eitaa logo
ادبیات کاربردی (قرآنی و روایی)
36 دنبال‌کننده
12 عکس
4 ویدیو
3 فایل
به مدد الهی، در این کانال، مثال‌های کاربردی از قرآن و روایات ارائه می شود تا تاثیر ادبیات در فهم متون دینی واضح تر شود. @roshd_harakat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 بررسی ادبی «لا اله الا الله» در تقریرات میرزای نائینی (1) 🔹 در تقریرات اصولی میرزای نائینی (رحمة الله علیه) درباره اینکه «لا اله الا الله» افاده معنای توحید می کند یا خیر، اشکال و جوابی آمده است بدین مضمون: 🔻اشکال: درباره خبر «الا» در اینجا دو احتمال است: 1. موجود؛ طبق این احتمال، جمله مذکور بر ممکن نبودن معبود و إله دیگر دلالت ندارد چون صرفا می گوید معبود دیگری غیر از الله موجود نیست اما آیا معبود دیگری غیر از الله ممکن هست یا نیست؟! جمله مذکور ساکت است. 2. ممکن؛ طبق این احتمال اولا جمله مذکور دال بر این است که معبود دیگری غیر از الله ممکن نیست ثانیا جمله مذکور دلالتی بر وجود الله ندارد. ادامه دارد... https://eitaa.com/adab_quran
شعر زیر از جناب حافظ شیرازی، درباره کیست و به کدام مسئله قرآنی اشاره می کند؟! ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد دل رمیده ما را انیس و مونس شد نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله آموز صد مُدَرّس شد کدام آیه قرآن به این موضوع اشاره کرده است؟! https://eitaa.com/adab_quran
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 وقتی از طلبگی فقط صرف و نحو را خوب خوندی و می‌گن منبر برو😂 💬 زبل الطلاب @HozeTwit
بسم الله 💢 بررسی فعل «کان» در آیه 280 سوره بقره 🔅 «وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَىٰ مَيْسَرَةٍ» دو احتمال وجود دارد: 1. تامه باشد؛ در این صورت ذو فاعل آن خواهد بود. 👈 طبق این احتمال ترجمه اکثر مترجمان اشتباه خواهد بود چون این بزرگواران کان را ناقصه ترجمه کرده و برایش اسم و خبر در نظر گرفته اند. 2. ناقصه باشد؛ در این صورت ذو اسم آن خواهد بود. 👈 طبق این احتمال نیز ترجمه اکثر مترجمان اشتباه خواهد بود چون آنها ذوعسره را خبر کان گرفته اند. ❓نظر شما چیه؟ https://eitaa.com/adab_quran
🔻مبتدا می تواند اسم صریح باشد و می تواند اسم موول باشد. 🔻آیات زیر از جمله مصادیق قسم دوم مبتدا هستند: وَ أَن تَصُومُوا خَيْرٌ لَّكُمْ.(١٨٤، بقره) وَ أَن تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ (٢٣٧، بقره) وَ أَن تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَّكُمْ (٢٨٠، بقره) https://eitaa.com/adab_quran
وَ لُوطًا ءَاتَينَٰهُ حُكمٗا وَعِلمٗا (انبیا، 74) وَأَدۡخَلنَٰهُ فِي رَحمَتِنَآ إِنَّهُۥ مِنَ ٱلصَّـٰلِحِينَ (انبیا، 75) وَنُوحًا إِذۡ نَادَىٰ مِن قَبلُ فَٱستَجَبنَا لَهُۥ فَنَجَّينَٰهُ وَأَهلَهُۥ مِنَ ٱلكَربِ ٱلعَظِيمِ (انبیا، 76) نقش نحوی «لوطاً» و «نوحاً» چیست؟ کدام بحث نحوی در اینجا به کار می آید؟ https://eitaa.com/adab_quran
وَ ٱلَّذِينَ يَقُولُونَ: «رَبَّنَا هَب لَنَا مِن أَزوَٰجِنَا وَ ذُرِّيَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعيُنٖ وَ ٱجعَلنَا لِلمُتَّقِينَ إِمَامًا». (فرقان، 74) https://eitaa.com/adab_quran
