوا با سرود ملی بخوانی ... باشد تا استرالیای زیبا پیشرفت کند ... . این تصویر دنیا ... از سرزمین زیبای من است ... اما حقیقت به این زیبایی نیست ... حقیقت یعنی ... تو باید یک سفید پوست ثروتمند باشی ... یا یک سفید پوست تحصیل کرده که سیستم به تو نیاز داشته باشد ... یا سفید پوستی که در خدمت سیستم قرار بگیری ... هر چه هستی ... از هر جنس و نژادی ... فقط نباید سیاه باشی ... فقط نباید در یک خانواده بومی متولد شده باشی ... بومی سیاه استرالیا ... موجودی که ارزش آن از مدفوع سگ کمتر است ... موجودی که تا پنجاه سال پیش ... در قانون استرالیا ... انسان محسوب نمی شد ... . در هیچ سرشماری، نامی از او نمی بردند ... مهم نبود که هستی ... نام و سن تو چیست ... نامت فقط برای این بود که اربابت بتواند تو را با آن صدا کند ... شاید هم روزی ... ارباب سفیدت خواست تو را بکشد ... نامت را جایی ثبت نمی کردند ... مبادا حتی برای خط زدنش ... زحمت بلند کردن یک قلم را تحمل کنند ... سرزمین زیبای من ... .
۷ مهر ۱۳۹۹
📚 💌 📝 📅قسمت : قانون سال 1990 سال 1967 ... پس از برگزاری یک رفراندوم بزرگ ... قانون ... بومی ها را به عنوان یک انسان پذیرفت ... ده سال طول کشید تا علیه تبعیض نژادی قانون تصویب شد ... و سال 1990 ... قانون اجازه استفاده از خدمات بهداشتی - پزشکی و تحصیل به بومی ها داده شد ... هر چند ... تمام این قوانین فقط در کتاب قانون ثبت گردید ... . برابری و عدالت ... و حق انسان بودن ... رویایی بیشتر باقی نماند ... اما جرقه های معجزه، در زندگی سیاه من زده شد ... زندگی یک بومی سیاه استرالیایی ... سال 1990 ... من یه بچه شش ساله بودم ... و مثل تمام اعضای خانواده ... توی مزرعه کار می کردم ... با اینکه سنی نداشتم ... اما دست ها و زانوهای من همیشه از کار زیاد و زمین خوردن، زخم بود ... آب و غذای چندانی به ما نمی دادند ... توی اون هوای گرم... گاهی از پوست های سیاه ما بخار بلند می شد ... از شدت گرما، خشک می شد و می سوخت ... و من پا به پای خانواده و سایر کارگرها کار می کردم ... اگر چه طبق قانون، باید حقوق ما با سفید پوست ها برابر داده می شد ... اما حقوق همه ما روی هم، کفاف زندگی ساده بردگی ما رو نمی داد ... اون شب، مادرم کمی سیب زمینی با گیاه هایی که از کنار جاده کنده بود پخت ... برای خوردن شام آماده می شدیم که پدرم از در وارد شد ... برق خاصی توی چشم هاش می درخشید ... برقی که هنوز اون رو به خاطر دارم ... با شادی و وجد تمام به ما نگاه کرد ... - بث ... باورت نمیشه الان چی شنیدم ... طبق قانون، بچه ها از این به بعد می تونن درس بخونن ... . مادرم با بی حوصلگی و خستگی ... ودر حالی که زیر لب غرغر می کرد به کارش ادامه داد ... . - فکر کردم چه اتفاقی افتاده ... حالا نه که توی این بیست و چند سال ... چیزی عوض شده ... من و تو، هنوز مثل مدفوع سگ، سیاهیم ... هزار قانون دیگه هم بزارن هرگز شرایط عوض نمیشه ... چشم های پدرم هنوز می درخشید ... با اون چشم ها به ما خیره شده بود ... نه بث ... این بار دیگه نه ... این بار دیگه نه... .
۷ مهر ۱۳۹۹