ادبیات کاربردی (قرآنی و روایی)
#منطق_کاربردی
علامه جعفری: گفتند اسلام به زن، ارزش نمیدهد در حالیکه در تاریخ ۲۰۰۰ ساله غربی یک قهرمان زن وجود ندارد در حالیکه تمام کربلای ما، زینب سلام الله علیها است.
👈 ارائه مورد نقض برای نقض مدعای کلی
https://eitaa.com/adab_quran
☘ ماجرای آفرینش آدم (ع) و دستور خداوند مبنی بر سجده ملائکه در ترازوی منطق
این ماجرا در چندین سوره آمده است؛ در سوره ص چنین می خوانیم:
إِذ قَالَ رَبُّكَ لِلمَلَٰٓئِكَةِ: «إِنِّي خَٰلِقُ بَشَرٗا مِّن طِينٖ. ٧١ فَإِذَا سَوَّيتُهُۥ وَ نَفَختُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُۥ سَٰجِدِينَ». ٧٢
فَسَجَدَ ٱلمَلَٰٓئِكَةُ كُلُّهُم أَجمَعُونَ، ٧٣ إِلَّآ إِبۡلِيسَ ٱستَكبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلكَٰفِرِينَ. ٧٤
قَالَ: «يَٰٓإِبلِيسُ! مَا مَنَعَكَ أَن تَسجُدَ لِمَا خَلَقتُ بِيَدَيَّ، أَستَكبَرتَ أَم كُنتَ مِنَ ٱلعَالِينَ؟». ٧٥
قَالَ: «أَنَا خَير منهُ، خَلَقتَنِي مِن نَّارٖ وَ خَلَقتَهُۥ مِن طِينٖ».
💫 نکته اول: بیان منطقی استدلال ابلیس در دو مرحله
🔻 مرحله اول
صغرا: ابلیس از ماده آتش و آدم از ماده خاک خلق شده است.
کبرا: هر چیزی که از ماده آتش خلق شده باشد، از نظر مبدا وجودی برتر و بهتر از چیزی است که از ماده خاک خلق شده است.
نتیجه: ابلیس از نظر مبدا وجودی بهتر و برتر و آدم از نظر مبدا وجودی پست تر است.
🔻 مرحله دوم
اگر ابلیس برای آدم سجده کند (همانگونه که خداوند به آن امر می کند) لازم می آید سجده امر برتر و بهتر برای امر پست تر؛ بیان ملازمه در مرحله اول روشن شد.
تالی قبیح است و قبح آن واضح است.
نتیجه: مقدم نیز قبیح است پس ابلیس برای آدم سجده نمی کند.
💫 نکته دوم: مغاطات گفتار ابلیس
1. در سجده باید سه چیز را از هم تفکیک کرد: سجده برای، سجده بر، سجده به
مثال: مسلمانان برای خدا و بر تربت و به کعبه سجده می کنند.
در محل بحث: ملائکه برای خدا و بر زمین و به آدم سجده می کنند.
ابلیس بین این سه امر تفکیک نکرده است و بین «سجده برای» و «سجده به» خلط کرده است؛ سجده به آدم منافاتی با برتری ابلیس از منظر مبدا وجودی ندارد همچنانکه پیامبر و ائمه (ع) از نظر مبدا وجودی برتر از کعبه هستند اما به سوی کعبه سجده می کنند؛ چون مهم آن است که سجده برای خدا و به دستور خدا باشد.
اینکه به سوی چه چیزی سجده می کنیم، براساس دستور خدا تعیین شده و امری فرعی است همچنانکه بر چه چیزی سجده می کنیم نیز براساس دستور خدا و شریعت تعیین شده و امری فرعی است؛ وهابیت نیز در همین باره دچار اشکال و خلط شده است.
2. ابلیس در بهتر دانستن خود نیز دچار مغالطه شده است؛ چون تنها به بخشی از مبدا وجودی آدم و خودش نگاه کرده است در حالیکه آدم از جانب خداوند به مقام «نفخت فیه من روحی» رسیده و دارای روح الهی شده است لذا ملازمه بیان شده در مرحله دوم استدلال ابلیس منطقی نیست.
1402/تیرماه/21؛ ارومیه
#منطق
#منطق_کاربردی
#قرآن
https://eitaa.com/adab_quran