ماجرای آفرینش آدم (ع) و دستور خداوند مبنی بر سجده ملائکه در ترازوی منطق این ماجرا در چندین سوره آمده است؛ در سوره ص چنین می خوانیم: إِذ قَالَ رَبُّكَ لِلمَلَٰٓئِكَةِ: «إِنِّي خَٰلِقُ بَشَرٗا مِّن طِينٖ. ٧١ فَإِذَا سَوَّيتُهُۥ وَ نَفَختُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُۥ سَٰجِدِينَ». ٧٢ فَسَجَدَ ٱلمَلَٰٓئِكَةُ كُلُّهُم أَجمَعُونَ، ٧٣ إِلَّآ إِبۡلِيسَ ٱستَكبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلكَٰفِرِينَ. ٧٤ قَالَ: «يَٰٓإِبلِيسُ! مَا مَنَعَكَ أَن تَسجُدَ لِمَا خَلَقتُ بِيَدَيَّ، أَستَكبَرتَ أَم كُنتَ مِنَ ٱلعَالِينَ؟». ٧٥ قَالَ: «أَنَا خَير منهُ، خَلَقتَنِي مِن نَّارٖ وَ خَلَقتَهُۥ مِن طِينٖ». 💫 نکته اول: بیان منطقی استدلال ابلیس در دو مرحله 🔻 مرحله اول صغرا: ابلیس از ماده آتش و آدم از ماده خاک خلق شده است. کبرا: هر چیزی که از ماده آتش خلق شده باشد، از نظر مبدا وجودی برتر و بهتر از چیزی است که از ماده خاک خلق شده است. نتیجه: ابلیس از نظر مبدا وجودی بهتر و برتر و آدم از نظر مبدا وجودی پست تر است. 🔻 مرحله دوم اگر ابلیس برای آدم سجده کند (همانگونه که خداوند به آن امر می کند) لازم می آید سجده امر برتر و بهتر برای امر پست تر؛ بیان ملازمه در مرحله اول روشن شد. تالی قبیح است و قبح آن واضح است. نتیجه: مقدم نیز قبیح است پس ابلیس برای آدم سجده نمی کند. 💫 نکته دوم: مغاطات گفتار ابلیس 1. در سجده باید سه چیز را از هم تفکیک کرد: سجده برای، سجده بر، سجده به مثال: مسلمانان برای خدا و بر تربت و به کعبه سجده می کنند. در محل بحث: ملائکه برای خدا و بر زمین و به آدم سجده می کنند. ابلیس بین این سه امر تفکیک نکرده است و بین «سجده برای» و «سجده به» خلط کرده است؛ سجده به آدم منافاتی با برتری ابلیس از منظر مبدا وجودی ندارد همچنانکه پیامبر و ائمه (ع) از نظر مبدا وجودی برتر از کعبه هستند اما به سوی کعبه سجده می کنند؛ چون مهم آن است که سجده برای خدا و به دستور خدا باشد. اینکه به سوی چه چیزی سجده می کنیم، براساس دستور خدا تعیین شده و امری فرعی است همچنانکه بر چه چیزی سجده می کنیم نیز براساس دستور خدا و شریعت تعیین شده و امری فرعی است؛ وهابیت نیز در همین باره دچار اشکال و خلط شده است. 2. ابلیس در بهتر دانستن خود نیز دچار مغالطه شده است؛ چون تنها به بخشی از مبدا وجودی آدم و خودش نگاه کرده است در حالیکه آدم از جانب خداوند به مقام «نفخت فیه من روحی» رسیده و دارای روح الهی شده است لذا ملازمه بیان شده در مرحله دوم استدلال ابلیس منطقی نیست. 1402/تیرماه/21؛ ارومیه https://eitaa.com/adab_quran
🔰 اهمیت تشخیص نوع اضافه ❓در حکمت 374 نهج البلاغه، اضافه «اشرف الخصلتین من الثلاث» چه نوع اضافه ای است؟ وَ مِنْهُمُ اَلْمُنْكِرُ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ اَلتَّارِكُ بِيَدِهِ فَذَلِكَ مُتَمَسِّكٌ بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ اَلْخَيْرِ وَ مُضَيِّعٌ خَصْلَةً وَ مِنْهُمُ اَلْمُنْكِرُ بِقَلْبِهِ وَ اَلتَّارِكُ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَذَلِكَ اَلَّذِي ضَيَّعَ أَشْرَفَ اَلْخَصْلَتَيْنِ مِنَ اَلثَّلاَثِ وَ تَمَسَّكَ بِوَاحِدَةٍ https://eitaa.com/adab_quran
🔰 واژه‌ى شَتّى سه بار در قرآن مجيد به كار رفته است كه عبارت‌اند از: 🔻 وَ أَنْزَلَ مِنَ اَلسَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتّى 🔻 بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتّى 🔻 إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتّى این واژه جمع مکسر و مفرد آن شتّ است همانند مریض و مرضی. https://eitaa.com/adab_quran
هدایت شده از مکتب خانه
: چرا در آیه «غُلِبَت الرومُ» فعل به صورت مجهول به کار رفته است؟ : در آن روز دو قطب در خاورميانه به سر مي‌بردند يكي امپراطوري ايران بود يكي هم امپراطوري روم اين روم, گفتند همان رُم است كه در اثر قدرت فراواني كه پيدا كرده آسياي صغير را گرفته شرق و غرب را توسعه داده اين رُم شرقي شده روم با واو كه نزديك كشورهاي اسلامي بود و مركزش هم استامبول بود؛ آن روز دو قطب در خاورميانه بيشتر نبود يكي قطب امپراطوري ايران بود يكي هم قطب امپراطوري روم نظير اينكه در سابق قطب سوسياليستي شوروي بود يكي هم آمريكا يكي متلاشي شد ديگري هم ـ ان‌شاءالله ـ به بركت صاحب امروز متلاشي خواهد شد و اگر سابقاً گفته مي‌شد شوروي شكست خورد يعني آمريكا پيروز شد ديگر لازم نيست آن فاعل پيروز ذكر بشود براي اينكه بيش از دو قطب رسمي آن روز نبود و اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي از هيچ كس شكست نمي‌خورد مگر از آمريكا, آمريكا هم از هيچ كس شكست نمي‌خورد مگر از شوروي اگر سابقاً مي‌گفتند شوروي شكست خورد يعني آمريكا پيروز شد اگر مي‌گفتند آمريكا شكست خورد يعني شوروي پيروز شد اگر آن مفعول را بيان كنند فاعل مشخص است ديگر لازم نيست كه بگويند چه كسي پيروز شد؛ آن روز در اين بخش از خاورميانه و بخشي از غرب غير از اين دو امپراطوري بزرگ كسي نبود امپراطوري روم بود و امپراطوري ايران اگر گفته شد روم شكست خورد يعني امپراطوري ايران پيروز شد ﴿غُلِبَتِ الرُّومُ﴾ يعني امپراطوري ايران پيروز شد. 2/بهمن/1391 🔅 کانال مکتب خانه 🆔 @esra_rasane
🔻 نُه فرق عمده بین «اذا» شرطیه و فجائیه 1.«اذا» شرطیه ویژه جمله فعلیه است اما «اذا» فجائیه ویژه جمله اسمیه. 2.شرطیه جواب می‌خواهد، برخلاف فجائیه. 3. شرطیه در صدر کلام می‌آید،برخلاف فجائیه. 4.زمان شرطیه استقبال است اما زمان فجائیه حال. 5.شرطیه مفید استمرار است، برخلاف فجائیه. 6.شرطیه ملازم با فاء عاطفه نیست برخلاف فجائیه که معمولا با فاء عاطفه به کار می‌رود، مثل«خرجتُ فاذا اسدٌ بالباب» کما فی قوله تعالی: «فَاَلقاها فاذا هی حیّةٌ تسعیٰ»(طه/۲٠)، «فَاَلقیٰ عصاه فاذا هی ثُعبان مبین. و نزع یده فاذا هی بیضاءُ للنّاظرین»(شعراء/۳۳_۳۲)، «واقترب الوعدُ الحقّ فاذا هی شاخصةُ اَبصارُ الذین کفروا»(انبیاء/۹۷). 7.«اذا»ی شرطیه به جای فاء جوابیه نمی‌نشیند برخلاف «اذا»ی فجائیه. قال ابن مالک: و تخلف الفاءَ اذا المفاجاة ک: اِنْ تَجُدْ اذا لنا مکافاة کما فی قوله تعالی:«اذا اذقنا النّاسَ رحمةً من بعد ضرّاءَ مَسّتْهُم اذا لهم مکرٌ فی آیاتنا»(یونس/۲۱) _ در این آیه بین دو نوع« اذا»ی شرطیه و فجائیه جمع شده. اوّلی در صدر آیه شرطیه است(اذا اذقنا...) و دومی در ذیل آیه فجائیه است(اذا لهم مکرٌ) که به جای فاء جوابیه نشسته است. 8.«اذا»ی شرطیه می‌تواند با حرف عطف(واو،فاء، ثُمَّ) و بدون آن به کار رود، برخلاف فجائیه که اولا، بدون حرف عطف به کار نمی‌رود، و ثانیا، حرف عطف مزبور باید «فاء» باشد نه غیر آن. کما اَشرنا آنفاً. 9.معمولا اسمی که پس از «اذا»ی فجائیه می‌آید، مجرور است به «باء» زائده، مثل:«خرجت فاذا بزیدٍ...»، برخلاف «اذا»ی شرطیه. https://eitaa.com/adab_quran